شناسه خبر : 47417 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاد گرما

اثر افزایش دمای هوا بر اقتصاد فرسوده ایران در گفت‌وگو با سروش کیانی‌قلعه‌سرد

فرسودگی زیرساخت‌های اقتصادی در ایران از جمله صنایع مرتبط با تولید انرژی و صنعت کشاورزی به خودی خود حیات اجتماعی ایرانیان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هر چه روند افزایش دمای هوا در ایران بیشتر شود، حیات اجتماعی در کشور نیز آسیب‌پذیرتر و شکننده‌تر خواهد شد. سروش کیانی‌قلعه‌سرد، دکترای اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست، در گفت‌وگو با تجارت فردا ضمن تحلیل اثر افزایش دما ناشی از تغییرات اقلیمی به تبعات اقتصادی این بحران برای ایرانیان پرداخته و تاکید کرده که نه‌تنها رفاه ایرانیان تحت تاثیر چنین تنش‌هایی است، بلکه حتی ممکن است افزایش دما و فرسودگی زیرساخت‌ها امنیت غذایی ایرانیان را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد و بخش‌های زیادی از سرزمین ایران را غیرقابل زیست کند. راهکار نهایی این است که زیرساخت‌ها به‌خصوص زیرساخت‌های تولید انرژی، متناسب با افزایش دما و تخریب‌های ناشی از آن، تقویت و بهسازی شوند و نوعی سازگاری در تکنولوژی و سبک زندگی مردم به وجود آید.

اقتصاد گرما

فرسودگی زیرساخت‌های اقتصادی در ایران از جمله صنایع مرتبط با تولید انرژی و صنعت کشاورزی به خودی خود حیات اجتماعی ایرانیان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هر چه روند افزایش دمای هوا در ایران بیشتر شود، حیات اجتماعی در کشور نیز آسیب‌پذیرتر و شکننده‌تر خواهد شد. سروش کیانی‌قلعه‌سرد، دکترای اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست، در گفت‌وگو با تجارت فردا ضمن تحلیل اثر افزایش دما ناشی از تغییرات اقلیمی به تبعات اقتصادی این بحران برای ایرانیان پرداخته و تاکید کرده که نه‌تنها رفاه ایرانیان تحت تاثیر چنین تنش‌هایی است، بلکه حتی ممکن است افزایش دما و فرسودگی زیرساخت‌ها امنیت غذایی ایرانیان را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد و بخش‌های زیادی از سرزمین ایران را غیرقابل زیست کند. راهکار نهایی این است که زیرساخت‌ها به‌خصوص زیرساخت‌های تولید انرژی، متناسب با افزایش دما و تخریب‌های ناشی از آن، تقویت و بهسازی شوند و نوعی سازگاری در تکنولوژی و سبک زندگی مردم به وجود آید.

♦♦♦

 افزایش دما در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان یکی از مولفه‌های تغییر اقلیم عملاً خود را بر ساختارهای مدیریتی تحمیل کرده است. وضعیت جغرافیایی کشورهایی را که از منظر تغییر اقلیم و افزایش دما و کاهش بارش تحت تاثیر قرار می‌گیرند، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با وجود همه تلاش‌هایی که از طریق مذاکرات بین‌المللی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای انجام می‌شود، شواهد حاکی از افزایش در متوسط میانگین سالانه دما و تغییر در الگوهای بارندگی است. امری که نه‌تنها امیدی به بهبود آن نیست، بلکه پیش‌بینی می‌شود در قرن آینده نیز تداوم داشته باشد و حتی بر میزان و شدت آن افزوده شود. حاصل این شرایط سرعت یافتن تغییرات اقلیمی است. تغییر اقلیم را می‌توان به مفهوم تغییر در الگوهای انتظاری شاخص‌های آب‌و‌هوایی دانست که در بلندمدت در یک منطقه جغرافیایی خاص یا در کل اقلیم جهانی اتفاق می‌افتد. این تغییرات در مقیاس‌های زمانی و مکانی مختلف رخ می‌دهد. بیشترین این تغییرات در زمان جدایی قاره‌ها از یکدیگر اتفاق افتاده است. از این‌رو تغییرات اقلیمی نه تغییراتی نوین و حاصل عصر مدرن امروز بلکه تغییراتی تاریخی بوده که در زمان‌ها و مکان‌های مختلف رخ داده است. حال آنکه با شدت گرفتن توسعه صنعتی و در نتیجه تولید انواع آلودگی‌ها این تغییرات اقلیمی شدت بیشتری یافته و اثرات سوء آن به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. در نتیجه افزایش دما به عنوان یکی از مولفه‌های اصلی تغییر اقلیم پدیده‌ای غیرقابل اجتناب بوده که به نسبت‌های گوناگون مناطق مختلف جهان را با خود درگیر کرده است. این امر به ‌ویژه در کشورهایی که از یک‌سو اقلیم خشک و نیمه‌خشک داشته و از سوی دیگر با ضعف مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست مواجه است شدت بیشتری داشته و اثرات مخرب‌تری بر جای خواهد گذاشت.

 افزایش دما چگونه اقتصاد کشورها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و می‌تواند زیرساخت‌های صنعتی و کشاورزی و... را دچار خسران کند؟

افزایش دما بر مقوله‌های مختلف اقتصادی تاثیرگذار است. بخش‌های مختلف اقتصادهای خرد و کلان از این تغییرات دمایی در کوتاه‌مدت و بلندمدت و به ‌طور مستقیم و غیرمستقیم تاثیر می‌پذیرند. به طور کلی اقتصاد به شدت از عوامل محیطی و طبیعی اثرپذیر است و هر قدر ساختار آن سنتی‌تر و دارای وابستگی بیشتری به منابع طبیعی باشد این اثرپذیری شدیدتر خواهد بود. این اثرپذیری در بخش‌های مختلف قابل دسته‌بندی است: در تابع تولید نیروی انسانی، منابع طبیعی و سرمایه به ‌طور محسوسی از افزایش دما تاثیر می‌پذیرند. در بخش منابع انسانی قرار گرفتن در معرض دمای بالا علاوه بر آنکه اثرات منفی شدیدی بر سلامت انسان دارد، به کاهش ظرفیت کاری و افزایش اثرات منفی بر سلامت شغلی کارگران منجر می‌شود. در هنگام کار در شرایط با گرمای زیاد، نیروی کار یدی باید به آرامی کار کنند، بیشتر استراحت کنند و مصرف آب منظم را حفظ کنند تا از تعادل مایعات کافی و دمای داخلی پایدار بدن اطمینان حاصل کنند. با این حال، این امر کارایی را کاهش می‌دهد و باعث ایجاد هزینه اقتصادی مازاد می‌شود. علاوه بر آنکه برای نیروی کار فکری نیز استرس گرمایی، اثربخشی کاری آنها را با آسیب رساندن به عملکردهای شناختی و تاثیر بر فرآیند تصمیم‌گیری کاهش می‌دهد. در بخش منابع طبیعی افزایش دما نیاز به تولید انرژی را افزایش می‌دهد و این امر به معنای استفاده بیشتر از منابع طبیعی برای تولید انرژی خواهد بود. این امر از دو طریق بر کاهش تولید اثر می‌گذارد. نخست به دلیل افزایش دما و نیاز به تولید بیشتر انرژی، منابع طبیعی به‌جای به کار گرفته شدن در سایر بخش‌های تولید، در بخش انرژی مصرف می‌شوند و دوم، دولت‌ها با هدف جلوگیری از ایجاد نارضایتی میان مردم، تامین انرژی شهری را به تامین انرژی بخش تولید اولویت داده و با سهمیه‌بندی یا قطعی موقت انرژی بخش تولید، میزان تولید را کاهش داده و به ‌طور محسوسی به تولید و فرآیندهای آن آسیب وارد می‌کنند. در بخش سرمایه نیز به دو روش افزایش دما به کاهش سرمایه‌گذاری منجر می‌شود. از یک‌سو با توجه به انحصاری بودن تولید انرژی از سوی دولت‌ها (به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه)، آنها برای تامین مازاد نیاز انرژی شکل‌گرفته ناشی از گرما باید مرتب در بخش‌های تولید انرژی سرمایه‌گذاری کنند که این امر به معنای از دست رفتن امکان سرمایه‌گذاری در سایر بخش‌های تولیدی است و از سوی دیگر، با به‌هم‌ریختگی تامین انرژی به دلیل این افزایش تقاضا، سرمایه‌گذاران بخش خصوصی تمایل کمتری به حضور در عرصه تولید خواهند داشت. به عبارت دیگر، وقتی سرمایه‌گذاران بخش خصوصی به ‌طور دائم و مستمر با قطعی انرژی مواجه هستند تمایل کمتری برای فعالیت در بخش‌های تولیدی خواهند داشت.

 مردم تحت تاثیر نوسانات ناشی از تخریب زیرساخت‌ها حداقل‌های خدمات عمومی از جمله خدماتی مثل آب و برق و گاز را هم از دست داده و اساساً رفاه خود را از دست می‌دهند. این روند چه اثری بر کیفیت رفاه اجتماعی دارد؟

در یک تعریف کلی رفاه را می‌توان این‌گونه تعریف کرد: «رفاه دربردارنده مجموعه شرایطی است که باعث حاکم شدن کیفیتی بر موقعیت زندگی (زمانی، مکانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) می‌شود که فرد احساس برخورداری از جنبه‌های مثبت زندگی دارد.» همان‌گونه که در این تعریف مشخص است، رفاه به‌ صورت یک کیفیت معرفی شده است که نسبی بودن آن را مشخص می‌کند و هم به رفاه ذهنی (احساس رفاه) اشاره دارد و هم رفاه عینی (برخورداری از جنبه‌های مثبت) را دربر می‌گیرد. رفاه را می‌توان در دو حیطه کلان رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی مورد بررسی قرار داد. رفاه یک جامعه در حالت کلی به سطوح رضایت مصرف‌کنندگان بستگی دارد. هر سیاست رفاه اقتصادی که از سوی اقتصاددانان مورد بررسی قرار می‌گیرد در زندگی گروهی از افراد جامعه نقش مثبت و بر زندگی گروهی دیگر از مردم نقش منفی خواهد داشت. در هر سیستم اقتصادی منافع جامعه از طریق کارگزاران اقتصادی یعنی دولت، مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان تامین می‌شود و منافع تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان با تغییر مازاد رفاه آنها اندازه‌گیری می‌شود، از این‌رو اندازه‌گیری اضافه رفاه مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، ابزاری مناسب برای سنجش ارزیابی چنین تحولات اقتصادی است. مازاد مصرف‌کننده زمانی وجود دارد که فرد مجبور به پرداختن قیمتی برای تهیه یک کالا می‌شود و این قیمت کمتر از قیمتی است که فرد آمادگی پرداخت آن را دارد. مازاد تولیدکننده (مازاد عرضه) نیز زمانی وجود دارد که قیمت بازار برای کالای تولیدی بیشتر از حداقل قیمتی است که برای عرضه شدن آن کالای تولیدی لازم است. افزایش دما با تاثیری که بر امکان تولید و تامین انرژی می‌گذارد، به ‌طور قابل توجهی مازاد رفاه مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان را تحت تاثیر خود قرار داده و کاهش می‌دهد. عدم تامین انرژی مورد نیاز مصرف‌کنندگان یا تامین ناقص یا تامین با هزینه بالا در شرایط افزایش دما، باعث می‌شود مازاد رفاه مصرف‌کنندگان به ‌طور قابل توجهی کاهش یافته و به حداقل خود برسد. از سوی دیگر کاهش امکان تامین انرژی بخش تولیدی نیز با افزایش قابل ملاحظه‌ای که در هزینه‌های تولید ایجاد می‌شود، به کاهش شدیدی در مازاد رفاه تولیدکننده می‌انجامد. در نتیجه این دو می‌توان گفت، در شرایط افزایش دما با تغییراتی که در بحث تامین انرژی (چه به لحاظ کمیت و کیفیت انرژی در دسترس و چه به لحاظ قیمت انرژی) صورت می‌پذیرد سطح رفاه اقتصادی کاهش قابل توجهی خواهد داشت.

آیا روند تخریبی افزایش دما بر اقتصاد کشاورزی و... باعث فقیرتر شدن مردم و در نتیجه ایجاد تنش‌های اجتماعی و اقتصادی بیشتر و البته ایجاد نااطمینانی اقتصادی و در نهایت کاهش رشد اقتصادی نمی‌شود؟

 اولین مقوله مرتبط با فقر که تحت تاثیر این تغییرات قرار می‌گیرد، امنیت غذایی است که متاثر از نظام کشاورزی است. افزایش دما و به ‌طور کلی تغییر اقلیم به دو شکل بر امنیت غذایی تاثیر می‌گذارد: تغییرات در بهره‌وری کشاورزی و تغییرات در اقتصاد جامعه (اکوسوشال)1 که به کاهش قدرت خرید مردم یا «حق‌الزحمه غذا» منجر می‌شود. آنچه در کشاورزی مشاهده می‌شود این است که گرمایش جهانی احتمالاً طول و بهره‌وری فصل‌های رشد را در عرض‌های بالاتر افزایش می‌دهد اما شرایط رو‌به‌رشد در عرض‌های پایین را به ‌شدت کاهش می‌دهد. مسئله‌ای که خود به تقویت و تعمیق فقر در جوامع دچار مشکل در زمینه امنیت غذایی منجر می‌شود. به طور کلی نااطمینانی اقتصادی را می‌توان حالتی دانست که در آن امکان پیش‌بینی دقیق سیاست‌های احرازشده و نتایج آن ممکن نیست. علل شکل‌گیری و پیدایش نااطمینانی اقتصادی می‌تواند عوامل مختلف درونی و بیرونی باشد. افزایش دما به عنوان یک عامل بیرونی طبیعی با تغییراتی که در مسئله تامین انرژی ایجاد می‌کند تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر افزایش نااطمینانی اقتصادی خواهد داشت. این موضوع به‌ ویژه در کشورهای دارای اقتصاد ضعیف یا وابسته به منابع طبیعی به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد. که این امر یک تهدید مهم برای چشم‌انداز توسعه، به ‌ویژه در کشورهای فقیرتر است که معمولاً به دلیل بی‌ثباتی سیاسی و نبود زیرساخت‌های اقتصادی اولیه، هم دماهای بالاتر و هم سطوح بالاتری از عدم اطمینان سیاست اقتصادی دارند. در نتیجه تمامی اثراتی که افزایش دما بر شاخص‌ها و عوامل اقتصادی می‌گذارد، به ‌طور محسوسی رشد اقتصادی کشورها تحت تاثیر قرار می‌گیرد. اثرگذاری این تغییرات دمایی به میزانی است که با برهم خوردن تعادل اقتصادی و چرخه‌های تولید و همچنین نااطمینانی ایجادشده بعد از مدتی رشد اقتصادی تحت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم این تغییرات قرار گرفته و روند کاهشی را طی خواهد کرد. این عوامل در کوتاه‌مدت و بلندمدت رشد اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار داده و با تاثیر منفی که بر آن خواهند داشت روند توسعه کشورهای در حال توسعه را دچار اخلال و شرایط اقتصادی کشورهای توسعه‌یافته را با چالش مواجه خواهند کرد.

 افزایش دما و شدت گرما در ایران از منظر اقلیمی قابل احساس شدن است. از گذشته دور تا همین اکنون این روند رو به فزونی است. آیا روندهای مدیریتی و زیرساخت‌های اقتصادی به ‌خصوص زیرساخت‌های مرتبط با تولید انرژی در ایران توانایی مقابله با وضعیت شکننده ناشی از افزایش دما را خواهند داشت؟

میانگین افزایش دمای کشور در نیم‌قرن اخیر در هر 10 سال 4 /0 درجه سانتی‌گراد بوده که تقریباً دو برابر متوسط جهانی است. امری که به‌وضوح نشان می‌دهد تاثیر تغییرات اقلیمی بر ایران شدت قابل توجه و نگران‌کننده‌ای دارد و در پی آن اثرات سوء این افزایش دما بر بخش‌های مختلف اقتصادی و در پی آن اجتماعی، سیاسی، امنیتی و... شدت خواهد یافت. این افزایش دما در حالی است که میزان بارش تجمعی سالانه در ایران نیز از 250 میلی‌متر دهه 60 شمسی به 200 میلی‌متر در یک دهه اخیر رسیده است که نشان می‌دهد روند بارش در ایران نزولی بوده و کاهش 50‌میلی‌متری را تجربه کرده است. این افزایش دما به همراه کاهش بارندگی، موجب افزایش تبخیر آب و در نتیجه کاهش امکان ترمیم منابع آب زیرزمینی شده که در کنار برداشت بی‌رویه از این منابع به وضعیت بحرانی رسیده است. مجموع این شرایط امکان دسترسی به آب مورد نیاز بخش‌های مختلف شرب، کشاورزی و صنعتی را با چالش مواجه کرده است. ضعف جدی در زیرساخت‌های تولید انرژی ایران یکی از مهم‌ترین مسائل و مشکلات امروز ایران محسوب می‌شود. نیروگاه‌های فرسوده با طول عمر بالا به‌‌رغم هزینه‌کرد بالای تعمیر و نگهداری، با حداقل راندمان در حال فعالیت بوده و جوابگوی نیاز و تقاضای موجود نیست. از سوی دیگر به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی حاکم بر کشور و همچنین تحریم‌های اقتصادی، بخش خصوصی تمایل چندانی به حضور در این عرصه نداشته و دولت نیز به تنهایی قادر به حضور فعالانه و موثر در این زمینه نیست. علاوه بر آنکه به‌رغم ظرفیت‌های موجود در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر بنا به دو دلیل فوق‌الذکر عملاً اقدامی جهت سرمایه‌گذاری دولتی و خصوصی مشاهده نمی‌شود و کمتر دستاوردی در این زمینه وجود دارد و در حال حاضر کمتر از دو درصد برق تولیدی کشور مربوط به نیروگاه‌های تجدیدپذیر است. همزمانی این ضعف جدی با افزایش دما و نیاز به انرژی بیشتر باعث شده تراز انرژی به یکی از نامتعادل‌ترین وضعیت‌های خود طی سالیان اخیر برسد و تعطیلی‌های پی‌درپی برای کاهش تقاضا در دستور کار قرار گیرد. این وضعیت در حالی است که مشکل اساسی و اصلی در این زمینه در طرف عرضه بوده و طی چند دهه اخیر اقدامی در راستای بهسازی و توسعه اصولی زیرساخت‌های تولید انرژی ایران صورت نگرفته است. در مجموع با توجه به غیرقابل اجتناب بودن افزایش دما در کشور و لزوم سازگاری با این امر، تغییر در شرایط فعلی تولید انرژی ایران نیازمند تغییر اساسی در رویکردهای مدیریت انرژی از یک‌سو و وضعیت اقتصاد کلان از سوی دیگر است. آنچه واضح است این است که اثرات منفی و سوء عدم تامین انرژی بر اقتصاد ایران بسیار فراتر از هزینه‌های سرمایه‌گذاری و بازسازی نیروگاه‌های تولید انرژی است. 

پی‌نوشت‌:

1- Ecosocial

دراین پرونده بخوانید ...