دوگانه انکار و اصرار
آیا ساختار سیاسی واقعیات جامعه را درست رصد میکند؟
زینب موسوی: از حکمرانان انکار و از شهروندان اصرار! این وضعیتی است که از سال گذشته تا امروز، در مواجهه مردم و مسوولان با اخباری که از برخی اتفاقات و التهابات اجتماعی منتشر میشود، مشاهده میکنیم؛ مواجههای دوگانه و متفاوت که مردم را در باور اطلاعات و اخبار در یکسو مینشاند و مسوولان و حکمرانان را در سویی دیگر. تا جایی که مردم هرآنچه درباره اتفاقات میشنوند را واقعی پنداشته، باور میکنند و بر وقوع آن اصرار دارند اما در سوی مقابل اوضاع به شکلی دیگر است؛ مسوولان و حکمرانان گاه برخی واقعیات را کتمان میکنند و گاه از وقوع برخی دیگر، بیخبرند. از این منظر میتوان گفت امروز حکمرانان و مردم در دو سر طیف مواجهه با واقعیات قرار دارند؛ موضوعی که به شکل شکاف میان مردم و مسوولان رخ نموده و هر روز بر آتش بیاعتمادی عمومی میدمد. سوال این است که کدام حلقه در نظام ارتباطی میان این دو گسسته است؟
هرچند نمیتوان ساخت نظام ارتباطی میان مردم و مسوولان را بیارتباط با چگونگی سیستم حکمرانی آن کشور دانست اما اگر به نظام ارتباطی یادشده به عنوان یک سیستم به معنای واقعی آن بنگریم، بهتر میتوان به ارزیابی آسیبهای این نظام پرداخت. یکی از مهمترین مراحل در همه سیستمها، بازخورد است. این موضوع در نظام ارتباطی میان حکمرانان و مردم و تعامل میان آنان، اهمیتی دوچندان مییابد چه آنکه حکمرانان میتوانند با بررسی بازخوردهایی که از جامعه درباره تصمیمات اتخاذشده و سیاستهای اجرایی دریافت میکنند، سیاستهای غلط را اصلاح و سیاستهای درست را تقویت کنند. به نظر میرسد آنچه امروز در نظام ارتباطی میان حکمرانان و مردم ایران، مورد بیتوجهی قرار میگیرد، «بازخورد» است. حکمرانان و مردم حتی مراجع متفاوت کسب اطلاع دارند. البته این موضوع به دلیل دسترسی مقامات به مراجع و بانکهای اطلاعاتی، تا حدی طبیعی است اما موضوع آن زمان بغرنج میشود که حکمرانان برخی واقعیات را نمیبینند یا تاکید بر کتمان و نادیده انگاشتن آن دارند. در اغلب موارد هم بهانه این رویکرد، حفظ آرامش، نظم و امنیت جامعه است غافل از آنکه در فضای فعالیت رسانههای متکثر، اخبار متعددی از اتفاقات به مردم به عنوان مخاطبان میرسد و در شکاف ارتباطی میان حکمرانان و مردم، همین رسانهها با عبور از حکمرانان، جهتدهی به افکار عمومی را به دست میگیرند؛ حتی با اطلاعات غلط و بیپایه!
در چند ماه اخیر شاهد رخ دادن وقایعی در لایههای جامعه بودهایم که گاه با کتمان مسوولان و رسانههای همسو مواجه شدهاند و گاه به نحوی غیرواقعی شرح داده شدند. تجربه هم نشان داده تا یک واقعیت ابعاد امنیتی یا خطرناک پیدا نکند، حکمرانان بیشترین مقاومت را در برابر شفاف شدن آن نشان میدهند. با توجه به همه این نکات، تلاش کردهایم در این پرونده پاسخی برای این سوال بیابیم که چرا نظام بازخورد میان حکمرانان و مردم در کشور ما به کژکارکردی افتاده و کارآمد نیست. آیا سیاسیون در رصد واقعیات جامعه ضعف دارند یا ترجیح میدهند وضع موجود را استمرار بخشند؟