معرف اقتصاد کلان به دنیای مدرن
«رودی دورنبوش» چگونه مفاهیم و الگوهای جدید اقتصادی را تبیین کرد؟
در جهانی که نمیتوان عمری برای ماندگاری متصور شد و تاریکیها اشتیاق بیشتری برای اقامت دارند، روشن کردن چراغی –هرچند به مثابه کورسوی امید- میتواند تا همیشه ماندگار باشد. حالا اگر این چراغ در تجسم کتابهایی تکثیر شود که تا سالهای سال در دانشگاهها و محافل علمی مورد استفاده و ارجاع قرار بگیرد، دیگر جادوی بقا خواهد بود. «رودی دورنبوش» نقش این چراغ را در علم اقتصاد و به خصوص اقتصاد کلان به خوبی ایفا کرد. او نهتنها نسلی از اقتصاددانان و سیاستگذاران برجسته را تربیت کرد، بلکه یکی از مهمترین موفقیتهای علم اقتصاد در دوره مدرن را رقم زد؛ تا جایی که بسیاری معتقدند پژوهشها و تحقیقات دورنبوش، میزان تاثیرگذاری اقتصاد کلان بینالمللی را در دنیای مدرن و امروزی تعریف کرد.
از قلب مکتب شیکاگو تا تدریس اقتصاد
ستاره رودریگر دورنبوش در هشتمین روز ماه ژوئن سال 1942 در شهر کرفلد و کرانه رودخانه زیبای راین درخشید. با این حال او تنها تا ابتدای سالهای جوانی در آلمان دوام آورد و بعد از پایان دوره دبیرستان، برای ادامه تحصیلاتش راهی خارج از کشور شد. ژنو اولین مقصد دورنبوش بود تا مدرک کارشناسی علوم سیاسی خودش را در سال 1966 از دانشگاه بینالمللی ژنو بگیرد. او تا یک سال بعد از فارغالتحصیلی هم در این شهر ماند و به عنوان استادیار اقتصاد در موسسه مطالعات عالی توسعهای و بینالمللی ژنو فعالیت کرد تا اولین تجربه کاریاش در یکی از برجستهترین موسسات علمی و حرفهای اروپا شکل بگیرد. ژنو اما گویا مبدأ و آغاز راه دورنبوش بود، نه مقصد. به همین خاطر بود که در سال 1967 راهی ایالات متحده آمریکا شد تا تحصیلاتش در اقتصاد را در آنجا ادامه دهد. در آنجا به دانشگاه شیکاگو رفت و در سال 1971 دکترای اقتصادش را از قلب تپنده مکتب اقتصادی شیکاگو و خانه بسیاری از مهمترین اقتصاددانان جهان دریافت کرد.
هرچند مدت کمی در دانشگاه شیکاگو به تدریس اقتصاد پرداخت، اما دوره تدریس جدی او از دانشگاه راچستر آغاز شد. دورنبوش در دانشکده اقتصاد راچستر دو سال به عنوان استادیار اقتصاد فعالیت کرد و در تابستان سال دوم به عنوان همکار تحقیقاتی به مدرسه اقتصاد لندن پیوست. او اما یکبار دیگر برای تدریس اقتصاد بینالمللی به دانشگاه شیکاگو رفت و در سال تحصیلی 1975-1974 در این دانشگاه بود. در نهایت اما مسیر دورنبوش برای تدریس به دانشگاه امآیتی ختم شد. هرچند او در سال 1975 به عنوان استادیار اقتصاد وارد این دانشگاه شد، اما یک سال بعد به سمت استادی رسید و تا پایان عمرش بر کرسی استادی اقتصاد دانشگاه امآیتی تکیه کرد. رودی دورنبوش به مدت 27 سال در دانشگاه امآیتی به تدریس اقتصاد پرداخت و نقش تاثیرگذاری در تعریف شاخه مدرن اقتصاد بینالملل داشت. او با مشاوره به بیش از 125 رساله دکترای اقتصاد، سهم مهمی در شکلگیری نسلی از اقتصاددانان برجسته جهان و جامعه اقتصاد دانشگاه امآیتی دارد. «پل کروگمن» اقتصاددان آمریکایی و یکی از شاگردان دورنبوش، او را یکی از بهترین استادان اقتصاد جهان میداند و میگوید: «در نسل من تقریباً هر کسی که در اقتصاد کلان یا بینالملل رشد کرد و جایگاهی بهدست آورد، شاگرد رودی دورنبوش بود.»
الگویی فراتر از هدف
فعالیتهای رودی دورنبوش بیشتر روی اقتصاد بینالملل به خصوص سیاستهای پولی، توسعه اقتصاد کلان و تجارت بینالملل متمرکز بود. بسیاری از دانشجویان، شاگردان و همکارانش معتقدند او استعداد عجیبی در پیدا کردن مرکز اصلی مشکلات و توضیح آن با عبارات ساده و قابل فهم داشت؛ مثلاً میتوانست نوسانات قیمت و نرخ ارز را با شفافیت خوبی توضیح بدهد و برای این کار مدل و الگوی تعریفشده خودش را داشت. «الگوی فراتر از هدف» یا فرضیه فراتر از نرخ ارز همان مدلی بود که نام رودی دورنبوش را در علم اقتصاد ماندگار کرد. او در این مدل به توضیح تئوریک سطوح بالای نوسان و تحریکپذیری نرخ ارز میپردازد. مهمترین مشخصههای این مدل شامل فرضیههایی هستند که ثابت میکنند قیمت کالاها در کوتاهمدت به سختی و بسیار کند تغییر میکنند، اما قیمت ارزها انعطافپذیر و قابل تغییر هستند. این آربیتراژ -استفاده از تفاوت قیمت میان دو یا چند بازار برای کسب سود بیشتر- در بازارهای مالی از طریق ایجاد تعادل با کمک برابری نرخ بهره، مهار میشود و انتظارات از نوسانات نرخ ارز یکپارچه و ثابت باقی میماند.
دورنبوش زمانی این مدل را توسعه داد که بسیاری از اقتصاددانان همچنان بر این عقیده بودند که بازارهای ایدهآل باید به تعادل و موازنهای برسند و در همانجا باقی بمانند. به عقیده آنها تحریکپذیری و نوسان در یک بازار، تنها میتوانست نتیجه نقص و کاستی یا اطلاعات نامرتبط یا تغییر و تعدیل موانع در آن بازار باشد. دورنبوش در مخالفت با این دیدگاه، چنین استدلال میکرد که نوسان در واقع نوعی دارایی اساسیتر از آن ثبات کاذب است. بر اساس مدل دورنبوش، وقتی تغییری در سیاست پولی اتفاق میافتد، بازار تعادل تازهای میان قیمتها و کمیتها ایجاد خواهد کرد. قبل از هر چیز، به خاطر مقاومت قیمت کالاها به تغییر، قیمتها در بازارهای مالی به تعادلی کوتاهمدت میرسند. بعد از آن اما قیمت کالاها مقاومت خودشان به تغییر را از دست داده و به سطح تازهای از تعادل میرسند و تداوم این روند باعث تغییر و نوسان قیمتها در بازار ارزهای خارجی میشود؛ اتفاقی که باعث ایجاد سطح جدید و بلندمدتی از تعادل میشود. در نتیجه میتوان گفت بازار ارزهای خارجی واکنش اغراقشده و شدیدی به تغییر سیاست پولی میدهد و در طول زمان به سطوح مختلفی از تعادل میرسد.
در حقیقت دورنبوش توانست با در نظر گرفتن یک سیستم کوچک اما باز اقتصادی و بررسی انتظارات از نرخ ارز، مدلی را توسعه بدهد که الگویی واقعیتر از الگوی ماندل-فلمینگ بود. الگوی ماندل-فلمینگ نوعی مدل اقتصادی است که «رابرت ماندل» و «مارکوس فلمینگ» آن را توسعه دادند و در واقع یک اقتصاد کوچک را توصیف میکند. این مدل استدلال میکند که اقتصاد نمیتواند همزمان نرخ ارز ثابت، پویایی کامل سرمایه و سیاست پولی مستقلی را حفظ کند. این اصل اغلب به نام سهگانه غیرممکن، نامقدس، آشتیناپذیر و متناقض شناخته میشود.
سیاست عوامگرایی در اقتصاد کلان
رودی دورنبوش به جز تبیین مفاهیم، الگوها و فرضیههای اقتصادی، همیشه دغدغه آموزش این موارد را به زبانی ساده و قابل فهم داشت. درست به همین خاطر هم بود که از سال 1985 تا بیش از پانزده سال به عنوان دستیار سردبیر ژورنال تخصصی اقتصاد، فعالیت کرد. او همچنین در تحقیقات و پژوهشهای مختلفی که در کمیته مشورتی اداره ملی تحقیقات اقتصادی انجام شد، حضور فعال و پررنگی داشت. دورنبوش مسوولیتهای دیگری در موسسات و نهادهای مختلف از جمله موسسه اقتصاد بینالملل، پنل مشورتی آکادمیک در بانک مرکزی آمریکا در نیویورک و بوستون، شورای مشورتی مرکز تحقیقات اقتصادی و اجتماعی در ورشو و سرپرست موسسه اقتصاد در گذار در مسکو داشت. با این همه اما شاید حضور و فعالیت او در صندوق بینالمللی پول بیش از تمام اینها تاثیرگذار بود و دیده شد. دورنبوش در صندوق بینالمللی پول اقدامات بحثبرانگیزی برای توسعه سیاستهای ایجاد ثبات به خصوص در کشورهای آمریکای لاتین انجام داد. او همراه با «سباستین ادواردز» -اقتصاددان اهل شیلی- اصطلاح عوامگرایی در اقتصاد کلان را ساخت و رواج داد؛ اصطلاحی که در زمان انجام تحقیقی مشترک در سال 1990 ابداع شد و به سیاستهایی اشاره دارد که بسیاری از حاکمان کشورهای آمریکای لاتین بهکار میگیرند تا به کمک آن هزینه دولت و دستمزد واقعی را به روشی ناپایدار افزایش دهند که در نهایت به افزایش نرخ تورم، رکود تورمی و رکود اقتصادی منجر میشود که باعث میشود درآمد واقعی به میزانی پایینتر از گذشته و زمانی پیش از رواج عوامگرایی برسد. آنها در توضیح این عبارت به سیاستهای مالی و پولی بهکار گرفتهشده از سوی «سالوادور آلنده» در شیلی و «آلن گارسیا» در پرو، اشاره کردند. دورنبوش و ادواردز به همین بهانه در سال 1991 کتابی با عنوان «اقتصاد کلان عوامگرایی در آمریکایی لاتین» را نوشتند و در آن موارد بیشتری از جمله آرژانتین، مکزیک و برزیل را تحلیل و بررسی کردند. پل کروگمن -یکی از شاگردان دورنبوش- در ادامه راه استادش و در سال 2014 به موارد جدید دیگری از عوامگرایی در اقتصاد کلان اشاره کرد که «کریستینا الیزابت فرناندز د کرشنر»- معاون رئیسجمهور آرژانتین و همچنین دولت وقت ونزوئلا با سیاستهای مالیشان در این کشورها اجرا کردند.
آزمایشگاهی برای اقتصاد بینالملل
آزمایشگاه اقتصاد جهانی (WEL) یکی دیگر از مهمترین اقدامات ماندگار رودی دورنبوش بود؛ یک مرکز تحقیقاتی در دانشکده اقتصاد دانشگاه امآیتی که در ژانویه سال 1992 به وسیله دورنبوش و «استنلی فیشر» -اقتصاددان آمریکایی و معاون وقت بانک مرکزی آمریکا- تاسیس شد. سه سال بعد و زمانی که فیشر دانشگاه امآیتی را ترک کرد، دورنبوش بر صندلی ریاست این آزمایشگاه نشست و تا زمان مرگش آن را اداره کرد. آزمایشگاه اقتصاد جهانی دو هدف اساسی داشت که در استفاده از دانش دانشجویان، فارغالتحصیلان و همکاران امآیتی که از مباحث اقتصاد جهانی و بینالمللی مطلع بودند و همچنین ارائه منابعی برای حمایت از تحقیقات دانشآموختگان و محققان جوان، خلاصه میشدند. با این اوصاف بود که بودجه این آزمایشگاه از سوی گروهی از همکاران، شرکتهای آمریکایی و خارجی، دولتها و حتی افراد علاقهمند تامین میشد که در میان آنها نامهای شناختهشدهای مانند جنرالالکتریک، بانک مشترکالمنافع سوئیس، بانک مرکزی ایتالیا، بانک مرکزی چین، سیتیبنک، موسسه مالی و سرمایهگذاری گلدمن ساکس و موسسه تحقیقاتی کرهجنوبی وجود داشتند.
آزمایشگاه اقتصاد جهانی برای مبادله اطلاعات و اقداماتش، همکاران و حامیان را در جریان تحقیقاتش قرار میداد و هر سال دو بار کنفرانسی به همین بهانه برگزار میکرد. البته در کنار این کنفرانسها، آنها در واقع به تخصص و دانش و تجربیات رودی دورنبوش هم دسترسی داشتند. این کنفرانسها با محوریت سیاستهای مالی و پولی در آمریکا و اقتصاد بینالملل در نیویورک و واشنگتن برگزار میشدند. نتایج بهدستآمده از تحقیقات انجامشده در این آزمایشگاه، به صورت گزارشهایی در اختیار نهادهای دولتی و بینالمللی قرار میگرفت و بخشهای تخصصیتر در ژورنالهای حرفهای اقتصاد منتشر میشدند. این در حالی بود که دورنبوش همراه با دیگر همراهانش یعنی پل کروگمن و پل ساموئلسون، معمولاً هر ماه مقالهای برای نشریات تخصصی مینوشتند. این آزمایشگاه همچنین گاهی اقدام به برگزاری سمینارهایی درباره موضوعاتی خاص میکرد تا به بحث درباره آن، شفاف کردن ریشهای مسائل و انتخابهای پیشرو بپردازد.
اقتصاددانی تاثیرگذار
نام رودی دورنبوش روی کتابهای آموزشی زیادی باقی ماند تا راهش در آموزش مفاهیم اقتصادی ادامه داشته باشد؛ کتابهای موفق که هر کدام به چاپهای متوالی رسیده و بعضی از آنها به چندین زبان مختلف ترجمه شدهاند. او بسیاری از این کتابها را با همکاری دوست و همراهش استنلی فیشر مینوشت، اما در مجموع دورنبوش چیزی نزدیک به سی کتاب را به صورت مشترک و مستقل نوشت و منتشر کرد. او همچنین بارها و بارها در مجمع جهانی اقتصاد روی صحنه رفت و درباره سیاستهای پولی سخنرانی کرد. دورنبوش آنقدر در کارش جدی بود که هر وقت در طول صحبتش گوشی موبایل کسی زنگ میخورد، او را ملزم میکرد که سوالی درباره مبحث مربوطه بپرسد.
فعالیتها و اقدامات دورنبوش در زمینه اقتصاد کلان و بینالملل آنقدر تاثیرگذار و بااهمیت بودند که توجه نهادهای بسیاری از کشورهای جهان را به خودشان جلب میکردند و آنها را به تحسین وامیداشتند. همین بود که او دهها نشان افتخار و جوایز مختلف را از آن خود کرد که بعضی از مهمترین آنها عبارتاند از: بورس تحصیلی گوگنهایم در سال 1979، همکار افتخاری آکادمی علم و هنر آمریکا، دکترای افتخاری از دانشگاه بازل سوئیس در سال 1988، استاد افتخاری دانشگاه لیما در پرو، عضو خارجی آکادمی هنر و ادبیات فنلاند در سال 1992، دکترای افتخاری دانشگاه کاتولیک لیما در پرو در سال 1998، بورس تحقیقاتی مرکز مطالعات اقتصادی دانشگاه مونیخ در سال 1998 و از همه مهمتر قرار گرفتن در فهرست بنیاد مقالات پژوهشی اقتصاد از صد اقتصاددان برتر جهان.
رودی دورنبوش مدتها با سرطان جنگید، اما در نهایت در شصتسالگی تسلیم آن شد و در بیست و پنجمین روز از ماه جولای سال 2002 و در خانهاش در واشنگتن از دنیا رفت. دو ماه بعد و در بیست و هفتم سپتامبر، آزمایشگاه اقتصاد جهانی به مناسبت بزرگداشت او کنفرانسی برگزار کرد تا از اقدامات و فعالیتهایش تقدیر شود. استنلی فیشر در این کنفرانس گفت: «رودی همیشه حرف دلش را میزد و در مواقع لزوم به راحتی انتقاد میکرد. رک و صادق بود. وقتی میخواست مسائل مربوط به سیاستهای پولی و مالی را بررسی کند، جزئیات نهچندان مربوط را کنار میگذاشت و مستقیم به قلب موضوع میرفت. کارمند شگفتانگیز و استادی دقیق بود. آزمایشگاه اقتصاد جهانی تنها یکی از تلاشهای او برای کمک فکری و مالی به دانشجویان و علاقهمندان به علم اقتصاد بود.» بعد از این کنفرانس اعضای دانشکده اقتصاد دانشگاه امآیتی به این نتیجه رسیدند که ادامه فعالیت آزمایشگاه اقتصاد جهانی بدون حضور رودی دورنبوش منطق و معنایی ندارد. به این ترتیب بود که این آزمایشگاه در ماه نوامبر همان سال برای همیشه تعطیل شد.