بازار فراموششده
نامزدهای انتخابات چه برنامهای برای تقویت بازار سرمایه دارند؟
به گزارش دنیای اقتصاد، از ابتدای تاسیس بورس، بازار سهام شاهد پنج انتخابات ریاستجمهوری در ایران بوده است. احتمال انتخاب احمدینژاد در انتخابات سال 13۸۴ با دیدگاههای او نسبت به بورس، شاخص را 24 /1 درصد کاهش داد. این شرایط تا سال 13۸۷ ادامه داشت و تحت تاثیر شرایط بحرانی جهان، وضعیت مناسبی را تجربه نکرد. پس از ادامه دولت او بعد از انتخابات سال 13۸۸، به دلیل کاهش نرخ سود سپرده بانکی و رشد قیمت ارز به دلیل تحریمها، بورس تا رسیدن به سقف سال 13۹۲، حدود ۸۰۰ درصد بازدهی داشت. سال 13۹۲، شرایط اسفناک دولت احمدینژاد موجب شد تا نیاز به حضور یک چهره معتدل در انتخابات تقویت شود. واکنش بازار به حضور حسن روحانی که حمایت اصلاحطلبان را به همراه داشت، رشد 35 /0درصدی شاخص بود؛ واکنشی که در سال 13۹۶ و با انتخاب مجدد او به رشد 56 /2 درصد منجر شد. این روند مثبت با شرایط ویژه بازار سهام در سالهای 13۹۸ و 13۹۹ سقف تاریخی دو میلیون را در شاخص ثبت کرد. در این مسیر، انتخاب ترامپ در آمریکا و خروج او از برجام بیتاثیر نبود. سقوط بورس در تابستان 13۹۹، تمامی نگرشهای عمومی به بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار داد و بدبینی نسبت به آینده آن را در جامعه نهادینه کرد. در سال ۱۴۰۰، ابراهیم رئیسی برخلاف نامزد اصولگرا در انتخابات 13۸۴، بعد از اتفاقات سال 13۹۹، بورس را در اولویتهای دولت خود قرار داد اما واکنش بورس به انتخاب او نیز کاهش 2 /2درصدی بود. بعد از آغاز به کار دولت او و احتمال بالای ازسرگیری مذاکرات هستهای، بورس بهطور موقت وارد فاز رکودی شد. اما یک سال بعد از شروع کار دولت او، با توجه به شکلگیری انتظارات مثبت مردم نسبت به گشایشهایی که با فروش نفت همراه بود، رشد ویژهای را تجربه کرد. نیمه دوم سال ۱۴۰۱ و نیمه اول سال ۱۴۰۲، بورس روند رو به رشدی را طی کرد و بعد از آن مجدد وارد فاز رکودی شد. سانحه سقوط بالگرد رئیسجمهور در پایان اردیبهشت ۱۴۰۳، ایران را وارد یک شوک کرد. او بعد از محمدعلی رجایی و ابوالحسن بنیصدر، سومین رئیسجمهوری است که دوره ریاستش ناتمام میماند. در این برهه، بهرغم اینکه مدتی از کنترل نرخ ارز در بازار آزاد میگذشت و سیاستهای انقباضی بانک مرکزی جلوی نوسانات ارزی را گرفته بود، اما شاخص کل بورس با وجود محدودیت دامنه نوسان، از روز اعلام این خبر، بیش از 5 /2 درصد افت را تجربه کرد.
برنامههای بورسی نامزدها
بعد از سانحه بالگرد رئیسجمهور، بر اساس اصل ۱۳۱ قانون اساسی، تا زمان برگزاری انتخابات زودهنگام (که حداکثر تا ۵۰ روز باید برگزار شود) و تنفیذ رئیسجمهور جدید، معاون اول رئیسجمهور، یعنی محمد مخبر، سرپرست ریاستجمهوری است. بعد از مهلت چهارروزه ثبتنام، شورای نگهبان در تاریخ ۲۰ خرداد، اسامی شش نامزد تاییدصلاحیتشده را اعلام کرد. بر اساس این فهرست، مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی و محمدباقر قالیباف در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری به رقابت میپردازند.
مهلت تبلیغات نامزدها آغاز شده و تا این لحظه که این متن در حال نگارش است، یک مناظره با محوریت موضوع اقتصادی برگزار شده است. چهار مناظره دیگر نیز قرار است برگزار شود و در آنها نیز اقتصاد نقش پررنگی دارد. در مجموع، امروز مهمترین موضوع کشور مسئله اقتصاد است و با توجه به احتمال حضور مجدد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده، برنامه اقتصادی دولت آینده و رفتار آن در برابر تحریمهای احتمالی گسترده اهمیت فراوانی پیدا میکند. بررسی اظهارنظرهای مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی نامزدها در برنامههای فعلی و گذشته میتواند نشاندهنده ایدههای اقتصادی اجراشونده در دولت آنها باشد. در مناظره اول، پاسخ نامزدها به سوالهای طولانی مجریان اقتصادی پراکنده و کوتاه بود و برای تحلیل دقیقتر نظرات و ایدههای آنها لازم است که سوالات مشخصتر و جوابها نیز جزئیتر باشد. البته، نامزدها در خلال برنامههای متفاوت تهیهشده نیز در حال تشریح برنامهها و نظرات خود در زمینههای مختلف هستند و تجمیع این صحبتها میتواند دید مناسبی از ایدههای آنها بدهد. در این بخش، مجموعهای از نظرات اقتصادی آنها را با تمرکز بر بازار سرمایه مرور خواهیم کرد. بازار سرمایه یکی از بخشهای مهم اقتصاد هر کشور است، اما با توجه به وجود اولویتهای دیگر، لزوماً وعدههای مطرحشده اجرا نمیشوند.
مسعود پزشکیان
مشخصترین اظهارات پزشکیان در مورد بورس، در صفحه ایکس (توئیتر) او منتشر شده است. او گفت: «بورس اوراق بهادار بدترین دوران خود را در چهار سال گذشته سپری کرده است. مشکل بورس همان مشکل اقتصادی کشور است: دخالت ناروای دولت در کسبوکارها و تحریمهای بینالمللی. قرار بود مشکل بورس سهروزه حل شود اما بحران سه سال کامل ادامه یافت. برای حمایت از بورس نرخ خوراک صنایع را چند برابر کردند و مصوبه را دو ماه در کشوی معاون اول نگه داشتند تا نورچشمیها فرصت کافی برای خالی کردن پورتفویشان داشته باشند. اینطور شد که سقوط بزرگ اردیبهشت ۱۴۰۲ شکل گرفت.» او در رابطه با بورس بیشتر متکی به نظر کارشناسان است و میگوید: «برنامهام برای بورس در وهله اول شنیدن سخن کارشناسان طبق شواهد علمی است.» بهطور کلی نیز به اعتقاد پزشکیان قدم اول این است که درهای کشور را به روی دنیا باز کنیم تا سرمایهگذاری در کشور صورت بگیرد. وقتی سرمایهگذاری صورت گرفت، شرکتهای داخلی یا برنامه مشترک مینویسند یا از میدان خارج میشوند. اگر قرار باشد شعاری بدهم این است که سیستمها و ساختارهایی که در اختیار داریم، قطعاً به سمت کیفیت، کارایی و ایجاد ثروت خواهند رفت. او همچنین مذاکره و توافق را کلید رفع تحریم و در ادامه رشد اقتصادی و کنترل تورم دانست. در اظهارنظری دیگر نیز از ارز ۴۲۰۰تومانی به عنوان رانت یاد میکند. وی معتقد است که این ارز در اختیار هر کس قرار بگیرد باعث ایجاد رانت میشود و اگر قرار است دولت پول بدهد و یک عده با رانت، پول را در جای دیگری خرج کنند، همان بهتر که این کار انجام نشود. او میگوید: «در رابطه با موضوع ارز، مخالف هر نوع ارز غیرآزاد هستم. ما در شرایط تورم هستیم و در عین حال قیمت دلار ثابت بود که این وضعیت یعنی هرکس که میتوانست دلار بگیرد، رانت ایجاد میکرد.»
مصطفی پورمحمدی
پورمحمدی نیز تاکنون اظهارات روشنی نسبت به بازار سرمایه و بورس نداشته است ولی در اظهارنظری در مورد شفافیت اقتصادی و لزوم استفاده از بستر تکنولوژی برای این منظور صحبت کرده است که بورس میتواند مصداقی برای آن باشد. او در برنامه میزگرد فرهنگی به اقتصاد فرهنگی اشاره کرد و گفت: «زبان انسان زبان معامله است و زندگی انسان زندگی دادوستد است، اما در حوزه فرهنگی وقتی که اسم اقتصاد میآید، اسم ضدفرهنگ بر روی آن میگذارند. این یک اشتباه است. باید اقتصاد فرهنگ را جدی بگیریم و آن را هدایت و نظارت کنیم. تا اقتصاد مولد و گسترده با مشوقها در عرصه هنر و فرهنگ دخالت نکند، فرهنگ و هنر ارتقا پیدا نمیکند؛ چراکه با منابع محدود دولتی نمیتوان نیازهای فرهنگی و هنری را برطرف کرد.» با توجه به این اظهارات میتوان گفت او اصول مبانی اقتصاد را پذیرفته و باید دید اجرای مصادیق آن را چگونه میبیند. همچنین او در یکی از فیلمهای انتخاباتی خود گفته بود: «امروز تمام روابط تجاری و مالی ما قفل شده است. در داخل کشور نیز اقداماتی صورت میگیرد که تبعات اقتصادی ایجاد میکند و به تحریمها اضافه میشود. اما ما در مقابل این تحریمهای فلجکننده مقاومت کردهایم و این توان ملی ماست که ما را به اینجا رسانده است.» بهنظر میرسد بهطور کلی تمرکز بر رفع تحریم برای این نامزد در اولویت است و باقی ایدههای او در ادامه این ایده قرار دارد.
سعید جلیلی
جلیلی در انتخابات فعلی به صورت مشخص راجع به بازار سرمایه اظهار نظر نکرده است اما او در رقابتهای انتخاباتی سال ۱۴۰۰ در مورد رویکرد خود گفته بود: «نباید با تبلیغات هیجانی درصدد تقویت بازار سرمایه برآمد و برای رونق این حوزه، بازار اولیه باید اصالت پیدا کند و بازار ثانویه فقط نقش نقدشوندگی برای بازار اولیه را ایفا کند؛ نه اینکه عرصهای برای سوداگری ایجاد شود که بازار اولیه هم شاهد تلاطم باشد.» از دیگر برنامههای جلیلی در رابطه با بازار ارز، اجرای برنامه از سوی همه وزارتخانهها برای ارزآوری و اشتغالزایی، استفاده از ظرفیت همسایگی با دو کشور پاکستان و افغانستان، تبدیل هفت میلیون مرزنشین به صادرکننده، تعامل گسترده با کشورهای خارجی، توسعه ارتباطات با کشورهای دارای نقاط مشترک، غیرفعالسازی اهرم فشار اقتصادی دشمن برای همیشه و حل مشکل تورم با اقتصاد مقاومتی است.
علیرضا زاکانی
زاکانی نیز در اظهارات انتخاباتی سال ۱۴۰۰، علت اختلال در بازار سرمایه را دعوای مبتنی بر سیاستگذاریهای دستوری قیمتها میدانست. همچنین وی وعده داده بود تا در دولت مورد نظر خود به اصلاح بازار اقدام کند. از جمله اصلاحات مورد نظر وی کاهش و حذف مداخلهگر و رقیب در بورس، کاهش مداخله دولت در بازار سرمایه، رانتی بودن بورس، ایجاد تعادل و ثبات با سیاستگذاری دقیق در بازار سرمایه، جلوگیری از منفعتطلبی و سودجویی حقوقیها در بورس بوده است. او در حاشیه انتخابات ۱۴۰۰ در رابطه با موضوع بورس همچنین عنوان کرد: «برای ساماندهی بازار سرمایه تلاش میکنم. با آموزش صحیح و جلوگیری از منفعتطلبی و سودجویی حقوقیها در بورس این امکان را فراهم میکنم که مردم نقدینگی خود را به سمت بازار سرمایه سوق دهند. در بازار سرمایه نیز امکان مولد شدن سرمایهها را فراهم خواهیم کرد و با سیاستگذاری دقیق شرایطی را در دولت فراهم خواهیم کرد تا تعادل و ثبات در بازار سرمایه شکل بگیرد.» این وعدهها البته بعد از رای نیاوردن او، در دولت مستقر هم اجرا نشد و زاکانی نیز بعد از انصراف از نمایندگی مجلس، در این سه سال به عنوان شهردار تهران به فعالیت خود ادامه داد. در نظرات جدید او در زمینه اقتصادی اما وعدههایی مثل یارانه بر پایه طلا یا توزیع همگانی گوشت در منزل مردم دیده میشود. زاکانی اصول اقتصادی دولت مورد نظر خود را آزادسازی اقتصاد از کمند ارز و دلار، توجه به تقویت و ارزش پول ملی، اقتصاد بر پایه دانش و فناوری برای ایجاد ارزش افزوده در محصولاتی که تحریمپذیر نیست، مشارکت مردم برای ایجاد حاکمیت در اقتصاد، توجه به خصوصیسازی درست و خلق ثروت همراه با توزیع عادلانه ثروت بیان کرده است. او همچنین نقدینگی را به ذات منفی نمیداند و درصدد هدایت آن به سمت تولید است. نقلقولی تکراری که سیاستمداران زیادی از آن به جای «هدایت اعتبار» استفاده میکنند.
سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی
قاضیزادههاشمی و وعده جنجالی او در سال ۱۴۰۰ که اصلاح بورس در سه روز را مطرح کرده بود، همچنان نقل محافل بورسی است. او در تشریح ایده خود گفته بود: «بسته ما درباره بورس شامل دو بخش است؛ یکی پیشبینیپذیری اقتصاد است و باید کاری کنیم در یک بازه زمانی نرخ بهره، انرژی، غذا و... کاملاً قابل پیشبینی باشد. دیگری این است که بازار سهام با ورود شرکتهای دولتی به بورس تقویت شود، الان شرکتهای خصولتی هستند، اما با عمومی کردن اقتصاد باید شرکتهای دولتی را وارد بورس کنیم تا هم عامل شفافیت شرکتهای دولتی شویم و هم بورس تقویت شود.»
در دیگر صحبتها او بیان کرده بود: «در زمینه بیمه و تجارت و قانون بانکها، زانوی دولت بر گردن مردم است و باید این قوانین اصلاح شود.» همچنین گفته بود: «بزرگترین رانت، وام بانکی است؛ چرا که نرخ سود تسهیلات زیر نرخ تورم است و تورم این انگیزه را میدهد که وام بانکی را پس ندهند. علاوه بر این، ۶۵ درصد از منابع بانکی به یک دهک اول و ۹۵ درصد به نیمی از جمعیت داده شده است و ۷۰ درصد منابع بانکی به تهران و ۲۰ درصد به ۲۵ استان کشور داده شده است.» وی از جمله مهمترین برنامههای خود به کاهش تورم به پنج درصد اشاره کرده بود. البته بعد از رای نیاوردن او این وعدهها نیز در دولت مستقر اجرا نشد و قاضیزاده بهعنوان رئیس بنیاد شهید به کار خود ادامه داد.
محمدباقر قالیباف
قالیباف بیش از باقی نامزدها بهصورت مستقیم درباره بورس صحبت کرده است. او برای توضیح مشکلات بازار سرمایه روی مسئله قیمتگذاری دستوری تاکید دارد. بنا بر نظرات بیانشده او، وقتی دولت قیمتگذاری دستوری در شرکتهای بورسی انجام میدهد باید زیان آن از جیب مردم برداشته شود. همچنین معتقد است که بدون بازار ثانویه نمیتوانیم بازار اولیه را رونق دهیم و بازار و شرکت سودده داشته باشیم. علاوه بر قیمتگذاری دستوری، نرخهای دستوری مالی مانند نرخ سود بانکی نیز مورد اشاره اوست. او بیان کرده بود: «دولت در حال نابود کردن بورس با سودهای بانکی بالاست. او گفته است که امروز نرخ سود در بورس به حدود منفی چهار درصد رسیده در حالی که در این شرایط متاسفانه بانک مرکزی بهره با نرخ ۳۰ درصد ارائه میدهد.» قالیباف گفته است: «تنها کمتر از ۳۰ درصد شش برنامه قبلی توسعه اجرا شده و بانک مرکزی با تعیین نرخ تقریباً ۳۰درصدی سود اوراق، بیاعتمادی را دامن زده و منجر به عدم تمایل سرمایهگذاری مردم در بورس شده است.» قالیباف با اشاره به تصمیمات گرفتهشده در سال ۹۹ در رابطه با بورس و خروج سرمایه از این بازار نیز گفت: «تصمیمات سال ۹۹ بسیاری از خانوارها را از هستی اقتصادی ساقط کرد. بورس در این زمان مسیر خوبی را طی نکرد. روزی تنها پنج میلیون نفر در بورس حضور داشتند، اما امروز ۵۰ میلیون نفر در بورس هستند. چرا صاحبان سهام عدالت مالک آن سهام هستند اما اجازه مدیریت آن را ندارند. اصلاح بورس یک روند است و با سه روز یا سه ماه درست نمیشود. بورس حتماً باید مسیر اصلاحی خود را طی کند و ما میتوانیم در سال اول آن را اصلاح کنیم. همچنین، در مجلس موضوع نرخ خوراک پتروشیمیها را که مطرح شد لغو کردیم چراکه هزینه تولیدکننده را بالا میبرد و ما آن را لغو کردیم.»
جمعبندی
در این نوشته تلاش شد به دور از قضاوت مستقیم با بررسی کلی اثرگذاری انتخابات بر بورس، ضمن معرفی کوتاه نامزدها و نظرات اقتصادی آنها، ایدهها و برنامههای آنها برای اقتصاد کشور و بازار سرمایه را مرور کنیم. با توجه به وجود مشکلات بزرگ در اقتصاد و ساختارهای مربوط به آن، نامزدها درصدد تشریح نظرات کلی خود در این زمینه هستند و بهاندازه کافی اطلاعات روشن از نظرات آنها درباره بورس بهدست نیامده است. البته تا پایان مهلت تبلیغات فرصت باقی است و میتوان با دنبال کردن صحبتهای آنها راجع به کلانایدههای اقتصادی و مصادیق آنها مثل بازار سرمایه اطلاعات کسب کرد.