توهم قدرت
گفتوگو با حسن بهشتیپور درباره تنش در قفقاز
در جریان سفر ولادیمیر پوتین به جمهوری آذربایجان و دیدار با الهام علیاف، رسانههای جمهوری آذربایجان خبر دادند که پوتین از تاسیس کریدور مورد مناقشه با ایران یعنی زنگزور استقبال کرده است. انتشار این خبر در حالی است که ایران بارها مخالفت خود را با هر نوع فعالیتی که به تغییر در نقشههای ژئوپولیتیک منطقه منجر میشود، نشان داده است. حسن بهشتیپور تحلیلگر مسائل بینالملل، معتقد است که روسیه به دو دلیل عمده از ایجاد کریدور زنگزور حمایت کرده است. اول اینکه روسیه به دنبال این است که موقعیت خودش را در قفقاز جنوبی بهخصوص در جنوب ارمنستان و استان سیونیک تثبیت کند. دلیل دوم هراسی است که روسیه از نزدیکی ارمنستان به غرب دارد. از سال 2018 که نیکول پاشینیان به عنوان نخستوزیر ارمنستان به قدرت رسید، روابط ارمنستان با اتحادیه اروپا (بهویژه فرانسه) و آمریکا افزایش پیدا کرد. روسیه معتقد است که غرب و در راس آن ناتو و آمریکا به دنبال افزایش نفوذ در ارمنستان هستند و قصد دارند ناتو را در مرزهای جنوبی روسیه گسترش دهند.
♦♦♦
بعد از سفر پوتین به باکو، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور در مصاحبهای گفت: «ما طرفدار انعقاد سریع یک معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات هستیم.» وی دولت ارمنستان را مانع این مهم توصیف کرد و افزود: «متاسفانه این رهبری ارمنستان است که در توافقنامه امضاشده از سوی نخستوزیر پاشینیان، در مورد ارتباطات از منطقه سیونیک ارمنستان، کارشکنی میکند.» سپس ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه نیز در اظهاراتی گفت: «حتماً در چهارچوب گفتوگوهای صلح سهجانبه با ارمنستان، رفع انسداد زنگزور مورد بحث قرار میگیرد.» این در حالی است که پیش از این روسیه موضع منفعلانهای درباره این منطقه داشت و هیچگاه به این صراحت موضعگیری نکرده بود. دلیل این اقدام روسیه چیست؟
روسیه به دو دلیل عمده از ایجاد کریدور زنگزور حمایت کرده است. اول اینکه روسیه به دنبال این است که موقعیت خودش را در قفقاز جنوبی بهخصوص در جنوب ارمنستان و استان سیونیک تثبیت کند. در توافق آتشبسی که در نوامبر 2020 بین روسیه، آذربایجان و ارمنستان امضا شد، قرار بر این شد که (طبق بند نهم) آذربایجان بتواند از طریق خاک ارمنستان به نخجوان دسترسی داشته باشد. در آن توافق به هیچ وجه صحبتی از کریدور نبود و فقط بحث دسترسی مطرح شد، به این معنا که آذربایجان از طریق راههای مواصلاتی به نخجوان دسترسی پیدا کند. علاوه بر این باید در نظر داشته باشیم که بند سوم این توافقنامه در رابطه با تشکیل کریدوری بین شوشا و لاچین و امکان دسترسی ارمنستان به قرهباغ از طریق خاک آذربایجان است. به این معنا که در بند سوم به صراحت اسم کریدور را آوردهاند اما در بند نهم هیچ صحبتی از کریدور نشده است. در همین راستا هرگونه صحبت از کریدور مغلطه است و روسیه با توجه به توافقنامه سال 2020 که متعهد شده بود بر امنیت راههای مواصلاتی نظارت کند این حق را برای خودش قائل است که نیروهایش را در جنوب ارمنستان مستقر کند.
دلیل دوم هراسی است که روسیه از نزدیکی ارمنستان به غرب دارد. از سال 2018 که نیکول پاشینیان به عنوان نخستوزیر ارمنستان به قدرت رسید، روابط ارمنستان با اتحادیه اروپا (بهویژه فرانسه) و آمریکا افزایش پیدا کرد. روسیه معتقد است که غرب و در راس آن ناتو و آمریکا به دنبال افزایش نفوذ در ارمنستان هستند و قصد دارند ناتو را در مرزهای جنوبی روسیه گسترش دهند. این در حالی است که روسیه هیچ مرز مشترکی با ارمنستان ندارد. ارمنستان از شمال با گرجستان، از جنوب با ایران، از شرق با آذربایجان و از غرب با ترکیه هممرز است. اما روسیه با این توجیه به دنبال تثبیت موقعیت خود در قفقاز است. در همین راستا به بهانه نظارت بر توافق آتشبس و ایجاد کریدور به دنبال مخدوش کردن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ارمنستان است. جالب اینجاست که همین توافقی که روسها به آن استناد میکنند عملاً از سوی جمهوری آذربایجان زیر پا گذاشته شده است. آذربایجان در سپتامبر 2023 توافق آتشبس را زیر پا گذاشت و با اعاده حاکمیت بر قرهباغ جنگ دیگری راه انداخت. طی این جنگ بود که نزدیک به 100 هزار نفر مجبور شدند خاک قرهباغ را ترک کنند و به سمت جنوب ارمنستان بروند. بنابراین زمانی که توافق آتشبس از سوی خود آذربایجان زیر پا گذاشته شده و اساساً موضوعیت کریدور مربوط به شوشا-لاچین هم منتفی شده است، چطور میتوان به بند نهم توافق استناد کرد؟
موضع اخیر روسیه در ارتباط با کریدور زنگزور پس از موضعگیری پیشین در جریان سفر پوتین به امارات و امضای بیانیهای در مورد مالکیت جزایر سهگانه ایرانی، خشم بسیاری را در ایران برانگیخت و این پرسش پیش آمد که با وجود آنکه ایران معمولاً مواضعی علیه منافع روسیه اتخاذ نکرده، چرا روسیه چنین رفتارهای دوگانهای در پیش میگیرد؟
با اینکه اصل اساسی در روابط بینالملل منافع ملی است و هر کشوری فقط به منافع ملی خود میاندیشد اما کشورها باید در نظر داشته باشند که منافع ملیشان را به شکلی تعریف کنند که در تعارض با منافع ملی دیگر کشورها قرار نگیرد تا بدین وسیله به منافع مشترک دست یابند. به عبارت دیگر همکاری پایدار زمانی تحقق پیدا میکند که دو کشور در یک توافق مشخص از بخشی از خواستههای خود گذر میکنند تا به نفع جمعی برسند. اینکه ما ایرانیها گمان میکنیم روسها از پشت به ما خنجر زدند به خاطر ذهنیت اشتباهی است که از روابط بینالملل داریم. ما باید در نظر داشته باشیم که کشورها موظف نیستند منافع ملی ایران را در نظر بگیرند؛ همانطور که ایران موظف نیست منافع ملی دیگر کشورها را در نظر بگیرد. ما فکر میکنیم که روابط بین کشورها براساس اخوت، برادری و گذشت است، در حالی که اگر بخواهیم واقعبینانه تحلیل کنیم، در روابط بینالملل منافع ملی حاکم است و کشورها بر اساس منافع ملی رفتار میکنند و با در نظر گرفتن منافع ملیشان به منافع مشترک میرسند. تا زمانی که منافع مشترک وجود دارد همکاری امکانپذیر است اما زمانی که منافع مشترک از بین میرود همکاری هم از بین میرود. برای همین هم هیچ تضمینی در توافقات بینالمللی وجود ندارد. این موضوع به اشتباه در افکار عمومی ایرانیان جا افتاده است که میگویند ما چه تضمینی داریم که مثلاً با آمریکا یا حتی با روسیه رابطه برقرار کنیم؟ واقعیت این است که هیچ تضمینی وجود ندارد و هیچکس نمیتواند تضمینی بدهد. تا زمانی که همکاری و توافق تامینکننده منافع دو طرف باشد ادامه پیدا میکند اما اگر یک طرف احساس کند که منافعش نادیده گرفته شده یا زیر پا گذاشته شده، سعی میکند از آن توافق بیرون بیاید. در همین راستا بهتر است که در ابتدا منافع ملی خودمان را به خوبی بشناسیم و در مرحله بعد جایگاه خود را به درستی تعریف کنیم تا بتوانیم با دیگران همکاری کنیم و از انزوای استراتژیک خارج شویم.
طی بیش از سه دهه گذشته یعنی بعد از جنگ اول قرهباغ که این منطقه در تصرف ارمنستان بود، جمهوری آذربایجان از طریق ایران به نخجوان دسترسی داشت و ایران هم مشکلی با این مسئله نداشت. اما بعد از جنگ دوم قرهباغ در سال 2020 که جمهوری آذربایجان اکثر مناطق قرهباغ کوهستانی را مجدد به تصرف خود درآورد، بحث ایجاد دالانی در استان سیونیک که جمهوری آذربایجان آن را زنگزور غربی میخواند، پررنگ شده است. درواقع باکو میخواهد با استفاده از این دالان که در مرز میان ایران و ارمنستان قرار دارد، دیگر از داخل ایران به نخجوان متصل نشود. این در حالی است که ایران هیچ مخالفتی با دسترسی آذربایجان به نخجوان از طریق ایران ندارد. با وجود این چرا آذربایجان اصرار دارد کریدور زنگزور را ایجاد کند؟
در ابتدا باید عرض کنم که اسم این منطقه زنگزور نیست و آذربایجان با تبلیغات رسانهای توانسته است کلمه زنگزور را جا بیندازد. در واقع این منطقه استان سیونیک ارمنستان است (مرز ایران و ارمنستان) اما چون آذربایجان در سال 1920 این منطقه را اشغال کرده بود ادعایی تاریخی دارد. این در حالی است که این منطقه بعد از قرارداد گلستان از ایران جدا شد و مرز تاریخی بین ایران و روسیه تزاری است و بعد از فروپاشی شوروی نیز به مرز بین ایران و ارمنستان تبدیل شد. بعد از فروپاشی شوروی هم جمهوری آذربایجان و هم ارمنستان مرزهای شوروی سابق را به رسمیت شناختند و به همین دلیل هم بود که توانستند عضو سازمان ملل شوند. ایران هم به این دلیل آذربایجان و ارمنستان را به رسمیت شناخت که این دو کشور طبق توافقی که در سپتامبر 1991 در آلماتی، پایتخت سابق قزاقستان امضا کردند، مرزهای بینالمللی را پذیرفتند. البته در حال حاضر ارمنستان به آن توافق پایبند است و این آذربایجان است که با مطرح کردن ادعایی تاریخی به دنبال نقض توافقهای گذشته است. اگر ادعای تاریخی ملاک باشد قرارداد گلستان هم میتواند زیرسوال برود و مرزها به خیلی قبلتر بازگردد. بنابراین بهترین کار این است که مرزهای بینالمللی به رسمیت شناخته شود و ادعای زنگزور کنار گذاشته شود. آذربایجان میتواند مانند گذشته از راههای مواصلاتی ایران استفاده کند، حتی طبق بند نهم توافق 2020 میتواند از راههای مواصلاتی ارمنستان هم استفاده کند. کشورهای منطقه باید در نظر داشته باشند که ظرفیت همکاری اقتصادی در قفقاز جنوبی بسیار بالاست و کشورها میتوانند با گسترش همکاری به منافع اقتصادی بلندمدتی دست پیدا کنند. مطرح کردن ادعاهای ارضی جدید و بهتبع آن جنگ در منطقه به نفع هیچ کشوری نیست و موجب فرار سرمایهگذاران و بیثباتی در منطقه میشود.
پیش از روسیه، ترکیه در زمره کشورهایی بود که به شدت از طرح ایجاد چنین کریدوری حمایت میکرد. دستهای از کارشناسان میگویند که هدف آذربایجان و ترکیه از ایجاد این کریدور، درواقع تصرف آن منطقه (استان سیونیک در مرز ایران و ارمنستان) است و انگیزههای گسترش سرزمینی را در سر میپرورانند. نظر شما در این باره چیست؟
جمهوری آذربایجان بعد از اینکه توانست مناطق اشغالی خود (هفت شهری که به مدت 30 سال زیر اشغال ارامنه قرهباغ بود) را آزاد کند و همچنین زمانی که توانست بر منطقه استراتژیک قرهباغ اعاده حاکمیت کند، به این نتیجه رسید که میتواند ادعای تاریخی زنگزور را هم تحقق ببخشد. این در حالی است که زنگزور به جز یک مقطع کوتاه (کمتر از یک سال) که در سلطه یک دولت دستنشانده تحت حاکمیت آذربایجان قرار گرفت، همیشه جزئی از ارمنستان بوده است. متاسفانه آذربایجان با مطرح کردن یک ادعای تاریخی، به دنبال توسعه سرزمینی است. واقعیت این است که آذربایجان دچار توهم قدرت شده و گمان میکند چون توانسته است (با کمک ترکیه و اسرائیل) مناطقی را آزاد کند میتواند به همین شیوه مسائل را پیش ببرد. این همان اشتباهی است که 30 سال پیش ارامنه کردند و نتیجه آن را امروز میبینیم. اما ترکیه تلاش دارد از طریق مرز مشترک 10کیلومتری که با نخجوان دارد بتواند با کریدوری که در ارمنستان به وجود میآید به آذربایجان وصل شود و در واقع یک نوع پیوستگی سرزمینی با مناطق ترکنشین به وجود بیاورد. به این معنا که از نخجوان به ارمنستان و آذربایجان، از آذربایجان و دریای خزر به آسیای مرکزی و از آسیای مرکزی به سین کیانگ چین برسد. البته این رویایی است که در امپراتوری عثمانی، در ترکیه جدید، در دوران قبل از اردوغان و در حال حاضر در دوران اردوغان هم وجود دارد. اما بیشتر شبیه رویاپردازی است و این رویاها به نتیجه نمیرسند. اما همانطور که گفتم این موضوع رویایی بیش نیست. اما آنچه واقعیت دارد این است که آذربایجان و ترکیه از طریق به رسمیت شناختن تمامیت ارضی کشورها و مرزهای بینالمللی و همچنین احترام به حاکمیت ملی کشورها میتوانند زمینه همکاریهای اقتصادی و تجاری را فراهم کنند.
ایران بارها مخالفت خود را با راهاندازی کریدور در عالیترین سطوح اعلام کرده و دلیل مخالفت خود را ایجاد تغییرات ژئوپولیتیک در کنار مرزهای خود و نیز انسداد (احتمالی) مرز ایران-ارمنستان در صورت عملیاتی شدن این کریدور و انسداد مسیر ایران به اروپا دانسته است. این در حالی است که ارمنستان مخالفت آشکاری با ایجاد دالان زنگزور نکرده اما در عین حال مسیرهای جایگزینی هم برای آن معرفی کرده و از طرح موسوم به چهارراه صلح سخن به میان آورده است اما از مواضع مکرر ایروان چنین برمیآید که این کشور تلویحاً با کریدور زنگزور مخالفتی ندارد. در چنین شرایطی ایران چه واکنشی میتواند نشان دهد؟
ابتدا باید عرض کنم که ایران از طریق آذربایجان و ارمنستان به قفقاز جنوبی و از آن طریق به اروپا دسترسی دارد. مرز ۴۰کیلومتری میان ایران و ارمنستان از این نظر بسیار مهم است که مانع پیوستگی سرزمینی میان کشورهای ترکزبان از طریق ترکیه، نخجوان و آذربایجان میشود، مسیر دسترسی به گرجستان و از آنجا به دریای سیاه است و در نهایت به ایران تنوع دسترسی در قفقاز جنوبی را ارائه میکند. اقداماتی که ایران میتواند انجام دهد این است که در مرحله اول سیاستهای خود در ارتباط با قفقاز جنوبی را برای افکار عمومی در داخل و خارج از کشور شرح دهد و در مرحله دوم یک گروه دیپلمات را به روسیه، ارمنستان و آذربایجان اعزام کند تا با گفتوگو به یک طرح مشترک برسند. این را هم اضافه کنم که ایران میتواند از موضع قدرت وارد شود چرا که طبق قواعد و توافقات بینالمللی از جمله توافق سپتامبر 1991 در آلماتی این کشورها متعهد هستند مرزهای کنونی را به رسمیت بشناسند. این یک راهکار شدنی است زیرا از یکسو قواعد و توافقات بینالمللی به نفع ایران است و از سوی دیگر ایران با دیپلماسی که دارد میتواند این کشورها را متقاعد کند که مرز میان ایران و ارمنستان هیچ تعارضی با منافع آنها ندارد و اتفاقاً حفظ این مرز میتواند به گسترش همکاری در میان این کشورها کمک کند.