مضیقه تحریم
ضرورت احیای برجام و نجات اقتصاد ایران در میزگرد محمدمهدی بهکیش و علی واعظ
کمتر از یک سال تا انقضای تاریخ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل باقی مانده است. قطعنامهای که پس از امضای برجام به تصویب رسید و بر اساس آن هر شش قطعنامه شدیداللحن پیشین علیه ایران ملغی شد. این موضوع در حالی رخ میدهد که انتخابات آمریکا در پیش است و نگرانیها برای روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ و کابینه ضد ایران او بالا گرفته است. در ایران هم کارزار انتخابات به راه است اما برخی از نامزدها همچنان درباره احیای برجام و رفع تحریم تردید دارند. آنها در برنامههای انتخاباتی خود مدعی شدهاند که میتوانند «حاکمیت ریال» ایجاد کنند و دست به «دلارزدایی» بزنند.
مریم شکرانی: کمتر از یک سال تا انقضای تاریخ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل باقی مانده است. قطعنامهای که پس از امضای برجام به تصویب رسید و بر اساس آن هر شش قطعنامه شدیداللحن پیشین علیه ایران ملغی شد. این موضوع در حالی رخ میدهد که انتخابات آمریکا در پیش است و نگرانیها برای روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ و کابینه ضد ایران او بالا گرفته است. در ایران هم کارزار انتخابات به راه است اما برخی از نامزدها همچنان درباره احیای برجام و رفع تحریم تردید دارند. آنها در برنامههای انتخاباتی خود مدعی شدهاند که میتوانند «حاکمیت ریال» ایجاد کنند و دست به «دلارزدایی» بزنند. برخی دیگر میگویند که با پیماننامههایی مانند پیماننامه شانگهای و تجارت با همسایگان میخواهند اقتصاد را از بنبست خارج کنند و برخی دیگر توضیح میدهند که رفع «خودتحریمی» برای آنها در اولویت قرار دارد. ادعاهایی که پیش از این بارها شنیده شده و نتیجه آن وضعیت حساس کنونی است. محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان، میگوید که تحریم ضربات مهلکی بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرده است و در شرایطی که کشورهای منطقه به سرعت مسیر توسعه را پشت سر میگذارند، اقتصاد ایران در انزوای تحریم حبس شده و امکان دارد که با تشدید تحریم آخرین روزنههای تنفس را از دست بدهد. علی واعظ، تحلیلگر ارشد امور ایران در گروه بینالمللی بحران، هم اعتقاد دارد که از زمان امضای برجام در سال ۲۰۱۵ تاکنون شرایط مذاکره بین ایران و آمریکا مدام دشوارتر و پیچیدهتر شده است و اگر ایران نخواهد از فرصت کوتاه فعلی تا انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل استفاده کند امکان دارد که احیای برجام ناممکن و خروج ایران از تحریم بسیار صعب و سخت شود.
♦♦♦
با وجود اینکه نزدیک به شش سال از دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران میگذرد که به گواه کارشناسان سختترین و شدیدترین تحریمهای آمریکا علیه کشور ما بوده، برخی از مسئولان داخلی همچنان اعتقاد دارند که تحریم بر اقتصاد ایران بیاثر بوده است. آیا این گزاره را درست میدانید؟
محمدمهدی بهکیش: این ادعا کاملاً دور از واقعیت است. به دلیل تحریم تجارت کشور از حالت رسمی به حالت غیررسمی و قاچاق درآمده و به اسم دور زدن تحریم، دادههای اقتصادی مخفی و غیرشفاف شده است. در این شرایط دهها و صدها فساد ریز و درشت شکل گرفته و تولیدکنندگان با مصائب بزرگی مواجه شدهاند. آنها برای واردات مواد اولیه خود گرفتاریهای متعددی دارند و دسترسی به بازار برایشان گران و پرهزینه شده است. تولیدکنندگان و تجار نمیتوانند به سهولت و از مسیرهای رسمی و قانونی پولشان را منتقل کنند یا یک قرارداد بلندمدت و قابل اعتماد با شرکایشان ببندند. در حال حاضر صادرکنندگان ما ناچار هستند کالاهای خود را به صورت فله و خام به امارات ارسال کنند. همین کالاها از آنجا با نشان خارجی اعم از ترک و عربی به بازار جهانی عرضه میشود. در واقع سود و ارزش افزوده زحمت تولیدکننده ایرانی به جیب تجار عرب و ترک میرود.
آمارهای گمرک نشان میدهد ارزش یک تن کالای صادراتی ایران فقط ۳۶۰ دلار است اما ارزش یک تن کالای وارداتی بیشتر از 7 /4 برابر و معادل هزار و ۷۰۰ دلار است؛ این یعنی چه؟ یعنی اینکه منابع کشور خامفروشی شده است. از آن سمت شاهد خروج گسترده سرمایه و نیروی انسانی ماهر از کشور هستیم. در عرصه صادرات نفت هم، تنها مشتری نفت ما در حال حاضر کشور چین است که نفت را با قیمت نازل و تخفیف آنچنانی میخرد و پولش را نمیدهد و بلوکه میکند. این چین است که تصمیم میگیرد تهاتر کند یا نکند؛ این چین است که تصمیم میگیرد پول نفت را با چه نوع کالا و چه سطح کیفیتی معاوضه کند؛ در واقع آنها برای پول نفت ما تصمیم میگیرند. با این وضعیت مصیبتبار چگونه میشود ادعا کرد که تحریم بیاثر بوده است؟
آمار صعودی صادرات نفت طی دو سه سال گذشته نشان از چیست؟ آیا به قول معروف آمریکا پیچ تحریم را شل کرده و بر روی صادرات نفت ایران به چین چشم بسته است؟
علی واعظ: این ادعا چندان دقیق نیست؛ دولت جو بایدن در سال ۲۰۲۲ تا حدی بر تحریم نفت ایران چشم بست تا فضا را برای مذاکره و احیای برجام مهیا کند اما آن فرصت از دست رفت و با شروع جنگ روسیه و اوکراین، این نابسامانی بازار انرژی بود که سبب شد آمریکا فشار بر صادرات نفت ایران را تشدید نکند اما نه به این دلیل که به ایران امتیاز بدهد بلکه به دلیل محاسباتی بود که برای سیاست داخلی خود و تورم آمریکا داشت.
از سمت دیگر ایران ناچار است نفت خود را با بهای نازل به چین بفروشد و پول آن در چین انباشته میشود و آزادسازی طلب نفتی ایران یک اهرم مذاکره در اختیار آمریکا میگذارد بدون آنکه برای آن هزینهای پرداخته باشد. بنابراین باید گفت که آمریکا و دولت جو بایدن با کمترین هزینه، اقتصاد ایران را غلوزنجیر کرده است و در شرایطی که کشورهای منطقه به سرعت مسیر توسعه را پیش میروند، ایران گرفتار روندهای پیچیده برای تامین دخلوخرج خود شده است. با این حساب نمیشود گفت که تحریم مشکلی ایجاد نکرده یا شکست خورده است. در واقع برداشتن تحریم برای اقتصاد کشور یک ضرورت به نظر میآید.
بعضی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری مدعی هستند که بدون برداشتن تحریم و با روشهایی مثل افزایش بهرهوری میتوان رشد هشتدرصدی اقتصاد را تجربه کرد. نظرتان چیست؟
بهکیش: افزایش بهرهوری چگونه میتواند اتفاق بیفتد وقتی تحریم اجازه نمیدهد تولیدکنندگان ماشینآلات مورد نیاز خود را بهروزرسانی کنند یا جدیدترین فناوریها وارد کشور شود. وقتی تحریم هزینه تولید را آنقدر بالا برده است که تولیدکننده نمیتواند ماشینآلات مستهلک خود را نوسازی کند؛ وقتی کارخانه معطل واردات پیچیده مواد اولیه است؛ وقتی نمیشود شرکای تجاری باکیفیت داشت و مواد اولیه از طریق قاچاق و برندهای درجه چندم و ناشناس تامین میشود؛ وقتی بازار صادرات متزلزل است و امکان رقابت با سایر رقبا گرفته شده است؛ وقتی نااطمینانی فضای سرمایهگذاری موجب خروج قابل توجه سرمایه از کشور شده است و نیروی انسانی ماهر دستهدسته مهاجرت میکند؛ چگونه میتوان بهرهوری را تا این اندازه بالا برد که رشد هشتدرصدی ایجاد شود؟ من نمیدانم مبنای ادعای این نامزدها چیست.
مزیت اقتصاد ما تجارت است و تجارت محرک تولید؛ اگر تجارت روان باشد تولید به حرکت درمیآید، تکنولوژی وارد میشود و به دنبال آن سرمایهگذاری اتفاق میافتد. وقتی تجارت در غلوزنجیر تحریم است؛ اینگونه ادعاها فقط حرف و شعار است. گذشته از این اگر بخواهیم رشد واقعی اقتصاد را داشته باشیم باید تجارت روان باشد تا کسری بودجه کاهش داشته باشد و تورم نزولی شود.
با این حال در همین شرایط تحریم در دو سه سال گذشته اقتصاد ایران رشد داشته است. این رشد نتیجه چیست؟
بهکیش: پاسخ ساده است. صادرات نفت از کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه در روز به یک میلیون بشکه رسید و از آن هم اندکی فراتر رفت و نرخ رشد اقتصادی را بهبود داد و بالا برد. نرخ رشد اقتصادی کشور در دو سه سال اخیر مربوط به رشد تولید و صادرات نفت، فرآوردهها و مشتقات نفتی است. آمار تجارت خارجی نشان میدهد که صادرات کالاهای غیرنفتی افت داشته و حتی کالاهای سنتی صادراتی مانند پسته و فرش سقوط قابل توجهی را تجربه میکند.
بنابراین نرخ رشد اقتصادی هم وابسته به تحریم نفت است و نمیتواند پایدار باشد. گذشته از این بانک مرکزی اخیراً نرخ ارز ۴۲۰۰تومانی را حذف کرده است و همین موضوع میتواند عددهای متفاوتی از نرخ تورم و درآمد سرانه ایرانیان بدهد و با عدد جدید خواهید دید که ایران از نظر درآمد سرانه یکی از فقیرترین کشورهای منطقه است. تحریم سبب شده است که جریان سرمایهگذاری و رشد تکنولوژی در ایران متوقف شود و همین دو عامل به راحتی میتواند رشد واقعی و پایدار اقتصاد کشور را زمینگیر کند.
نکتهای که در اینجا به ذهن من میرسد این است که ما باید اقتصاد را قوی کنیم تا کشور به راحتی تحریمپذیر نباشد؛ به عنوان مثال آمریکا جایی مجبور شد به خاطر شرکای خود مانند هند، بندر چابهار را از تحریم معاف کند یا به صادرات برق و گاز ایران به عراق معافیت تحریمی بدهد.
ایران در حال حاضر چقدر برای سیاست خارجی آمریکا مهم است؟
واعظ: ببینید در ۴۵ سال گذشته سیاست آمریکا در قبال ایران در یک کلمه خلاصه شده است؛ «سیاست مهار». آمریکا تلاش کرده است از طریق تضعیف اقتصادی، قدرت مانور ایران در منطقه را کاهش دهد و کشور را در یک جعبه دربسته نگه دارد تا به منافع آمریکا و متحدانش در منطقه آسیب نرساند.
سیاست ایران هم سیاست ضدمهار بوده است. این سیاستهای متقابل گاهی از طریق دیپلماسی و گفتوگو بوده است و گاهی از طریق تخاصم و رویارویی. در سه سال گذشته جو بایدن تلاش کرده است با حفظ تحریم، اقتصاد ایران را تضعیف کند بدون اینکه هزینه خاصی بپردازد.
آمریکا با دو جنگ بزرگ درگیر شده است و متحدان ایران در جبهه مقابل این جنگها قرار دارند. چگونه هزینه نپرداخته است؟
واعظ: بله شرایط بسیار متفاوت شده است و این برای ایران هم هزینه ایجاد میکند و هم فرصت. برنامه هستهای ایران تاکنون از خطوط قرمز ترسیمشده عبور نکرده و ایران هم با محور مقاومت در منطقه قدرتنمایی کرده است اما تعداد آمریکاییهای کشتهشده در منطقه از زمان دولتهای ترامپ، اوباما و بوش کمتر است با این حال این شرایط نمیتواند ادامهدار باشد. برنامه هستهای ایران به مرحلهای رسیده که میتواند از خطوط قرمز عبور کند و از آن سمت اختلافها با آژانس جهانی انرژی اتمی حلنشده باقی مانده و تاکنون چند قطعنامه تنبیهی علیه ایران صادر شده است.
پرونده هستهای ایران اواخر امسال یا اوایل سال آینده میلادی میتواند به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود. غرب از این اهرم برای اعمال فشار علیه ایران استفاده میکند و این میتواند سطح تنشها بین دو کشور ایران و آمریکا را بالا ببرد، شرایط اقتصادی را برای ایران دشوارتر و یک فرصت برای احیای برجام ایجاد کند.
فرصت احیای برجام در سال ۲۰۲۲ با برآوردهای اشتباه از اقتصاد جهان مثل ماجرای زمستان سخت اروپا از دست رفت. ادعای شکست تحریم نفت ایران باز میتواند اشتباه محاسباتی باشد؟
بهکیش: در حال حاضر تقریباً تنها مشتری نفت ایران، چین است و این کشور با رویکرد اقتصادی که دارد به دنبال تنش با جهان نیست. چین به تحریمهای ایران پایبند بوده و در حال حاضر پالایشگاههای کوچک و خصوصی این کشور نفت ایران را با چراغ سبز آمریکا میخرند و اگر تحریم تشدید شود، همین روزنه هم میتواند بسته شود. ضمن اینکه اقتصاد کشور با تک مشتری بازار نفت نسبت به زمانی که به طیف گستردهای از مشتریان در بازار جهانی دسترسی دارد، بسیار آسیبپذیر میشود.
همین امروز هم ما نمیدانیم بهطور دقیق چقدر نفت فروخته میشود و چقدر پول آن به کشور برمیگردد یا اینکه چقدر پول بلوکهشده در چین داریم. ضمن اینکه باید به این نکته اشاره کرد که گرچه کشورهای همسایه برای اقتصاد ایران مهم هستند اما باید دقت کرد که برای اقتصاد بزرگی مانند ایران این بازار کافی نیست. ضمن اینکه بازارهای همسایه نمیتوانند تمام نیاز اقتصاد ایران را برطرف کنند. از آن سمت نگاه به شرق هم نتوانسته آنچنان که باید و شاید نیازهای اقتصادی و به ویژه نیاز به سرمایهگذاری و تکنولوژی را در کشور تامین کند. بنابراین من تصور میکنم بسیار مهم است که ایران دچار خطای محاسباتی نشود و کوشش کند که تحریم رفع شده و اقتصاد کشور به بازارهای جهانی متصل شود.
در حقیقت ما باید بدانیم که اقتصاد قوی میتواند یک ابزار مهم برای ایفای نقش در جهان سیاست باشد و یکی از راههای مهمی که میتواند کشور را مقابل اعمال فشارهای سیاسی مصون کند این است که ایران با سایر کشورها دارای منافع مشترک اقتصادی و تجاری شود. اینکه ایران به لحاظ اقتصادی و بازار نفت وابسته به یک کشور باشد نه از لحاظ معادلات سیاسی و نه آرمان استقلال کشور نمیتواند معادله درستی باشد.
در حال حاضر گفته میشود که چین نفت ایران را با تخفیف بالا و ارزان میخرد. از طرفی سهم زیادی هم در بازار بزرگ ایران در اختیار دارد. از آنسو روسیه به عنوان شریک استراتژیک ایران در جبهه مقابل بلوک غرب میجنگد، این مسئله چقدر میتواند مقابل احیای برجام اصطکاک ایجاد کند؟
واعظ: به نکته مهمی اشاره کردید. متاسفانه احیای برجام بسیار سختتر و دشوارتر شده چون شرایط نسبت به سال ۲۰۲۲ تغییرات بسیاری داشته است. اگر در سال ۲۰۲۲ و پیش از آن در سال ۲۰۱۵ که برجام امضا شد، ایران با کشورهای 1+5 مواجه بود در حال حاضر آن اجماع گذشته برای احیای برجام وجود ندارد و حتی میتوان گفت که آن اجماع سابق برای ممانعت از هستهای شدن کشورها بین قدرتهای جهانی وجود ندارد و این مسئله از یک سمت احیای برجام را دشوار میکند و از سمت دیگر چین و روسیه میتوانند مانع اجماعسازی علیه ایران شوند. با این حال باید دقت کرد که اگر ایران مشمول تحریم فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل شود دیگر خروج از این تحریم به سادگی ممکن نیست. بنابراین ایران نباید وارد این بازی پرهزینه و خطرناک شود. نکته دیگری که ایران باید به آن دقت کند این است که روسیه با اشتباه استراتژیک بزرگی که مرتکب شده و وارد جنگ با اوکراین شد، در حال حاضر گرفتار یک جنگ فرسایشی و پرهزینه است که مشخص نیست چقدر طول بکشد و این مسئله اقتصاد نفتی روسیه را به مرور زمان تضعیف میکند.
از سوی دیگر چین به عنوان دومین اقتصاد جهان که تاکنون تلاش کرده است کمترین درگیری و تنش بینالمللی را داشته باشد، هماکنون با مشکلاتی مواجه شده است. ایران هم که با شدیدترین تحریمهای اقتصادی دستبهیقه است. در شرایط فعلی و در کارزار رقابت قدرتهای بزرگ دنیا میتوان گفت که روسیه تبدیل به زرادخانه تسلیحاتی چین و ایران تبدیل به پمپ بنزین چین شده است. بنابراین رویکردی که ایران در درگیری و رقابت بین قدرتهای بزرگ در پیش گرفته است، نمیتواند دستاوردی برای ما داشته باشد و ایران از این جریان منفعت خاصی نمیبرد و بهتر است که به سیاست موازنه منفی برگردد که در چهار سده گذشته سرلوحه دولتها در ایران بوده است.
فکر میکنید عزمی بین دولتمردان ایران برای بازگشت به سیاست موازنه منفی وجود داشته باشد؟
واعظ: متاسفانه نشانههای امیدوارکنندهای در این زمینه احساس نمیشود اما ما باید بدانیم که فرصت کوتاه است. پیشرفت برنامههای هستهای ایران، کشورهای بلوک غرب و حتی همسایگان ایران را نگران کرده است و اگر مذاکرهای دوباره برای احیای برجام انجام شود، بدون شک آمریکا مانند مذاکرات دوره گذشته در سال ۲۰۲۲ محدودیتهای کوتاهمدت و زماندار را برای برنامه هستهای ایران نمیپذیرد و به دنبال یک توافق بلند و پایدار است. از آنسو کشورهای اروپایی بدون اراده آمریکا قادر به رفع تحریمهای ایران نیستند. سوی دیگر ماجرا این است که آمریکا در قبال ایران سیاست باثباتی ندارد و قابل اعتماد نیست. شما دیدید که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا به راحتی برجام را زیر پا گذاشت و از آن خارج شد. بنابراین اعتماد کردن برای ایران هم دشوار شده است.
نکته دیگر این است که کشورهای منطقه هم در قبال برنامه هستهای ایران احساس نگرانی کردهاند و رویکرد عبری-عربی در منطقه شکل گرفته است و اسرائیل و کشورهای عربی در تلاش هستند که به یکدیگر نزدیک شوند. در این میان آمریکا هم شرایط دشواری دارد و این کشور گرفتار بحران اوکراین و بحران غزه است و در این شرایط پیچیده و دشوار، شالودهریزی برای اصلاح وضعیت و تفکر رو به جلو وجود ندارد. بین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تا فرا رسیدن تاریخ انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل حدود ۱۱ ماه بیشتر فرصت نیست و ایران باید برای این فرصت کوتاه برنامهریزی اضطراری و ویژه داشته باشد تا کشور گرفتار شرایط سختتر و پیچیدهتر نشود. باید این درک بین دولتمردان ایران وجود داشته باشد که فرصت بسیار کوتاه و شرایط بسیار حساس است و زمانی برای تکرار شعارها و نگاههای گذشته وجود ندارد.
همانگونه که اشاره کردم از سال ۲۰۱۵ که برجام امضا شد تاکنون معادلات جهانی مدام در حال تغییر بوده و شرایط برای احیای برجام و بازگشت ایران به عرصه بینالمللی و خروج آن از انزوا روزبهروز دشوارتر و دشوارتر شده است. به همین دلیل است که تاکید میکنم ایران نباید به سادگی از این فرصت ۱۱ماهه بگذرد و باید هرچه سریعتر به میز مذاکره برگردد. در واقع زمان چندانی برای این بحثهای رایج بین نامزدهای انتخاباتی وجود ندارد که تحریم خوب است یا بد؛ با تحریم میشود ادامه داد یا نه؛ فرصت بسیار کوتاه است و شرایط بسیار دشوار و پیچیده شده است و ایران باید این حساسیت و شرایط را درک کند.
از لحاظ معادلات و موازنههای اقتصادی، منطقه و جهان در چه شرایطی است؟
بهکیش: از نظر موازنههای اقتصادی هم جهان و منطقه به شدت در حال تغییر است. ما شاهد هستیم که در کشورهای عربی جنوب خلیجفارس تحرکات جدی برای توسعه شکل گرفته است و این کشورها تلاش میکنند تا با اهرم اقتصاد همان سیاست موازنه منفی را در پیش بگیرند و بدون وابستگی به کشورهای بلوک شرق یا بلوک غرب، منافع ملی خود را در اولویت قرار داده و بتوانند در عرصه اقتصاد و سیاست جهان نقشآفرینی کنند. شاهد هستیم که این کشورها قراردادهای بزرگی برای توسعه اقتصادی خود امضا کردهاند و چه در زمینه انرژیهای فسیلی و نفت و گاز چه در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر، آب، محیط زیست و غذا و حتی کریدورهای ترانزیتی، با کشورهای زیادی منافع تجاری و اقتصادی مشترکی ایجاد کردهاند. این یک استراتژی بسیار مهم و درست است و میتواند این کشورها را در برابر آسیبها محافظت کند و در عین حال آنها را از وابستگی به یک قطب و تعداد معدودی از کشورها برهاند.
در این میان ایران به دلیل تحریمها منزوی شده و از بازیهای منطقهای جا مانده است. ما نباید اجازه دهیم که ایران بیش از این به حاشیه رانده شود و نقشی در اقتصاد منطقه و جهان ایفا نکند. خوشبختانه ایران پتانسیلها و ظرفیتهای بزرگی دارد که آن را نسبت به کشورهای منطقه صاحب مزیت میکند. به عنوان مثال ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز در جهان است و همین امتیاز به تنهایی کافی است که در بازار انرژی جهان تبدیل به یک مهره کلیدی و غیرقابل حذف شود. این فرصت بزرگ اما با تحریم از ایران گرفته شده و زیرساختهای انرژی ما مستهلک شده است. بهطوری که هماکنون برای حفظ تولید فعلی و نه افزایش آن، نیازمند ارقام بزرگ سرمایهگذاری و تکنولوژی هستیم.
اگر ما بخواهیم با همین دستفرمان مسیر را ادامه دهیم ممکن است به زودی تبدیل به واردکننده بزرگ انرژی شویم و به راحتی با ادامه تحریمها، قدرت ذاتی ایران برای نقشآفرینی در بازار انرژی از بین میرود.
در زمینه کریدورهای ترانزیتی هم ایران به دلیل تحریم از رقابتهای منطقهای جا مانده است.
بهکیش: همینطور است. ایران از نظر موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیک صاحب مزیت فراوانی نسبت به سایر همسایگان خود است. موضوع کریدور شمال به جنوب ایران دسترسیهای گستردهای برای شرکای ایران به بازارهای مختلف ایجاد میکند و همین مسئله میتواند ضامن امنیت و ثبات در ایران باشد؛ به عنوان مثال کریدور شمال به جنوب میتواند روسیه را به آبهای گرم جنوب متصل کند و از سوی دیگر برای هند دسترسی به اروپا را ایجاد کند. من اینجا یک پرانتز باز کنم که ما نباید از اقتصاد بزرگ و رو به جلوی هند غافل شویم. هند در آینده میتواند نقش بسیار مهمتری در اقتصاد جهان ایفا کند و حتی پیشبینیها بر این است که اقتصاد هند بتواند اقتصاد چین را پشت سر بگذارد. بنابراین دسترسی هند به بازار اروپا از طریق کریدورهای ترانزیتی ایران بسیار حائز اهمیت است و میتواند ایران و یک قدرت اقتصادی بزرگ را صاحب منافع مشترک کند. از سوی دیگر برای چین هم حضور پررنگتر در بازارهای غرب آسیا و ایجاد دسترسی سادهتر به این بازار مهم بوده است. چین و هند هر دو واردکننده بزرگ انرژی هستند و ایران و کشورهای عربی همسایه آن همگی دارندگان بزرگ ذخایر انرژی. بنابراین اقتصاد این کشورها میتواند مکمل یکدیگر باشد و برای آنها شراکتهای بزرگ و پایدار رقم بزند. باید تاکید کنم که در میان دو قدرت بزرگ اقتصادی یعنی چین و هند ما نباید از هند غافل شویم؛ چرا که اقتصاد چین در حال حاضر اشباع شده و رشد آن محدود شده است اما هند ظرفیت خیرهکنندهای برای رشد اقتصادی دارد.
بنابراین نباید از این ظرفیتهای بزرگ غافل شد و تصور کنیم که بازار همسایگان برای اقتصاد بزرگ ایران کافی است؛ این نگاه نادرست است. ضمن اینکه ما و اغلب همسایگانمان تولیدکنندگان انرژی هستیم و بازارهای ما برای تامین تمام نیازهای یکدیگر مناسب نیست. علاوه بر این کشورهای همسایه به دنبال توسعه اقتصاد غیرنفتی خود هستند و این میتواند نیاز این کشورها به صادرات غیرنفتی ایران را در بلندمدت تحتالشعاع قرار دهد. با این نگاه من فکر میکنم که توجه به دو مزیت بزرگ اقتصاد ایران یعنی انرژی و کریدورهای ترانزیتی میتواند اقتصاد کشور را در مسیر درست خود قرار بدهد. در حقیقت باید بگویم که توجه به این دو مقوله و دو پتانسیل بزرگ اقتصاد ایران یعنی ترانزیت و انرژی میتواند تحرکات عظیمی در منطقه ایجاد کند و سیل بزرگ سرمایهگذاری را به ایران سرازیر کند.
با این حال ما خودمان را گرفتار انزوا و تحریم کرده و اقتصاد کشور را از این فرصت بزرگ و خیرهکننده محروم کردهایم. این در حالی است که زیرساختهای صنعتی کشور هم زیرساختهای اروپایی هستند. بیشتر ماشینآلات صنعتی کشور انگلیسی و آلمانی است و زیرساخت صنعتی فولاد ایران ایتالیایی است.
بنابراین بدون شک تصحیح روابط ایران با جهان و اصلاح سیاست خارجی میتواند کشور را با سرعت بالا در مسیر توسعه قرار دهد. زمانی سیاست نسبت به اقتصاد در اولویت بود و اقتصاد چندان جدی گرفته نمیشد اما این نگاه تقریباً در سایر کشورهای جهان منسوخ شده است و در حال حاضر اقتصاد حرف اول روابط بسیاری از کشورهای جهان را میزند. در واقع این اقتصاد است که در عرصه بینالمللی نقشی بسیار تعیینکننده بازی میکند. بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم تحریم اقتصادی اهمیتی ندارد و بیاثر است. این حرف از اساس اشتباه است و منافع ملی و حتی قدرت سیاسی کشور را تضعیف میکند و در موضع ضعف قرار میدهد.
اگر جو بایدن یا دونالد ترامپ هرکدام رئیسجمهور آمریکا شوند، سرنوشت مذاکره با ایران به کجا میرسد؟
واعظ: یک نکته کلی وجود دارد و آن اینکه آمریکا به دنبال یک هدف کوتاهمدت و توافق کوتاهمدت با ایران نیست و باید این نکته را در نظر داشت که در شرایط حاضر وضعیت فعالیتهای هستهای ایران به گونهای است که آمریکا تمایل به مذاکره با ایران دارد. از آنسو میبینیم که دولتهای ایران فارغ از تندرو یا میانهرو به این نتیجه رسیدهاند که رفع تحریم برای اقتصاد ایران ضروری است؛ مصداق آن دولت آقای رئیسی است که با آمریکا سر میز مذاکره رفت و مذاکرات چندجانبه با آمریکا همچنان از سوی این دولت وجود دارد که به آزادی برخی زندانیان سیاسی منجر شده است یا گفتوگوهایی که درباره جنگ غزه وجود دارد.
بنابراین میبینیم حتی دولتی که منتقد رویکرد مذاکره با غرب بود، این شرایط حساس را تا حدی درک کرده است اما بهطور کلی من معتقدم که احیای برجام بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. شرایط بسیار تغییر کرده است و اگر دو کشور سر میز گفتوگو بنشینند، مشخص نیست که بتوانند انتظارات همدیگر را برآورده کنند و احتمال دارد که اتفاقی مشابه مذاکرات سال ۲۰۲۲ رخ دهد.
نکته دیگر اینکه من اعتقاد دارم اگر دونالد ترامپ رئیسجمهور شود، شخص او میخواهد که با ایران مذاکره کند اما دو مشکل اساسی وجود دارد؛ اول اینکه کابینه او و جمهوریخواهانی که در کابینه او قرار میگیرند مواضع بسیار رادیکال علیه ایران دارند و همین کابینه میتواند مقابل مذاکرات اصطکاک و ترمز ایجاد کند و دوم اینکه آقای ترامپ دست به ترور آقای سلیمانی زده است و همین مسئله گفتوگوی ایران با آمریکا را دشوار میکند.
درباره روی کار آمدن کابینه جو بایدن معتقدم که بایدن به مذاکره با ایران تمایل دارد اما همانگونه که اشاره کردم دولت بایدن دنبال یک توافق پایدار است و ایران هم شروط و امتیازخواهی خاص خود را دارد که در شرایط فعلی رسیدن به این توافق را دشوار و چهبسا ناممکن میکند.