شناسه خبر : 47449 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مضار دوری

ترمیم رابطه ایران و اروپا چه اهمیتی دارد؟

انریکه مورا، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به تهران سفر کرده بود، پس از دیدار با عباس عراقچی، مذاکره‌کننده هسته‌ای سابق ایران که از او به عنوان نامزد احراز مقام وزارت خارجه ایران در دولت آقای پزشکیان یاد می‌شود، با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تجدید دیدار و برقراری ارتباط مجدد با آقای عراقچی در فصل تازه‌ای که برای ایران آغاز شده، موجب خرسندی بود. مشتاقانه منتظر همکاری مجدد با او هستم.»

 

زهرا اکبری / نویسنده نشریه 

انریکه مورا، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به تهران سفر کرده بود، پس از دیدار با عباس عراقچی، مذاکره‌کننده هسته‌ای سابق ایران که از او به عنوان نامزد احراز مقام وزارت خارجه ایران در دولت آقای پزشکیان یاد می‌شود، با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تجدید دیدار و برقراری ارتباط مجدد با آقای عراقچی در فصل تازه‌ای که برای ایران آغاز شده، موجب خرسندی بود. مشتاقانه منتظر همکاری مجدد با او هستم.»

در همین حال چند نماینده پارلمان اروپا به این سفر واکنش منفی نشان دادند که کمیسیون اروپا در واکنش به این انتقادها از ادامه رابطه با ایران و اعزام یک دیپلمات ارشد برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان دفاع کرد. با این حال کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند به جای اعزام رهبران خود، نمایندگانشان در تهران را به این مراسم بفرستند. سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا در پاسخ به این انتقادها تاکید کرده بروکسل همچنان بر برقراری «کانال‌های ارتباطی باز» با ایران تاکید دارد و تلاش می‌کند با وجود تحریم‌ها سیاست تعامل انتقادی خود را در قبال تهران پی بگیرد.

روابط ایران و کشورهای اروپایی در حال حاضر در پایین‌ترین سطوح برقرار است. همه شواهد نشان می‌دهد پس از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ در ایران، کار تا قطع کلی روابط با برخی کشورهای اروپایی پیش رفت. حال اما انتخاب مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران چشم‌اندازی از تحول را در سیاست خارجی ایران ایجاد کرد که ممکن است روابط تهران و اروپا را دچار تحول کند. در این گزارش ابتدا فرازوفرودهای روابط ایران و اروپا را بررسی کرده، سپس به دلایل افزایش تنش در دو سال اخیر و پیامدهای آن برای ایران می‌پردازیم و در نهایت در مصاحبه‌ای که با سیداحمد فاطمی‌نژاد، استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه فردوسی داشتیم به این پرسش پاسخ دادیم که با روی کار آمدن یک دولت اصلاح‌طلب در ایران آینده روابط تهران و اروپا چه می‌شود و برای بهبود این روابط چه باید کرد؟

فرازوفرودهای روابط ایران و اروپا

روابط ایران و اروپا از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون تحت‌تاثیر عوامل مختلف، همواره دارای فرازوفرودهایی بوده است. در اوایل انقلاب، روابط ایران و کشورهای اروپایی به صورت دوجانبه دنبال می‌شد تا اینکه یک رشته عوامل چالش‌برانگیز نظیر جنگ ایران و عراق و نیز بحران گروگان‌گیری لبنان موجب وخامت روابط ایران و اروپا شد. با پایان جنگ گسترش روابط با اروپا در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفت و این ذهنیت پدید آمد که اروپا می‌تواند خلأ روابط با ایالات‌متحده را پر کند. در این شرایط دولت‌های اروپایی بیانیه «ادینبورگ» را صادر و علاقه‌مندی خود را برای آغاز گفت‌وگوهای انتقادی با ایران اعلام کردند. در این میان صدور حکم دادگاه میکونوس که در آن ترور چند تن از مخالفان جمهوری اسلامی ایران در رستورانی موسوم به میکونوس در برلین را به عوامل جمهوری اسلامی ایران نسبت می‌داد، موجب تیرگی روابط سیاسی ایران و اتحادیه اروپا شد. شرایط فوق تا زمان ریاست‌جمهوری آقای خاتمی ادامه پیدا کرد. با برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران و تشکیل دولت جدید که با تحولاتی در روند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همراه بود، فضایی مثبت در روابط دیپلماتیک با اروپا پدید آمد. اما با طرح پرونده هسته‌ای ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باز هم روابط میان ایران و اتحادیه اروپا وارد مرحله جدیدی شد. بعد از توافق برجام، کشورهای اروپایی به‌طور خاص به دنبالِ کشاندن ایران به میز مذاکره و واداشتن این کشور به انجام گفت‌وگو در مورد دیگر مسائل و چالش‌های مطرح در ارتباط با آن بودند.

در طول این سال‌ها اروپا همواره تمایلی به ایجاد تنش با ایران نداشته است. فقط در یک یا دو مقطع بود که روابط ایران و اروپا متشنج شد که البته در همان زمان هم اروپا تمایلی به تیره‌تر شدن روابط نداشت. علت این امر هم تفاوت دیدگاه اروپایی‌ها با آمریکایی‌هاست. اروپا همواره مخالف منزوی کردن و افزایش فشار بر ایران بوده است؛ در واقع اروپایی‌ها گمان می‌کردند با تعامل با ایران می‌توانند رفتار ایران را کنترل کنند. اما اینکه چرا طی دو سال اخیر رفتار اروپایی‌ها تغییر کرده است چند دلیل عمده دارد. بر اساس گزارشی که با عنوان «خطر اسنپ بک» در هفته‌نامه تجارت فردا آمده است، این دلایل عبارت‌اند از:

نخست؛ عدم احیای برجام: دولت‌های اروپایی به‌شدت از رویکرد دولت مرحوم رئیسی در قبال برجام ناراضی بودند. توافق هسته‌ای بیش از حد طولانی شد و عملاً دو سال گفت‌وگو بدون هیچ نتیجه‌ای پایان یافت. اروپایی‌ها می‌خواستند با احیای برجام فعالیت هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بگیرد و با لغو تحریم‌ها و ورود ایران به بازار جهانی از منابع انرژی ایران بهره‌برداری کنند. اما بسیاری از مجریان سیاست خارجی در ایران گمان می‌کردند که با اتلاف وقت می‌توانند امتیازهای بیشتری از طرف مقابل بگیرند؛ همین امر باعث شد که فرصت طلایی ورود به بازار جهانی از دست برود. در واقع مجریان سیاست خارجی گمان می‌کردند فرصتی که برای احیای برجام وجود دارد همیشه ثابت است اما دیدیم که جنگ روسیه علیه اوکراین چگونه مسئله برجام را تحت تاثیر قرار داد. بنابراین مجریان سیاست خارجی در ایران باید به ماهیت دینامیک و پویای سیاست جهانی توجه ویژه‌ای داشته باشند. به این معنا که اگر نتوانند از فرصت‌های به‌وجودآمده به نحو احسن استفاده کنند چه‌بسا مجبور خواهند شد به یک توافق ضعیف بسنده کنند. ما در اسفند 1400 به مرحله نهایی توافق رسیده بودیم اما برداشت برخی در ایران این بود که به این خاطر که اروپا و آمریکا خواهان احیای برجام هستند کمی صبر کنیم. اما تحولات بعدی مثل جنگ اوکراین باعث شد که این فرصت از دست برود. ابتدا تصور می‌شد که این جنگ به زودی پایان می‌یابد اما دیدیم که ادامه پیدا کرد، به‌تبع آن رویکرد کشورهای غربی هم تغییر کرد. بنابراین اولین و اساسی‌ترین نکته‌ای که در ارائه راهکار باید به آن توجه کنیم این است که باید از تمامی فرصت‌ها استفاده کنیم به این خاطر که فرصت‌ها دائمی نیست، کمااینکه تهدیدها هم دائمی نیست. بعد از آن اروپایی‌ها به این نتیجه رسیدند که ایران تمایلی به احیای برجام ندارد. زمانی که امیدی به احیای برجام نباشد طبیعتاً قیدوبندهای دیپلماسی و حفظ روابط اهمیت کمتری پیدا می‌کند.

دوم؛ جنگ روسیه علیه اوکراین: بعد از وقوع جنگ اوکراین با اینکه ایران سیاست بی‌طرفی اتخاذ کرد اما برخی از مسائل از جمله موضوع پهپادها باعث شد که اروپایی‌ها، ایران را حامی جدی روسیه بدانند. در شروع این جنگ مسئله عدم همکاری و عدم تمایل ایران برای فروش گاز به اروپا مورد توجه قرار گرفت و اروپایی‌ها این برداشت را کردند که ایران روسیه را مهم‌تر از اروپا می‌داند و در واقع ایران، روسیه را همراهی می‌کند. این مسئله به تنهایی پیچیده بود اما پرونده‌ای که بعد از آن در بروکسل مورد بررسی قرار گرفت این بود که ایران به صورت مداوم به روسیه سخت‌افزار جنگی می‌فروشد، سخت‌افزارهایی که به‌طور مستقیم در اوکراین استفاده شدند؛ همین مسئله باعث شد اوضاع رو به وخامت برود. به این خاطر که جنگ روسیه در اوکراین به صورت مستقیم با امنیت اروپا پیوند دارد. در حال حاضر اروپا مدعی است که پنج نمونه مستند از پهپادهایی که سریال آنها نشان می‌دهد متعلق به ایران هستند؛ شناسایی شده است. از نظر اروپایی‌ها ایران مستقیماً در این نبرد و تهدید روسیه علیه اروپا مشارکت و همراهی می‌کند. در واقع این نگاه در شورای کمیسیون وزرای اتحادیه اروپا و لندن حاکم است. ارزیابی‌هایی که در این زمینه وجود دارد این است که ایران به صورت مستقیم به افزایش توان نظامی روسیه برای حمله به کشورهای اروپایی کمک می‌کند. طبیعتاً این مسئله عکس‌العمل بسیار منفی در میان اروپایی‌ها داشته و بیشتر در رده شاخه اجرایی کشورهای اروپایی خودش را نشان داده است. در پیام‌هایی که ردوبدل می‌شود و در تصمیماتی که گرفته می‌شود؛ می‌توان به صورت آشکار دید که چه نگاهی بر ایران حاکم است و همچنین چه گزینه‌هایی در مورد ایران در حال بررسی است. این مسئله باعث افزایش تنش ساختاری میان اتحادیه اروپا و ایران شده است. در امتداد فروش سخت‌افزار نظامی از ایران به روسیه، حتی سه کشوری که نسبت به تحریم ایران تردید داشتند در کنار بقیه کشورها قرار گرفتند.

سوم؛ اعتراضات در ایران: موضوع دیگری که باعث شد سیاست اروپا در مقابل ایران شدت بگیرد مسائل سیاسی، اجتماعی داخل ایران بود که برای دولت‌های اروپایی قابل پذیرش نبود. ناآرامی‌های اخیر در ایران، نارضایتی ایرانی‌های خارج از کشور و همچنین فشار افکار عمومی در اروپا، دولت‌های اروپایی را به این نتیجه رساند که موضع تندتری علیه ایران اتخاذ کنند و برای اولین‌بار نوع موضع‌گیری‌شان نسبت به گذشته تغییر پیدا کرد. این تغییر رفتار را می‌توان در اقدامات شورای وزرای خارجه اتحادیه اروپا، قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مواضع شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مشاهده کرد. باید در نظر داشته باشیم که با اتفاقاتی که در داخل ایران می‌افتد و تبلیغاتی که برای آن می‌شود؛ افکار عمومی در جهان غرب و به ویژه در اروپا به دولت‌های متبوعشان فشار می‌آورند که در مقابل دولت ایران سکوت نکنند. بنابراین مجموعه این جریانات باعث شده است که مواضع غربی‌ها از جمله اروپایی‌ها تندتر از گذشته شود. حتی آلمان هم که همیشه مواضع نرم‌تری از انگلستان و بریتانیا و فرانسه داشته است؛ رهبری این جریانات را به دست گرفت. آنالینا بربوک، وزیر خارجه آلمان و اولاف شولتس، صدراعظم این کشور چندین‌بار اظهارت تندی علیه ایران داشتند و از اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران خبر دادند. در این میان فرانسه هم که نمی‌خواست از قافله عقب بماند تلاش کرد رضایت افکار عمومی، حالا چه ایرانی‌های دوتابعیتی و چه تبعه‌های بومی خودش را به نحوی جلب کند.

30

پیامدهای کاهش روابط

یکی از مهم‌ترین پیامدهای کاهش روابط ایران و اروپا پیامدهای اقتصادی است. با حمله روسیه به اوکراین، اروپا زغال‌سنگ و نفت خام روسیه را تحریم کرد. در مرحله بعد این خود روسیه بود که صادرات گاز به اروپا را تا 80 درصد کاهش داد. این در حالی است که درآمد ارزی روسیه از فروش نفت و گاز به قاره سبز روزانه چیزی حدود 630 میلیون دلار بود. آمارها نشان می‌دهد که پیش از جنگ درآمد ارزی روسیه از فروش انرژی به اروپا چیزی بین 210 تا 228 میلیارد دلار در سال بود که این رقم، رقم بسیار هنگفتی است. ایران به راحتی می‌توانست به عنوان متحد روسیه حدود یک‌سوم این بازار را تامین کند. درواقع ایران می‌توانست بدون هیچ ریسکی یک‌سوم این بازار را در دست بگیرد و حدود یک میلیارد تا یک میلیارد و صد بشکه در روز نفت خام بفروشد. با این اقدام ایران می‌توانست حدود 25 درصد از صادرات گاز روسیه به اروپا را از طریق دریا به اروپا برساند. ایران با از دست دادن این فرصت حدود 65 تا 70 میلیارد دلار را از دست داد.

علاوه بر این، باید در نظر داشته باشیم که تحریم انرژی روسیه، این کشور را به رقیب جدی ایران تبدیل کرده است. روسیه در بازارهای غیررسمی به‌خصوص در فروش نفت و محصولات پتروشیمی، فولاد، فلزات و مواد معدنی با ایران رقابت می‌کند. با توجه به اینکه ایران و روسیه شباهت‌هایی دارند و صادرکننده کالاهای مشابه هستند روسیه یکی‌یکی بازارهای ایران را زیر سلطه خود درآورد. این وضعیت بیشتر به ضرر ایران است تا به نفعش. ما در گزارش‌های متعددی شاهد این بودیم که شرکت‌های نفتی روسیه نفت خام را با تخفیف بیشتری از ایران، به خریدار ارائه می‌دهند و همین امر باعث شده است که چینی‌ها نفت بیشتری از روس‌ها بخرند. ماجرا به همین‌جا ختم نشد؛ روسیه در ادامه محصولات پتروشیمی و فولادش را هم با قیمت ارزان‌تر از ایران وارد بازار جهانی کرد.

پیامد دیگر کاهش روابط ایران و اروپا این است که ایران تمام فرصت‌های کاری و پروژه‌هایی را که در دست اجرا داشت از دست داد. برای مثال شرکت نفتی شل به ایران پیام فرستاد که ما از پروژه خارج می‌شویم. این در حالی است که قطر با همکاری با توتال روزبه‌روز در حال پیشرفت است و ایران با همکاری با شرکت‌های چینی (و همکاری با روسیه) فرصت‌هایش را از دست می‌دهد.

یکی دیگر از پیامدهای کاهش روابط این بود که دو سوی آتلانتیک (اروپا و آمریکا) به یکدیگر نزدیک شدند. اگر در گذشته میان اروپا و آمریکا در برخی مسائل حقوق بشری و برخی مسائل سیاسی و امنیتی اختلاف‌نظرهایی وجود داشت به نظر می‌رسد این اختلاف‌نظرها به دلایلی که گفته شد کاهش پیدا کرد. این مسائل بیش از هر زمانی اروپا و آمریکا را به یکدیگر نزدیک کرده است و طبیعتاً این مسئله تاثیر زیادی بر ایران دارد. قبل از جنگ اوکراین، به خاطر ملاحظاتی که اروپا در قبال خاورمیانه و ایران داشت سعی می‌کرد موضع نرمی در رابطه با ایران اتخاذ کند، اما بعد از جنگ اوکراین و طولانی شدن این جنگ، موضوع پهپادها، عدم احیای برجام و درنهایت اعتراضات در ایران، آمریکا و اروپا بیش از گذشته به یکدیگر نزدیک شده‌اند. خیلی‌ها بر این باورند که موضع‌گیری مقامات اروپایی طی دو سال اخیر بسیار تندتر از موضع‌گیری مقامات آمریکایی بوده است. 

دراین پرونده بخوانید ...