جامعه کارآفرین
کشورها برای تقویت کارآفرینی چه سیاستهایی باید در پیش گیرند؟
سالهاست که بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای اروپایی به دنبال حرکت به سمت جامعهای کارآفرین هستند. دهههاست که سیاستگذاران تلاش دارند تا بر اساس فرآیند «آموزش، مقرراتزدایی و تامین مالی» رویکرد نوآورانه و کارآفرینانه را در کشورهای مختلف تشویق کرده و امکان گذار جامعه به جامعهای کارآفرین را فراهم سازند. اما مشکلی که پس از دههها کار به نظر رسیده، این است که نیاز به اصلاحات عمیقتری برای ایجاد این گذار در جامعه وجود دارد.
یک جامعه کارآفرین، جامعهای است که رشد اقتصادی پایدار، همهجانبه و نوآورانه را بر اساس یک چارچوب نهادی در حوزههای مالی، علمی و اطلاعاتی جامعه، به سمت کارآفرینی نوآورانه سوق میدهد. دیلی و همکاران در سال 2018 در مقالهای که منتشر کردهاند، نهادهای کلیدی را که با یکدیگر این چارچوب را تشکیل میدهند، برشمردهاند. بر اساس ادبیات هال و ساکیس که در سال 2001 با عنوان تفاوتهای سرمایهداری ارائه دادهاند، دیلی بخشهای مختلف نهادی را برمیشمرد و معتقد است که جامعه نوآور در شرایطی ساخته میشود که نهادهای مختلف با تعامل با یکدیگر کارآفرینی را تشویق کنند. آنها اطلاعات مربوط به 20 کشور مختلف را تحلیل کردهاند و نشان دادهاند که چگونه مجموعهای هستهای از نهادهای مختلف که رابطه میان نهادهای مالی کارآفرین و ذینفعان آنها، نیروی کار و سازمانهای تحقیق و توسعه را شکل میدهند، در میان کشورهای مختلف به صورت سیستماتیک متفاوت هستند و اینکه چگونه این نهادها باعث ایجاد و رشد انواع مختلف کارآفرینی در کشورهای مختلف شدهاند. با بررسی این مقاله و دیگر مقالههای این حوزه، میتوان جمعبندی کرد که حکمرانی قانون یکی از مهمترین ویژگیهایی است که باید یک جامعه کارآفرین در اختیار داشته باشد. با وجود این، نیاز به پیشنهادهایی برای بهبود شرایط قانونی در این جوامع نیز وجود دارد. به عنوان مثال، بررسیای که در سال 2018 و در زمینه مبارزه ایتالیا با جرائم سازمانیافته انجام شده است، نشان داده که مقابله ساختارمند و تهاجمی با باندهای خلافکار تاثیرات ناخواستهای بر توانایی کارآفرینی در جامعه ایتالیا داشته است. این پژوهش نشان داده است که چگونه نهادها در یک زمینه مشخص و محکم بر یکدیگر تاثیر میگذارند. البته این پژوهش به دنبال این نبود که اجازه گسترش فعالیتهای مجرمانه را بدهد یا به دولتها پیشنهاد کند که با این فعالیتها مبارزه نکنند، چراکه عدم مبارزه دولتها با این موارد، باعث ایجاد کارآفرینی سیاه و زیرزمینی خواهد شد. اما مشاهده شده است که تغییرات نهادی میتوانند باعث اصلاحات شوند و تغییرات ناخواستهای بر سرمایهگذاری و ایجاد کسبوکارهای جدید و نوآورانه داشته باشند.
دانش
توانایی یک جامعه در افزایش ثروت و رفاه خود در طول زمان ارتباط تنگاتنگی با توانایی آن در توسعه، ایجاد و بهکارگیری علم و دانش دارد. نقش کارآفرینی در استفاده از این دانش و تبدیل آن به ثروت بسیار حیاتی و کلیدی است. کسبوکارهای جدید به ویژه در استارتآپهای عمومی و نوآورانه، به عنوان جلوههای مهمی از سرریز دانش تولیدی از منابع دانشی شناخته میشوند. با وجود این تفاوتهای زیادی میان گونههای مختلف کارآفرینی وجود دارد که در طول زمان نیز پایدار هستند. این تفاوتها را میتوان به تفاوت در نهادهای علمی، سنتهای فرهنگی، چگونگی استفاده از دانش و قوانین و مقررات و اقدامات دولتی مربوط دانست.
بررسی سری زمانیای که برای سالهای 1907 تا 2014 انجام شده و در سال 2018 منتشر شده نشان میدهد که نقش پایگاه علمی تاریخی و فرهنگ کارآفرینی یک جامعه میتواند شاخص مهمی برای توضیح چگونگی شکلگیری صنایع خلاق در اروپا و به ویژه آلمان باشد. یافتههای این پژوهش نشان داده است که ارتباط مثبت بسیار قویای میان تمایل تاریخی به خوداشتغالی در صنایع فناورانه و ایجاد کسبوکارهای جدید در یک جامعه وجود دارد. علاوه بر این، ارتباط مثبت میان حضور دانشگاههای فنی و مهندسی که بیش از یک قرن سابقه دارند و سطح عمومی کارآفرینی تاریخی در جوامع وجود دارد. این پژوهش به وضوح نشان داده است که قدرت و سابقه وجود نهادهای علمی، فنی و مهندسی در یک جامعه باعث ایجاد سرریز علمی به جامعه و تقویت کارآفرینی میشود.
در این پژوهش بررسی نقش تجمیع سرمایه انسانی با تمرکز بر اهمیت علم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات (STEM) و تفاوت جنسیتی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان داده است کشورهایی که در آنها برابری جنسیتی گستردهتری در حوزههای STEM وجود دارد، فعالیتهای بیشتری در حوزههای کارآفرینی مبتنی بر علم دارند و نرخ رشد بیشتری از خود نشان میدهند. علاوه بر این، کاهش شکاف جنسیتی در آموزش STEM باعث تحریک فعالیتهای کارآفرینی نوآورانه شده است. بررسیهای انجامشده پیشنهاد میکنند که سیاستها باید تلاش کنند تا شکاف جنسیتی را در آموزشهای STEM و در سطح دانشگاهی کاهش دهند، اما بهتر است که به این موضوع به صورتی گستردهتر نگاه شود و شکاف جنسیتی از سنین بسیار پایین مورد توجه قرار گرفته و سعی در کاهش این شکاف در دستور کار قرار گیرد.
هزینه مالیات و دیگر هزینههای راهاندازی کسبوکارها و استارتآپها بر کانالهای سرمایهگذاری برای سرریز علمی اثر میگذارند. مالیاتها و هزینههای راهاندازی کسبوکارها (مثل هزینههای ثبتی) ممکن است باعث کاهش تمایل افراد برای نوآوری و سرمایهگذاری در حوزههای کارآفرینانه باشد. هزینه بالای کارآفرینی و راهاندازی کارهای جدید هم بر نرخ ایجاد کسبوکارهای جدید اثر میگذارند و هم باعث تغییر ماهیت آنها میشوند. بررسی بسیار بزرگی که انجام شده و 43 هزار و 223 کارآفرین از 53 کشور را مورد بررسی قرار داده به این نتیجه رسیده است که مالیاتهای شرکتی ارتباط منفی با کارآفرینی نوآورانه داشته است. اما از سوی دیگر مالیات بر درآمد تاثیر منفی خاصی بر تمایل کارآفرینان به راهاندازی کسبوکار نداشته است. پژوهشگران معتقدند دولتها باید مالیات را تا میتوانند از منافع نوآوری دور کنند. مالیات بر کالاها و خدمات به مراتب بهتر از مالیات بر درآمد و سود است. درباره استارتآپها موضوع تا حدودی پیچیدهتر است. کاهش این نوع هزینهها میتواند نرخ کارآفرینی را افزایش دهد و نتیجتاً نرخ بیکاری کاهش یافته و محیط کسبوکار را پویاتر کند. اما کاهش این هزینهها باعث کاهش سرریز علمی از مراکز علمی میشود زیرا تمایل به ورود به کسبوکار و استارتآپها افزایش پیدا کرده و هر فرد با دانش محدود یا با ایدههای ناکارا تمایل پیدا میکند که وارد این حوزه شود و به همین دلیل میزان بازگشت سرمایه از نوآوریهای چشمگیر کاهش پیدا میکند.
هنگامی که افراد مناسب کارآفرین شوند و بنگاههای خود را راهاندازی کنند، چون دانش مرتبط را دارند، نیاز به منابع مالی برای رشد خواهند داشت و به همین دلیل مورد بعدیِ مورد بررسی، بخش مالی است.
مالی
بخش مالی کارا و فعال یکی از مهمترین پیشنیازهای چکاندن ماشه تغییرات نوآورانه برای یک جامعه کارآفرین است. استارتآپهای نوآوری معمولاً از نظر مالی در مضیقه هستند و عدم تقارن اطلاعات میان وامگیرندگان و وامدهندگان باعث ایجاد واسطههای مالی به نام شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر میشود (Venture Capital Firms). شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتهایی هستند که در بازار مالی حاضر به سرمایهگذاری در حوزههایی با ریسک بالاتر هستند و حاضرند مشکل وکیل- موکل را که در عموم قراردادهای تامین مالی ایجاد میشود، با ریسک بالاتری بپذیرند. با وجود اینکه تعریف شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر در عموم کشورها یکسان است، میان کشورهای مختلف تفاوتهای ماهوی و عملکردی زیادی در بین این شرکتها وجود دارد. بخش سرمایهگذاری خطرپذیر در برخی کشورها نسبتاً کوچک است (مثل فرانسه، ایتالیا و اسپانیا) و در برخی کشورها بسیار کوچک بوده و قابل چشمپوشی هستند (مثل یونان، لهستان، جمهوری چک و رومانی).
بررسی دادههای 18 کشور اروپایی در مدت زمان 1997 تا 2015 نشان میدهد که مظنون اصلی جلوگیری از رشد استارتآپها یعنی نهادهای رسمی متغیر (مثل قوانین حمایت از سرمایهگذاری، مالیاتها و مقررات مربوط به بازار کار) نقش بسیار مهمی در کارآفرینی در اتحادیه اروپا داشته است. مورد دیگری که به نظر پژوهشگران رسیده است، نقش سرمایه اجتماعی و نهادهای غیررسمی ریشهدار در این حوزه بوده است. مورد دیگر نیز نهادهای رسمی ساختاری بودهاند، یعنی مسائلی مثل میزان تاثیرگذاری قوانین و میزان اثربخشی حکومتی که بر شکلگیری شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر تاثیر داشتهاند. بررسیهای انجامشده نشان دادند که سرمایه اجتماعی نقش مهمی در توضیح تفاوتهای این نوع شرکتها در کشورهای مختلف دارد. مشخص شد که این تاثیر غیرمستقیم است. تاثیر ساختارهای سرمایه اجتماعی بر ایجاد شرکتهای خطرپذیر به واسطه نهادهای رسمی ساختاری اتفاق میافتد و این نهادها تاثیر زیادی بر ایجاد صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر دارند. بر همین اساس مشخص شده است که عدم هماهنگی نهادی در مورد سرمایهگذاری خطرپذیر باعث عدم هماهنگی کشورهای اروپایی در این زمینه شده است.
نتایج بهدستآمده از این پژوهش دو پیشنهاد سیاستی را ارائه میکند. اول، هرچند معرفی نهادهایی که بیشتر با موضوع سرمایهگذاری خطرپذیر هماهنگ هستند باعث بهبود وضعیت استارتآپها میشود، سیاستگذاران بهتر است توجه خود را به سمت نوآوری در حوزه فینتکها سوق دهند تا در درازمدت روش تامین مالی استارتآپها تغییر کند. این کار باعث بهبود وضعیت تامین مالی استارتآپها در درازمدت خواهد شد. دوم تا زمانی که سنجههای سیاستگذاری در حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر مورد توجه قرار گرفتهاند، یکی از مهمترین ابزارهایی که باید در نظر گرفته شود، موضوع مالیاتهاست. پژوهشی که دقیقاً در این حوزه و در سال 2018 انجام شده است، این ایده را کاملاً تایید میکند. پژوهش انجامشده شواهد قوی برای ارتباط میان قوانین مترقی مالیاتی و فعالیت بنگاههای سرمایهگذاری خطرپذیر دارد. مهمترین ویژگی سیاستگذاری مناسب مالیاتی هدف گرفتن استارتآپها به گونهای است که نیاز به کاهش مالیاتگیری نباشد و از سوی دیگر، مالیات به کسبوکار و انگیزه این استارتآپها صدمهای وارد نسازد.
نیروی کار
یک جامعه کارآفرین نیاز به بازار کار انعطافپذیری دارد که افراد در آن بتوانند بدون مشکل وارد کسبوکارهای خود شوند یا تمایل پیدا کنند به فعالیت در کسبوکارهای جدید دیگران بپردازند. این مورد به ویژه درباره کارمندان و کارآفرینان ماهر و باتجربه مصداق پیدا میکند. شواهد قوی از ارتباط میان نهادهای بازار کار و جامعه کارآفرین وجود دارد. پژوهشها نشان از این دارند که مقررات بازار کار سطح کارآفرینی نوظهور را در کشورها مشخص میکنند. بر همین اساس مشاهده شده است هرچه استخدام و اخراج نیروی کار در یک جامعه سادهتر و ارزانتر باشد، میزان کارآفرینی نیز در جامعه افزایش پیدا میکند. در کشورهای عضو OECD که بازار کار آزادتر است، سطح کارآفرینی بهطور واضحی بهتر از برخی کشورهای اروپایی است که قوانین محدودکننده برای بهکارگیری و اخراج نیروی کار وجود دارد. در این کشورها نرخ ایجاد و رشد شرکتهای استارتآپی به وضوح پایینتر است.
کشورهای مبتنی بر اقتصاد رفاه در اروپا نیز وضعیت جالبی در زمینه بازار کار کارآفرین ندارند. نظامهای تامین اجتماعی در ترکیب با قوانین سختگیرانه بازار کار معمولاً باعث میشود افراد کمتری تمایل به ریسک کردن برای کارآفرینی داشته باشند. این مشکل به ویژه زمانی پیش میآید که قوانین حمایتی گستردهای مثل بیمه بیکاری، بیمه بیماری، بیمه ازکارافتادگی و بیمه عمر و مستمری گستردهای در کشور و در ارتباط با استخدام رسمی وجود داشته باشد. این کار منافع هزینه فرصت ترک کردن یک موقعیت مشخص را که حقوق دریافت میکند افزایش میدهد و عملاً از کارآفرینی مالیات گرفته میشود.
رشد
در نهایت، اهمیت کارآفرینی برای جامعه و مردم در بهبود رفاه و زندگی مردم است. این تاثیر را میتوان به روشهای مختلفی اندازهگیری کرد، اما شاید واضحترین آنها ارتباط میان درآمد و کارآفرینی است. پژوهشهای انجامشده، همه بر این موضوع تاکید دارند که محیط نهادی جامعه، سوگیری و تاثیر فعالیتهای کارآفرینی را شکل میدهد. پژوهشی که در مورد کشورهای اروپایی انجام شده است نشان میدهد نهادهایی که کارآفرینی را تشویق میکنند با تقویت کارآفرینی تولیدی باعث بهبود وضعیت زندگی مردم میشوند. در کشورهای در حال توسعه نیز مشاهده شده است که کیفیت نهادها و فعالیتهای کارآفرینانه باعث بهبود کیفیت زندگی و تقویت رشد اقتصادی میشوند.