شناسه خبر : 47409 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

صید طلا

صنعت فوتبال چگونه از «تکامل جوامع هواداری»‌ سود می‌برد؟

شیطان سرخِ نیزه‌به‌دستِ لوگوی منچستر یونایتد، چسبیده به شیشه تاکسی قرمزی خودنمایی می‌کند که خیابان‌های کوالالامپور را گز می‌کند تا ما را به مقصد برساند. زیر پای راننده یک عدد چندرقمی نوشته شده و یک هولوگرام براق هم اصالت برچسب را تایید کرده است. راننده، چینی‌تباری میانسال است که نیاکانش سال‌ها پیش به مالزی آمده‌اند و حالا هم خودش و هم خانواده‌اش مالزیایی به حساب می‌آیند. به حرف که می‌آید، معلوم می‌شود علاقه‌مند به فوتبال است و دیوانه منچستر یونایتد. آن برچسب هم شماره یکتای هواداری رسمی باشگاهی را بر روی خود دارد که تیم فوتبالش 10 هزار و 600 کیلومتر آن‌طرف‌تر، اولدترافورد زیبا را در روزهای مسابقه به آتش می‌کشد و شیفتگان من یونایتد را در دل «تئاتر رویاها» به لذت ناب فوتبال میهمان می‌کند.

 

وحید نمازی / روزنامه‌نگار و پژوهشگر فوتبال 

شیطان سرخِ نیزه‌به‌دستِ لوگوی منچستر یونایتد، چسبیده به شیشه تاکسی قرمزی خودنمایی می‌کند که خیابان‌های کوالالامپور را گز می‌کند تا ما را به مقصد برساند. زیر پای راننده یک عدد چندرقمی نوشته شده و یک هولوگرام براق هم اصالت برچسب را تایید کرده است. راننده، چینی‌تباری میانسال است که نیاکانش سال‌ها پیش به مالزی آمده‌اند و حالا هم خودش و هم خانواده‌اش مالزیایی به حساب می‌آیند. به حرف که می‌آید، معلوم می‌شود علاقه‌مند به فوتبال است و دیوانه منچستر یونایتد. آن برچسب هم شماره یکتای هواداری رسمی باشگاهی را بر روی خود دارد که تیم فوتبالش 10 هزار و 600 کیلومتر آن‌طرف‌تر، اولدترافورد زیبا را در روزهای مسابقه به آتش می‌کشد و شیفتگان من یونایتد را در دل «تئاتر رویاها» به لذت ناب فوتبال میهمان می‌کند. آقای راننده، هر سال برای تمدید برچسب هواداری رسمی‌اش پول می‌دهد و به همین ترتیب از تسهیلاتی که باشگاه محبوبش برایش برقرار کرده استفاده می‌کند؛ (تخفیف بلیت بازی‌های دستگرمی که در اردوهای پیش از فصل در مالزی و شرق آسیا برگزار می‌شود، تخفیف اقلام هواداری، تسهیل ورود به اولدترافورد در صورتی که به انگلیس سفر کند -و انواع و اقسام آپشن‌های جذاب، تنها با گرفتن آن کد یکتای هواداری برای او برقرار است.) ارزشمندترین برند تجاری فوتبال جهان (در کنار منچستر سیتی، رئال مادرید و بارسلونا)، این‌گونه و با نفوذهایی این‌چنینی به دل بازارهای دور و نزدیک، امپراتوری بزرگ سودآوری خود را مستحکم کرده و با استفاده از قدرت عظیم «جوامع هواداری»، سکه روی سکه می‌گذارد و قله‌های تجاری را فتح می‌کند.

فوتبال به عنوان محبوب‌ترین ورزش جهان همیشه جایگاه ویژه‌ای در قلب هواداران داشته؛ چیزی که زمانی یک شور و شوق کاملاً بومی و محدود به جغرافیای باشگاه‌های محلی بود، اکنون به یک فراپدیده جهانی تبدیل شده که بی‌نیاز به ویزا، از سختگیرانه‌ترین مرزها هم می‌گذرد و هواداران شیدایش را متحد می‌کند. منچستر یونایتد چند دهه است که طرفداران رسمی و ثبت‌شده بی‌شماری در آسیا دارد، همشهری‌اش منچستر سیتی و رقیب دیرینه‌اش لیورپول، با برپایی اردوهای پیش‌فصل در آسیا، از بلیت‌فروشی تمرین‌هایشان در آن سرزمین‌ها پول درمی‌آورند، و دیدن ال‌کلاسیکوی اسپانیایی در آمریکا -پیش از شروع هر فصل فوتبال اروپایی- هم آنقدر عادی شده که شبکه‌های تلویزیونی حق پخش این مسابقه را برای چند فصل آتی خریده‌اند و برگزارکنندگان رویدادهای سرگرم‌کننده در آمریکا، با اطمینان خاطر به استقبال درآمدهای چندصد میلیون‌دلاری همین تک‌بازی -از راه فروش بلیت‌های چندصددلاری و قراردادهای بزرگ تبلیغات محیطی و رسانه‌ای- می‌روند.

قدرت فوتبال و پیوندهایی فراتر از مرزها

فوتبال ورزش «جهان متجدد» و همزمان کسب‌وکاری پرسود است. همین تلاقی ورزش امروزی و تجاری بودن موجب شده تا این «فراپدیده» توسعه‌ای پرشتاب داشته باشد، اما تجاری شدن فوتبال، به دلیل مستعد بودنش است و ورزش‌های دیگر صاحب چنین استعداد بالقوه‌ای نیستند که این‌چنین تجاری شوند. قدرتمندی این ورزش تجاری‌شده، برآمده از ویژگی‌هایی است که آن را از هر ورزش دیگری متمایز می‌کند. به قول استاد رضا داوری‌اردکانی، شاید مهم‌ترین ویژگی فوتبال این باشد که مثل همه شئون تجدد، «جامع تعارض‌ها و تضادهاست». فوتبال جنگ میان دوستان است و شاید حتی میل جنگجویی و خشونت در گروه‌های مردم را هم تعدیل کند. از سوی دیگر، ویژگی پرحاشیه بودن و وقوع حوادث غیرمنتظره در آن هم یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز آن با دیگر ورزش‌هاست که همین صفتش موجب می‌شود تا تماشاگر چشم از بازی برندارد.

در یک جامعه آماری به پهنای جهان (با صرف‌نظر از ورزش‌هایی مثل کریکت و راگبی که محدود به چند کشور هستند) هیچ ورزشی مثل فوتبال نتوانسته ده‌ها هزار نفر را به استادیوم‌ها بکشاند و برای دو ساعت مسحورشان کند. در زمان تجدد است که چنین نیازی پدید آمده و شرایط و علایق انباشته شده تا مردم در اوقات فراغتشان از «کار بیگانه‌کننده (به تعبیر مارکس) به پناه یکی از تعلق‌های ممکن زمان بروند». هرچه مصادیق تجدد در گذر زمان بیشتر شده، قدرت فوتبال با این مصادیق در هم آمیخته و موجب شده جوامع هواداران فوتبال، در جست‌وجوی پناه بیشتر و باکیفیت‌تر، موانع جغرافیایی را در هم بشکنند و پایان جدایی‌های بین خود را رقم بزنند. در گذشته، ارتباط یک هوادار با یک باشگاه فوتبال، اغلب به دلیل نزدیکی او به ورزشگاه خانگی آن باشگاه بود، اما در عصر دیجیتال امروزی، این محدودیت از بین رفته و هواداران از چهار سوی جهان می‌توانند در اشتیاق مشترکشان برای طرفداری از یک باشگاه خاص متحد شوند.

این اتصال جدید بسیار فراتر از جغرافیای صرف است؛ تجربیات، احساسات و دانش هواداران فوتبال به صورت آنلاین به اشتراک گذاشته می‌شود، حس رفاقت‌ها تقویت می‌شود و فاصله‌های فیزیکی را می‌زداید. انواع پلت‌فرم‌های نمایشی تجاری که درآمدهایشان وابسته به همین اجتماع جهانی هواداران است، تمام مسابقات فوتبال در جهان را به شکل زنده پوشش می‌دهند و هواداران با استفاده از انواع راه‌های ارتباطی بی‌درنگ یا Real Time می‌توانند زندگی روزانه تیم‌های محبوبشان را از راه دستگاه‌های گیرنده دیجیتال، گوشی‌های تلفن همراه و انواع گجت‌ها و اپلیکیشن‌های امروزی دنبال کنند، درباره لحظات مهم مسابقات و حواشی زندگی و کار ستاره‌ها بحث کنند، و در شادی یا غم همدیگر و تیمشان شریک شوند. این تعامل جهانی باعث ایجاد جوامع یکپارچه و غنی متشکل از هواداران شده که دیگر محدود به مرزهای یک شهر یا کشور نیست.

«قدرت اشتیاق مشترک» بهترین واژگان برای توصیف بزرگ‌ترین عامل پیونددهنده این جوامع است که عشقشان به این بازی زیبا موجب به هم پیوستن آنها شده و به ظهور قبایل متنوع و پرجنب‌وجوش جهانی در عصر دیجیتال انجامیده است. نیروی پویای جوامع هواداری که نه‌تنها مشتاقانه از باشگاه‌های خود حمایت می‌کنند، بلکه به طور قابل توجهی بر چشم‌انداز فوتبال نیز تاثیر می‌گذارند، آنقدر نافذ است که بر تصمیمات و سیاست‌های باشگاه‌ها تاثیر می‌گذارد و موجب می‌شود باشگاه‌ها به شکل فزاینده‌ای به ترجیحات و احساسات پایگاه هواداران خود در سراسر جهان گوش فرا دهند و بقای ورزشی و تجاری‌شان را با تامین خواسته‌های هواداران خود (از تعیین مالکیت باشگاه و نقل و انتقالات بازیکنان گرفته تا انتصابات مدیریتی) تضمین کنند. جوامع هواداری سهم قابل توجهی در جریان درآمد فوتبال ایفا می‌کنند و عملاً صدای جمعیِ جوامع جهانی است که جهت‌گیری باشگاه‌های فوتبال را شکل می‌دهد.

با این حال، تاثیر جوامع جهانی هواداران فراتر از تصمیمات در سطح باشگاه است. آنها نقشی اساسی در پرورش فرهنگ جهانی فوتبال هم ایفا می‌کنند که از مرزها فراتر می‌رود و هواداران را با پیشینه‌های مختلف متحد می‌کند. این جوامع افراد را از مناطق مختلف گرد هم می‌آورند که هر کدام سنت‌ها، آداب‌ورسوم و دیدگاه‌های منحصربه‌فردی را در این ورزش سهیم می‌کنند. ادغام این عناصر فرهنگی متنوع، تجربه فوتبال را غنی می‌کند و یک محیط فراگیرتر و چندفرهنگی می‌سازد. علاوه بر این، جوامع جهانی هواداران در خط مقدم ابتکاراتی هستند که از طریق فوتبال، فراگیر بودن، بردباری و اتحاد را ترویج می‌کنند. آنها جذابیت جهانی بازی را جشن می‌گیرند، شکاف‌ها را پر می‌کنند و حس تعلق عمیقی را بین طرفداران در سراسر جهان ایجاد می‌کنند تا خروجی این کنش موثر، تاثیر دوگانه آنها بر پویایی باشگاه‌ها و پرورش فرهنگ جهانی فوتبال که دیگر به مرزها و رنگ‌ها وابسته نیست، باشد.

ظهور جوامع هواداری بر بسترهای دیجیتالی، کاملاً در راستای تکامل جوامع طرفداری رقم خورده است. عصر متجدد دیجیتال، جوامعی دگرگون‌شده و جدید را می‌طلبد تا با تاثیر متقابل بر یکدیگر، به توسعه فردی، اجتماعی و تجاری یکدیگر کمک کنند. یکی از مهم‌ترین محرک‌های تکامل جوامع هواداران فوتبال در سال‌های اخیر، ظهور سریع پلت‌فرم‌های دیجیتال بوده است. این پلت‌فرم‌ها موانع جغرافیایی را شکسته‌اند و به طرفداران از گوشه‌های مختلف دنیا این امکان را می‌دهند تا گرد هم آیند و جوامع جهانی را تشکیل دهند؛ چه وبلاگی که از سوی طرفداران ایجاد شده و عملکرد یک تیم را تشریح می‌کند، چه انجمنی که طرفداران در آن کالاهای خود را مبادله می‌کنند. عصر دیجیتال نحوه تعامل طرفداران با فوتبال را متحول کرده و حتی دیدگاه آنها را هم علاوه بر خواست‌های طرفداری‌شان، تجاری و سوداندیش کرده است. البته ایجاد تعادل میان تجربه جهانی و محلی طرفداران یک چالش پیچیده است که باشگاه‌ها و سازمان‌های فوتبال می‌کوشند این تهدید بالقوه را هم به فرصت تبدیل کنند و با برقراری تعادل مناسب میان ارائه خدمات به مخاطبان جهانی و حفظ سنت‌ها و تجربیات منحصربه‌فرد هواداران بومی، ارزش تجاری خود را بیشتر کنند و درآمدهایشان را بالاتر ببرند.

غفلت‌ها و حسرت‌های ایران

61اما داستان ما با بخش بسیار بزرگی از جهان تفاوت‌هایی بنیادین دارد. صرف‌نظر از نوع حکومت‌ها، بیش از نیم‌قرن است که دیدگاه مدیریت کلان حاکم بر کشور، ورزش و فوتبال، حاصل تفکر اشتباهی است که در مقام مقایسه، تفاوت و برتری فوتبال کشورهایی مثل انگلستان و اسپانیا را در حرفه‌ای بودنشان دانسته و این‌گونه پنداشته‌اند که با یک تصمیم و بخشنامه، فوتبال ایران هم حرفه‌ای می‌شود و به کمال می‌رسد. دخالت حکومت در فوتبال و ورود دولت‌های ادوار مختلف به باشگاه‌داری که سابقه‌ای دیرین هم دارد (اعطای کمک‌های مالی به باشگاه‌های مطرحی چون پرسپولیس -پیش از آن شاهین- و استقلال -پیش از آن تاج- از مدت‌ها پیش از انقلاب 57 تا امروز) موجب خلق موجودی به نام فوتبال به اصطلاح حرفه‌ای شده که هرگز به شکلی متناسب توسعه پیدا نکرده و برخلاف فوتبال روز دنیا، به‌هیچ‌وجه درآمدزا و تجاری نیست. «سراب فکری زمامداران ایرانی» که نسخه تغییر نام لیگ به «حرفه‌ای» را بدون در نظر گرفتن لزوم توسعه ساختاری و تشکیلاتی فوتبال پیچیدند توهمی بیش نبود؛ خیالی خوش بود مثل تمام توهم‌های دیگری که در جهان توسعه‌نیافته وجود دارد و ناگزیر هم باید حل شود.

 این در حالی است که فوتبال بی‌تردید پرطرفدارترین ورزش کشور است و اتفاقاً جوامع هواداری آن در بیشتر شهرهای ایران (مانند تبریز، انزلی، آبادان، بوشهر و...) بسیار ریشه‌دار و پرنفوذ بوده و هستند، اما برداشتِ از پایه غلط باشگاه‌داری و اداره فوتبال چنان بلایی سر این ورزش آورده که باشگاه‌های به اصطلاح حرفه‌ای حتی نمی‌توانند هزینه‌های جاری خود را تامین کنند، چه برسد به اینکه درآمدزایی از طریق راه‌های معمول مثل حق پخش تلویزیونی، تبلیغات محیطی و فروش کالاهای هواداری را محقق کنند و پس از آن به توسعه زیرساخت‌ها، بازارهای بزرگ در دسترس (مانند بازارهای بکر هواداران کشورهای فارسی‌زبان یا عرب همسایه که لیگ ایران را دنبال می‌کنند)، نفوذ منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و... فکر کنند! جالب اینجاست که با همین تفاسیر، هر جایی که دخالت حکومت و دولت‌ها در اداره‌اش کمتر بوده، توسعه به شکلی چشمگیر (اما بدون وجود حمایت یا حکمیت قانون) رخ داده است؛ دو نمونه کوچک، گسترش کانون‌های غیررسمی اما بسیار پرجمعیت و تشکل‌نیافته هواداری بر بستر شبکه‌های اجتماعی یا بازارهای غیررسمی اما پرتراکنش عرضه و فروش اقلام هواداری در بازار بدون قانون و غیرحمایتگر از حق مالکیت معنوی است.

دولت جدید اگر می‌خواهد فوتبال به تجارتی سودمند در ایران تبدیل شود، ناگزیر به حمایت واقعی از فراپدیده قدرتمند فوتبال است، نه اینکه مثل بقیه دولت‌های پیش از خود تنها به شعار دادن، واگذاری‌های نمایشی و این جیب به آن جیب کردن اکتفا کند و سایه سنگینش را از سر «ابزار» قدرتمند فوتبال برندارد. تحقق اصلاح اقتصادی بدون محقق شدن اصلاح قوانین و برابر شدن حقوق بخش خصوصی با دولت (و بخش‌هایی از حکومت)، ممکن نیست. تا حق باشگاه‌ها برای کسب درآمد از محصولشان یعنی فوتبال به رسمیت شناخته نشود، آنها تنها به دنبال پول‌توجیبی و تیغ زدن دولت خواهند بود و مدیرانشان همچنان به دنبال میانبرهایی می‌روند که روزمرگی‌شان را تامین کند، تضمینی برای بقای میزشان باشد و نمایششان را همچنان روی صحنه نگه دارد! راهی به جز تلاش برای توسعه زیرساخت‌ها، کمک به تحقق درآمدهای قانونی و مشروع مانند حق پخش تلویزیونی و همت گماردن جهت قانونی شدن حق مالکیت معنوی (به منظور محقق شدن نفع تجاری) برای توسعه تجاری فوتبال با تکیه بر پتانسیل عظیم جامعه جوان هواداری داخل کشور وجود ندارد و رفتن به هر راهی به جز این، افزایش فساد، دوام عقب‌ماندگی و افزوده شدن به انبوه حسرت‌های ازدست‌رفته را در پی دارد که البته، تنها باعثش غفلت خود دولت و زمامداران کشور از این بازار بزرگ ده‌ها و بلکه صدها میلیارد‌دلاری داخلی بوده و هست.

جامعه تکامل‌یافته، سود می‌سازد

یادمان نرود که عصر دیجیتال شیوه تعامل طرفداران با فوتبال را متحول کرده است. ظهور رسانه‌های اجتماعی، انجمن‌های آنلاین و وب‌سایت‌های طرفداری، حامیانی را از سراسر جهان به هم متصل کرده که فراتر از مرزها، به یکپارچه شدن بازار بزرگ فوتبال کمک می‌کنند. البته و با وجود این تغییرات جهانی، اهمیت باشگاه‌های محلی همچنان مهم است و این جوامع پایه و کوچک، قلب و روح فوتبال هستند. سنت‌ها، تاریخ و هویت‌های محلی عمیقاً در این جوامع ریشه دوانده‌اند و موجب محکم شدن بنای «جوامع هواداری تکامل‌یافته» می‌شوند. در حالی که تجربه جهانی برای هواداران فوتبال هر روز و هر ساعت در‌دسترس‌تر می‌شود، باشگاه‌های محلی همچنان نقش اساسی در حفظ اصالت ورزش و پرورش حس تعلق و به‌هم‌پیوستگی جوامع جهانی هواداری ایفا می‌کنند. آنچه مسلم است این است که تکامل جوامع هواداران فوتبال گواهی بر قدرت ماندگار این ورزش برای متحد کردن مردم بدون توجه به خاستگاه جغرافیایی آنهاست که البته به اصلاح اقتصاد و توسعه تجاری فوتبال هم کمک می‌کند و به اشکال مستقیم و غیرمستقیم، موجب توسعه فوتبال پایه و پیشرفت زیرساخت‌ها هم می‌شود. این راهی است که کشورهای پیشرفته سال‌هاست در آن تخت‌گاز پیش می‌روند و از سود سرشارش بهره می‌برند. چرا ما به این قطار تندرو نپیوندیم؟