باور به قدرت دیپلماسی
تحلیلی درباره دیپلماسی ایرانی پس از خروج آمریکا از برجام
با خروج آمریکا از برجام به عنوان نمود یک موافقتنامه بینالمللی که محصول بیش از یک دهه دیپلماسی فشرده میان کشورهای غربی و ایران بود این موافقتنامه دچار تغییرات شگرفی خواهد شد.
با خروج آمریکا از برجام به عنوان نمود یک موافقتنامه بینالمللی که محصول بیش از یک دهه دیپلماسی فشرده میان کشورهای غربی و ایران بود این موافقتنامه دچار تغییرات شگرفی خواهد شد. پس از اعلام دونالد ترامپ مبنی بر آغاز روند خروج آمریکا از تعهدات برجام و آغاز تحریمهای گذشته در قبال ایران و اعمال تحریمهای بیشتر و پیچیدهتر برای تهران علاوه بر چهار امضاکننده این پیمان دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی نیز نسبت به این اقدام آمریکا واکنش نشان دادند. جدای از پیامدهای از میان رفتن یا کاهش اثرگذاری برنامه جامع اقدام مشترک آنچه مورد اعتراض بینالمللی قرار گرفت در وهله نخست این است که برجام در جلسه شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده و در قطعنامه 2231 این شورا مفاد برجام ذکر و متعهدان به اجرا و دیگران به احترام بدان ملزم شدهاند. خروج یکجانبه آمریکا از این قرارداد بینالمللی به طور قطع بار حقوقی و دیپلماتیک بسیار سنگینی خواهد داشت. و این سوال مطرح است که چگونه جامعه بینالمللی در بزنگاههای تاریخی میتواند به دیگر طرفهای درگیر یا متخاصم یا معترض در قبال پایبندی همه اعضا بدان قرارداد تضمین دهد. خروج آمریکا جدای از تبعات سنگین احتمالی برای ایران و چهار کشور دیگر امضاکننده پیامدهای جبرانناپذیری نیز برای جامعه بینالمللی و وجهه سازمان ملل برجای خواهد گذاشت.
با امضای برجام ایران توانست از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد خارج و به تعبیری از کشوری با عنوان برهمزننده نظم و امنیت بینالمللی به بازیگری که امنیتساز و اهل مذاکره است تبدیل نقش داد و توانست وجهه خود را در عرصه دیپلماسی بینالمللی بهبود بخشد. این امر مرهون تلاشهایی است که دیپلماسی ایران، فرانسه، انگلستان، آمریکا، چین و روسیه صورت داده و به واسطه آن و با کنار رفتن تحریمها و مجوز برای آزادی کسبوکار و تجارت با ایران قراردادهای بینالمللی بسیاری با ایران به امضا رسید که از جمله آن میتوان به قرارداد توتال، ایرباس و بوئینگ اشاره داشت. اما هراس از بازگشت تحریمها و شکسته شدن توافقنامه و خروج پلهای دیگر اعضا باعث واکنش بازارها بدان شده است و از هماکنون زمزمههایی برای روزهای پس از برجام و سرنوشت قراردادها به گوش میرسد؛ نظیر سخنان سخنگوی ایرباس که موعد 90روزه آمریکا برای بازگشت تحریمها را مورد توجه قرار داده و رسماً به ایران اعلام داشته پس از این موعد زمانی متعهد به تعهدات خود با ایران نخواهد بود. پیشبینی بازار برای دریافت سیگنالهای مشابه از سوی دیگر شرکتها وجود دارد و در این میان تاکید و حمایت دیگر اعضای امضاکننده این قرارداد و حمایت بینالمللی از برجام تاثیر مقطعی بر این موضوعات نهاده به طوری که بسیاری از صاحبنظران اروپایی با اتکا به قوانین داخلی اتحادیه اروپا نظیر قانون بلوکه کردن اینگونه تحلیل میکنند که در صورت ادامه روند و با توجه به محذورات و ناگزیری دولتهای اروپایی در مواجهه با دنیایی که نبود برجام میتواند برای آنها خلق کند و موضوعات و پدیدههای پیچیده بعدی را موجب شود از اینرو تمامی تلاش را بر حفظ و نگهداری از دستاوردهای برجام مبذول میدارند و بنا بر قانونی که بدان اشاره شد اروپاییها میتوانند تحریمهای دیگر بینالمللی را در هنگامهای که منافع حیاتی جامعه اروپایی در خارج از تحریم تعریف شود، کنار بگذارند.
در این هنگامه نوع رفتار و واکنش دولت ایران از منظر دیگر بازیگران بینالمللی بسیار حائز اهمیت است چراکه آمریکا با مدعای مخرب بودن حضور ایران برای نظم و امنیت منطقه و جهان، برنامه موشکی و نیز حمایت ایران از گروههای شبهنظامی همپیمانی با ایران را نادرست خوانده و از برجام خارج شد. حال ادامه همراهی ایران با جامعه بینالمللی و نیز پیروی از دیپلماسی و مذاکره و تلاش برای نگهداشتن دایره حمایتی و همراهی آنها مهمترین اقدام ایران در این راستاست و سفرهای وزیر امور خارجه ایران به چین و کشورهای اروپایی نیز با همین هدف صورت پذیرفته است. اما نکتهای که ایران نباید از آن غافل بماند آن است که حمایت فرانسه، انگلستان و آلمان و به طور کلی اتحادیه اروپا از ایران و برجام تا چه زمانی و شرایطی ادامه خواهد داشت. همچنین شرایط و بازیگران منطقه در این امر بسیار تاثیرگذار خواهند بود. نگاه عربستان و اسرائیل به ایران و نحوه بازنمایی رفتار ایران توسط این دو بازیگر با توجه به بعد قدرت رسانهای و توانایی تاثیر بر افکار عمومی و بازیگران بینالمللی از سوی آنها میبایست مورد امعان نظر سیاستمداران ایرانی واقع شود. چراکه نگاه جامعه بینالمللی به رفتار ایران در سوریه، یمن و عراق بسیار نزدیک به بازنمایی این بازیگران و بسیار دور از اعلام رسمی ایران در بعد رسانهای و افکار عمومی منطقه و جهان است. آنچه باعث میشود برجام و اهمیت آن در نگاه بینالمللی زیر سوال رود قدرت گرفتن این نگاه است که این قرارداد با بازیگری به امضا رسیده که پس از 2015 تا به امروز همچنان به رفتارهای مخرب خود در منطقه ادامه میدهد و بانی بحرانهای منطقهای است و فعالیت موشکی و حمایت از گروههای شبهنظامی از سوی ایران سبب گسترش ناامنی و آغاز مسابقه تسلیحاتی و آسیب دیدن جمعیت غیرنظامی در منطقه خواهد شد. جایگیری این ادبیات به معنای بیاثر بودن برجام و لغو رسمی آن از سوی تمامی بازیگران با فشار افکار عمومی خواهد بود. از اینرو، هدف اصلی ایران میبایست روی مذاکرهپذیر بودن مسائل منطقهای و باور به قدرت دیپلماسی از سوی تهران دور زند و همچنین با مانور روی مزیتهای ایران در ایجاد و ساخت صلح و امنیت در منطقه، بودن و همراهی ایران را تبدیل به گزینهای غیرقابل حذف کند.
در عین حال، سناریو لغو برجام و دنیای پس از آن سبب تلاش دیگر بازیگران برای حفظ آن همراستای ایران شده که این امر یک مزیت غیرقابل انکار برای تهران به شمار میرود چراکه در این مسیر برای پیگیری مطالبات خویش مانند پیش از برجام تنها و منزوی نیست. اعلام رسمی آژانس بینالمللی انرژی هستهای و بیانیه وزارت امور خارجه کشورهای اروپایی مبنی بر پایبندی ایران به تعهدات خویش در دایره برجام است از اینرو، این دولتها همچنان در چارچوب برجام با ایران روابط خویش را ادامه خواهند داد. دولتهای اروپایی تقریباً برای نخستینبار است که در موضوعی بینالمللی به طور رسمی مقابل آمریکا ایستادهاند. دلایل متعددی برای این حمایت وجود دارد که میتواند تکیه بر آنها مبنای بازی دستگاه دیپلماسی ایران باشد. برجام تلاش دیپلماسی بیش از یک دهه اتحادیه اروپاست و این اتحادیه با برجام برای بخش دیپلماسی و سیاست خارجی خویش هویتی مجزا تعریف کرد و قدرت مذاکره خویش را به رخ کشید. حال برهم خوردن آن به منزله شکست دیپلماسی اروپایی است. همچنین تبعات پذیرش مذاکرهناپذیر بودن ایران و مخرب بودن بازی منطقهای ایران برای اروپا بسیار بالاست چراکه در سالهای اخیر به اروپاییان بیش از سایرین ثابت شده دنیای امروز بسیار درهم تنیده است و بحران در خاورمیانه به طور قطع بر آسمان اروپا نیز سایه خواهد افکند. از نگاه اروپایی ایران بازیگری است که میتواند وزنه قدرت در منطقه را متعادل نگه دارد و ماهیت بازیگران فروملی در خاورمیانه بسیار پیچیدهتر از آن است که بدون ایران و قدرت تاثیرگذاریاش بر بخش بزرگی از این بازیگران بتوان از آستانه این بحران عبور کرد.
و اما مهمترین سوال پیشروی بازیگر ایرانی این است که نبود برجام چه تبعاتی برای او دارد و در نتیجه برای عدم مواجهه با آن سناریو چه راهکارهایی را باید در دستور کار قرار دهد. ایران به خوبی میداند لغو قطعی برجام و بازگشت تحریمها و تبعیت دیگر بازیگران از آن، به معنای آغاز روند جدید برای ایران خواهد بود. تغییر نقش ایران در فضای بینالمللی از بازیگری بازیساز و امنیتبخش به بازیگری که خلاف جهت نظم منطقهای و جهانی حرکت میکند به طور قطع مستوجب دریافت هزینههای سنگین از سوی دیگر بازیگران و سازمانهای بینالمللی خواهد بود. از اینرو، ممانعت از ایجاد چنین فضایی مهمترین اصل پیشروی دیپلماسی ایرانی در ماههای آینده خواهد بود.