قمار «بیبی»
تبعات ترور اسماعیل هنیه برای سیاست خارجی دولت چهاردهم چیست؟
ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران نهتنها خاورمیانه را دچار تکانههای شدیدی کرده بلکه مذاکرات آتشبس را با اماواگرهایی مواجه کرده است. ترور هنیه در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه 31 جولای 2024 (برابر با 10 مرداد 1403) انجام شد. در رابطه با این ترور و پیامدهای منطقهای آن چند پرسش در میان اهل نظر مطرح است: الف- با توجه به اینکه هنیه به عنوان یک عامل کلیدی در میانجیهای بینالمللی و گفتوگوهای صلح عمل میکرد، سرنوشت مذاکرات بر سر گروگانهای اسرائیلی و آتشبس غزه چه میشود؟ ب- تبعات این ترور در داخل ایران و پیامدهای منطقهای آن چگونه است؟ ج- تاثیر این ترور بر سیاست خارجی دولت جدید ایران چه خواهد بود؟ در این گزارش ابتدا روایتی از ترور به دست داده شده و تبعات شهادت هنیه بررسی شده و در نهایت بر اساس تحلیل کارشناسان خارجی، تاثیر این ترور بر سیاست خارجی دولت چهاردهم بررسی شده است.
ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران نهتنها خاورمیانه را دچار تکانههای شدیدی کرده بلکه مذاکرات آتشبس را با اماواگرهایی مواجه کرده است. ترور هنیه در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه 31 جولای 2024 (برابر با 10 مرداد 1403) انجام شد. در رابطه با این ترور و پیامدهای منطقهای آن چند پرسش در میان اهل نظر مطرح است: الف- با توجه به اینکه هنیه به عنوان یک عامل کلیدی در میانجیهای بینالمللی و گفتوگوهای صلح عمل میکرد، سرنوشت مذاکرات بر سر گروگانهای اسرائیلی و آتشبس غزه چه میشود؟ ب- تبعات این ترور در داخل ایران و پیامدهای منطقهای آن چگونه است؟ ج- تاثیر این ترور بر سیاست خارجی دولت جدید ایران چه خواهد بود؟ در این گزارش ابتدا روایتی از ترور به دست داده شده و تبعات شهادت هنیه بررسی شده و در نهایت بر اساس تحلیل کارشناسان خارجی، تاثیر این ترور بر سیاست خارجی دولت چهاردهم بررسی شده است.
یکم) پیشینه ماجرا
اسماعیل عبدالسلام احمد هنیه، ملقب به «ابوالعبد» از رهبران حماس بود که برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران به تهران آمده و در اقامتگاه جانبازان در شمال این شهر اقامت داشت. او در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه 10 مرداد 1403 در داخل اقامتگاهش ترور شد. «جسی یونگ» و «ابیر سلمان» در گزارشی برای سیانان نوشتند، هنیه در سال 2017 رئیس دفتر سیاسی حماس شد. در سال 2018 از سوی ایالاتمتحده بهعنوان «تروریست جهانی تعیینشده ویژه» معرفی شد. در طول جنگ اسرائیل در غزه، او نقشی محوری در گفتوگوهای گروگانگیری و آتشبس میان اسرائیل و حماس داشت. هنیه یکبار دیگر در سال 2003 هدف قرار گرفت اما جان به در برده بود. «باراک راوید»، تحلیلگر سیاسی و سیاست خارجی سیانان، معتقد است، اسرائیل از همان روز 7 اکتبر وعده ترور همه رهبران حماس را داده بود. به باور تلآویو، هنیه یکی از افرادی بود که مسئول حملات 7اکتبر بود. «خالد حروب» در تحلیلی برای «میدل ایست آی» نوشت، بهطور نمادین، شهادت اسماعیل هنیه سنگینترین خسارتی است که رهبری حماس از زمان ترور بنیانگذار و رهبر معنوی آن، احمد یاسین، در سال 2004 با آن مواجه شده است. اگرچه خسارات وارده قابلتوجه است، اما حماس با غیبت او نابود نخواهد شد. رهبری جمعی این گروه در داخل و خارج از فلسطین گسترش یافته، آن هم با ساختاری که برای به حداقل رساندن تاثیر ناپدید شدن، ترور یا شهادت هر رهبر (هرچقدر هم که مهم باشد) طراحی شده است. حروب بر این باور است که این الگوی ترور و تجدید ترور در طول زمان تکرار شده است. حذف رهبران بهطور موقت جنبش را تضعیف میکند اما در عوض، جایگاه و محبوبیت آن را تحکیم میبخشد. رهبران جوانتر وارد عمل میشوند، سازماندهی مجدد صورت میگیرد و پایگاه حمایتی گروه گسترش مییابد. عامل مهم ظهور حماس و دیگر گروههای مقاومت «وحشیگری و اشغال مداوم اسرائیل» است. «حروب» معتقد است که اسرائیل علیه سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و فتح جنگید و پس از آنکه تا حد زیادی هر دو را کنار زد، حماس و جهاد اسلامی فلسطین به وجود آمدند. معادله ثابت است: «اشغال نظامی باعث ایجاد مقاومت میشود.» به باور حروب، به قدرت رسیدن هنیه در حماس و محبوبیت او در میان مردم فلسطین بسیار با رویکرد میانهرو او مرتبط بود. او به زبان مردم عادی صحبت میکرد و خطیبی ماهر بود. نظرسنجیهای قبل و بعد از 7 اکتبر نشان میدهد که او در صورت برگزاری انتخابات، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان ملی فلسطین را شکست میداد. هنیه که همیشه در خط مقدم رهبری حماس دیده میشد، حتی برای بسیاری از رقبای فلسطینی این جنبش مورد احترام بود. هنیه به یک چهره دیپلماتیکِ بانفوذ برای حماس تبدیل شد و باعث شد این گروه در سال 2017 او را بهعنوان رئیس دفتر سیاسی خود انتخاب و در نهایت به خارج از نوار غزه منتقل کند. خروج از غزه و اقامت در خارج از کشور، عمدتاً در قطر و ترکیه، تصمیمی بود که حماس فکر میکرد سود بیشتری به همراه خواهد داشت. درحالیکه برخی هنیه را به خاطر ترک غزه مورد انتقاد قرار دادند، اما او توانست شبکه گستردهای از روابط با رهبران دولتها و جنبشها از سراسر منطقه و فراتر از آن ایجاد کند. برای حماس، این یک ضایعه بزرگ است. حماس برای ایجاد یک رهبر کاریزماتیک در حد هنیه به زمان نیاز دارد. اما در نهایت همان کاری را انجام خواهد داد که پس از شهادت یاسین و دیگر رهبران ارشد انجام داد.
دوم) تاثیر شهادت هنیه بر مذاکرات آتشبس
یک منبع آگاه به سیانان گفت که ترور هنیه میتواند «مذاکرات میانجیگری را پیچیده کند». این منبع گفت که هنیه در دستیابی به پیشرفتهای معین در مذاکرات به همراه یحیی سنوار، رهبر نظامی حماس در غزه، یک «تصمیمگیرنده کلیدی» بود. در همین رابطه، محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخستوزیر قطر در پستی در ایکس نوشت: «وقتی یکی از طرفین مذاکرهکننده طرف دیگر را ترور میکند، چگونه میانجیگری میتواند موفق شود؟» از سوی دیگر، «باراک راوید» گفت که شهادت هنیه «تاثیر قابل توجهی بر مذاکرات خواهد داشت». اما آنچه درجه حرارت بحران در منطقه را بالا برده است، همزمانی ترور هنیه در تهران با ترور «فؤاد شکر» در بیروت بود، بهگونهای که گزارشگران سیانان حمله بامداد چهارشنبه 10 مردادماه را «جدیترین وضعیت تشدید بحران از زمان تقابل حزبالله با اسرائیل از 8 اکتبر میدانند». بر همین اساس، همزمانی این دو ترور چشمانداز ورود منطقه به گرداب بیثباتی و مارپیچ بحران را تقویت کرده است. این ترور در ذات خود به چند دلیل مهم است: شخص هدف مهم بود؛ زمانبندی آن مهم بود؛ تصمیم به انجام آن در تهران هم مهم بود. بااینحال، گزارشگران سیانان بر این باورند که ارزیابیها این است که استراتژی اسرائیل در 40 سال گذشته که بهشدت وابسته به ترور بود، ثابت کرد که این استراتژی دیگر کارآمد نبوده و یک «شکست استراتژیک عظیم» بوده است. بااینحال، برآیند گزارشها این است که ترور هنیه مسئله آتشبس را دچار سکته خواهد کرد.
سوم) تاثیر ترور هنیه بر سیاست خارجی دولت چهاردهم
در این رابطه دیدگاههای متنوعی مطرح شده که بهطور خلاصه به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) «تغییر قواعد بازی» با محور مقاومت: ترور اسماعیل هنیه و شهادت او یک روز پس از مراسم سوگند رئیسجمهور ایران رخ داد. روز سهشنبه 9 مردادماه مراسم سوگند پزشکیان برگزار شد و بامداد چهارشنبه 10 مردادماه هنیه ترور شد. در همین رابطه، مسعود پزشکیان در پاسخ به پرسشی گفت: «دیروز دست هنیه را بالا بردم و امروز باید او را تشییع کنم.» «استیون کوک»، تحلیلگر شورای روابط خارجی آمریکا، در تحلیلی مینویسد، ترور هماهنگ در بیروت و تهران نشانه جنگ گستردهتر اسرائیل با ایران و محور مقاومت است. حمله به بندر حُدَیده یمن هم نمود دیگری از رویکرد اسرائیل در تقابل با محور دیگری از مقاومت است که از قضا فاصلهای 1800کیلومتری با آن دارد. تردیدی نیست که محور مقاومت بهتلافی ترور «هنیه» و «شکر» پاسخ خواهد داد اما نکته این است که اسرائیل با این اقدام به دنبال «تغییر قواعد بازی» با محور مقاومت است. کوک مینویسد: «این یک لحظه غیرقابل پیشبینی است. بعید به نظر میرسد که بازیگران از یک مبارزه سنگین عقبنشینی کنند. این جنگی است که همه آنها برای آن آماده شدهاند.»
ب) تضعیف دیدگاه رئیسجمهور جدید: «ابراهیم المرعشی»، دانشیار تاریخ خاورمیانه در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا سن مارکوس، در یادداشتی در الجزیره نوشت، اسرائیل در حال حاضر با هدف توهین آشکار به حاکمیت ایران به هدفی در تهران حمله کرد. ایران مجبور است بازدارندگی خود را در برابر این رژیم احیا کند. علاوه بر این، رئیسجمهور جدید ایران، مسعود پزشکیان، بهعنوان چهرهای معرفی شد که میتواند ایران را به سمت غرب سوق دهد و گشایشی تازه در فضای سیاست خارجی ایران به وجود آورد. این ترور میتواند به تندروهای ایران انگیزهای برای تضعیف دیدگاه رئیسجمهور جدید یک روز پس از تحلیف او بدهد.
ج) حمله به موقعیت ایران: «دیوید سنگر» در گزارشی در «سیدنی مورنینگ هرالد» بر این باور است که پزشکیان در اولین روز ریاستجمهوری خود با چالشی سخت مواجه شد. او اولین روز ریاست خود را در جلسات شورای امنیت ملی گذراند تا در کنار دیگر مقامهای ایرانی، نحوه پاسخ به ترور اسرائیل را تعیین کند. شاید بشود در مورد حملات موشکی ایران و متحدان سخن گفت اما آنچه مهمتر است این پرسش است که آیا ایران بهسوی تصمیم نهایی برای ساخت سلاحهای هستهای میرود یا خیر. اگرچه ایران از رفتن در این مسیر احتراز کرده اما طی ماههای اخیر سخنانی از برخی مقامهای ایرانی مبنی بر احتمال تجدیدنظر در دکترین هستهای ایران شنیده شده است. این ترور زمانی انجام شد که رئیسجمهور جدید ایران با دستور کار جدیدی مبنی بر گشایش در فضای منطقهای وارد میدان شد. ترور هنیه در ایران نهتنها حملهای به موقعیت و جایگاه ایران بود بلکه میتواند رئیسجمهور جدید را هم در منگنه قرار دهد. همانطور که یکی از مقامات ارشد آمریکایی در روز چهارشنبه (10 مرداد) اشاره کرد، اسرائیلیها میتوانستند هنیه را در هر نقطهای از خاورمیانه هدف قرار دهند اما چرا ایران انتخاب شد؟ آن هم در روز مراسم سوگند؟ این مقام خاطرنشان کرد که اسرائیلیها این کار را در ایران و در مراسم تحلیف و بهعمد انتخاب کردند. به گفته این مقام ارشد آمریکایی، درحالیکه مقامات خارجی از بیش از 80 کشور در این مراسم حضور داشتند، انجام این ترور یک پیام واضح داشت: اسرائیل نهتنها بهتلافی 7 اکتبر رهبران حماس را ترور میکند بلکه تهدیدی مستتر هم برای ایران داشت. «علی واعظ»، رئیس پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران، گفت: «این حمله یک بحران بزرگ برای رئیسجمهور جدید ایران در اولین روز کارش بود.»
وی افزود «پزشکیان به تعهد خود مبنی بر ایجاد توازن مجدد در روابط خارجی ایران و رفع تحریمها متعهد است»؛ وعدهای که در مراسم تحلیف خود هم آن را بیان کرد. با این حال، واعظ افزود که «تشدید تنش منطقهای علیه متحد کلیدی آمریکا، روزنه بسیار باریکی را که ممکن بود برای تعامل دیپلماتیک وجود داشته باشد، میبندد». به باور سنگر، اما آن روزنه از مدتها قبل از این ترور کاملاً بسته شده بود. ایران در سالهای 2021 و 2022 درگیر مذاکرات غیرمستقیم با دولت بایدن بود و در لحظاتی به نظر میرسید که دو طرف به احیای نسخهای از توافق هستهای سال 2015 نزدیک شده باشند که محدودیتهای شدیدی را بر تولید سوخت هستهای ایران در ازای لغو تحریمها اعمال میکرد. دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا در سال 2018 آمریکا را از این توافق خارج کرد. اما تلاش جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای ایجاد یک توافق جدید در گفتوگو با دولت ابراهیم رئیسی، شکست خورد. برای پزشکیان، خبر شهادت یکی از متحدان کلیدی و یک مهمان در مراسم تحلیف او یک ضربه شخصی هم بود. مردی که برای رفع تنشهای اجتماعی و گشایش در فضای خارجی انتخابشده، با این ترور تحقیر شد. پزشکیان گفت که بهطور کامل از سیاست ایران در قبال اسرائیل و از گروههای مقاومت در منطقه حمایت میکند. سوزان مالونی، مدیر سیاست خارجی موسسه بروکینگز و کارشناس ایران، هم گفت: «احساس من این است که پزشکیان در حلقه درونی قدرت تاثیر چندانی در تصمیمگیری نخواهد داشت.»
د) فشار در راستای تغییر دستور کار منطقهای ایران: «اندرو پاراسیلیتی» در المانیتور روایت دیگری به دست میدهد. او معتقد است که «نتانیاهو در حال انجام یک بازی دوگانه است. از یکسو، به نظر میرسد که او اجازه مذاکرات را میدهد و حتی پیشنهادهایی ارائه میکند. از سوی دیگر، هر کاری را که ممکن است، برای خنثی کردن یک توافق انجام میدهد». او مینویسد: «ترورهایی که در بیروت و تهران انجام شد، یک نتانیاهوی جدید و خطرناکتر را آشکار کرد. او به یک قمارباز سریالی تبدیل شده و دائماً خطرات را بالا میبرد. نزدیکان نتانیاهو نگران چیزی هستند که آن را خلقوخوی آخرالزمانی او توصیف میکنند. شرکای اسرائیل نیز نگران هستند.» برای پزشکیان، که امیدوار بود پس از انتخابش ماهعسل داشته باشد، اکنون با یک بحران مواجه است: پاسخ به اسرائیل و احتمالاً تغییر دستور کار منطقهای ایران در راستای حمایت گستردهتر از محور مقاومت.
و) خروج منازعات از سایه: «کایلی مور- گیلبرت»، پژوهشگر گروه مطالعات امنیتی و جرمشناسی دانشگاه مککواری در «فارن پالیسی» نوشت، تعجبآور نیست که اسرائیل به ترور اسماعیل هنیه روی آورد. این رژیم پیش از این هم سعی کرده بود او را ترور کند. بعد از حمله 7 اکتبر، اسرائیل بهوضوح تهدید کرد که رهبران این گروه «مردگانی هستند که فقط راه میروند». این تهدید آشکار به این معنا بود که هر زمان ممکن است یکی از رهبران حماس «حذف شود». از آن زمان، نبرد در جنگ سایهای اسرائیل با ایران وارد فاز عیانتری شد. در حالی که جنگ ویرانگر غزه ادامه دارد و هیچ پایانی برای آن دیده نمیشود، اسرائیل دست به انتخاب و ترور یکی از فرماندهان ارشد حماس و حزبالله زد. ترور پرمخاطره رهبر حماس در تهران بهدست اسرائیل نشان داد که بازدارندگی ایران زیر سوال رفته است. این ترور در یک روز عادی نهتنها اقدامی زشت بود بلکه انجام آن در نیمههای شب کاری زشتتر است، آن هم در زمانی که او مهمان دولت ایران در مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید بود. ترور هنیه میتواند مذاکرات آتشبس را دچار سکته کند و امید برای توافق در راستای آزادی زندانیان اسرائیلی را از بین ببرد. این امر میتواند به نفع منافع نتانیاهو در راستای تداوم جنگ هم باشد. اما این ترور در تهران میتواند دولت جدید پزشکیان را که به دنبال گشایش در فضای خارجی بود در منگنه قرار دهد، سیاست خارجی تعاملمحور را تا مدتی از دستور کار خارج کند و احتمالاً رویکرد ایران در تقویت محور مقاومت را متنوعتر کرده و در راستای تقویت هر چه بیشتر این مجموعه حرکت کند.
ن) ترورهای دوقلو: «الکساندر لانگلویس» هم در تحلیلی در «نشنال اینترست» بر این باور است که تصمیم اسرائیل برای ترور اسماعیل هنیه و فؤاد شکر موجی از شوک را به سراسر خاورمیانه وارد کرده است. این «ترورهای دوقلو» نقطه عطف خطرناک دیگری برای منطقه است، زیرا تنش نظامی مستقیم میان ایران و اسرائیل را فزونی میبخشد. با این حال، ترورها به جنگ منطقهای یا درگیری در غزه پایان نخواهد داد. در عوض، این اقدامات احتمالاً بیثباتی بیشتری ایجاد میکند و در عین حال فرصتهای اشتباه محاسباتی را افزایش میدهد. یکی از اهداف اسرائیل در هدف قرار دادن هنیه در تهران فرستادن ایران به گوشه رینگ و شرمسار کردن این کشور با ترور یک شخصیت مهم آن هم در زمان تحلیف رئیسجمهور جدید ایران است. اگرچه پیامهایی میان آمریکا با ایران بر سر منصرف کردن تهران از واکنش به اقدام اسرائیل ردوبدل شد، اما واقعیت این است که رقبای ایالاتمتحده و بخش زیادی از مردم منطقه معتقدند که ایالاتمتحده به نفع اسرائیل کار میکند. اقدامات اخیر در منطقه (از جمله عملیات اسرائیل در غزه، لبنان، یمن و...) و پاسخ «محور مقاومت» نشان میدهد که جنگ از حالت «سایه» خارج شده است. «ماها یحیی» هم در تحلیلی در «کارنگی» نوشت، تقابلهای مستقیم ایران و اسرائیل «جنگ سایه» و چنددههای دو طرف را از وضعیت «سایه» خارج کرده است. بر اساس این تحلیل، این تقابلها ظاهراً قواعد جدیدی میان ایران و اسرائیل وضع کرده است. در انتقام از اسرائیل، ایران ترجیح میدهد مستقیم پاسخ دهد، نه از طریق نیروهای نیابتی و البته بدون ایجاد درگیری منطقهای. درحالیکه برخی استدلال میکنند که فشار نظامی بر حماس توافق بهتری برای اسرائیل به همراه خواهد داشت، اما ترور مذاکرهکننده اصلی شرایط را برای طرف مقابل بهمنظور پذیرش هرگونه توافق پیچیده میکند. بنابراین، همه نشانهها حاکی از تشدید تنش منطقهای در امتداد جبهههای متعدد است. پاسخ ایران و محور مقاومت البته در سطحی خواهد بود که به یک جنگ همهجانبه منجر نشود. ایران به بازدارندگی متحدان خود در منطقه توجه دارد، آن هم در شرایطی که اسرائیل با شکست استراتژیک در غزه مواجه است. در عوض، نتیجه محتمل چنین ترورهایی یک «محور مقاومت» ضعیفتر نیست، بلکه ائتلافی خشمگینتر از بازیگرانی است که آماده استفاده از همه امکانات علیه دولت یهود برای دستیابی به اهداف خود و ایجاد بازدارندگی هستند.