فرمول بازسازی امید
گفتوگو با حسین مرعشی درباره چشمانداز اصلاحات اقتصادی
جامعه ایران سالهای پرتنشی را پشت سر گذاشته و فشار اقتصادی قابل توجهی را تحمل کرده است. گذشته از آن بهرغم اینکه ظرفیتهای اقتصادی ایران بسیار قابل اعتنا و دستاوردهای فردی و حوزهای ایرانیان در آوردگاههایی که امکان ظهور یافتهاند چشمگیر بوده، در متغیرهایی که حاصل تجمیع و همافزونی اقدامات سیاستگذاران و فعالان اقتصادی یک کشور است، عملکرد اقتصاد ایران با آنچه از ظرفیتهای بالقوه دستیافتنی است فاصله قابل ملاحظه دارد. اقتصاددانان این خسران را ناشی از به تعویق انداختن اصلاحات اقتصادی میدانند. اگر شرایط موجود را نامطلوب و تلاشهای انجامشده را کماثر بدانیم، سوال کلیدی آن است که چرا اصلاحات اقتصادی موثر در عمل به تعویق افتادهاند؟
جامعه ایران سالهای پرتنشی را پشت سر گذاشته و فشار اقتصادی قابل توجهی را تحمل کرده است. گذشته از آن بهرغم اینکه ظرفیتهای اقتصادی ایران بسیار قابل اعتنا و دستاوردهای فردی و حوزهای ایرانیان در آوردگاههایی که امکان ظهور یافتهاند چشمگیر بوده، در متغیرهایی که حاصل تجمیع و همافزونی اقدامات سیاستگذاران و فعالان اقتصادی یک کشور است، عملکرد اقتصاد ایران با آنچه از ظرفیتهای بالقوه دستیافتنی است فاصله قابل ملاحظه دارد. اقتصاددانان این خسران را ناشی از به تعویق انداختن اصلاحات اقتصادی میدانند. اگر شرایط موجود را نامطلوب و تلاشهای انجامشده را کماثر بدانیم، سوال کلیدی آن است که چرا اصلاحات اقتصادی موثر در عمل به تعویق افتادهاند؟ حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران معتقد است: اصلاحات اقتصادی به این دلیل به تعویق افتاده که دولتها با مردم صادقانه سخن نگفتهاند و به دلیل عملکردهای بد دولتها، امید در جامعه ایران کمرنگ شده است. مسعود نیلی معتقد است؛ اگر نظام حکمرانی با اصلاح رویکرد، به سراغ ترمیم شکافهای اجتماعی حرکت کند، میتواند با هزینه کم، زمینه اجتماعی مناسب میان حکومت و مردم به وجود آورد. حسین مرعشی هم معتقد است اصلاحات اقتصادی باید به آینده موکول شود؛ زمانی که جامعه امیدش را بازیابد.
♦♦♦
اقتصاددانان معتقدند دولت چهاردهم دستکم سه ماموریت بزرگ دارد؛ یکی اینکه برای شکافهای بزرگ اجتماعی چارهاندیشی کند، رفع تنشهای سیاسی در راستای همان شعاری که آقای پزشکیان برای تفاهم ملی میدادند و چارهاندیشی برای ناترازیهای مختلف اقتصادی. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
ببینید، ما برای اینکه به رشد مطلوب در اقتصاد برسیم و بتوانیم تورم را کاهش دهیم، باید اصلاحاتی را در زمینه روابط بینالملل و اقتصاد دنبال کنیم. همانطور که اقتصاددانان اولویت را به اصلاح روابط خارجی میدهند، سیاستمداران نیز اولویت را به بهبود روابط با کشورهای جهان و تنشزدایی از روابط منطقهای و خارجی میدهند. امروز بیشتر از هر زمانی میدانیم که هیچ کشوری بدون رابطه صحیح با جهان به رشد پایدار اقتصاد دست نیافته است. البته وقتی درباره اهمیت تنشزدایی از روابط بینالملل صحبت میکنیم، منظورمان این نیست که در برابر دیگر کشورها سر تعظیم فرود آوریم و به اصطلاح سرسپرده شویم. به هر حال ما هم با واقعیتی در منطقه خاورمیانه مواجه هستیم و آن واقعیت، وجود یک دولت تجاوزگر و مزاحم به نام اسرائیل است. با توجه به شرایطی که اکنون در غزه وجود دارد، دنیا هم سرانجام به جمعبندی روشنی رسیده و آن تشکیل دولت دوم فلسطین در سرزمینهای اشغالی است. موضوعی که همچنان با مقاومت جدی نتانیاهو و تیمش مواجه است. بنابراین، چنین تنشهایی که در منطقه وجود دارد و بر ایران و اقتصاد و شرایط اجتماعی و سیاسی ایران سایه انداخته، اساس مشکلی است که هم در مسائل اجتماعی و هم در مسائل اقتصادی، فشارهای بسیاری را متوجه مردم و کشور میکند. مهمترین مسئله این است که دولت جدید باید بتواند به قدرت ایران در منطقه، از لحاظ سختافزاری و نرمافزاری اتکا کند. کشور یک قدرت سختافزاری دارد که در واقع تولید موشک، پهپاد و صنایع نظامی است و یک قدرت نرمافزاری و فرهنگی که نفوذ در منطقه با داشتن پایگاههای جدی در حوزه مقاومت است. اینها به ایران قدرت میدهد که در نتیجه از این قدرت باید برای مصالحه استفاده شود. ایران باید تلاش کند که هرچه زودتر در خاورمیانه یا غرب آسیا آرامش برقرار شود. آرامشی که بر مبنای حداقلهای قابل قبولی برای ملت مظلوم فلسطین و تثبیت نقش و جایگاه ایران در منطقه باشد. ایران نباید در نظم نوین خاورمیانه گوشهنشین شود، بلکه باید کاملاً در متن قرار بگیرد. این آغاز بهبودی در همه امور کشور است. بعد از این مرحله، باید بتوانیم با دیگر کشورهای جهان روابط اقتصادی درست داشته باشیم. روابطی که تامینکننده منافع اقتصادی برای ما باشد. ما برای خروج از تله رکود، نیازمند سرمایهگذاری هستیم که بخشی از آن را میتوانیم از داخل تامین کنیم، اما بخش عمده آن نیازمند جذب سرمایه از خارج است. مسئله دوم، برگرداندن امید به مردم است. دولت آقای پزشکیان اگر بخواهد رشد هشتدرصدی اقتصاد را هدف بگیرد، حداقل 40 درصد این رشد 2 /3 رشد به بهرهوری برمیگردد و بهرهوری زمانی اتفاق میافتد که صاحبان فن و مدیران بنگاههای اقتصادی و فعالان اقتصادی اشخاص حقیقی یا حقوقی به آینده ایران امید داشته باشند و ببینند دولتی مستقر است که مسیر را برای آنها باز، مقررات را کم و شرایط رقابت را در بازار ایجاد میکند. امید زمانی زنده میشود که دولت از فعالیتهای سالم اقتصادی حمایت کند و به جامعه این پیام را بدهد که مخالف توزیع رانت است و با فعالیتهای مخرب اقتصادی، با ابزارهای اقتصادی مقابله میکند. یک چنین حس و امیدی باید در جامعه وجود داشته باشد و نمیشود جامعه هم در عرصه بینالمللی و منطقهای و هم در عرصه داخلی دچار تنش شود. از اینرو تنشزدایی از روابط داخلی با تشکیل دولت توانا و نیرومند میتواند امید را در جامعه تقویت کند. این دومین نیاز است. سومین مسئله این است که باید سیاستهای اقتصادی درستی به کار گرفته شود و این مسئله کار دولت را بسیار سخت میکند. مسئله ناترازیهایی که در اقتصاد کشور وجود دارد ابعاد نگرانکنندهای پیدا کرده است. مثلاً در مقوله بنزین برآورد این است که امسال دولت باید حداقل پنج میلیارد دلار بنزین وارد کند و این مقدار را با نرخ 500 میلیون دلار به مردم بفروشد. حال معادل همین مقدار بنزینی که وارد میکنیم از مرزهای کشور قاچاق میشود و به کشورهای همسایه میرود. در نتیجه هزینه سنگینی را بر کشور و دولت تحمیل میکند. این ناترازی تنها در مقوله بنزین نیست و در برق هم به شکلی دیگر نگرانکننده است. برخی برآوردها نشان میدهد که کشور حدود 15 هزار مگاوات کسری برق دارد. دولت گذشته در اوج تابستان که کشاورز نیاز به آب دارد تا به کشتراز و زمینهای کشاورزیاش آب بدهد، برای پنج ساعت به چاههای کشاورزی خاموشی میداد. کارخانههای سیمان و فولاد را خاموشی سنگین دادند و طی دو ماه اخیر تولید 57 درصد کاهش پیدا کرد. با کاهش 57درصدی تولید ظرف دو ماه (که تا یک ماه دیگر هم حتماً همین وضع ادامه پیدا خواهد کرد) و با کاهش برداشت آب برای محصولات کشاورزی، تولید پایین میآید و این کاهش تولید، اقتصاد کشور را در فشار قرار خواهد داد. اگر بخواهیم کسری برق را جبران کنیم، این را خوب میدانیم که دولت منابعش را ندارد. نرخهایی هم که برای برق گذاشته شده است، بخش خصوصی را از سرمایهگذاری منصرف میکند. پس شما باید اولین کارتان این باشد که نرخهای برق را طوری تعیین کنید که سرمایهگذاری در صنعت برق اقتصادی شود. این در حالی است که هرگونه افزایش قیمت در حاملهای انرژی دوباره باعث نارضایتی مردم میشود و ابعاد خطرناکی پیدا میکند. به همین دلیل است که اقتصاد ایران شبیه کلاف سردرگم و پیچیدهای شده که جز با یک دولت کاملاً تکنوکرات، جز با یک رئیسجمهور و دولتی که با مردم با صداقت حرف بزند، موفق به خروج از این وضعیت نخواهد شد. اینکه اقتصاددانان میگویند اصلاحات اقتصادی باید به تعویق بیفتد تا ابتدا جامعه از ناامیدی خارج شود، به همین دلیل است. باید به مردم ایران توضیحات کامل داده شود که ما باید بین افزایش خاموشی شکننده در سالهای آینده یا اصلاح این وضعیت یکی را انتخاب کنیم. در مورد گاز هم همینطور است؛ تا دو سال پیش ناترازی گاز در زمستان خود را نشان میداد، به این شکل که واحدهای پتروشیمی و صنعتی بزرگ و نیروگاهها یا تعطیل میشدند یا سوختشان را به مازوت تبدیل میکردیم که محیط زیست را تحت تاثیر قرار میداد و هوا را آلوده میکرد. در حال حاضر به نقطهای رسیدهایم که در تابستان هم نیروگاههای جدید نمیتوانند برق تولید کنند. علاوه بر اینها، مثال دیگری که میتوان مطرح کرد، ناترازی وسیع در دخلوخرج صندوقهای بازنشستگی است. این صندوقها به هر حال بهطور مداوم اتکایشان به دولت بیشتر میشود. در حال حاضر بیش از 86 درصد پرداخت و حقوق و مستمری صندوق بازنشستگی باید از بودجه دولت تامین شود. دولتی که خودش برای کار جاریاش کسری بودجه دارد، ناترازی صندوقهای بازنشستگی را هم باید تامین کند. سازمان تامین اجتماعی که تا یکی، دو سال قبل دخلوخرجش برابر بود و میتوانست با دریافتیهای حق بیمه مستمریهای بازنشستگان را پرداخت کند، اکنون با کسری مواجه شده است و این شکاف هر سال بیشتر و بیشتر میشود. با یک جمعبندی باید تاکید کنم که شرایط امروز اقتصاد ایران بسیار پیچیده است. بخشی از این پیچیدگی، ناشی از نگاه نادرست به مقوله اقتصاد است. بخشی از آن هم به تصمیمهای نادرست در طول چند دهه گذشته برمیگردد و در نهایت بخشی از آن حاصل نفوذ گروههای ذینفع است. کارایی پایین بنگاههای اقتصادی در کشور، فرار مالیاتی، قاچاق، ناترازی بودجه، ناکارآمدی و ناترازی نظام بانکی که ریشه بخشی از تورم است مربوط به یکی، دو سال گذشته نیست و در طول سالهای گذشته مزمن شده است. به نظر میرسد هر گامی که در راستای حل این چالشها برداشته شود باعث افزایش اعتماد مردم به شیوه سیاستگذاری کشور و حاکمیت خواهد شد و متقابلاً هر حرکتی که از حل شدن این معضلات جلوگیری کند و پیگیری این مسائل را به تعویق بیندازد به آسیب دیدن وجهه سیاستگذاری در کشور و خدشهدار شدن اعتماد عمومی منجر خواهد شد.
شاید مسئله مهم در شرایط فعلی این است که چه کسی باید هزینه اصلاحات را پرداخت کند. این هزینه از جیب مردم باید پرداخت شود؟
بدون شک این هزینه نباید از جیب مردم پرداخت شود. اصلاً جامعه آمادگی فشارهای جدید را ندارد. بهطور مشخص جامعه ایران آمادگی ورود به یک دوران سخت اقتصادی یعنی دوران ریاضت اقتصادی را ندارد و از آن طرف شرایط منطقهای خاورمیانه و روابط ایران با کشورهای موثر غربی، طوری نیست که بتواند از منابع خارجی هم استفاده کند. این خیلی کلاف سردرگم و پیچیدهای شده که جز با یک عزم ملی برطرف نمیشود؛ عزم ملی هم که میگویم عمدتاً باید بین دولت، مجلس و نظام حکمرانی شکل گیرد. مسائلی که پیشرو داریم جز با عزم ملی و همدلی دولت و مجلس و همچنین پشتیبانی و حمایت رهبری نمیتواند شکل گیرد. این عزم ملی باید وجود داشته باشد و ضامن تنشزدایی در مناسبات داخلی و خارجی باشد. نیاز داریم که این عزم موجب تقویت امید در مردم و افزایش همدلی میان مسئولان شود و خروجیاش باید راهکارهایی باشد که اقتصاد را اصلاح و مردم را امیدوار کند و این به دست نمیآید مگر با اصلاح سیاستگذاری در کشور.
در شرایط فعلی خیلی از اقتصاددانان معتقدند، اصلاحات اقتصادی مستلزم وارد آوردن فشارهای کوتاهمدت یا میانمدت به قشر کمدرآمد و متوسط است که این فشار اصلاحات اقتصادی را ناممکن میکند، بنابراین در حال حاضر اصلاحات اجتماعی بر اصلاحات اقتصادی ارجحیت دارد. تحلیل شما چیست؟
مسئله اصلی این است که غالب مشکلات اقتصادی و اجتماعی، ناشی از شرایط وخیم اقتصادی است. مردم سالهای طولانی است که تورم 40 درصد را تجربه میکنند و بسیاری از افراد به قدری در تنگنا قرار گرفتهاند که نمیتوانند مایحتاج خود را تامین کنند. در این شرایط، این افراد چه امیدی به اصلاحات اقتصادی میتوانند داشته باشند؟ مردم یاد وعدههای دولت قبل میافتند که آنها هم مدعی اصلاحات اقتصادی بودند اما فشار بر مردم را تشدید کردند. در حال حاضر بسیاری از افراد به دلیل ناتوانی در تامین نیازهای اولیه، شرمنده خانواده هستند و قطعاً این افراد تاب فشارهای جدید را ندارند. بنابراین از هر زاویهای که نگاه کنید، اصلاحات اقتصادی در شرایط فعلی توصیه نمیشود. حالا در این شرایط موضوعاتی مثل سختگیری نسبت به پوشش خانمها و تشکیل پرونده برای افراد و توقیف خودروهای افراد نیز مزید بر علت میشود یا فیلترینگ یا هزینه سنگینی که در سالهای گذشته به فعالان اقتصادی وارد آمده و دخالتهای شدید در کسبوکار مردم باعث شده جامعه به شدت ناراحت و ناامید شود. همه اینها باعث میشود که اصلاحات اقتصادی به تعویق افتد. قطعاً در این شرایط انجام اصلاحات اقتصادی، ریسک بسیار زیادی دارد و به قول برخی مثل بازی با آتش است که شاید خاموشیناپذیر باشد.
پس جمعبندی شما این است که شرایط اجتماعی و سیاسی داخلی به گونهای است که قبل از هر نوع اصلاح اقتصادی ابتدا باید اصلاحات اجتماعی مدنظر قرار گیرد. به عنوان یک سیاستمدار فکر میکنید اگر اصلاحات اجتماعی صورت گیرد، مردم اصلاحات اقتصادی را میپذیرند؟ یعنی این بدهبستان شکل میگیرد؟
شخصاً اعتقاد دارم که مردم کاملاً آمادگی همراهی دارند. اما این مهم است که دولت چهاردهم چه مسیری را انتخاب کند. باید ابتدا ببینیم که ترکیب همکاران آقای پزشکیان چگونه خواهد بود. این خود مسئله مهمی است. قبل از اینکه آثار تصمیمهای آقای پزشکیان در عرصه اقتصادی روشن شود، جامعه منتظر این است که ترکیب کابینه مشخص شود و در نتیجه، خود این، متغیر مهمی است. آقای پزشکیان باید حتماً دولتی کارآمد تشکیل دهد که اولویت آن آشتی با جهان و مدارا با جوانان باشد. آقای پزشکیان باید از طریق تمرکز بر مسئله فیلترینگ و کاستن از شدت آن و پرسرعتتر کردن اینترنت و همچنین تمرکز در زمینه کاستن فشار گشت ارشاد، زمینه آشتی جوانان را فراهم کند. در میان مشکلات اقتصادی موجود، مهمترین اولویت، کاهش تورم است تا به این وسیله، اقتصاد قابل پیشبینی شود و فشار از شانههای مردم برداشته شود. همینطور به ترتیب صحبتهایی که آقای رئیسجمهور در ماههای اول خواهند کرد و اقداماتی که در صد روز اول میتوانند انجام دهند بسیار مهم است. امیدوارم که آقای پزشکیان از موقعیتی که برایشان ایجاد شده استفاده کرده و همکارانشان فقط به اداره صحیح کشور و منافع ملی فکر کنند، نه چیز دیگر. این حرفها که چه کسی در ستاد فعال بوده و چه کسی نبوده؛ چه با من هست و نیست باید کنار گذاشته شود. کنار بگذارند و کارهایی انجام دهند که در مرحله اول اردوگاه حامیان آقای پزشکیان را قانع کند و در مرحله دوم سایر کسانی که رای ندادند و در گام سوم کسانی که به رقیب آقای پزشکیان رای دادند. در سه گام آقای پزشکیان باید بتواند مردم را امیدوار کند. کار بسیار سختی است و برای ایشان آرزوی موفقیت داریم. واقعاً گاهی اوقات که به واقعیتها که فکر میکنم یا به صحنه که نگاه میکنم دلم بسیار برای آقای پزشکیان و همکارانشان میسوزد که چقدر کار سختی پیشرو دارند.