پاقدم!
چه عواملی در تعیین دستمزد بازیکنان فوتبال اثرگذار است؟
فوتبال محبوبترین ورزش جهان و یک بازار میلیارددلاری است. طبیعی است که بازیکنان شاغل در این بازار با بهرهمندی از این موهبت بزرگ، به درآمدهای بینظیری دست پیدا کرده باشند. گرچه در چرخه جهانی اقتصاد ورزش، بازار بزرگ، عجیب و بیش از 80 میلیارددلاری ورزش حرفهای در آمریکای شمالی با رشتههایی مانند راگبی، بیسبال، هاکی روی یخ و بسکتبال، فاصلهای نجومی با دیگر بازارهای ورزشی حرفهای جهان دارد، اما وجه تمایز فوتبال چنان است که ساختار دستمزدها در آن بهطور قابل توجهی منحصربهفرد است که به دامنه گسترده درآمدهای فوتبال مربوط میشود. برخورداری فوتبال از توجه جهانی و امکان سرمایهگذاریهای بسیار کلان در آن برای بهرهگیری از درآمدهای حق پخش تلویزیونی، تبلیغات محیطی، درآمدهای روز بازی برای باشگاهها و دیگر مواردی که قبلاً هم از آنها نوشتهایم، موجب شده تا این صنعت پولساز هر روز بزرگتر و البته پیچیدهتر شود.
فوتبال محبوبترین ورزش جهان و یک بازار میلیارددلاری است. طبیعی است که بازیکنان شاغل در این بازار با بهرهمندی از این موهبت بزرگ، به درآمدهای بینظیری دست پیدا کرده باشند. گرچه در چرخه جهانی اقتصاد ورزش، بازار بزرگ، عجیب و بیش از 80 میلیارددلاری ورزش حرفهای در آمریکای شمالی با رشتههایی مانند راگبی، بیسبال، هاکی روی یخ و بسکتبال، فاصلهای نجومی با دیگر بازارهای ورزشی حرفهای جهان دارد، اما وجه تمایز فوتبال چنان است که ساختار دستمزدها در آن بهطور قابل توجهی منحصربهفرد است که به دامنه گسترده درآمدهای فوتبال مربوط میشود. برخورداری فوتبال از توجه جهانی و امکان سرمایهگذاریهای بسیار کلان در آن برای بهرهگیری از درآمدهای حق پخش تلویزیونی، تبلیغات محیطی، درآمدهای روز بازی برای باشگاهها و دیگر مواردی که قبلاً هم از آنها نوشتهایم، موجب شده تا این صنعت پولساز هر روز بزرگتر و البته پیچیدهتر شود. در این میان، بازیکنان فوتبال با میلیونها فالوئر و قراردادهای چشمگیر حمایت مالی، در عمل به کالاهایی گرانبها تبدیل شدهاند که نقش بسیار چشمگیری در خلق ثروت برای این تجارت جذاب دارند و بسیار منطقی هم هست که عوامل اصلی خلق این ثروت، خود باید نفع چشمگیری از ارزش ایجادشده ببرند، اما سقف این نفع یا «دستمزد بازیکنان» کجاست و میزان درآمد مستقیم آنها از فوتبال دههامیلیاردی چگونه تعیین میشود؟
دستمزدها در فوتبال به چه عواملی بستگی دارد؟
دستمزد پایه دریافتی یک فوتبالیست حرفهای از باشگاهش به عنوان منبع اصلی درآمد بازیکن، تابعی از توانایی، تجربه، بازاری بودن و ثبات مالی باشگاهی است که او را در استخدام خود دارد. البته بازیکنان علاوه بر دستمزد پایه خود (بسته به نتایج تیمی و فردی) بهطور معمول مشوقهایی هم دریافت میکنند. به عنوان مثال، ممکن است انگیزههای مالی برای دستیابی به جامهای خاص در سطوح ملی، منطقهای یا قارهای وجود داشته باشد. اگر بازیکن بهطور مداوم بازیهای درخشان منجر به گل، پاس گل یا کلین شیت به نمایش بگذارد، دریافتی نهاییاش ممکن است بسیار بالاتر برود. همچنین بسیاری از بازیکنان، فراتر از بهرهبرداریهای ناشی از عملکردشان در داخل زمین، درآمدهایشان را با انجام مشارکتهای تجاری افزایش میدهند. کسبوکارهای بزرگ با درک دسترسی و قدرت بسیار زیاد بازیکنان فوتبال، برای عقد قرارداد با هم رقابت میکنند. البسه و تجهیزات ورزشی، حمایت از تجهیزات خاص و حتی فراتر از آن، توافقات تجاری با شرکتهای غیرمرتبط با ورزش، همگی نمونههایی از معاملات اینچنینی هستند. در این میان، بازیکنانی که فروش و انتقال آنها به باشگاههای دیگر محتملتر است، میتوانند درآمدهای خود را با ورود به چنین قراردادهایی افزایش دهند. به همین دلیل بسیار معمول است که بازیکنان برای داشتن «دست بالا» در آپشنهای انتقالیشان به باشگاههای جدید نهایت توان خود را خرج کنند. ببینیم دستمزد یک فوتبالیست به چه مولفههایی وابسته است:
1- عملکرد در زمین: ارزش یک بازیکن فوتبال بهطور مستقیم با مشارکت او در زمین تناسب دارد و باشگاهها به دنبال سرمایهگذاری روی بازیکنانی هستند که بتوانند روند بازی را تغییر دهند و پیروزی به ارمغان بیاورند. البته تنها لحظات سرشار از آدرنالین پس از گل برای باشگاهها اهمیت ندارند؛ اقدامات دفاعی و کار تیمی نیز بسیار ارزشمند و مهم است و به بسته کلی دستمزد بازیکن کمک میکند. پس طبیعی است که توانمندی یک بازیکن فوتبال در طول مسابقات یک عامل تعیینکننده در درآمدش باشد. تعداد گل و پاس گل و تاثیر کلی بازیکن در امتیازآوری تیمش معیارهای قابل سنجشی هستند که باشگاهها و حامیان مالی آن را به دقت ارزیابی میکنند و هرچه توانایی بازیکن برای ارائه مداوم عملکردهای ممتاز بیشتر باشد و او بتواند خودش را در طول یک فصل «حفظ» کند، پیشنهادهای قراردادی سودآور و ساختارهای پاداش چشمگیرتری به او خواهد رسید.
2- تقاضای بازار: جذابیت یک ستاره میتواند ارزش بازار او را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. باشگاهها هم برای بازیکنانی که میتوانند طرفداران را جذب کنند، پیراهن بفروشند و برند تیم را ارتقا دهند، دستمزدهای عالی میپردازند. تقاضا برای این بازیکنان اغلب یک محیط رقابتی ایجاد میکند که در آن چندین باشگاه ممکن است برای انتقال یک ستاره جذاب به تیم خودشان وارد رقابتی شدید شوند. البته عواملی مانند میزان محبوبیت بازیکن، نیازهای فعلی تیم و فضای کلی اقتصادی همگی میتوانند بر تقاضای بازار تاثیر بگذارند. برای مثال، باشگاهی که شدیداً به یک مهاجم نیاز دارد، ممکن است حاضر به پرداخت مبلغ بیشتری برای به دست آوردن یک مهاجم تمامکننده باشد.
3- توافقات تجاری: بازیکنان فوتبال علاوه بر حقوق باشگاهی خود میتوانند درآمد خود را از راه توافقات تجاری به میزان قابل توجهی افزایش دهند. مشارکت با برندها میتواند برای یک بازیکن به اندازه قرارداد با باشگاهش سودآور باشد و حتی در مواردی ممکن است درآمدی بیشتر از میزان قرارداد بازیکن هم برایش رقم بزند. بازیکنانی که بازارپذیری بالایی دارند بیشترین سود را از توافقات تجاری میبرند، زیرا تصویر عمومی آنها میتواند بر رفتار مصرفکننده تاثیر بگذارد. برندسازی شخصی و حضور در رسانههای اجتماعی و عملکرد درخشان فنی بر جذابیت بازیکن برای برندها تاثیر میگذارد و همافزایی میان موفقیت در زمین و قابلیت فروش خارج از زمین، یک جریان درآمد قدرتمند برای بازیکن (و برندی که با او قرارداد میبندد) ایجاد میکند.
4- ثروت باشگاه: باشگاههای ثروتمندتر ابزارهای بیشتری برای ارائه دستمزدهای بالاتر، جذب استعدادهای برتر و حفظ برتری رقابتی در اختیار دارند. این قابلیت اقتصادی از منابعی مانند فروش بلیت، کالا و معاملات پرسود پخش تلویزیونی ناشی میشود که با توجه به قابلیت لیگهای فوتبال مهم در دنیا و اقتصاد سودآور فوتبال در جهان، به آنها امکان میدهد تا با جذب ستارههای بیشتر و حفظ ستارههایی که در تیمهایشان دارند، سود بیشتری هم ببرند. رئال مادرید، بارسلونا، منچستریونایتد، بایرنمونیخ، پاریسنژرمن و منچسترسیتی به دلیل قدرت مالیشان پیشتازان این عرصه هستند که بالاترین میانگین دستمزدها را به بازیکنان پرداخت میکنند.
5- تجربه و سن: بازیکنان کهنهکار معمولاً به دلیل سابقه اثباتشده و ویژگیهای رهبری، حقوق بیشتری دریافت میکنند. با این حال، عامل سن خودبهخود یک شمشیر دولبه هم هست. در حالی که تجربه میتواند موجب ثبات جایگاه، بالا رفتن سطح دستمزد و توجه بیشتر شود، سیگنالی برای نزدیک شدن به پایان سالهای اوج عملکرد بازیکن هم به حساب میآید. به همین دلیل بهطور معمول بازیکنانی که در اواخر دوران حرفهای خود هستند با کاهش دستمزد مواجه میشوند زیرا باشگاهها سعی میکنند آرامآرام به سمت بازیکنان جوان و بااستعداد بروند و روی آنها سرمایهگذاری کنند. بنابراین تعادل ظریفی میان سن بازیکنان و سطح تجربه آنها وجود دارد که نقش مهمی در مذاکرات دستمزد بازی میکند.
6- مدیر برنامه: در دنیای پرمخاطره فوتبال، نقش یک ایجنت در مذاکرات و بستن بهترین قراردادها بسیار مهم است. آنها معماران معاملات هستند و از تخصص و شبکه خود برای مذاکره در مورد شرایط قراردادی استفاده میکنند. نقش ایجنتها بهخصوص در مورد درک ساختارهای پیچیده سقف حقوق و نظام پاداشها بسیار مهم است. این افراد برای خدمات خود درصدی از قرارداد بازیکن (سه درصد به بالا) دریافت میکنند که بر اساس هر لیگ و کشور خاص متفاوت است. بنابراین برای بازیکنان ضروری است که ایجنتی انتخاب کنند که علاوه بر سابقه مناسب، با اهداف شخصی و حرفهای آنها هم همسو باشد. ایجنت مناسب میتواند تفاوت قابل توجهی در مسیر حرفهای و درآمد کلی بازیکن ایجاد کند و به عنوان یک مشاور حرفهای، بر کار و حتی زندگی شخصی یک بازیکن هم تاثیر بسزایی بگذارد.
7- مدت قرارداد و پاداشها: مدت قرارداد یک بازیکن میتواند بهطور قابل توجهی بر درآمد او در طول زمان تاثیر بگذارد. قرارداد طولانیتر ممکن است امنیت ایجاد کند، اما میتواند به معنای افزایش حقوق سالانه کمتر در مقایسه با قراردادهای کوتاهتر باشد. مذاکرات قراردادها هم اغلب شامل ساختارهای پیچیده پاداش است و بهطور معمول بر اساس به ثمر رساندن تعداد گل، حفظ سطح بالای آمادگی جسمانی یا کمک به تیم برای کسب عنوان قهرمانی در جامهای مختلف موجب بالا بردن سطح درآمد بازیکن میشود. بنابراین واضح است که درک تفاوتهای ظریف شرایط قرارداد و پاداشها برای بازیکنان و همفکری آنها با ایجنتها و مشاوران مناسب به بالا رفتن درآمدشان کمک میکند.
درک سقف حقوق و دستمزد
در فوتبال حرفهای، «سقف دستمزد» عنصری حیاتی است که بازیکنان و عوامل تیمها معمولاً به شکلی کاملاً ماهرانه از آن عبور کنند و درک پیچیدگیهای سقف حقوق برای به حداکثر رساندن درآمد یک بازیکن عاملی مهم برای دور زدن آن است! این یک محدودیت از پیش تعریفشده برای مبلغی است که یک تیم میتواند برای دستمزد بازیکنان خرج کند تا تعادل رقابتی در لیگها حفظ شود. سقف دستمزدها براساس درآمد لیگها نوسان دارد که به عواملی مانند حق پخش و فروش بلیت بستگی دارد. معمولاً هم تیمهایی که بیش از سقف مجاز خرج میکنند، ممکن است با جریمههایی مواجه شوند، اما مذاکرات و ثبت شرایط قراردادی زیرکانه شامل ساختاربندی قراردادها و تسلط بر جزئیات سقف دستمزدها به بازیکنان و ایجنتهایشان اجازه میدهد تا قراردادهایی ببندند که درآمدشان را در عین رعایت مقررات لیگ بهینه کند.
و آشی به نام فوتبال ایران...
بدیهی است فوتبال ایران هم به عنوان جزئی از جامعه جهانی (هرچند ایزوله و غیرمرتبط با جهان) نمیتواند فرآیندهای خیلی متفاوتی برای تعیین حقوق و دستمزد بازیکنانش داشته باشد. با این حال و با وجود تاثیر تمام عوامل موثر بالا در دستمزد بازیکنان و قراردادها، «بیحسابوکتاب بودن» و عدم حکمفرمایی قانون بر فوتبال ما و از همه بدتر، «تماماً دولتی بودن»، بزرگترین عامل بینظمی و تفاوت فوتبال ایران با جهان مترقی را رقم زده است. قوانین فوتبال در ایران بهشدت واپسگرایانه، قابل دور زدن و بر اساس تصدی کامل دولت بر این ورزش نوشته شده و همچنین با توجه به نبود درآمدهای معمول در جهان شامل حق پخش تلویزیونی، امکان برخورداری مساوی تیمها از قراردادهای تبلیغات محیطی، فروش اقلام هواداری، فروش پیراهن و درآمدهای روز مسابقه، در عمل آنچه به عنوان ورودی سرمایه به آن سرازیر میشود، ناشی از مصوبات مشارکت صرفاً هزینهای وزارت ورزش و دیگر دستگاههای دولتی در ورزش و اختصاص بودجه بابت ادای «مسئولیتهای اجتماعی» است که هیچ راه کنترل و قوانین بازدارندهای هم در آن وجود ندارد.
فوتبال باشگاهی ایران به گودال بزرگی از آتش شبیه است که دولت گاه و بیگاه کوهی از پول را درونش میریزد و جلوی فوران آن را میگیرد. جالب اینجاست که بخش عمدهای از صاحبان باشگاههای دولتی در ایران شامل باشگاههای صنعتی که وابسته به کارخانههای بزرگ یا صنایع متمول معدنی هستند، نهتنها با افزایش بودجه سالانه تیمهای خود موافقت میکنند، بلکه هیچ حسابی هم از آنها بابت هزینههای گزاف پرداخت دستمزد بازیکنان نمیکشند. علاوه بر تیمهای وابسته به صنایع متمول، حساب پرسپولیس و استقلال هم که کاملاً مشخص است؛ آنها سوگلیهای دولت هستند. وزارت ورزش سالهای سال پول گزافی به پایشان ریخته و فقط خرجشان کرده است. حالا هم که ظاهراً به صنایع بانکی و پتروشیمی واگذار شدهاند، به راحتی مشمول همان هزینههای «مسئولیت اجتماعی» میشوند و باز با دور زدن قوانین نیمبند موجود، همان بیراههای را میروند که سالهای سال میرفتهاند.
دستمزد بازیکنان فوتبال ایران چگونه تقسیم میشود؟
تنها در یک نمونه از این بیقانونی، گفته میشود بازیکنی که برای بازی در یکی از باشگاههای خصوصی پایین جدول لیگ، با عددی حدود شش میلیارد تومان برای یک فصل به این باشگاه لینک شده بود، ناگهان با قراردادی نزدیک به 60 میلیارد تومان برای دو فصل (و بدون در نظر گرفتن ارقام آپشن شامل پاداشها و...) به یکی از غولهای قرمز و آبی پایتخت رفته است! وقتی بازیکنی حاضر بوده با دریافت شش، هفت میلیارد تومان در سال برای یک تیم شهرستانی پایینجدولی بازی کند، چگونه قراردادش برای یک سال چهار برابر شده و این افزایش مبلغ چگونه تقسیم میشود؟ با در نظر گرفتن درصدهای رایج کمیسیون ایجنتها که معمولاً پنج درصد است، چه فعل و انفعالی رخ داده که قرارداد بازیکن مورد اشاره حدود 20 میلیارد تومان نسبت به ارزش واقعی او بیشتر شده؟ این همان معضل بزرگ و نقطه اصلی رقم خوردن فساد در فوتبال ایران است؛ کارچاقکنهای فوتبالی چنان شبکه اختاپوسواری در فوتبال دارند که به راحتی و با زدوبند با باشگاههای بزرگ، بازیکنان با ارزش اسمی کمتر را به این باشگاهها لینک میکنند و پول حاصل از افزایش رقم واقعی ارزش بازیکن را بین خودشان، بازیکن، ایجنت او و (متاسفانه) مدیران ردهبالای باشگاهها تقسیم میکنند! البته لیگ ایران فقط محدود به چند تیم بزرگ و پولدار بالای جدول نیست و تیم متوسط، خصوصی و کمبرخوردار هم در آن پیدا میشود. کار به جایی رسیده که بازیکنان بسیار معمولی و با استاندارد بسیار پایین، به تیمهای کمبرخوردار پیشنهاد ۱۷ تا ۲۰ میلیاردتومانی میدهند و فوتبال را گران میکنند. چنانکه یکی از مدیران یک تیم لیگ برتری به تسنیم گفته بود: «بازیکنی که تیمش سقوط کرده به ما پیشنهاد ۱۷میلیاردی داده یا یک مدافع که در بیشتر نیمفصل دوم فصل گذشته نیمکتنشین بوده حالا از ما ۲۰ میلیارد میخواهد.» اینچنین است که فوتبال ایران هر سال گرانتر و البته بیخاصیتتر از سال قبل میشود؛ آمارهای غیررسمی میگویند که فصل پیشروی فوتبال ایران 40 درصد نسبت به فصل گذشته گرانتر خواهد بود و مجموع هزینههای آن به حدود هفت هزار میلیارد تومان خواهد رسید؛ پنج همت برای دستمزد بازیکنان و مربیان و کادر فنی و دو همت هم برای مخارج تیمداری شامل اردو، اجاره زمین تمرین و ورزشگاه بازی، پرواز، هتل، لباس، تجهیزات تمرین، حقوق کارمندان و... . با این حال، ارزش کل فوتبال ایران هنوز هم نسبت به دیگر لیگهای مطرح منطقه مانند عربستان بسیار پایینتر است، اما عدم تجاری بودن فوتبال در ایران و امکانناپذیر بودن نزدیک به مطلق خلق درآمد از آن که تنها بر مبنای هزینه کردن و رفع تکلیف و بر اساس نیازهای پنج دهه پیش هدایت و راهبری میشود، به خوبی نشان میدهد که وضع موجود چگونه است و همین مبلغ هفت هزار میلیاردتومانی (حدود 120 میلیون دلار) که معادل قرارداد یک ستاره اروپایی با یک باشگاه بزرگ حاضر در لیگ قهرمانان اروپاست، از سر این لیگ و فوتبال غیرتجاریاش هم زیاد است!