طرح کشنده
تبعات اقتصادی محدود کردن اینترنت در گفتوگو با امیر ناظمی
موضوع محدودسازی فضای مجازی که نمایندگان مجلس در قالب طرح صیانت از فضای مجازی، ابعاد و زوایای گوناگون آن را دنبال میکنند، جدا از تبعاتی که در حوزههای ارتباطی، اجتماعی و فرهنگی دارد، آسیبهای فزایندهای در حوزه اقتصاد کشور ایجاد میکند که به نظر میرسد، نمایندگان توجهی به آن ندارند. در این زمینه امیر ناظمی معاون سابق وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات معتقد است متاسفانه طرحهایی مانند طرح صیانت که از لحاظ تخصصی بسیار ضعیف هستند، ادعاهای بزرگی را مطرح میکنند و همچنین پیامدهای بسیار مخربی دارند، اجازه بروز پیدا میکنند. طرح صیانت در حقیقت نشانهای از یک ضعف ساختاری و نهادی است. ادامه این ضعف نهادی است که ما را به جایی میرساند مانند موقعیت فعلیمان که افراد بدون دانش، تنها یاد گرفتهاند ادعاهایی بزرگ، غیرعملی و توهمآفرین مطرح کنند که امکانپذیر نیستند اما منابع مختلف کشور را به خود اختصاص میدهند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
ابراهیم رئیسی در تبلیغات انتخاباتی خود ادعا کرده بود دولت او دسترسی به اینترنت و رسانههای اجتماعی را محدود نمیکند و تلاشش را معطوف به توسعه زیرساختهای اینترنت در ایران و بهبود سرعت و دسترسی کاربران خواهد کرد. این در حالی است که طی چند ماه گذشته شاهد قطع مکرر شبکه اینترنت و محدود شدن دسترسی به رسانههای مجازی بودهایم. چرا دولت نتوانست به وعدههای خود در این زمینه عمل کند؟
اینکه چرا دولت نتوانسته انتظارات عمومی را پاسخ دهد به گمان بنده به چند موضوع برمیگردد. موضوع اول شامل سه مساله اصلی است. مساله اول افزایش پهنای باند خارجی است. با توسعه ابزارها به عنوان مثال تلفن همراهی که شما در حال حاضر استفاده میکنید با تلفن همراهی که در سالهای گذشته داشتید متفاوت است. با پیشرفت تکنولوژی ظرفیتهای پردازشی و ذخیرهسازی بیشتری به آن اضافه شده است؛ همین مساله باعث میشود میزان ترافیک مصرفی هر شهروندی در طول زمان افزایش پیدا کند. به این معنا که به صورت طبیعی با رشد تکنولوژی میزان استفاده از داده نیز افزایش پیدا میکند. مساله دوم افزایش تعداد کاربران است. کسانی که سواد دیجیتالی (Digital Literacy) کمتری داشتند با افزایش آموزشها و گسترش استفاده شهروندان، به مرور توانمندی عمومی افزایش پیدا کرده و بسیاری از کسانی که خارج از فضای مجازی بودند تبدیل به یک کاربر جدید شدند. با افزایش کاربران جدید میزان مصرف داده هم در کشور افزایش پیدا میکند. مساله سوم به رشد خدمات برمیگردد؛ هر چقدر استارتآپها خدمات بیشتری به مردم ارائه دهند مردم هم از اینترنت بیشتری استفاده میکنند. مجموع این سه مساله موجب افزایش میزان تقاضا برای اینترنت و داده میشود. به همین دلیل است که در دوره گذشته (دولت حسن روحانی) در هرماه ما حدوداً هفت درصد افزایش پهنای باند و افزایش ترافیک داشتیم. اگر این اقدام صورت نگیرد به کاهش کیفیت و در نتیجه ایجاد مانع برای استفاده منجر میشود. در وضعیت فعلی افزایش پهنای باند به موازات نیاز مردم رشد پیدا نکرده است. موضوع دوم به سیاستهای پایش اینترنت یا به عبارت دیگر به سیاستهایی که بخشی از آنها تحت عنوان فیلترینگ یا تحت عنوان تداخل شناخته میشود، برمیگردد. خیابانی را در نظر بگیرید که ماشینها در آن رفتوآمد میکنند، اگر در این خیابان یک ایست بازرسی قرار دهید که یک نوع ماشین را از بقیه جدا کنند فرقی هم نمیکند چه ماشینی باشد، همین که شما میخواهید این گزینش را انجام دهید باعث ایجاد ترافیک در آن خیابان میشود؛ همین اتفاق هم در مورد شبکه توزیع اینترنت روی داده است. بهمحض اینکه مکانیسمهایی برای جداسازی دادهها گذاشته میشود همین امر به کاهش کیفیت استفاده کاربران و در نتیجه آن نارضایتی و عدم استفاده بهینه منجر میشود. سومین موضوع به افزایش استفاده از ویپیان و فیلترشکن برمیگردد. این مشکل همواره در کشور ما وجود داشته است. هر چقدر مردم بیشتر از ویپیان (VPN) و فیلترشکن استفاده کنند کیفیت لازم برای استفاده کاهش پیدا میکند. به این دلیل که هر فیلترشکن و ویپیانی در ابتدا مجبور است به یک مقصد اولیه وصل شود و بعد به درگاهها و سایتهایی که مدنظر کاربر است هدایت شود. این تداخلها در ترافیک باعث میشود کیفیت اینترنت کاهش پیدا کند. بنابراین مجموع این سه عامل باعث میشود نارضایتیای که شما به آن اشاره کردید، شکل بگیرد.
برخلاف تصور بسیاری از مردم، محدودیت نظارتی و کنترل فضای مجازی در اکثر کشورهای دنیا اعمال میشود. فیلتر و فیلترینگ در بقیه کشورها چگونه است و چه تفاوتی با فیلترینگ در ایران دارد؟
بله، درست است، بحث فیلترینگ تقریباً در همه کشورهای جهان وجود دارد اما کارکردهای آن در کشورهای مختلف متفاوت است. به عنوان نمونه در اکثر قریب به اتفاق کشورها سایتها و پایگاههای خبری که تشویق به خشونت میکنند، سایتهای سوءاستفاده از کودکان، سایتهایی که کار فیشینگ انجام میدهند و سایتهای کلاهبرداری فیلتر میشوند. درواقع به این دلیل دسترسی به چنین محتواهایی محدود میشود که حقوق شهروندان ضایع نشود. اما اینکه ما یک برچسب کلی به فیلترینگ بزنیم اشتباه است. سیستم فیلترینگ مورد نیاز هر کشور است اما اساساً نهادهایی مثل سرت (CERT) که در اصل برای امنیت و بحرانها تاسیس شدهاند و در کشورهای مختلف حضور دارند، یکی از وظایفشان همین نوع امنسازی اینترنت برای کاربران است. این مراکز در یک شبکه همکاری جهانی و بینالمللی انواع فیشینگها و کلاهبرداریها و موارد ضد حقوق بشری یا موارد خشونتآمیز را به هم اطلاع میدهند تا دسترسی به این سایتها محدود شود و محیط اینترنت امنتر شود. این مساله برای امنیت شهروندان و امنیت کل جهان است. بنابراین بخشی از فیلترینگ الزامی است و در حقیقت در آزادانهترین حالت هم باید دسترسی به برخی از سایتها محدود شود؛ تا آزادی تضمین شود. این نوع از فیلترینگ دستهبندی جهانی دارد و معمولاً به هفت دسته تقسیم میشود، اعم از ۱- سایتهای کلاهبرداری و فیشینگ، ۲- سایتهای مربوط به خرید و فروش اسلحه، ۳- سایتهای مربوط به مواد مخدر و فروش آن، ۴- سایتهای سوءاستفاده از کودکان و زنان، ۵- سایتهایی با موضوعات مربوط به اهانتهای نژادپرستانه و جنسیتی، ۶- سایتهای مربوط به قاچاق انسان و ارگانهای انسان و ۷- سایتهای گروههای تروریستی و تشویق به خشونت. همانطور که میدانید در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام شما میتوانید این موارد را گزارش دهید و آن شرکت هم موظف است این محدودسازی دسترسی را اعمال کند. بنابراین فیلترینگ بهطور کلی امر منفی نیست بلکه میتواند در خدمت رفاه اجتماعی، خلق ثروت و افزایش امنیت باشد. مشکلی که ما در کشورمان با آن مواجه هستیم این است که فیلترینگ الزاماً در خدمت مواردی که عرض کردم نیست. فیلترینگی که در ایران اعمال میشود نه تضمینکننده کیفیت کاربران است نه به افزایش امنیت منجر میشود. این نوع از فیلترینگ امنیت ما را به شدت کاهش داده است، چرا که هر نوع فیلترینگ که دارای مشروعیت در ذهن شهروندان نباشد، آنان را تشویق میکند تا فیلترینگ را دور بزنند. مثلاً اگر تلگرام فیلتر شد ولی مردم این فیلترینگ را نادرست تشخیص دادند و فیلتر آن را محدودسازی آزادی خود تشخیص دادند، در نتیجه تلاش میکنند از طریق فیلترشکنها آن را دور بزنند. برای نمونه فیلترشکنها مخصوصاً آنهایی که رایگان هستند خیلی از اوقات ممکن است دسترسیهایی را روی موبایل شهروندان ایجاد کنند و حتی دستوراتی بدهند که آن فرآیند به افزایش ناامنی کلی در یک کشور منجر شود. این بهرهبرداری نادرست از فیلترینگ میتواند هم سرمایه اجتماعی را کاهش دهد و هم امنیت شبکه را. بنابراین نهتنها این فیلترینگی که اعمال میشود اهداف مورد نظر یعنی کیفیت استفاده و کیفیت بهرهبرداری کاربران را افزایش نمیدهد بلکه به ناامنی گسترده در کشور منجر میشود.
مجلس شورای اسلامی در اقدامی طرحی موسوم به صیانت از فضای مجازی را در اولویت بررسی قرار داد که واکنشهای متفاوتی در جامعه داشت. این طرح علاوه بر نگرانیهایی که در زمینههای اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرده به نگرانی فعالان اقتصادی هم منجر شده است. درباره پیامدهای اقتصادی این طرح توضیح دهید.
طرح صیانت یک طرح کشنده برای اکوسیستم استارتآپی و خدمات دیجیتال است. همانطور که کشنده سرمایه اجتماعی و مشارکتجویی شهروندان است. به این معنا که هر دو این موارد را هدف قرار داده است. این طرح حتی شرکتها و تولیدکنندگان محتوا را هم مدنظر قرار داده و آنها را هم تحت تاثیر منفی خودش قرار میدهد.
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند یکی از کارکردهای پیامرسانهای اجتماعی سرعت بخشیدن به تبادلات و تراکنشهای اطلاعاتی و مالی در جامعه است. وقتی برای این دسته از اپلیکیشنها محدودیت درست میکنیم طبیعتاً همه سطوح کاربران آنها آسیب میبینند؛ از یک شهروند عادی که از اینها برای امور روزمره خود استفاده میکند تا افرادی که درگیر خوداشتغالی و کسب درآمدهای زندگیشان هستند یا کسبوکارهای متوسط که به تبادلات اطلاعاتی و مالی بر بستر این اپلیکیشنها وابستهاند. با این اوصاف چرا نمایندگان مجلس به تبعات فزاینده اقتصادی طرح صیانت توجه ندارند؟
بزرگترین مشکل این است که نمایندگان تخصص لازم را در این حوزه ندارند. بسیاری از موضوعات در دنیای جدید بهخصوص موضوعاتی که به فناوری ارتباط پیدا میکنند نیازمند دانش گسترده در این زمینه هستند. همین موضوع ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد. افرادی که با نیتهای مختلفی سعی دارند ایدههای منفعتگرایانه یا ایدئولوژیک یا نظرات شخصی خودشان را جلو ببرند؛ در بسیاری از اوقات با دلایل دروغین و ادعاهای غیرقابل اثبات سعی میکنند نمایندگان و سایر سیاستگذاران را به سیاستهای نادرست تشویق کنند. سیاستهایی که میتواند تاثیرات بسیار بدی داشته باشد. در بسیاری از کشورها به دلیل پیچیدگی نگارش قوانین و دستورالعملها کشورها ترجیح میدهند به تنظیمگریهای بینالمللی بپیوندند؛ مانند کشورهای عضو اتحادیه اروپا که از GDPR استفاده میکنند. یعنی به جای آنکه هر کدام تنظیمگری خود را داشته باشند و در مجالس یا نهادهای تنظیمگر خود جلو ببرند؛ ترجیح میدهند از یک رویه بینالمللی استفاده کنند. ما نباید از یک نماینده مجلس انتظار داشته باشیم که متخصص حوزه آیتی یا متخصص حوزه نفت یا متخصص همه امور باشد، این یک انتظار نابجاست. نهتنها در ایران بلکه در تمام جهان نباید چنین انتظاری داشته باشیم، به همین دلیل هم هست که نهادهای دیگری مانند اندیشگاهها (Think-tank) یا نهادهایی مثل مراکز پژوهشی یا سمنها (NGO) (که موضوعات تخصصی مرتبط با حوزه کسبوکارهای فضای مجازی یا مرتبط با حفظ حقوق کاربران فضای دیجیتال را پیگیری میکنند) به تصمیمگیری درست یک نظام تصمیمگیری خصوصاً نظام پارلمانی کمک میکنند. در ایران ما این نهادها را به صورت نحیف داریم و به دلایل مختلفی این نهادها هیچوقت توانمند نشدند و در تصمیمگیریها هم مشارکت آنها جلب نشده است. نهایتاً این دو فرآیند یعنی پذیرش اینکه ما نمیتوانیم از نماینده مجلس انتظار داشته باشیم که در همه امور متخصص باشد و همچنین اینکه نهادهای تخصصی که میبایست این کمک را میکردند به هر دلیلی اجازه رشد و شکلگیری نداشتند به ما کمک میکند تا این موضوع را بهتر درک کنیم. متاسفانه طرحهایی مانند طرح صیانت که از لحاظ تخصصی بسیار ضعیف هستند، ادعاهای بزرگی را مطرح میکنند و همچنین پیامدهای بسیار مخربی دارند، اجازه بروز پیدا میکنند. طرح صیانت در حقیقت نشانهای از یک ضعف ساختاری و نهادی است. ادامه این ضعف نهادی است که ما را به جایی میرساند مانند موقعیت فعلیمان که افراد بدون دانش، تنها یاد گرفتهاند ادعاهایی بزرگ، غیرعملی و توهمآفرین مطرح کنند که امکانپذیر نیستند اما منابع مختلف کشور را به خود اختصاص میدهند.
در حالی که مجلس شورای اسلامی و شورای عالی فضای مجازی همچنان از ارائه گزارش روشنی درباره وضعیت طرح صیانت خودداری میکنند، غلامرضا نوریقزلجه نماینده مجلس، در اظهارات اخیرش گفته است: «طرح صیانت به شکل کمرنگ در حال اجرا شدن است.» نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا این به معنای خداحافظی با اینترنت آزاد است؟
قطعاً امیدوارم که چنین چیزی نباشد. بعضاً برخی از سیاستهایی که در حال اجرا شدن است قرابت زیادی با ایده طرح صیانت دارد و در همین نقطه است که افراد میتوانند نسبت به اجرای طرح صیانت و طرحهایی که در این مدت اجرا شده است نگران و دغدغهمند شوند. مثل قطع کردن پیامکی که در آن اسم شبکههای مجازی نوشته شده است، یا کد ارسال رمز تلگرام یا اینستاگرام. این را میتوانیم در نگاه طرح صیانت قرار دهیم و اگر در حال حاضر این کار انجام میشود میتوانیم این بدبینی را داشته باشیم که گویا بخشهایی از آن طرح دارد به صورت اجرایی پیش میرود.
هدف نهایی کسانی که مخالف کیفیت اینترنت هستند چیست؟ آنها نگران چه چیزی هستند؟
بنده نمیتوانم نیتخوانی کنم و واقعاً هم نمیدانم چه نیتی وجود دارد. اما میتوانم این تصور را داشته باشم که این موضوع میتواند برآیند چندین نوع نگاه باشد. به این معنا که چندین نگاه مختلف در یک نقطه همراستا میشوند و این همراستایی میتواند در جهت کاهش دسترسی یا کاهش کیفیت اینترنت باشد. یک نگاه دغدغههای امنیتی است. به این دغدغهها پاسخ نادرستی داده شده و افرادی ادعا کردند که با این طرح میتوانند دغدغههای امنیتی را کاهش دهند؛ در حالی که مثل روز روشن است این ادعاها غیرواقعی و غیرعملیاتی است و تنها امنیت شبکه در کشور را کاهش میدهد. یعنی دقیقاً در جهت مخالف با ادعاها. گروه دیگر افراد ذینفعی هستند که احتمالاً پیشبینی میکنند که میتوانند از منافع آن بهرهبرداریهای شخصی یا گروهی انجام دهند. به هر حال تشکیل صندوق پرپول در طرح صیانت حتماً بهرهبرداران خاص خود را هم دارد. گروه دیگری که به چنین طرحهایی علاقهمند میشوند کسانی هستند که اینترنت و دسترسی مردم را تهدیدی برای جایگاه خودشان میدانند و هنوز وارد دنیای مدرنی که در آن شفافیت و پاسخگویی و مشارکتجویی از اصول اولیه حکمرانی است نشدهاند. همه این گروهها اما در پایان یک خسران، ناامیدی، ناامنی و شکست را بر کشور تحمیل خواهند کرد.