نقطه تعادل
واکاوی روابط ایران و اروپا در گفتوگو با سیداحمد فاطمینژاد
طی دو سال گذشته مناسبات ایران و کشورهای اروپایی رو به تیرگی گراییده و در حال حاضر در پایینترین سطح خود قرار دارد. حال اما نتیجه انتخابات ۱۵ تیر و انتخاب مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور ایران که یکی از برنامههای اصلی خود را بازگشت توازن به سیاست خارجی و تلاش برای مذاکره با غرب برای رفع تحریمها عنوان کرده است، چشماندازی از تحول در سیاست خارجی ایران ایجاد کرد که ممکن است روابط تهران و اروپا را دچار تحول کند. در این رابطه سیداحمد فاطمینژاد، استادیار روابط بینالملل دانشگاه فردوسی معتقد است که شاید کار آقای پزشکیان در مقایسه با موارد مشابه کار دشوارتری باشد. آقای پزشکیان قبل از هر چیز باید گامهایی اعتمادساز بردارد که بتواند طرف مقابل را به مذاکره ترغیب کند. برای اینکه این اتفاق بیفتد به نظر من در مرحله اول باید راهحلی برای تنشها و مسائل منطقهای از جمله موضوع فلسطین و اسرائیل و تهدیداتی که این روزها در جریان است پیدا کند. مورد بعدی که آقای پزشکیان باید به دنبال حل آن باشد موضع ایران در برابر جنگ اوکراین و روسیه است. البته ایران به صورت رسمی همواره اعلام کرده است که موضع بیطرفانهای نسبت به این جنگ دارد اما این چیزی نیست که اروپاییها و آمریکاییها هم به آن قائل باشند. آنها معتقدند که ایران به شیوههای مختلف از روسیه حمایت میکند و البته اوکراین هم روی این مسئله تاکید دارد. در همین راستا باید مذاکراتی صورت بگیرد و شفافسازی شود تا این بدبینی که وجود دارد حلوفصل شود. بعد از اینکه این دو مورد حل شد میتوان در مورد برنامه هستهای و توافق در این زمینه اقدام کرد. در ادامه گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
انریکه مورا، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان رئیسجمهوری اسلامی ایران به تهران سفر کرده بود، پس از دیدار با عباس عراقچی، مذاکرهکننده هستهای سابق ایران که از او به عنوان نامزد احراز مقام وزارت خارجه ایران در دولت آقای پزشکیان یاد میشود، با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تجدید دیدار و برقراری ارتباط مجدد با آقای عراقچی در فصل تازهای که برای ایران آغاز شده، موجب خرسندی بود. مشتاقانه منتظر همکاری مجدد با او هستم.» به نظر شما انتشار این پیام میتواند نشانهای برای شکلگیری یک توافق جدید بین ایران و دنیای غرب باشد؟
متاسفانه خیر. به این خاطر که پیامی مانند این در دوره آقای رئیسی هم وجود داشت. انریکه مورا در دوره آقای رئیسی هم چندینبار به ایران آمدند و در همان زمان اروپاییها انگیزه زیادی برای احیای توافق هستهای داشتند و حتی آمریکا هم بیانگیزه نبود به نتیجه نرسید. در همین راستا با یک پیام صرفاً نمیتوان گفت که اروپاییها تمایل به مذاکره و توافق با ایران دارند. برعکس اتفاقاً من فکر میکنم در این مدت که آقای پزشکیان به عنوان رئیسجمهور انتخاب شدند نشانهها نه از سمت اروپا و نه از سمت آمریکا مثبت نبود و با استقبال آنچنانی روبهرو نشد. اروپاییها حضور قابل توجهی در مراسم تحلیف نداشتند و اگر بخواهیم این مراسم را با تحلیف حسن روحانی و محمد خاتمی مقایسه کنیم متوجه میشویم که فضای بینالمللی در آن زمان برای ایران و سیاستگذاری صلحجویانه ایران باز بود، اما در حال حاضر چنین فضایی نیست. این موضوع دلایل مختلفی دارد: یکی از مهمترین دلایل این است که اولویت اروپاییها در حال حاضر حلوفصل اختلافات با ایران نیست. واقعیت این است که موضوعات مهم دیگری در سطح جامعه بینالملل مطرح است که برای اروپاییها هم اهمیت دارد مانند موضوع اسرائیل و فلسطین و روسیه و اوکراین. از این منظر تهدید ایران و برنامه هستهای ایران به حاشیه رفته است، یعنی عملاً موضوع ایران از کانون توجه جامعه بینالمللی و نمایندگان جامعه بینالمللی و قدرتهای بزرگ از جمله اروپا و آمریکا خارج شده است. ضمن اینکه دومین دلیلی که میتوان مطرح کرد این است که توافق با ایران دستاورد روشنی برای اروپاییها ندارد. برای مثال اگر درگذشته دسترسی به بازار ایران، ورود نفت ایران به بازار انرژی جهانی و... برای اروپاییها جذابیت داشت در شرایط فعلی جذابیتش تا حدودی کاهش پیدا کرده است.
سومین دلیل این است که رویکرد ناامیدانهای هم از سمت اروپاییها، هم از سمت آمریکاییها وجود دارد و برخلاف چیزی که به نظر میرسید آنها آمادگی لازم را برای شکلگیری یک توافق جدید یا احیای توافقهای قبلی یا مسائلی از این دست ندارند و عملاً برخورد سردی با دولت جدید در ایران داشتند. برای همین هم هست که بهطور مداوم تاکید میکنند باید ببینیم در عمل چه اتفاقی میافتد و صرفاً نمیشود روی گفتهها و اعلام مواضع تکیه کرد. در همین راستا مسعود پزشکیان برخلاف دوره انتخابات رویکرد متوازنتری نسبت به همسایگان و چین و روسیه اتخاذ کرده است و احساس میکند که کماکان باید روی رابطه با این کشورها حساب کند.
در همین حال چند نماینده پارلمان اروپا به این سفر واکنش منفی نشان دادند. کمیسیون اروپا در واکنش به این انتقادها از ادامه رابطه با ایران و اعزام یک دیپلمات ارشد برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان دفاع کرد. با این حال کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند به جای اعزام رهبران خود نمایندگانشان در تهران را به این مراسم بفرستند. سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا در پاسخ به این انتقادها تاکید کرده بروکسل همچنان بر برقراری «کانالهای ارتباطی باز» با ایران تاکید دارد و تلاش میکند با وجود تحریمها سیاست تعامل انتقادی خود را در قبال تهران پی بگیرد. با وجود این مخالفتها دولت جدید چطور میتواند روابط ایران با اروپا را احیا کند؟
شاید کار آقای پزشکیان در مقایسه با موارد مشابه کار دشوارتری باشد. آقای پزشکیان قبل از هر چیز باید گامهایی اعتمادساز بردارد که بتواند طرف مقابل را به مذاکره ترغیب کند. برای اینکه این اتفاق بیفتد به نظر من در مرحله اول باید راهحلی برای تنشها و مسائل منطقهای از جمله موضوع فلسطین و اسرائیل و تهدیداتی که این روزها در جریان است، پیدا کند. این روزها شایعاتی منتشر شده مبنی بر اینکه آمریکاییها گفتند پیششرط توافق در زمینه هستهای این است که تنش میان ایران و اسرائیل فروکش کند. البته خیلی نمیتوان این شایعات را جدی گرفت، اما در عین حال باید در نظر داشت که این شایعات میتواند نشاندهنده فضایی باشد که وجود دارد. مورد بعدی که آقای پزشکیان باید به دنبال حل آن باشد موضع ایران در برابر جنگ اوکراین و روسیه است. البته ایران به صورت رسمی همواره اعلام کرده است که موضع بیطرفانهای نسبت به این جنگ دارد اما این چیزی نیست که اروپاییها و آمریکاییها هم به آن قائل باشند. آنها معتقدند که ایران به شیوههای مختلف از روسیه حمایت میکند و البته اوکراین هم روی این مسئله تاکید دارد. در همین راستا باید مذاکراتی صورت بگیرد و شفافسازی شود تا این بدبینی که وجود دارد حلوفصل شود. بهتر است که ایران در موضوع اوکراین و روسیه تلاش کند که از چهارچوبها و موازین بینالمللی پیروی کند و با تاکید بر حفظ مرزهای بینالمللی، منع تجاوز و محکوم کردن تجاوز موضع خود را اعلام کند. بعد از اینکه این دو مورد حل شد میتوان در رابطه با برنامه هستهای و توافق در این زمینه اقدام کرد. البته ایران در این زمینه زمان زیادی هم ندارد. به هر حال چیزی تا انتخابات آمریکا باقی نمانده است و اگر ایران میخواهد به توافق دست یابد باید در این دو یا سه ماه باقیمانده تا نوامبر اقدامات لازم را انجام دهد. چون معلوم نیست که دولت بعدی چه دیدگاهی در رابطه با ایران داشته باشد.
به انتخابات آمریکا اشاره کردید. طبق آخرین نظرسنجی سیانان کاملا هریس از دونالد ترامپ پیش افتاده است. تجربه نشان داده است زمانی که دموکراتها در آمریکا پیروز میشوند، به دلیل رویکردهای دیپلماتیک که معمولاً به حزب دموکرات مرتبط است، تمایل بیشتری به مذاکره و گفتوگو با ایران نشان دادهاند. با وجود این بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که حتی اگر ترامپ به عنوان رئیسجمهور بعدی آمریکا انتخاب شود به دلیل تمایل او به مذاکره با ایران، امکان دستیابی به توافق زیاد است. حال با توجه به اینکه اروپا همیشه دنبالهرو آمریکا بوده اگر آمریکا تصمیم بگیرد که با ایران مذاکره کند؛ اروپا چه میکند؟
اروپا در اغلب موارد نگاه عملگرایانهتر و میانهروتری نسبت به آمریکا در رابطه با ایران داشته است. آمریکا در اکثر مواقع مواضع تند و افراطی در رابطه با ایران اتخاذ کرده و همین موضوع باعث شده است که چالش بیشتری با ایران داشته باشد. من فکر میکنم که در آینده هم چه هریس به عنوان رئیسجمهور بعدی آمریکا انتخاب شود، چه ترامپ باز هم این موضع بینابینی اروپا ادامه پیدا میکند بهخصوص اینکه اروپاییها دسترسی راحتتری به ایران و مذاکرهکنندگان ایران دارند؛ به این معنا که امکان تعامل و تماس اروپاییها با ایرانیها بیشتر است.
اروپاییها همچنین چشمانداز روشنتری از ایران دارند یعنی میتوانند با اطمینان به این نتیجه برسند که اگر توافقی صورت بگیرد چه دستاوردهایی برای آنها خواهد داشت یا اگر توافقی صورت نگیرد چه خطراتی برای آنها وجود خواهد داشت. علاوه بر این، با توجه به اینکه اروپا به منطقه خاورمیانه و غرب آسیا نزدیکتر است مسئله هستهای ایران برای اروپاییها حیاتیتر است. از این منظر من فکر میکنم که اروپا برای حلوفصل این موضوعاتی که پیرامون مسئله هستهای ایران است انگیزه لازم را دارد و فرقی نمیکند که چه دولتی در آمریکا روی کار باشد. البته طبیعتاً اگر دولتی در آمریکا روی کار باشد که خواهان دیپلماسی، مذاکره و توافق باشد در این شرایط دست اروپا هم بازتر است و گزینههای بیشتری دارد و میتواند مانند دوران برجام موضوعات دیگری را هم به مذاکرات اضافه کند. در جریان برجام آمریکاییها تمایل داشتند که خیلی سریع به توافق دست یابند، اما اروپاییها شروط جدید را طرح میکردند. اما اگر ترامپ به عنوان رئیسجمهور بعدی آمریکا انتخاب شود و مانند دوره قبل تمایل زیادی به مذاکره با ایران نداشته باشد در این حالت اروپاییها سعی میکنند که نقطه تعادل باشند و مسیر تماس با ایران را حفظ کنند.
به عنوان سوال پایانی بفرمایید که آینده روابط ایران و اروپا را چگونه ارزیابی میکنید؟
آینده روابط ایران و اروپا تحت تاثیر چند متغیر است. اول برمیگردد به رویکردی که به صورت کلی در اروپا غالب است. اگر همین رویکردهای متعادل و میانهرو و چپگرا در اروپا روی کار باشند کماکان این نگاه مسالمتآمیز و صلحطلب ادامه پیدا میکند اما اگر راست افراطی روی کار بیاید در این شرایط کار دشوار میشود. از طرف دیگر در ایران هم این موضوع مهم است. بالاخره دولتهایی که در ایران روی کار میآیند نگاه متفاوتی به غرب از جمله اروپا دارند برخی از دولتها طرفدار مذاکره با غرب هستند اما برای برخی دیگر غرب اهمیت آنچنانی ندارد. مسئله بعدی که روی آینده روابط ایران و اروپا اثرگذار است بحث امنیت در منطقه خاورمیانه است. اینکه اروپاییها چه نقشی برای ایران در حفظ نظم و امنیت منطقهای قائل باشند. امنیت خاورمیانه برای اروپاییها به دلایل مختلف اهمیت دارد چون هرگونه ناامنی و گسترش ناامنی در منطقه به اروپا سرریز میشود و اروپاییها نمیخواهند مهاجرت و افراطیگری در اروپا افزایش پیدا کند.
مسئله بعدی بحث انرژی است. در مواردی که گشایش سیاسی رخ داده اروپا یکی از بازارهای انرژی ایران بوده و این موضوع هم بر آینده روابط ایران و اروپا اثرگذار است. درنهایت همانطور که گفتم اینکه چه دولتی در آمریکا روی کار میآید هم مهم است؛ مثلاً در زمان اوباما توافقی که شکل گرفت دست اروپاییها باز شد و ما شاهد این بودیم که در زمینه انرژی و خودروسازی و صنایع دیگر سرمایهگذاریهایی صورت گرفت اما در دوره ترامپ تمامی مسیرها بسته شد. با توجه به همه این عوامل نمیتوانیم بهطور قطعی بگوییم که چه چشماندازی برای روابط ایران و اروپا در پیش است. به این خاطر که در مناسبات این دو بازیگر متغیرهای دیگری هم اثرگذار است که بعضاً خارج از کنترلشان است.