تورم روی اعصاب
بحرانهای اقتصادی با روان آدمها چه میکند؟
نیلوفر حامدی: بهمحض اینکه فشاری بر زندگی افراد وارد میشود، سیستمهای بدن سپرهای دفاعی خود را فعال میکنند. ارگانهای مختلفی دست به کار میشوند اما حقیقت تلخ آن است که توان این ارگانها برای مدیریت و کنترل اوضاع نامحدود نیست. بدن که وارد پروسه فشار حداکثری میشود، فشارها ضربات خود را وارد میکنند. روان انسان؛ یکی از نخستین ارگانهایی است که نسبت به بحرانهای اینچنینی تحت تاثیر قرار میگیرد؛ اگرچه خوششانس نبوده و توجهات به او حداقلی است. شیوع ویروس کرونا نمونه خوبی برای این وضعیت است. بررسیهای سامانه خودارزیابی روانشناختی نشان میدهد در طول شش ماه اول شیوع کرونا ۹ تا ۱۱ درصد استرس، اضطراب و افسردگی شدید و متوسط گزارش شده است و اکنون این رقم به ۱۶ درصد افزایش یافته است. واضح است که فشارهای وارده بر زندگی افراد میتواند متعدد باشد و طبق تجربه زیسته در ایران، مشکلات اقتصادی را میتوان به عنوان یکی از شاخصترین بحرانها به حساب آورد. مشکلات اقتصادی که در قالب تورم، نرخ بیکاری، درآمد ناکافی و کاهش ارزش پول ملی خود را نمایان میکند و بهطور مستقیم بر تمامی ساحتهای زندگی افراد تاثیر میگذارد. متاسفانه اهمیت سلامت روان در جامعه ما مغفول مانده و بیشتر سرمایهگذاریهای عرصه سلامت در کشور به مقوله سلامت جسمی معطوف شده است؛ در صورتی که ریشه بسیاری از مشکلات کنونی جامعه ما اختلالات روانپزشکی افراد است که بار مزمن و مداومی را به لحاظ اقتصادی، کیفیت و میزان رضایت از زندگی بر دوش جامعه وارد میکند. گرچه بسیاری از بیماریهای روانی منشأ ژنتیک دارد اما بعضی از آنها ناشی از عوامل محیطی است. برای مثال کرونا، فقر، بیکاری و مهاجرت اجباری بر اثر جنگ میزان بیماریهای روانی را بالا میبرد و آنها را تشدید میکند و در این شرایط، غفلت سیاستگذاریهای کلان در زمینه سلامت روانی و جسمی افراد جامعه، تبعات نگرانکنندهای خواهد داشت. بنابراین اهمیت سرمایهگذاری در این حوزه اگر بیشتر از سلامت جسم نباشد، کمتر نیست. در واقع هم مشکلات اقتصادی بر افزایش اختلالات روانی مردم یک جامعه اثر میگذارد و هم این تاثیر متقابل است. یعنی هزینهکرد جامعه برای درمان این بیماریها و تاثیر زیادی که از نظر از دست دادن سرمایه اجتماعی خود دارد، بار دیگر به کشور ضربه اقتصادی وارد میکند و هزینه بر دوشش میگذارد. با وجود این و بهرغم تاکید چندینباره فعالان این حوزه، هنوز هم بیمههای پایه و تکمیلی، هزینههای این بیماریها را پوشش نمیدهد. شاید جالب باشد که بدانید، اگر فردی اقدام به خودکشی هم بکند و به دنبال این کار در بیمارستان بستری شود، بازهم بیمههای محدودی هستند که هزینهها را پوشش میدهند. سوال اینجاست که چه تفاوتی بین این بحران بزرگ فردی قابل تعمیم به جامعه با سایر بیماریهای جسمی وجود دارد؟ اینها همه در حالی است که دبیر کمیته روانپزشکی اجتماعی انجمن روانپزشکان هم از تاثیر فشارهای اقتصادی بر آمار خودکشی و بستری شدن افراد در بیمارستانهای روانپزشکی خبر داده است. در این پرونده میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که تورم چگونه روان آدمها را به هم میریزد؟ چه میشود که جیب خالی، اختلالات روانی به همراه میآورد و در شرایط حاد، کار به بیمارستان روانپزشکی و خودکشی میکشد؟