مدیریت صحیح پسماند، راهکار بهرهوری از طلای کثیف
بررسی اثرات متقابل اقتصاد و تولید زباله در گفتوگو با حسن کریمزادگان
بالا رفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها تاثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته است که سبب شده شهروندان سنجیدهتر و به اندازه نیاز خرید کرده و ضمناً در مصرف نیز تا حد امکان از کالا استفاده کنند.
رضا عبدلی، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهر تهران، با اشاره به کاهش هزارتنی میانگین تولید پسماند در ۹ماه پایانی سال ۱۳۹۷ نسبت به سال قبل از آن گفته است: بالا رفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها تاثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته است که سبب شده شهروندان سنجیدهتر و به اندازه نیاز خرید کرده و ضمناً در مصرف نیز تا حد امکان از کالا استفاده کنند. از سوی دیگر پیروز حناچی، شهردار تهران نیز چندی پیش با اشاره به تولید روزانه ۹ هزار تن زباله در شهر تهران و همچنین تولید ۴۵ هزار تن نخاله در این شهر، اعلام کرده بود: جمعآوری و انتقال زبالهها به نقاط دفن نخاله و پسماند علاوه بر هزینه حملونقل، مشکلات محیطزیستی بسیاری برای تهران به همراه دارد؛ مشکلاتی که وجود شیرابهها و گازهای متصاعد از زبالهها از آن جمله است. کاهش تولید زباله ناشی از مشکلات اقتصادی و همچنین مدیریت نامناسب دفع و بازیافت پسماندها در تهران باعث شد تا برای تحلیل بهتر به سراغ اقتصاددانی فعال در حوزه محیط زیست رفته و گفتوگویی را با حسن کریمزادگان استاد دانشگاه و اقتصاددان محیطزیست انجام دهیم. وی یکی از پژوهشگران حوزه علم اقتصاد محیط زیست در کشور به شمار میآید که مدیریت و اجرای طرحهای مختلفی را در زمینه اقتصاد محیط زیست بر عهده داشته است. کریمزادگان سوءمدیریت را دلیل اصلی درصد بازیافت پایین در کشور میداند و معتقد است اگر زنجیره صنعت بازیافت در کشور شکل بگیرد حجم اقتصاد پنج درصد رشد میکند و یکمیلیون شغل پایدار ایجاد میشود.
***
مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند تهران اعلام کرده میزان تولید پسماند در پایتخت در مقایسه با آمار قبلی نزدیک به هزار تن کاهش داشته است، این کاهش تولید زباله در تهران از چه زمانی ثبت شده و ادامهدار بوده است؟ آیا این تداوم در کاهش تولید همچنان ادامه پیدا میکند؟
رشد شهرنشینی و بهبود استانداردهای زندگی و تغییر الگوی مصرف در 70 سال اخیر در تهران، باعث شده سالانه مقدار زیادی زباله تولید شود. به دلیل افزایش جمعیت شهری و تغییر الگوی مصرف مردم و به عبارتی افزایش مصرف، این میزان همواره رو به افزایش بوده است. اگر یک شهر یکمیلیوننفری را در نظر بگیرید، مردم این شهر حدود 650 هزار تن آب، دو هزار تن مواد غذایی و 9 هزار تن سوخت نیاز دارند که حاصل آن 492 هزار تن فاضلاب، دو هزار تن زباله و 935 تن مواد آلودهکننده خواهد بود. در ایران متوسط سرانه تولید پسماندهای عادی در بخش شهرنشینی حدود 710 گرم است. گزارش سازمان مدیریت پسماند نشان میدهد میزان تولید زباله در 9ماهه پایانی سال 1397 در مقایسه با همین مدت در سال 1396 چیزی حدود یک هزار تن کاهش داشته است. بدین ترتیب روزانه حدود هشت هزار و ۴۰۰ تن پسماند در شهر تهران تولید میشود که عدم تفکیک پسماند در مبدا و آبگیری زباله در بدو تولید ضمن تولید ۴۰۰ مترمکعب شیرابه در مرکز دفع نهایی آن واقع در مجتمع پردازش و دفع آرادکوه به عنوان یکی از اثرات مخرب زیستمحیطی، موجب افزایش هزینههای مدیریت زیستمحیطی در زمینههای جمعآوری، جابهجایی و انتقال زباله میشود که همه اینها مشکلاتی جدی را در حوزه زیستمحیطی به وجود آورده است. در خصوص ادامه پرسش شما باید به این موضوع اشاره کنم که تاکنون در این زمینه مطالعهای صورت نگرفته یا گزارشی منتشر نشده است که بتوان نسبت به آن اظهار نظر کرد و به نظر میرسد نیازی جدی برای پژوهش و مطالعه در این خصوص احساس میشود.
با توجه به کاهش آمار تولید زباله، به نظر شما مساله اصلی در این خصوص کمتر مصرف کردن است یا کمتر زباله تولید کردن؟
شکی نیست هر دو، و این امر نیاز به فرهنگسازی و استفاده از ابزارهای نظارتی و تشویقی و تنبیهی دارد. اما از دیدگاه من کاهش هزار تنی میانگین تولید پسماند در ۹ماهه پایانی سال ۱۳۹۷ نسبت به سال قبل را میتوان به تغییر شاخصها و متغیرهای کلان اقتصادی نسبت داد. درست است که این شرایط، میزان مصرف مردم را کاهش داد اما بهطور کلی وضعیت کشور از نظر مصرف و ردپای اکولوژیک خوب نیست. ظرفیت زیستی زمین 7 /1 هکتار جهانی است، در حالی که سرانه مصرف بشر 6 /2 هکتار برآورد شده است. همچنین در کشور ما ظرفیت زیستی از دهه 70 به بعد از حد مطلوب گذشته و اگر این ظرفیت را 9 /0 هکتار مطابق استاندارد در نظر بگیریم حدود 8 /2 هکتار یعنی سه برابر ظرفیت واقعی از منابع استفاده میکنیم که این قضیه ناپایداری را به دنبال دارد و آثارش برای فرزندانمان جبرانناپذیر خواهد بود.
از دیدگاه اصولی چگونه میتوان پسماند تولیدشده را مدیریت کرد؟
بهطور کلی سه ابزار برای مدیریت پسماند وجود دارد که این سه ابزار شامل آموزش، نظارت و کنترل و ابزارهای اقتصادی میشود. آموزش بسیار مهم است و من به شدت بر آن تاکید دارم. آموزش مردم هم مصرف و هم تولید پسماند را کنترل میکند. اما کاهش زباله در شرایط موجود به دلیل افزایش قیمتها و رکود تورمی بیسابقه است. البته اقتصاددانان اصلاح قیمتها را راهکار تنظیم مصرف مد نظر داشتهاند به شرط توجه به متغیرهای اقتصاد کلان. اصلاح قیمت یک حلقه از زنجیره است و در سطح اقتصاد خرد مطرح میشود و در سطح اقتصاد کلان بدون افزایش درآمد مردم نباید دست به اصلاح قیمت زد. 33 درصد خانوادههای ایرانی درآمد زیر یکمیلیون دارند و بسیاری کارشان را از دست دادهاند، اینجاست که باید عرض کنم در سطح اقتصاد خرد اصلاح قیمتها در کاهش مصرف موثر است. ولی در سطح کلان رکود تورمی موجود کشور را در موقعیت پارادایم شیفت قرار داده است.
بسیاری از تحلیلگران کاهش تولید پسماند را ناشی از شرایط اقتصادی میدانند، به نظر شما مشکلات اقتصادی تا چه اندازه در این مساله نقش داشته است؟
بالا رفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها تاثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته است که سبب شده شهروندان سنجیدهتر و به اندازه نیاز خرید کرده و ضمناً در مصرف نیز تا حد امکان کالا را استفاده کنند. شرایط اقتصادی باعث شده سفره نزدیک به 70 درصد از مردم کشور کوچک شود. بسیاری از کالاها بودهاند که با افزایش قیمت بیش از دو برابری روبهرو شدند. تورم نقطهبهنقطه از اسفند 96 و در اسفند 97 به صورت رسمی 50 درصد بوده که البته در بخش خوراکی بسیار بیشتر از این مقدار است و من نمیخواهم به محاسبههای غیررسمی تورم اشاره کنم. دولت که با 24 میلیارد دلار ارز 4200تومانی سعی در کنترل قیمت و بازار داشت نتوانست جلوی افزایش قیمتها را بگیرد. صفهای طولانی تشکیل شد و ارزهای دولتی برنگشت. همه اینها بدون شک بر مصرف مردم تاثیرگذار خواهد بود و مسلم است که هرچه کمتر مصرف کنی، کمتر زباله تولید خواهی کرد.
آیا تولید زباله کمتر ناشی از مصرف کمتر است یا اینکه فرهنگ مصرفی و تولید زباله مردم بهبود یافته است؟
هم مدیریت پسماند و هم فرهنگ در تولید زباله موثر هستند. بله، فرهنگ عوض شده است و امروز اگر پسماند شهروندان را آنالیز فیزیکی کنید دقیقاً ترکیب آن نشاندهنده تغییر فرهنگ است. تفکیک زباله از مبدأ از برنامههای مهم مدیریت شهری است که سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران حدود دو دهه است که اقدامات و فرهنگسازیهای لازم را در این زمینه به اجرا درآورده است.
آیا میتوان گفت کاهش تولید زباله نتیجه «مثبت» از یک اتفاق «منفی» است؟
به هر حال اقتصاد علامت خودش را میدهد و کار خودش را میکند و نتایج آن بستگی دارد که سکاندار چگونه سکانداری کند.
آیا کاهش آمار سازمان پسماند به دلیل افزایش تعداد افرادی است که زبالهها را پیش از شهرداری و شرکتهای وابسته جمعآوری میکنند؟
بله، این امکان وجود دارد ولی مطالعه دقیق و اختصاصی در این خصوص انجام نشده است. کارشناسان معتقدند در شهر تهران روزانه حدود یک میلیارد و اندی تومان پول شهروندان برای جمعآوری زباله هزینه میشود که میتوان این هزینهها را با بسترسازیهای مناسب توسط دستگاههای متولی به حداقل کاهش داد و بهجای آن به ارتقای زندگی و زیست شهری کمک کرد. شهروندان هم وقتی مشاهده میکنند که دستگاههای عمومی و خدمترسان در بخشهای مختلف کمتر به امر درست مصرف کردن توجه میکنند و در برخی بخشها بهدلیل ناکارآمدی هزینهها درست مصرف نمیشود، کمتر به پیامها در این خصوص توجه میکنند. با این حال باید به این سوال اساسی پاسخ داده شود که چرا پس از دو دهه هنوز شهرداری و متولیان امر نتوانستهاند زمینه کاهش تولید و تفکیک پسماندها را فراهم کنند و بهجای درآمدزایی از زباله (طلای کثیف)، هزینههای زیادی به شهر و شهروندان تحمیل میکنند؟ هزینه اداره شهر تهران پنج برابر لندن است. این را رئیس شورای شهر تهران میگوید.
همانطور که خودتان اشاره کردید به دلیل سودآوری بازیافت از زباله به طلای کثیف تعبیر میشود اما در آمارها میزان بازیافت زباله در کشور در مقایسه با آمارهای جهانی بسیار پایین است. چرا فکری به حال بازیافت نمیشود؟
در یک کلمه میتوانم بگویم سوءمدیریت!. بهطور نمونه در استرالیا با توجه به شرایط زمین 70 درصد پسماند دفن و 30 درصد به صورت بازیافت، در ایتالیا 54 درصد دفن، 12 درصد بازیافت و 33 درصد کمپوست، در ژاپن تنها سه درصد دفن، 17 درصد بازیافت مواد و 74 درصد بازیافت انرژی، در سوئیس یک درصد دفن، 33 درصد بازیافت مواد، 50 درصد بازیافت انرژی و 16 درصد کمپوست، در آمریکا 54 درصد دفن، 24 درصد بازیافت مواد، 14 درصد بازیافت انرژی و هشت درصد بازیافت کمپوست هست. در آلمان امروز جمعآوری زباله به تجارتخانه پیشرفتهای تبدیل شده است. صنعت بازیافت زباله آلمان یک بخش مهم اقتصاد است. نقطه عطف در مدیریت زباله آلمان تصویب قانون مدیریت پسماند در این کشور با هدف تبدیل زباله به مواد خام و اولیه صنایع است. در سال 2016 چهارده درصد از مواد خام صنایع آلمان از زباله تامین شده است که باعث افزایش ارزشافزوده و حفظ محیط زیست میشود.
این آمار و ارقام در ایران چگونه است؟
در ایران سالانه ۳۰ میلیون تن پسماند صنعتی تولید میشود که از این میزان، هشت میلیون تن «پسماند ویژه صنعتی» است. ایران رتبه اول عدم مدیریت پسماند صنعتی را دارد. بر اساس آمارها تنها یک درصد صنایع در شرایط مطلوب، 20 درصد در شرایط بهبود و 79 درصد در شرایط نامطلوب قرار دارد و این در شرایطی است که بسیاری از واحدهای صنعتی در مدیریت پسماندهای خود مشکل دارند.
خوشبختانه امروز قانون و آییننامه مدیریت پسماند را داریم که بر اساس این آییننامه، همه تولیدکنندگان و واردکنندگان موظف به بازیافت پسماند خود هستند و در صورتی که توانایی بازیافت پسماند خود را نداشته باشند باید نیم در هزار ارزش کالای خود را به صندوق ملی محیط زیست واریز کنند تا این صندوق نسبت به مدیریت پسماند این واحدها اقدام کند و ما معتقدیم کلیه تولیدکنندگان آب معدنی و مواد لبنی و خوراکی کشور باید این کار را انجام دهند، این درآمد شفاف در سایت برای عموم اعلام شود و به بخش خصوصی کمک شود. البته معمولاً قوانین سبز در کشورهای کمتر توسعهیافته به نفع صنایع غولپیکر تدوین شده است بهگونهای که صنایع در کشورهای رو به توسعه سعی میکنند مالیات نپردازند زیرا ادعا میکنند که به رشد اقتصاد کمک میکنند. آنها همیشه به بهانه کمبود بودجه قوانین را رعایت نمیکنند و زباله را رها میکنند و پسابهای خود را بهطور مستقیم به رودخانهها و دریاها میریزند. آنها ادعا میکنند که صنعت دارد روزبهروز ضعیفتر میشود و اشتغال از بین خواهد رفت. پس قانونگذاران جرات اقدامات سختگیرانه برای صنایع را ندارند. پارهای از کارکنان نظارتی در کشورهای رو به توسعه فاسد هستند و فساد بخشی از طبیعت کار است. لیست آلایندههای صنایع در آرشیوها زیر لایههای ضخیم گردوغبار باقی میماند.
در ایران اگر زنجیره صنعت بازیافت شکل بگیرد حجم اقتصاد پنج درصد رشد میکند و یکمیلیون شغل پایدار ایجاد میشود. بنابراین میتوان به جرات گفت زباله طلای کثیف است.
آمار جهانی نشان میدهد متوسط سرانه تولید پسماندهای عادی در بخش شهرنشینی جهان، 19 /1 کیلوگرم است که در کشورهای پیشرفته بهرغم مدیریت جامع برای کاهش پسماند باز هم شاهد رقمی بالاتر از میانگین جهانی هستیم به گونهای که در آمریکا این رقم بر ای هر فرد شهرنشین به 5 /2 کیلوگرم، در آلمان به 11 /2 کیلوگرم، در استرالیا به 23 /2، در ژاپن به 73 /1 میرسد. اما در کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه این رقم با کاهش مواجه است به گونهای که حتی پایینتر از میانگین جهانی است. بهطور نمونه در هند این میزان به 34 /0 و در پاکستان به 84 /0 میرسد و این نشان میدهد که در این کشورها روشها و نظامهای بسیار سیستماتیکی از ابتدا تا انتها وجود دارد و مدیریت کاهش تولید پسماند و زباله به خوبی انجام میشود. مدیریت علمی که مطابق با شرایط فرهنگی، اقتصادی و اقلیم هست. متوسط سرانه تولید پسماندهای عادی در بخش شهرنشین ایران 710 گرم است، که با همین میزان هم حتی 50 درصد کمتر از کشورهای توسعهیافته است.
افزایش قابل توجه و قابل مشاهده زبالهگردها و افرادی که از زبالهها مواد قابل بازیافت و... جمعآوری میکنند چه نقشی در این ماجرا دارد؟
بدون شک بسیار موثر است. این افراد به صورت گروههای غیررسمی فعالیت میکنند و زبالههای خشک کیلویی سه تا چهار هزار تومان قیمت دارد. بنابراین سود خوبی دارد و شما روزبهروز شاهد افزایش زبالهگردها هستید. همین موضوع نشان میدهد که برخی سودجویان، اهمیت طلای کثیف را درک کردهاند ولی متاسفانه مسوولان هنوز این دست و آن دست میکنند. امیدوارم شهرداری برای ساماندهی این موضوع اقدام کند.
خرید و فروش زباله و تولید انرژی از زباله آیا در کشور در مقیاسهای بزرگ انجام میشود؟ آیا شهرداری متولی آن است یا شرکتهای خصوصی در این رابطه کار میکنند؟
در حال حاضر مدیریت پسماند شهری در ایران، از مسائل اصلی شهرداریهای سراسر کشور محسوب میشود و هزینه قابل توجهی را بر مدیریت شهری تحمیل میکند. سالانه هزاران میلیارد تومان برای جمعآوری زباله در کلانشهرها و شهرهای متوسط و کوچک هزینه میشود؛ در حالی که با مدیریت صحیح پسماند میتوان 20 تا 30 درصد این هزینه را برگرداند و برای پاکیزگی و آبادانی شهر استفاده کرد.
سیاستزدگی در انتخاب شورای شهر و شهرداران باعث شده سیاستهای شهری طی 70 سال گذشته عمدتاً معطوف به اداره روزمره شهر شود و به آینده شهر کمتر اعتنا داشته، در نتیجه، در ارتقای زیستپذیری و پایداری شهری موفقیت چندانی نبینیم. امروز در وضعیتی قرار داریم که ادامه سیاستهای قبلی ممکن نیست و باید به سرعت ضمن حرکت به سمت شهر هوشمند شهری پایدار داشته باشیم.