فقط یکبار زندگی میکنی
نگرش به کار و زندگی چگونه تغییر کرد؟
پاندمی، تفکر مردم دنیا را تغییر داد. آنها دیدگاههای افراطی با مایههای فلسفی پیدا کردند و به این باور رسیدند که زندگی کوتاهتر از آن است که برای آیندهای اینچنین نامطمئن، پول پسانداز کرد و برنامهریزی مالی داشت. اگر نگوییم همه مردم، حداقل بخش قابل توجهی از آنها نسبت به آینده بدبین شدند و «زندگی در حال» از «زندگی برای آینده» ارزشمندتر شد. در نتیجه چنین دیدگاهی بهخصوص در کشورهای پیشرفته که حمایتهای دولتی قابل توجهی برای شهروندان فراهم شده بود، میزان خرج کردن مردم به طور قابل ملاحظهای افزایش یافت.
سال 2020 بود و پاندمی کرونا مردم را خانهنشین کرده بود. کسانی که تا قبل از شروع این پاندمی، درگیر ساعتهای طولانی کار، رفتارهای صرفهجویانه برای پسانداز بیشتر و برنامهریزیهای وسواسگونه برای آیندهشان بودند، ناگهان وقت آزاد و پسانداز قابل توجهی پیدا کردند و هیچ ایدهای نداشتند که چه آیندهای در انتظارشان است و چگونه باید برای آن برنامهریزی کنند.
پاندمی، تفکر مردم دنیا را تغییر داد. آنها دیدگاههای افراطی با مایههای فلسفی پیدا کردند و به این باور رسیدند که زندگی کوتاهتر از آن است که برای آیندهای اینچنین نامطمئن، پول پسانداز کرد و برنامهریزی مالی داشت. اگر نگوییم همه مردم، حداقل بخش قابل توجهی از آنها نسبت به آینده بدبین شدند و «زندگی در حال» از «زندگی برای آینده» ارزشمندتر شد. در نتیجه چنین دیدگاهی بهخصوص در کشورهای پیشرفته که حمایتهای دولتی قابل توجهی برای شهروندان فراهم شده بود، میزان خرج کردن مردم به طور قابل ملاحظهای افزایش یافت. جمله پرتکرار در میان صحبتهای مردم در آن روزها این بود که «از کجا معلوم سال آینده زنده باشیم». در نهایت هم نسل بشر از این پاندمی جان سالم به در برد و همان اواخر سال 2021 بسیاری از مشاغل کار عادی خود را از سر گرفتند، ولی تفکر «دم را غنیمت شمار» همچنان به قوت خود باقی ماند. مدتی بعد از پایان پاندمی، خریدهای هیجانی و احساسی ادامه داشت، میزان پساندازها رو به کاهش میرفت و مردم به سلامت روانیشان اهمیت بیشتری میدادند. این دیدگاه تحولات چشمگیری در بازار کار، رفتار مشتریان و میزان هزینه آنها را به همراه داشت که در بسیاری از مقالات با عنوان اقتصاد یولو (YOLO) یا اقتصاد مبتنی بر «زندگی در لحظه» مورد بررسی قرار گرفت. این واژه (YOLO) مخفف همان جمله «تو فقط یکبار زندگی میکنی» (You Only Live Once) است؛ فلسفهای که بر پایه اولویت دادن به تجربیات فردی، ریسک کردن و رضایت از زندگی شکل گرفته است. این دیدگاه ناشی از بیثباتی تجربهشده در دوران کرونا بود؛ دورانی که مردم ناگهان به این نتیجه رسیدند که لذتهای آنی و کسب تجربههای جدید از برنامهریزی بلندمدت مالی باارزشتر است و به دنبال آن رفتارهای مالی و سبک زندگیشان تغییر کرد.
البته فلسفه «زندگی در لحظه» فقط مختص دوران کرونا نبود. قبل از آن به افرادی که به دلیل ابتلا به بیماری یا به دلیل کهولت سن زمان زیادی برای زندگی نداشتند یا حتی به جوانان ولخرج و لذتگرا، افرادی با دیدگاه «زندگی در لحظه» میگفتند؛ کسانی که زندگی برایشان در زمان حال و لذتهای آن خلاصه میشد، نه در آینده. ولی در مجموع این پاندمی کرونا بود که این نوع سبک زندگی را همهگیر کرد و با تحولاتی عمیق نهتنها در الگوی مصرف و رفتار مصرفکنندگان، بلکه با تغییراتی در رفتار نیروی کار همراه شد. اگرچه این نوع تفکر دیگر به اندازه سال اول پس از پایان پاندمی کرونا، محبوب و مورد اقبال بیشتر مردم جامعه نیست ولی همچنان، بهخصوص در میان جوانان، دیدگاهی مقبول و قابل ستایش است.
نسل جوان و فلسفه زندگی در لحظه
برای نسل جوان محبوبیت دیدگاه «یولو» به سالهای قبل از دوران کرونا برمیگردد؛ زمانی که دِرِیک، خواننده رپ معروف، آهنگ «شعار» (Motto) خود را منتشر کرد و در آن میگفت: «تو یکبار زندگی میکنی: شعار همین است، YOLO»، این عبارت در فضای مجازی بسیار محبوب شد و به یک فراخوان برای نسل جوان تبدیل شد تا بدون فکر کردن به آینده از زندگی لذت ببرند. این تفکر جوانان را به سمت تصمیمگیریهای ناگهانی و کسب تجربیاتی که یکبار شانس امتحان کردن آن را دارند سوق میداد. طرفداران این دیدگاه معتقد بودند که این باور به آنها کمک کرده است که از فضای امن خود خارج شوند و علایق خود را دنبال کنند.
زندگی در لحظه نوعی رفتار متناقضگونه در جوانان ایجاد کرده است. گزارش سال 2019 بانک مرکزی آمریکا نشان میدهد که نسل زد (متولدین 1995 تا 2010) و نسل هزاره (متولدین 1980 تا 1995) نسبت به والدین خود درآمد کمتر و پسانداز کمتری دارند و از توان سرمایهگذاری پایینی نیز برخوردارند. ولی وقتی پای مدیریت مالی در میان باشد، همین نسل ناامید و بیپول، به جای توجه به آینده، همه تصمیمات مالی خود را بر «مصلحت حال حاضر» متمرکز میکند و «حال حاضر» برای آنها یعنی کسب تجربه نه خرید جنس و کالا. به عبارت دیگر، با وجود همه محدودیتهای مالی نسبت به نسلهای قبل، آنها همچنان ترجیح میدهند برای کسب لذتهای آنی و تجربههای جدید هزینه کنند. هسته اصلی این نوع نگرش خوشبینی، تمایل به آزادی و ریسک کردن است. در واقع این جوانان میخواهند آزادانه علایق خود را دنبال کنند، ریسک کنند و بر این باور باشند که همه چیز در نهایت درست میشود و به هیچ وجه مایل نیستند که ملاحظات مالی زندگیشان را محدود کند.
از سوی دیگر جوانان تمایل کمتری به ازدواج پیدا کردهاند، زیرا در فلسفه «زندگی در لحظه»، تجربهگرایی بسیار ارزشمندتر از تشکیل خانواده است. همه آمارها و نظرسنجیها در سراسر دنیا نشان میدهد که خانواده از شکل سنتی آن در حال تغییر به شکل تکنفره و در خوشبینانهترین حالت، شکل دونفره آن است. روزنامه سئول در مقالهای در سال 2017 نسل جوان را «نسل خودم» (Myself Generation) نامیده است که پولشان را فقط صرف خورد و خوراک و تامین خواستههای لحظهای خودشان میکنند و ازاینرو ازدواج اولویت زندگیشان محسوب نمیشود. در کشورهایی مانند هند، چین و ژاپن که نسل جوان عهدهدار مراقبت از نسل سالمند جامعه بوده است، سبک زندگی جدید جوانان، چالشهای جدی برای قشر مسن جامعه به همراه آورده است. کشورهایی مانند کانادا نیز برای مقابله با کاهش جمعیت به برنامههای جذب مهاجر روی آورده است.
اقتصاد «زندگی در لحظه» و رفتار نیروی کار
اولین پیامد پاندمی کاهش شدید نیروی کار در سال 2022 بود. نمونه چنین فقدان نیروی کاری فقط پس از جنگ جهانی دوم و اواخر دهه 1960 در دنیا مشاهده شده بود. بر اساس پژوهشی که در نیویورکتایمز منتشر شد، 40 درصد نیروی کار در دنیا شغلهای ثابت و پردرآمد خود را در دوران پاندمی و بعد از آن رها کردند. بعضی اقتصاددانان بر این باورند که فقط در آمریکا حدود سه میلیون نیروی کار مفقودشده وجود دارد که بعد از کرونا دیگر به سر کار برنگشتند. مطالعه انجامشده بر روی هزار نفر از کسانی که از ماه مارس سال 2020 از شغلهایشان استعفا کرده بودند، نشان میدهد که 92 درصد آنها در دوران پاندمی به این نتیجه رسیده بودند که زندگی کوتاهتر از آن است که در شغلی که دوست ندارند باقی بمانند. بر اساس مطالعهای دیگر که لینکدین انجام داده است، نسل زد 134 درصد بیشتر از سال 2019 در حال تغییر شغلهای خود هستند. عدم حضور درصد قابل توجهی از نیروی کار در محلهای کارشان بعد از پایان قرنطینه حاکی از افزایش ریسکپذیری مردم و تمایل آنها برای کنترل کردن وضعیت زندگیشان بود. مردم دیگر نمیخواستند به شرایط قبل از کرونا برگردند. آنها از طی مسیرهای پرترافیک روزانه به محلهای کارشان خسته شده بودند و نگاهی قدرشناسانه نسبت به زندگی پیدا کرده بودند. قبل از آن امنیت شغلی مهمترین دغدغه افراد جویای کار بود، ولی اکنون آنها برای کسب تجربیات جدید و رشد شخصی و حرفهایشان شغلهای خود را مرتب تغییر میدادند و حفظ استعدادها برای کارفرمایان به چالشی جدی تبدیل شده بود. حتی اکنون نیز پس از گذشت چهار سال از شروع پاندمی کرونا، افراد شاغل همچنان به دنبال علاقهشان هستند و ترجیح میدهند به جای مشاغل تماموقت اداری، یوتیوبر، اینفلوئنسر یا تریدر شوند. اکنون در فرآیند انتخاب شغل، حفظ تعادل بین زندگی شخصی و زندگی کاری و همچنین دورکاری بسیار مهم شده است. پس از پایان پاندمی، در بازار کار آمریکا تعداد افراد دورکار سه تا چهار برابر قبل از دوران کرونا شده است.
ولی فلسفه زندگی در لحظه نهتنها محبوب کارفرمایان نیست، بلکه میتواند پیامدهای جدی برای اقتصاد به همراه داشته باشد. وقتی کسب پول در کوتاهترین زمان به نخستین اولویت افراد جویای کار تبدیل میشود، آنها دیگر برای پیشرفت کاری و کسب دانش تلاش نمیکنند. کرونا ثابت کرد برای داشتن یک شغل پردرآمد لازم نیست حتماً به دانشگاه بروید. فقط کافی است مهارتهایی برای فعالیت در حوزه املاک، فناوری، بیتکوین، سهام و یوتیوب به دست آورید و در کوتاهترین زمان به درآمد دلخواه برسید و این همان زنگ خطر برای یک اقتصاد پویاست. تصور کنید که درصد زیادی از نیروی کار تصمیم بگیرد از راههایی با کمترین بازدهی اقتصادی ممکن کسب درآمد کند یا علاقهمند کسب مهارتهایی شوند که هیچ سودی برای یک اقتصاد رقابتی نداشته باشد.
اقتصاد «زندگی در لحظه» و رفتار مصرفکننده
حتی اقتصاددانان هم از میزان فروش بلیتهای کنسرت تیلور سوئیفت، رستوران رفتنهای بیرویه مردم و افزایش تعداد سفرها شگفتزده شدهاند. در واقع این آمار نشاندهنده همان رفتار مبتنی بر «زندگی در لحظه» است. فراگیر شدن زندگیهای انفرادی، خرج کردن برای خود و تاکید بر خوشحالی امروز الگوی مصرف جهانی را نیز متحول کرده است. «زندگی در لحظه» با خرج کردن زیاد و پسانداز اندک همراه است که بخش بزرگی از این مخارج برای کسب تجربه هزینه میشود. تجربیاتی که با خاطرات مثبت ماندگار میشود و بخشی از هویت انسان مدرن امروزی را تشکیل میدهد.
مجله تایم در گزارش سال 2023 خود مینویسد، هرچه فروشندگان لوازم خانگی، الکترونیکی و پوشاک از فروش پایین ناراضی هستند، شرکتهای فروشنده بلیت کنسرت، هتلها و خطوط هواپیمایی فروش بالا گزارش میدهند. حتی شرکت تولیدکننده چمدان سامسونایت نیز برای ده فصل پیاپی افزایش درآمد داشته است. فروش دوربینهای گوپرو -دوربینی که قابلیتهای ویژهای برای ثبت تجربههای منحصر به فرد دارد-، نیز از محصولات پرفروش محسوب میشود. در این گزارش آمده است که شرکتها در تلاش هستند با انتخابهای جدید، مشتریان تجربهگرایی را که از خرید جنس و کالا طفره میروند به خرید تشویق کنند. برای مثال چند جواهرفروشی خرید جواهرات را به تجربهای خاص تبدیل کردهاند. آنها برای افزایش فروش خود امکاناتی فراهم کردهاند که مشتریان برای سفارش یک قطعه جواهر بتوانند در کنار جواهرساز کار کنند تا این قطعه با کمک آنها طراحی و ساخته شود.
زندگی در لحظه؛ مفید یا مخرب؟
دوران پس از پاندمی کرونا، دوران حسابهای بانکی پر و نگاه فلسفی به ارزش زندگی بود. دورانی که مردم پولهای خود را خرج کیفهای گران، قایقهای لوکس و نوشیدنیهای روزانه استارباکس کردند. اما از سرعت این تحولات در طول یک سال گذشته بسیار کاسته شده است. عوامل زیادی بر کاهش میزان خرج کردن مصرفکنندگان تاثیرگذار بوده است. نرخ تورم همچنان بالا مانده است و قدرت خرید مصرفکنندگان کم شده است. پساندازهای جمعشده در دوران کرونا رو به اتمام است و فرصتهای شغلی محدود شده است. بر اساس یکی از جدیدترین گزارشهای سیانان، در حالی که سفر رفتن و تفریح همچنان از تجربیات مورد علاقه مردم است ولی آنها در خریدهای روزانهشان بسیار صرفهجو شدهاند و به خرید از ارزانفروشیها و محدود کردن خریدها بر تهیه ضروریات زندگی روی آوردهاند. حتی استارباکس نیز در آخرین گزارش خود اعلام کرد که از میزان فروش این شرکت کاسته شده است. به عبارت دیگر دوره جدیدی از زندگی عادی در حال شکل گرفتن است. دوره پایان ولخرجیها که در آن کارفرمایان به دنبال حضور بیشتر کارمندانشان در محل کار هستند و حتی قشر پولدار هم ترجیح میدهند از تخفیفهای سوپرهای زنجیرهای استفاده کنند.
ولی بر سر اینکه «زندگی در لحظه» برای اقتصاد مفید است یا مخرب، اختلاف نظر زیادی وجود دارد. سیانان در مقاله خود کمرنگ شدن این دیدگاه و کاهش مخارج مصرفکنندگان را خبر بدی برای اقتصاد میداند. بر اساس این گزارش، همین خرج کردنهای بیرویه مصرفکنندگان آمریکایی بود که توانست اقتصاد آمریکا را در اوج تورم پس از کرونا از رکود قطعی نجات دهد. ولی پیتر یاکوبسن، استاد دانشگاه اتاوا، در مقالهای که بنیاد آموزش اقتصادی آمریکا منتشر کرده است، روند آهسته شدن ولخرجی مصرفکنندگان را برای سلامت اقتصاد مفید میداند، زیرا افزایش مخارج مصرفکنندگان شاید برای گروهی درآمد ایجاد کند، ولی به قیمت کم شدن پساندازهای گروه دیگر تمام میشود و پسانداز در واقع همه آن چیزی است که ثروت به همراه میآورد. پس اقتصاد مبتنی بر فلسفه «زندگی در لحظه» لزوماً نمیتواند اقتصادی، سالم و پویا باشد و کمتر خرج کردن مصرفکنندگان نیز به معنی شروع رکود اقتصادی نیست. در واقع یکی از عوامل رکود اقتصادی میتواند نتیجه سیاستهای پولی باشد که به طور مصنوعی مخارج مصرفکنندگان را افزایش میدهد و منابعی که باید به سمت پسانداز و سرمایهگذاری بزرگ هدایت شود، صرف تامین نیازهای آنی میشود. ظاهراً جشن خوشگذرانهای ولخرج و لذتگرا رو به پایان است و این پایان میتواند نویدبخش شروع دورهای باشد که مردم مسئولانه پسانداز و واقعبینانه خرج کنند.