یک بام و دو هوا
چگونه میتوان آزادی بیان و منافع ملی را درکنار هم حفظ کرد؟
زینب موسوی: ایران در سه ماه گذشته با موضوعات چالشی متنوعی روبهرو بوده که نمیتوان اثرات منفی هر یک از این مسالهها را بر افکار عمومی نادیده گرفت. ناآرامیهای آبانماه امسال از یکسو، ترور فرمانده بزرگ سپاه قدس و تبعات آن و سپس سقوط یک فروند هواپیمای حامل 176 انسان در اثر آنچه خطای انسانی خوانده شد از سوی دیگر کشور را در پی این تألمات و آسیبها، به آرامش نیازمند کرده است. در میانه این اوضاع اما برخی سیاستمداران حرفهایی به زبان میآورند و نظراتی را ابراز میکنند که نهتنها التیامی بر آلام عمومی نیست بلکه گاه به سوژهای چالشی برای کشور در داخل و خارج تبدیل میشود. آنچه در این وضعیت بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد، از یکسو مفهوم منافع ملی و عمومی است و از سوی دیگر، آزادی بیان. دو مقولهای که به باور صاحبنظران، میتوانند در مواقعی، از جمله موارد تحدیدکننده دیگری به شمار آیند. برای مثال بسیار شنیدهایم که اظهارنظر یک سیاستمدار، مصداقی از موارد خلاف منافع ملی عنوان شده است. حال سوال این است که آیا همه افراد و همه سیاستمداران با رویکردهای مختلف فکری، بالسویه آزاد به بیان منویات ذهنی خود هستند؟ و آنکه اساس تشخیص منافع ملی چیست؟
اصل آزادی عقیده که بر مبنای آن افراد حق دارند در درون خود، هرگونه اعتقاد و باوری نسبت به اخلاق، مذهب، سیاست، فلسفه و... داشته باشند، امروزه تا حد زیادی پذیرفته شده است. البته جایگاه عقیده در قلمرو پنهانی وجود انسان و نه ابراز آن، زیرا آزادی عقیده به معنای آزادی ابراز و بیان آن نیست. هنگامی که نظرات و عقاید بروز مییابد و بیان میشود، میتواند با برخی موارد ازجمله آنچه نظم عمومی، منافع عمومی یا احساسات عمومی خوانده میشود، تعارض یابد.
سوال این است که کدام معیار و مبنا میتواند به این آزادیها چارچوب دهد؟ صاحبنظران تنها قانون را در این مواقع، مرجعی برای ایجاد محدودیت بر سر آزادی بیان میدانند زیرا به باور آنان، آزادی مطلق بیان نیز میتواند به حق سایر افراد جامعه و امنیت و منافع ملی آسیب وارد کند و آن را به خطر بیندازد.
با همه آنچه گفته شد، در این پرونده با تمرکز بر اثر اظهارنظرهای سیاستمداران و تریبونداران بر اوضاع و احوال کشور، به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چرا هنوز به چارچوبی که آزادی بیان افراد را به قانون مرتبط کند دست نیافتهایم؟ به عبارت دیگر، در بسیاری از موارد، به استناد برداشتهای شخصی و سیاسی در تعریف مفاهیمی همچون آزادی بیان و منافع ملی، با استانداردهای دوگانه با افراد برخورد میشود؛ یک بام با دو هوای مختلف برای آنان که از حمایتهای سیاسی برخوردارند و آنانی که از این حمایتها بیبهرهاند. در این میان نباید از این مهم غفلت کرد که رویکردها و رهیافتهای متعددی در مورد مفهوم منافع ملی ایران شکل گرفته و به نظر میرسد این اختلافنظرها ناشی از ارزشمحور بودن منافع ملی است.