علامت بازار به دانشگاه
نتیجه تغییرات ساختاری کنکور در گفتوگو با فرشاد فاطمی
پس از سالها کشمکش درباره برگزاری آزمون کنکور در کشور، لغو کلی آن یا ایجاد تغییرات در ساختار، بالاخره شورای عالی انقلاب فرهنگی بر آن شد تا دست به اصلاحاتی در شیوه برگزاری این ماراتن بزرگ علمی کشور بزند. در آخرین جلسه مهم این شورا تصمیماتی اتخاذ شده که در یکی از مهمترین آنها، قرار بر این است تا کنکور به جای یک مرتبه در سال، در دو مرحله مجزا برگزار شود. حامیان این طرح معتقدند این روش میتواند تنش و فشار بالایی را که این آزمون طی سالیان دراز در جامعه ایجاد کرده از بین ببرد و قدم بزرگی برای ورود عادلانه و سنجش با کیفیت بالاتر برای ورود به بهترین دانشگاهها و رشتهها خواهد بود. در مقابل اما هستند افرادی که میگویند این تغییرات به خودی خود نمیتواند چیزی را عوض کند و چهبسا باعث افزایش تمامی مشکلات مرتبط با کنکور هم بشود. از فشار روانی ایجادشده برای خانوادهها و داوطلبان کنکور تا پول به جیب زدن ذینفعان مالی و سیستمی. فرشاد فاطمی، استادیار دانشگاه صنعتی شریف در این گفتوگو ضمن پرداختن به مصوبات شورای عالی که البته تا به امروز هنوز تصویب نهایی هم نشده است، اصول راهنمایی را برای ایجاد تغییر در مکانسیم کنکور، راهیابی به دانشگاه و سنجش علمی کشور معرفی میکند. او معتقد است که دادن استقلال به دانشگاهها از یکسو و حمایت دولتی از سوی دیگر برای بورسیه کردن برخی از داوطلبان در کنار برگزاری آزمونهای ورودی برای دانشگاهها و رشتههای برتر میتواند چشمانداز آینده سنجش علمی کشور باشد. متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
♦♦♦
سرانجام و بعد از چند دهه شاهد این بودیم که شورایعالی انقلاب فرهنگی دست به تغییراتی در سیستم برگزاری کنکور زده است. اگرچه هنوز مصوبات آخرین جلسه این شورا نهایی نشده است، به نظر شما تا به این جای کار را میتوان خبر خوبی برای سیستم آموزش و آموزش عالی کشور تلقی کرد؟
باید این واقعیت را بپذیریم که تعداد دانشگاههای خوب و رشتههای خوب و صندلیهای آنها محدود است. با این حساب حتماً باید مکانیسمی وجود داشته باشد که بر اساس آن غربالگری را انجام دهیم. در واقع بدون داشتن یک ابزار مناسب برای سنجش، راه یافتن به محیط دانشگاهی خاص و رشتههایش امکانپذیر نخواهد بود. این روندی است که در تمام سالهای اخیر پیش رفته و طبق آن هم دانشجویان در سطوح مختلف برای رسیدن به رشته و دانشگاه مورد نظر خود با یکدیگر رقابت کردهاند. برای انتخاب راهی دیگر ابتدا باید بررسی کرد و فهمید که آیا سازوکار جدید، امکان بهتری را هم در اختیار ما خواهد گذاشت یا خیر؟ پاسخ این سوال را چه کسی میتواند بدهد؟ کسی که کارشناس حوزه آموزش باشد، روشهای سایر کشورها و تجربههایشان را رصد کرده باشد و بر دانش روز این زمینه هم احاطه خوبی داشته باشد. در آن صورت است که میتواند روشی را معرفی کند که هم از دقت بالایی برخوردار باشد، استاندارد و باکیفیت باشد و همچنین امنیت بالایی هم در حین امتحان داشته باشد. این فاکتورها به چه معناست؟ یعنی اینکه نخست آزمون باید از نظر کیفی شرایط مساعدی داشته باشد. آزمونی با سوالهای استاندارد. از سوی دیگر، دقت این سوالها باید بالا باشد. ضمن اینکه نباید این نکته را فراموش کرد که مفهوم دقت با امنیت متفاوت است. امنیت یعنی اینکه راه نفوذ برای تقلب در آن به طور کامل مسدود شود و هیچ امکانی برایش وجود نداشته باشد. در نهایت هم اینکه، قابل تکرار بودن آن محرز شده باشد. چطور؟ یعنی بتوان آزمون سال 1400 را با آزمون سال 99 مقایسه کرد. یا اینکه اگر داوطلبی پس از قبول نشدن در یک دوره، خواست سال آینده هم در امتحان شرکت کند، خود آزمون این امکان را در اختیارش قرار داده باشد.
یعنی بالاخره مدیران بالادستی حوزه آموزش و پرورش به این نتیجه رسیدهاند که این ساختار نیازمند اصلاح است و برای آن اقدام کردهاند؟
به دلیل توسعه آموزش عالی و کاهش تعداد داوطلبان کنکور، تعداد صندلیهای دانشگاهها هم کاهش یافته است. حتی دیده شده که بسیاری از صندلیها در بسیاری از دانشگاهها کاملاً خالی ماندهاند. اینجاست که میتوان نتیجه گرفت که یک راه دیگر هم پیشروی ما وجود دارد. آن هم اینکه، کنکور حداقل برای برخی از دانشگاهها حذف شود. سوابق، مدارک و نسبت نمرات طول تحصیل، همه آن چیزی است که خود داوطلب ورود به دانشگاه میتواند آن را ارائه دهد. از سوی دیگر، میتوان یک آزمون سطحبندی هم در نظر گرفت تا بر اساس آن سطوح داوطلبان را تعیین کرد. از سوی دیگر، موضوعی که به شدت میتواند میل ورود به دانشگاه و انتخاب رشته را حرکت دهد و فضای جامعه را به سمتهای مختلف هدایت کند، وضعیت بازار کار است. در سالهای میانی دهه 70 شمسی که حدود 25 سال از آن میگذرد، زمانی بود که شما میدیدید میل ورود به رشته ریاضی خیلی بیشتر از امروز بود. این میلی بود که بازار کار برای داوطلبان و خانوادههایشان میساخت چراکه فضای کاری به مهندسان زیادی نیاز داشت. اما همین الان شاید تمایل به رفتن به رشتهای مثل حسابداری از یک مهندسی بیشتر باشد. علتش کاملاً روشن است. همه به خاطر آن است که بازار کار صراحتاً نشان داده که حسابداران زیادی نیاز دارد. زمانی این طور بود که شما به راحتی میتوانستی حدس بزنی که رتبههای برتر رشته ریاضی انتخاب نخستشان، بین برق، مکانیک، عمران یا کامپیوتر خواهد بود. حالا اما کمی این فضا تغییر کرده است. البته این صرفاً درباره رشته ریاضی است. در مقابل و در رشته تجربی، میل به قبولی در رشتههای پزشکی به شدت افزایش پیدا کرده است. هرچند نمیتوان نقش دانشگاههای علوم پزشکی را در این زمینه نادیده گرفت. دانشگاههایی که تمام تلاش خود را میکنند تا ظرفیت رشتههای پزشکی را حداقلی نگه دارند. کمااینکه همین حالا افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی در چهار دهه اخیر با رشتههای مهندسی قابل مقایسه نیست. اما به طور کلی، در صورتی که بازار علامتهایی از خود نشان دهد که مثلاً یک رشته مهندسی جدید میتواند در شرایط اشتغال و بازار کاری، نمایش خوبی از خود ارائه دهد، شک نکنید که هم میل داوطلبان کنکور و هم خانوادههایشان تغییر خواهد کرد. به هر حال، یکی از اصلیترین علتهای انتخاب رشته، انتخاب شغل پس از آن و درآمدزایی مطلوب است؛ نگرانی بزرگی که همواره خانوادهها آن را دارند. در واقع شاید خود نوجوانان به واسطه اولویت بیشتر عشق و علاقهشان گاهی سراغ رشتههای کمدرآمد هم بروند اما همواره اولویت پدر و مادر، پولسازترین رشتههاست.
آیا به نظر شما کنکور در تمام این سالها نقش تخریبی برای سرمایه انسانی کشور داشته است؟ روش جدید چطور میتواند مانع این تخریب شود؟
استرس و فشاری را که داوطلبان کنکور در سالهای پایانی دبیرستان متحمل میشوند میتوان مهمترین نقد بر آزمون کنکور دانست. سیستمی که سبب شده تا نوجوانان در این سالها تحت شدیدترین فشارها قرار گیرند اما برای بررسی بهتر این مورد باید پرسید که جایگزین کنکور چیست؟ یکی از بهترین راهها که پیشتر از ما سایر کشورها هم سراغ آن رفته و موفق بودهاند، دادن استقلال به دانشگاههاست. اینکه دانشگاهها از شکل دولتی خارج شوند و بتوانند آزمونهای ورودی خودشان را برگزار کنند. آزمونهایی تحت عنوان پایان دوره دبیرستان یا حتی امتحانات ادواری.
نکته مهم در این بخش آنجاست که ما باید توجه داشته باشیم، زمانی که یک دانشجو، مثلاً دانشجوی پزشکی دوره روزانه دانشگاه تهران وارد این دانشگاه میشود، دولت یارانه قابل توجهی را صرف تحصیل او میکند. در این شرایط و در صورتی که مکانیسم این تخصیص یارانه به شکل شفاف و روشن و صریح نباشد، میتواند بسترساز ایجاد فساد شود. اگرچه در همین سالهای اخیر هم که گاهی حرفهایی درباره تقلب در کنکور یا فروش سوالات و صندلی دانشگاه مطرح شد، موردهای محدودی بود اما باید نسبت به این مساله نگرانی داشت. یا مواردی همچون گرفتن پذیرش در پردیسهای بینالمللی یا دانشگاههای آزاد.
راهحل بعدی این است که همه دانشگاههای دولتی از منبع بودجهای به صورت مرسوم فعلی منفک شوند. اداره دانشگاه با این روش این امکان را مهیا خواهد کرد تا دانشگاه مشخصاً بودجهای از دولت دریافت نکند که این اقدام، دانشگاه را در همان مسیر استقلال قرار میدهد، اما از سوی دیگر، وقتی آزمون برگزار شد، دولت برخی نفرات را بورسیه کند. در واقع دانشگاه این امکان را داشته باشد که هم از طریق آزمون و از طریق بیرونی که همان امتیاز بورس است، دانشجو بگیرد. البته طبق هشداری که قبلاً دادم، باید این دو ابزار را با احتیاط کامل و در کنار هم استفاده کرد تا مساله و نگرانی از بابت فساد دوباره ایجاد نشود.
تا همین دو دهه پیش، ورود به دانشگاه و رشته خوب باعث میشد که بسیاری از افراد بتوانند جایگاه و طبقه اجتماعی خود را تغییر دهند. درس خواندن برای قشر متوسط و پایینتر از آن از این جهت اهمیت ویژهای پیدا میکرد که دختر و پسری که به دانشگاه خوب میرفتند، نهتنها زندگی خودشان بلکه میتوانستند زندگی خانواده خودشان را هم ارتقا دهند. این ویژگی خاص دانشگاه، در سالهای اخیر به دو دلیل از بین رفته است. نخست اینکه، ارزش تحصیل به طور کلی با آنچه در گذشته ایران بود قابل مقایسه نیست. اگر در قدیم شما تنها در برخی خانوادهها میدیدید که کسی لیسانس داشته باشد، حالا دکترا داشتن عملاً اتفاق خاصی نیست. از طرف دیگر، فرآیندِ پیش از ورود به دانشگاه هم حالا طبقاتی شده است. به این شکل که در بسیاری از موارد خانوادههایی میتوانند فرزند خود را در رقابت کنکوری و بین رشتهها و دانشگاههای خوب قرار دهند که توانایی مالی بالایی داشته باشند. بتوانند فرزند خود را در آموزشهای شدید آمادگی کنکور نامنویسی کنند، آنها را به مدارس ویژه بفرستند و به طور کلی، حالا رسیدن به دانشگاه خوب هم هزینهبردار شده است.
مخالفان کنکور معتقدند که برای زدودن بحرانهای ناشی از کنکور باید به طور کامل آن را حذف کرد اما سیستم مدام آن را به تعویق میاندازد. نظر شما چیست؟
از نظر من اتفاقاً تغییرات در این سطوح باید همواره با احتیاط انجام شود. اینطور به شما بگویم که خیلی بهتر است که در سیستم آموزشی ما تغییر واضحی در روند آزمون کنکور در چند دهه اخیر صورت نگرفته است. نسبت به اینکه میدیدیم هربار یک تغییری انجام میشد و به در بسته میخورد. اما در مقابل، درنظر نگرفتن خطاها کار اشتباهی است.
کنکور امکانهای زیادی را هم ایجاد کرده است. به طور مثال، سازمان سنجش را تصور کنید که مجری برگزاری کنکور است. شکی در این نیست که متزلزل شدن کنکور، به معنی متزلزل شدن این سازمان خواهد بود. سازمانی که در سالهای اخیر و در بین سیستم نهادی و بوروکراسی کشور برای خود جایگاهی ساخته و قطعاً حاضر نیست آن را از دست بدهد.
ایجاد تنش روانی برای داوطلباان و خانوادههایشان هم از دیگر معضلات کنکور است. به نظر شما روش جدید تاثیری در این مساله خواهد داشت؟
پاسخ دادن به این سوال کار من نیست. شاید مثلاً یک روانشناس بگوید که دومرحلهای شدن باعث افزایش تنش و اضطراب در جامعه خواهد شد یا دیگری عقیده داشته باشد که داشتن یک فرصت ثانویه سبب شود تا افراد استرس کمتری را در آزمون مرحله نخست تجربه کنند. به همین دلیل من نمیتوانم پاسخ دقیقی به این سوال بدهم اما نباید فراموش کرد که همه فشارهای کنکور هم مربوط به ماهیت خود کنکور نیست. بخش دیگر آن، بر عهده خانوادههایی است که یا به دنبال عملی شدن رویاهای خود از طریق فرزندانشان هستند یا آنها که نمیخواهند واقعبین باشند و تواناییهای حقیقی فرزند خود را نمیبینند و اصرار دارند که مثلاً فرزندشان حتماً در یک دانشگاه و رشته خاص درس بخواند. همچنین آن دسته از والدینی که هنوز جایگاه اجتماعی افراد را در یکسری رشته خاص محدود میکنند هم تقصیر دارند. در مقابل، در بسیاری از موارد، اولیای مدارس هم همین راه را میروند. دیده شده که یک مدرسه وقتی حس کرده دانشآموزش نمیتواند رتبه مورد نظر آنها را در کنکور بیاورد، عذرش را خواسته است. باید این نرمهای اجتماعی را تغییر داد و فرهنگ جامعه را هم عوض کرد. هر زمانی که فرزندان ما توانستند به جای خواندن اجباری برق، مهندسی معدن بخوانند یا به جای حقوق، ادبیات را انتخاب کنند یا به جای اینکه پزشک بشوند، در رشته علوم آزمایشگاهی ادامه تحصیل بدهند، بدون اینکه خانواده و مدرسه و اجتماع آنها را قضاوت کند، آنجاست که میتوان به ایجاد تغییرات بیشتر امیدوار بود. شاید بتوانیم آرزو کنیم که روزی برسد که در آن، موسسات مستقلی سرغ ارزیابی و دادن رنکینگ به مدارس با فاکتورهایی جدید بروند. موسساتی که 20سال بعد دانشآموزان را رصد کنند و ببینند که کدامیک از آنها، از نظر فاکتورهای سلامت روان جلوتر است. میتوان فاکتور کسب درآمد و حسن تحصیل را هم سنجید.
توجه به سلامت روان دانشپذیران، حلقه مفقوده و مورد غفلت واقع شده سیستم آموزشی ماست که باید هرچه زودتر جایش را پر کنیم. این موسسات فعالیت میکنند و حتماً هم ما اخبار و حواشی مختلفی درباره آنها شنیدهایم اما باید عملکرد و فعالیتشان نظاممند شود. باید تحت نظر مشخص و جدی قانون باشند. کنترل جدی نسبت به آنها انجام شود و در مقابل هم، برگزاری یک کنکور خلاقانه میتواند به مرور، نقش این موسسات را کاهش دهد.
ایده شما برای سیستم آموزشی کشور برای جایگزین کنکور چه خواهد بود و آیا چشماندازی برای خداحافظی همیشگی با این آزمون متصور هستید؟
در حال حاضر شاید نتوان یک سیستم آزمونی کامل را معرفی کرد اما میتوان به چند اصول راهنما اشاره کرد که در آینده به کار بیاید. نخست اینکه به هیچ عنوان لازم نیست ورود به تمامی دانشگاهها از طریق کنکور سراسری باشد. همه داوطلبان اساساً قرار نیست که پزشکی و حقوق و مهندسی بهترین دانشگاهها را بخوانند. پس لازم نیست یک آزمون کلی برای همه برگزار شود. شما شک نکنید که اگر سوابق تحصیلی و آزمونهای تعیین سطح را جایگزین کنیم، عملاً 60 تا 70 درصد داوطلبان از چرخه کنکور سراسری کنارهگیری خواهند کرد.
شاید بتوان آزمون کلی کنکور را حذف کرد اما کماکان دانشگاههای برتر برای جذب دانشجوهای خود نیازمند غربالگریهایی هستند. در واقع رقابت برای ورود به دانشگاههای خاص ادامه دارد و باید هم اینطور باشد. کمااینکه همین جریان در سایر کشورها هم قابل مشاهده است. اما باید توجه داشت که ورود به این دانشگاهها باید کاملاً عادلانه صورت گیرد و وضعیت مالی خانوادهها نباید روی شانس داوطلبان برای رسیدن به دانشگاههای شاخص اثری بگذارد. همانطور که گفته شد، آزمون برگزار شود، دانشگاه داوطلبان برتر خودش را جذب کند و دولت هم این امکان را در اختیار برخی افراد با نمرههای ویژه قرار دهد که بورسشان کند. از این راه میتوان طبقات مختلف کشور را در نهایت به دانشگاههای خوب رساند. ما لازم داریم تا در این زمینه تجارب دنیا را رصد کنیم. حتماً 200 کشور دیگر هم هستند که مشکلاتی شبیه به ما داشتهاند. راهی را رفتهاند، تجربه کردهاند و اشتباهات و خطاهایشان را اصلاح کردهاند. حالا ما این فرصت را خواهیم داشت تا با خطای کمتر، به نتیجه بهتر برسیم. شاید روزی به اینجا برسیم که کنکور نه دو بار در سال که 12 بار در سال برگزار شود. داوطلبان هر ماه امکان شرکت در کنکور را داشته باشند. چیزی شبیه به آنچه در آزمونهای آیلتس و تافل اجرا میشود. شاید همین روش هم کمک کند تا بازار کار و اشتغال دچار تنوع بیشتر شود.