شناسه خبر : 47676 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دیگ جوشان

چرا ایران ایجاد کریدور زنگزور را تهدیدی امنیتی علیه خود تلقی می‌کند؟

 

زهرا اکبری / نویسنده نشریه 

36در آخرین سفر پوتین به جمهوری آذربایجان قول و قرارهایی بین او و علی‌اف در مورد کریدور زنگزور ردوبدل شده است؛ چراکه بلافاصله پس از این سفر، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور اعلام کرد که روسیه از انعقاد سریع معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات پشتیبانی می‌کند و متاسفانه این رهبری ارمنستان است که در توافق‌نامه امضاشده از سوی نخست‌وزیر پاشینیان، در مورد ارتباطات از منطقه سیونیک ارمنستان، کارشکنی می‌کند. پس از آن نیز ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در اظهاراتی گفت که زنگزور مسیری است که می‌تواند قلمرو اصلی آذربایجان به نخجوان را از طریق سیونیک ارمنستان متصل کند و حتماً در چهارچوب گفت‌وگوهای صلح سه‌جانبه با ارمنستان، رفع انسداد زنگزور مورد بحث قرار می‌گیرد. این در حالی است که ایران بارها مخالفت خود را با راه‌اندازی کریدور زنگزور در عالی‌ترین سطوح اعلام کرده و دلیل مخالفت خود را ایجاد تغییرات ژئوپولیتیک در کنار مرزهای خود و نیز انسداد مرز ایران با ارمنستان در صورت عملیاتی شدن این کریدور و انسداد مسیر ایران به اروپا دانسته است. واقعیت این است که منافع امنیتی ایران در قفقاز جنوبی شامل حفظ ژئوپولیتیک مرزها، حفظ تمامیت ارضی، حفظ حاکمیت ملی و استقلال، حفظ وحدت ملی، حفظ صلح، انتقال انرژی و سرانجام توسعه اقتصادی است که در یک رویکرد واقع‌گرایانه در سایه حفظ توازن منطقه‌ای تامین می‌شود. اما ایجاد کریدور زنگزور در خاک ارمنستان، بر پایه برنامه‌های اعلام‌شده از طریق محور جمهوری آذربایجان، ترکیه و اخیراً روسیه می‌تواند توازن منطقه‌ای قدرت را به ضرر ایران تغییر دهد؛ بنابراین پیشبرد این پروژه تهدیدی امنیتی علیه منافع ژئوپولیتیک و اقتصادی ایران تلقی می‌شود. در همین راستا در این گزارش تلاش می‌کنیم ضمن بررسی تهدیدهای امنیتی کریدور زنگزور برای ایران به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که چرا روسیه در شرایط فعلی با صراحت تمام از ایجاد کریدور زنگزور حمایت کرده است؟ در چنین شرایطی ایران چه واکنشی می‌تواند نشان دهد؟

تهدیدهای امنیتی علیه ایران

در یک رویکرد واقع‌گرایانه، منافع امنیتی ایران در قفقاز جنوبی در سایه حفظ توازن منطقه‌ای تامین می‌شود. بر همین پایه، برنامه ساخت کریدور زنگزور به برخی نگرانی‌ها در محافل سیاسی و مدنی ایران نسبت به انگیزه‌ها و نتایج این اقدام منجر شده است. از نظر بسیاری از تحلیلگران پیشبرد این پروژه تهدیدی امنیتی علیه منافع ژئوپولیتیک و اقتصادی ایران تلقی می‌شود. احمد رشیدی در مقاله «کریدور میانی و منافع ایران در قفقاز جنوبی» این تهدیدها را به ترتیب زیر برمی‌شمارد:

تغییر ژئوپولیتیک مرزها؛ انسداد مرز زمینی ایران و ارمنستان: طرح مبادله ارضی بین ارمنستان و آذربایجان که منتج به قطع شدن مرز زمینی ایران با ارمنستان می‌شود، مسبوق به سابقه است. اولین‌بار پل گوبل، مقام سیاسی-امنیتی ایالات‌متحده، این طرح را پیشنهاد کرد و بر این پایه ترکیه در سال 1992 «مفهوم دالان دوگانه» را مطرح کرد. چند سال بعد مقامات آذربایجان و ارمنستان در همین چهارچوب در مورد طرح «مبادله اراضی» مذاکره کردند که به خاطر مخالفت‌های داخلی در هر دو کشور به نتیجه نرسید. بر اساس این طرح آذربایجان حاکمیت ارمنستان بر قره‌باغ کوهستانی را به رسمیت می‌شناخت و در ازای آن ارمنستان حاکمیت بخشی از استان سیونیک در منطقه مرزی ایران را به منظور ساخت کریدوری که به زنگزور موسوم است به آذربایجان واگذار می‌کرد. تحلیل مضمون مجموعه واکنش‌های محافل ایرانی؛ چه در سطح مقامات و چه در سطح کارشناسی درباره برنامه ساخت کریدور زنگزور نشان می‌دهد بیشترین نگرانی یا احساس تهدید ناشی از احتمال تغییر ژئوپولیتیک مرزها و قطع شدن مرز زمینی ایران و ارمنستان است. منشأ این نگرانی نوع تفسیر مقامات جمهوری آذربایجان از متن توافقنامه آتش‌بس و برنامه‌های آنها برای ساخت کریدور است.

همگرایی ارمنستان با بلوک غرب و تشدید تنهایی ایران: در میان همسایگان ایران، تنها رابطه با ارمنستان است که از پایداری و پویایی مطلوبی برخوردار بوده و تا حدی صبغه راهبردی داشته است. عمق این رابطه بیشتر از آنکه محصول دیپلماسی فعال و پیشبرد سیاست همسایگی ایران باشد، مدیون الزامات ژئوپولیتیک حاکم بر ارمنستان است که بدون دسترسی به آب‌های آزاد، از شرق و غرب بین دو دشمن آذربایجان و ترکیه محصور شده است. ارمنستان برای خروج از این محاصره و دسترسی به آب‌های آزاد و بهره‌مندی از مزایای قرار گرفتن در ترانزیت شمال-جنوب مجبور بوده است روابط خوبی با ایران در جنوب و گرجستان در شمال داشته باشد. ساخت کریدور زنگزور به نحوی که با عادی‌سازی مناسبات با دو کشور آذربایجان و ترکیه همراه باشد، می‌تواند ارمنستان را از این محاصره خارج کرده و به عنوان یک حلقه کلیدی در کریدور بین‌المللی شرقی-غربی (کریدور میانی که در کوتاه‌ترین مسیر از اروپا تا چین امتداد می‌یابد و مورد حمایت کشورهای غربی است) ادغام کند. در چنین شرایطی نیاز راهبردی و ژئوپولیتیک ارمنستان به ایران کاهش می‌یابد و این امکان وجود دارد که در اتحاد با دولت‌های غربی در سمت مقابل ایران بایستد و بدین ترتیب تنهایی استراتژیک ایران کامل شود.

کاهش مزیت‌های ترانزیتی ایران: ایران دارای یکسری مزیت‌های ژئواکونومیک و ژئوپولیتیک در خطوط ترانزیت بین‌المللی است که در صورت فعال شدن حلقه زنگزور و تکمیل پروژه بزرگ‌تر کریدور میانی از دست می‌رود. مزیت ایران قرار گرفتن در مسیر ترانزیت بین‌المللی شمال-جنوب است. برای بهره‌برداری از این مزیت ترانزیتی، ایران برنامه‌های متعددی در دست اجرا دارد که از جمله آنها می‌توان به توسعه بندر چابهار با همکاری هند، توسعه خطوط ترانزیتی با آسیای میانه، توسعه راه‌آهن شمال-جنوب و اتصال آن از رشت به آستارا در جمهوری آذربایجان، توسعه کریدور «مهری-ایروان-تفلیس-دریای سیاه» و پروژه‌های ترانزیتی دیگر اشاره کرد که شرق آسیا و آسیای میانه را از طریق ایران-قفقاز (به‌ویژه از مسیر ارمنستان-گرجستان-دریای سیاه) به اروپا متصل می‌کند. فعال شدن کریدور میانی که مستلزم ساخت حلقه زنگزور است مزیت رقابتی ترانزیت از طریق ایران را تا حدود زیادی تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؛ زیرا مسیر کریدور میانی کوتاه‌تر است و کشورهای غربی نیز از آن حمایت می‌کنند. در این میان نقش تحریم‌های هسته‌ای را نباید در ارتقای مزیت کریدور میانی نسبت به کریدور شمال-جنوب نادیده گرفت. کشورهای غربی کریدور میانی را به کریدور شمالی نیز ترجیح می‌دهند که از روسیه می‌گذرد؛ زیرا از این طریق می‌توانند علاوه بر ایران، روسیه را نیز دور بزنند.

پیشبرد طرح پان‌ترکیستی و احیای قوم‌گرایی آذری: با توجه به ماهیت چندقومی جامعه ایران، گسترش احساسات قوم‌گرایانه و گرایش‌های جدایی‌طلبانه همواره یکی از نگرانی‌های امنیتی اصلی این کشور بوده است. بر این پایه، مناقشه قره‌باغ به‌عنوان یک منبع ناامنی نگریسته شده است که می‌تواند احساسات قوم‌گرایانه را تحریک کند و قدرت‌های خارجی از این احساسات و گرایش‌های قوم‌مدارانه برای بی‌ثبات‌سازی کشور و سپس نقض حاکمیت و تمامیت ارضی آن بهره‌برداری کنند. به اعتقاد برخی از کارشناسان حوزه مطالعات قفقاز، یکی از مهم‌ترین جنبه‌های کریدور زنگزور اتصال جهان ترک و تقویت وحدت آنها بر محور ترکیه است. به عبارت دیگر، جغرافیای پراکنده کشورهای ترک‌زبان از طریق ساخت این کریدور به عنوان بخشی از کریدور حمل‌ونقل ترانس کاسپین (کریدور میانی) به هم متصل می‌شود. از اظهارات مقامات کشورهای آذربایجان و ترکیه چنین برمی‌آید که آنها در چهارچوب برنامه ساخت این کریدور به دنبال پیشبرد یک طرح پان‌ترکیستی مبنی بر «اتحاد جهان ترک» هستند. علی‌اف هنگام میزبانی اردوغان در زنگلان در 27 اکتبر 2021 گفت: «کریدوری که قرار است از اینجا بگذرد، کل جهان ترک را متحد خواهد کرد.» وی این موضوع را در نشست سازمان کشورهای ترک در 12 نوامبر 2021 تکرار کرد و افزود: «این کریدور برای کشورهای ترک به یک حلقه ارتباطی با اروپا تبدیل خواهد شد.»

گسترش روابط آذربایجان با اسرائیل: اسرائیل و جمهوری آذربایجان روابط بسیار نزدیک و حسنه‌ای دارند. بعد از فروپاشی شوروی، اسرائیل جزو اولین‌هایی بود که استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخت و متعاقباً در سال 1993 سفارت خود را در باکو افتتاح کرد. از آن زمان تا به امروز روابط اسرائیل و آذربایجان رو به گسترش بوده است، به گونه‌ای که اکنون یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری یکدیگر به شمار می‌روند.

تهدیدهای خارجی نقش مهمی در نزدیکی استراتژیک آذربایجان و اسرائیل ایفا کرده است. مقامات جمهوری آذربایجان عمدتاً به منظور غلبه بر ارمنستان، به‌ویژه در مسئله قره‌باغ، به توسعه روابط با اسرائیل روی آورده‌اند و در این میان به دنبال دستیابی به تکنولوژی‌های پیشرفته نظامی اسرائیل بوده‌اند. در مقابل، اسرائیل نیز در قالب «دکترین پیرامونی» به روابط خود با جمهوری آذربایجان می‌نگرد که به نظر می‌رسد بخش مهمی از هدف آن، مقابله با ایران در ابعاد سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و حتی اقتصادی است. به باور دولتمردان جمهوری اسلامی ایران آغاز به کار گذرگاه زنگزور در چهارچوب طرح کریدور میانی که شاخه فرعی آن می‌تواند از طریق ترکیه تا بندر حیفا و تل‌آویو امتداد یابد، حضور اسرائیل در آذربایجان و مرزهای ایران را تسهیل و بیش از پیش تحکیم می‌کند.

یکجانبه‌گرایی روسیه

احسان موحدیان، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این پرسش که چرا روسیه در شرایط فعلی با صراحت تمام از ایجاد کریدور زنگزور حمایت کرده است، گفت؛ ماجرا به جنگ 2020 بین آذربایجان و ارمنستان برمی‌گردد. بعد از آن جنگ که با وساطت روسیه پایان پیدا کرد توافقی بین آذربایجان و ارمنستان منعقد شد. در بند نهم این توافق گفته شده است که «تمامی ارتباطات حمل‌ونقلی و اقتصادی در منطقه از حالت مسدود خارج می‌شود. جمهوری ارمنستان امنیت تردد بین مناطق غربی آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را با هدف سازمان‌دهی جابه‌جایی بدون مانع شهروندان، وسایل حمل‌ونقل و بارها در هر دو جهت تضمین می‌کند. کنترل بر تردد از سوی سازمان کنترل مرزی نیروی امنیت فدرال روسیه انجام می‌شود. با توافق طرفین، ساخت ارتباطات جدید حمل‌ونقل که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق غربی آذربایجان متصل کند، تضمین خواهد شد». همان‌طور که می‌بینید تاکید شده است که جمهوری ارمنستان امنیت تردد بین مناطق غربی آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را در یک مسیر جاده‌ای تضمین کند و حرفی از کریدور به میان نیامده است. علاوه بر این، این توافق بندهای دیگری هم دارد که اجرا نشده است. برای مثال قرار بود که از طریق گذرگاه لاچین امکان دسترسی ارمنستان به قره‌باغ از طریق خاک آذربایجان فراهم شود و روس‌ها به عنوان حافظ صلح حضور داشته باشند. نه‌تنها این بند اجرا نشد، بلکه در تابستان سال 2023 ارتش آذربایجان کل منطقه قره‌باغ را تصرف کرد.

در حال حاضر با توجه به بدقولی‌های روسیه برای حفظ حقوق ارمنی‌ها، ارمنستان خواستار این است که اگر قرار است جاده‌ای ایجاد شود باید تحت کنترل ارمنستان و همچنین با رعایت حاکمیت ملی ارمنستان باشد. اما آذربایجان و ترکیه به دنبال آن هستند که کریدوری شکل بگیرد که عرض آن پنج کیلومتر باشد و شامل جاده، ریل و خط لوله باشد و ارمنستان هم هیچ‌گونه نظارتی بر این مسیر نداشته باشد. در واقع باکو و آنکارا باید یک شرکت یا هلدینگ بین‌المللی ایجاد کنند. البته هلدینگ بین‌المللی اسم رمزی است برای کنترل مسیر از سوی غرب به رهبری آمریکا. به همین خاطر روسیه نگران است که حضور و نفوذ خود را در قفقاز جنوبی و به تبع آن در آسیای مرکزی از دست بدهد. مشکل دیگر این است جنگ اوکراین به پایان نرسیده است و روسیه تحت تحریم‌های ناشی از این جنگ است و از یک‌سو برای صادرات کالا و انرژی (نفت و گاز) و از سوی دیگر برای واردات نیازهای خود دچار مشکل شده است و در همین راستا تلاش دارد مسیر جنوب ارمنستان را تحت کنترل خود درآورد تا آذربایجان، ترکیه، آمریکا و ناتو بیش از این نتوانند حضور روسیه را در این منطقه به چالش بکشند. به یاد داشته باشیم که پیشروی غرب به حیاط خلوت روسیه بعد از فروپاشی شوروی آغاز شده است. این پیشروی اول از کشورهای اروپای شرقی آغاز شد، بعد به بالکان رسید، سپس به اوکراین و در حال حاضر هم به قفقاز رسیده است.

البته مواضع اخیر روسیه مورد تایید ایران نیست. تحولات سه دهه اخیر در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی نشان می‌دهد که روسیه به‌تنهایی نمی‌تواند سیر تحولاتی را که در این مناطق در حال وقوع است مدیریت کند. بازیگران غربی به‌خصوص ترکیه به نمایندگی از ناتو روزبه‌روز دارند نفوذشان را در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی افزایش می‌دهند و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند روسیه محاصره خواهد شد. روند روسی‌زدایی و گرایش به غرب نیز در میان کشورهای منطقه افزایش پیدا کرده است، از این‌رو روسیه نباید از ایجاد کریدوری در جنوب ارمنستان که به افزایش حضور غرب در منطقه منجر می‌شود دفاع کند. روسیه با یکجانبه‌گرایی و اصرار بر اینکه در این مناطق فعال مایشاء باشد مسیر اشتباهی را در پیش گرفته است.

پیامدهای زیان‌بار

پذیرش ایجاد این کریدور پیامدهای زیان‌باری برای ایران دارد. احسان موحدیان در این رابطه بر این باور است که حتی اگر این کریدور در حد یک جاده هم باشد به تدریج باعث خواهد شد که پای آذربایجان، ترکیه، اسرائیل، آمریکا، ناتو و پان‌ترکیست‌ها (طیف گسترده‌ای از نیروهای ضدایرانی) به منطقه قفقاز جنوبی باز شود. اگر این اتفاق بیفتد ما کم‌کم شاهد تغییرات هویتی و جمعیتی در جنوب ارمنستان خواهیم بود. در حال حاضر هم جمعیت ارمنی زیادی در این منطقه ساکن نیست و همین افرادی هم که ساکن هستند از نظر فرصت‌های اقتصادی و امید به زندگی شرایط مطلوبی ندارند و با افزایش چالش‌ها زمینه برای پیوستن تدریجی منطقه به جهان ترکی که ترکیه مدنظرش است و همچنین شکل‌گیری کمربندی با عنوان ناتوی ترکیه دور ایران فراهم می‌شود. در همین راستا ایران به هیچ عنوان نباید زیر بار ایجاد کریدور زنگزور برود. به یاد داشته باشیم که تنها مسیری که باقی مانده همین مرز 40کیلومتری ایران با ارمنستان است، بنابراین اگر این کریدور شکل بگیرد ما در محاصره قرار می‌گیریم و مرز ما با ارمنستان از دست می‌رود و برای ارتباط با اروپا و رفع نیازهای اقتصادی‌مان در محاصره کشورهای ترک به رهبری ترکیه‌ای قرار می‌گیریم که تابع دستورات ناتو و اسرائیل است. این مسئله به شدت خطرناک است و باعث می‌شود این کشورها خواسته‌هایشان را در نقاط دیگر دنیا مانند آسیای مرکزی به ایران تحمیل کنند. علاوه بر این با ایجاد کریدور زنگزور کریدورهایی که ایران در حال ایجاد آن است (مانند کریدوری که از خلیج‌فارس تا دریای کاسپین و از آنجا به ارمنستان و بعد به گرجستان و دریای سیاه و در نهایت به اروپا می‌رسد) کم‌اثر می‌شوند.

به همین خاطر است که ایران در ابتدا باید مسیرهای کریدوری‌اش را تکمیل کند. این کریدورها یکی کریدور خلیج‌فارس به کاسپین است و دیگری کریدور ارس است. برای مثال اگر کریدور ارس ایجاد شود؛ آذربایجان از داخل ایران به نخجوان دسترسی پیدا می‌کند. در مرحله بعد باید مسیرهای ارتباط دریایی را از طریق دریای کاسپین با روسیه و دیگر کشورهای حوزه این دریا تقویت کنیم. ایران همچنین باید درهم‌تنیدگی اقتصادی و سیاسی‌اش را با ارمنستان افزایش دهد تا این کشور برای رفع نیازهای خود نیازمند ترکیه و آذربایجان نباشد. برنامه باکو و آنکارا این است که ارمنستان در آینده نفت و گازش را از آذربایجان و بقیه نیازهای اقتصادی خود را از ترکیه تامین کند و به تدریج ارتباطش با روسیه و ایران کاهش پیدا کند. درنهایت ایران هم باید مانند بسیاری از کشورها در رابطه با مسیرهای کریدوری جدید در کشورهای همسایه با حفظ حاکمیت ملی آنها مذاکره کند. برای مثال ما نیاز به کریدوری در منطقه قره‌سو ترکیه داریم تا مسیر شش‌ساعته زمینی به کمتر از دو ساعت برسد. در همین راستا ایران باید بر مواضع خود که همان تغییرناپذیری مرزها و احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورهاست پافشاری کند.  

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها