قدرت روایتهای رسانهای
چگونه روایتهای رسانهای استراتژیهای سرمایهگذاری در بازارهای نوظهور را شکل میدهند؟
در دنیای پیچیده و پرتحول سرمایهگذاریهای بینالمللی، یکی از عواملی که بهطور فزایندهای بر تصمیمات سرمایهگذاران تاثیر میگذارد، روایتهای رسانهای است. این روایتها، که در اخبار و تحلیلهای روزانه رسانهها منعکس میشوند، میتوانند بر احساسات و درک ریسک سرمایهگذاران نسبت به بازارها تاثیرگذار باشند. یکی از جدیدترین تحقیقات در این زمینه، بر نقش روایتهای رسانهای درباره چین در شکلدهی جریانهای سرمایهگذاری بینالمللی متمرکز شده است. ایشا آگاروال، ونتونگ چن و اسوار پراساد در مقالهای که با عنوان «چگونه روایتها بر جریان سرمایه تاثیر میگذارد» به چاپ رسید، به بررسی نقش روایتهای رسانهای داخلی در شکلدهی جریانهای سرمایهگذاری بینالمللی میپردازند. این پژوهشگران با بهرهگیری از تکنیکهای پردازش زبان طبیعی (NLP) به تحلیل بیش از یک میلیون مقاله از 38 روزنامه پرداختهاند تا شاخصهایی برای اندازهگیری احساسات و ریسک مبتنی بر روایتهای رسانهای درباره چین در بازه زمانی 2007 تا 2022 در 15 اقتصاد مختلف ایجاد کنند.
در این مطالعه، مشخص شده است که روایتهای رسانهای در کشورهای مختلف تفاوتهای زیادی دارند. این تفاوتها نهتنها به موضوعات مختلف خبری بستگی دارد، بلکه احساسات موجود در این اخبار نیز متغیر است. تفاوتها هم به دلیل اختلاف در موضوعاتی است که رسانهها پوشش میدهند و هم به دلیل تفاوت در احساساتی که در هر موضوع به تصویر کشیده میشود. برای مثال، ممکن است در برخی کشورها تاکید بیشتری بر موضوعات اقتصادی باشد، در حالی که در کشورهای دیگر مسائل سیاسی یا محیط زیستی بیشتر برجسته شوند. این تفاوتها تاثیر مستقیمی بر تصمیمات سرمایهگذاری دارند، حتی زمانی که عوامل اقتصادی و مالی بنیادین مانند رشد اقتصاد و تورم کنترل میشوند. یکی از یافتههای جالب این مطالعه این است که سرمایهگذارانی که با چین آشنایی بیشتری دارند یا به اطلاعات خصوصی دسترسی دارند، کمتر تحت تاثیر روایتهای رسانهای قرار میگیرند. این نشان میدهد که دسترسی به اطلاعات دقیق و معتبر میتواند کمک کند تا سرمایهگذاران از تاثیرات نادرست رسانهها اجتناب کنند. علاوه بر این، در دورههای عدم اطمینان اقتصادی یا ژئوپولیتیک، رسانهها نقش بسیار برجستهتری در هدایت تصمیمات سرمایهگذاری ایفا میکنند. این امر بهویژه در زمانی که دسترسی به دادههای بازار دشوار باشد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. جالبتر اینکه این تحقیق نشان میدهد روایتهای سیاسی و محیط زیستی میتوانند به همان اندازه یا حتی بیشتر از روایتهای اقتصادی بر جریان سرمایهگذاریها تاثیر بگذارند. این یافته نشاندهنده اهمیت مسائل غیرمالی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاران است و به ما یادآوری میکند که تحلیلگران باید به این ابعاد نیز توجه ویژهای داشته باشند. همچنین، این مطالعه بهویژه بر تاثیر نامتقارن روایتهای منفی تاکید دارد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران معمولاً به اخبار منفی حساسیت بیشتری دارند و احتمالاً واکنشهای شدیدی به این نوع اخبار نشان میدهند.
اقتصاد روایی چیست؟
اقتصاد روایی (Narrative Economics) مفهومی است که رابرت جی. شیلر، برنده جایزه نوبل اقتصاد، معرفی کرده و تاکید میکند روایتها و داستانها میتوانند تاثیر عمیقی بر تصمیمگیریهای اقتصادی افراد و جوامع داشته باشند. این روایتها، که ممکن است از رسانهها، افراد یا شبکههای اجتماعی سرچشمه بگیرند، تفسیرهایی از رویدادهای اقتصادی ارائه میدهند و بر رفتار مصرفکنندگان، سرمایهگذاران و حتی سیاستگذاران اثر میگذارند. روایتها به دلیل قابلیت گسترش سریع در جامعه، مشابه ویروسها عمل میکنند و برخی از آنها میتوانند به روایتهای غالب تبدیل شوند و اثرات بلندمدتی بر اقتصاد داشته باشند. این روایتها اغلب با احساسات مثبت یا منفی همراه هستند و میتوانند در شرایط عدم اطمینان، تصمیمگیریهای اقتصادی را بهشدت تحت تاثیر قرار دهند. برای مثال، داستانهای مرتبط با بحرانهای مالی، مانند ورشکستگی بانکها یا سقوط بازار سهام، میتوانند ترس و نگرانی را میان مردم گسترش داده و باعث کاهش سرمایهگذاری شوند. همچنین روایتهای موفقیتآمیز درباره شرکتهای بزرگ فناوری، مانند اپل یا تسلا، موجب افزایش اعتماد سرمایهگذاران و رشد سرمایهگذاری در این بخشها شده است. این روایتها، علاوه بر تاثیر بر بازارهای مالی، میتوانند بر انتظارات عمومی نسبت به آینده نیز اثر بگذارند. از سوی دیگر، در اقتصادهای کلان، روایتها میتوانند توضیحدهنده چرخههای اقتصادی مانند رکود یا رونق باشند که همیشه مطابق با اصول بنیادین اقتصادی نیستند. رابرت شیلر در کتاب خود با عنوان «اقتصاد روایی» توضیح میدهد که تغییرات اقتصادی بزرگ، مانند رکود بزرگ دهه 1930 یا بحران مالی 2008، تا حدی تحت تاثیر روایتهایی بودند که در آن زمان در جوامع گسترش یافتند. او معتقد است که تحلیل و پیشبینی رفتارهای اقتصادی بدون توجه به قدرت روایتها ناقص خواهد بود. اقتصاد روایی همچنین بر نقش سیاستگذاران تاکید دارد؛ آنها میتوانند با مدیریت روایتها، رفتارهای اقتصادی را کنترل کنند.
مقاله چه میگوید؟
«اقتصاد روایی» مفهومی جذاب و اثرگذار است که بر قدرت روایتها در شکلدهی تصمیمات اقتصادی تاکید میکند. روایتها، داستانهایی هستند که نهتنها به تفسیر رویدادهای اقتصادی میپردازند، بلکه درک ما را از محیط اقتصادی نیز شکل میدهند. رسانههای خبری نقش کلیدی در این فرآیند دارند و با تصمیمگیریهای سردبیری خود تعیین میکنند که چه موضوعاتی برجسته شود و با چه لحنی -مثبت یا منفی- به آنها پرداخته شود. این انتخابها میتوانند بر برداشت عمومی تاثیر بگذارند و حتی بر تصمیمات سرمایهگذاری، چرخههای اقتصادی و نوسانات بازار سهام اثرگذار باشند. در این میان، نقش روایتها در اقتصادهای نوظهور، نظیر چین، بیش از پیش برجسته است. چین، بهعنوان یکی از مهمترین مقاصد سرمایهگذاری جهانی، نمونهای بارز از اقتصادی است که در آن دادههای بازار بهطور کامل در دسترس نیستند یا تفسیر آنها دشوار است. فقدان شفافیت، محدودیتهای زبانی و پیچیدگی محیط مقرراتی از جمله عواملی هستند که دستیابی به اطلاعات قابلاعتماد و تفسیر آنها را برای سرمایهگذاران خارجی دشوار میکند. در چنین شرایطی، روایتهای رسانهای میتوانند به ابزاری کلیدی برای هدایت تصمیمگیریها تبدیل شوند، زیرا آنها احساسات و برداشتهای عمومی از ریسک را شکل میدهند.
این مقاله با استفاده از پردازش زبان طبیعی (NLP) و تحلیل بیش از 4 /1 میلیون مقاله خبری از 38 روزنامه انگلیسیزبان در 15 کشور، به بررسی این موضوع پرداخته که چگونه روایتهای رسانهای داخلی درباره چین بر جریانهای سرمایهگذاری فرامرزی تاثیر میگذارند. این پژوهش، شاخصهایی برای اندازهگیری احساسات و ادراک ریسک مرتبط با چین ایجاد کرده است. این شاخصها نشاندهنده شدت مثبت یا منفی بودن احساسات و نیز تغییرات درک ریسک سرمایهگذاری در چین هستند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که این شاخصها ارتباط ضعیفی با شرایط واقعی اقتصادی و بازارهای مالی چین، اما تاثیرات قابل توجهی بر جریانهای سرمایهگذاری بینالمللی دارند. بهطور خاص، این روایتها نقش پررنگتری در شرایط عدم اطمینان ایفا میکنند و هنگامی که دادههای بازار کمتر قابل اعتماد باشند، اهمیت بیشتری پیدا میکنند. همچنین، نتایج نشان میدهد که واکنش سرمایهگذاران به روایتهای منفی شدیدتر از روایتهای مثبت است و این تفاوت، اثرات نامتقارنی را در جریانهای سرمایهگذاری ایجاد میکند. نکته جالب دیگر، تنوع در روایتها میان کشورهاست. برای مثال، در سقوط بازار سهام چین در سال 2016، رسانههایی مانند والاستریت ژورنال با استفاده از واژگانی چون «وحشت» لحن بدبینانهای داشتند، در حالی که بیزینستایمز سنگاپور نگرانی کمتری نشان داد و تاثیرات گستردهتر این رویداد را کمتر خطرناک ترسیم کرد. این پژوهش نشان میدهد روایتهای رسانهای نهتنها بازتابدهنده شرایط اقتصادی نیستند، بلکه لایههای اطلاعاتی جداگانهای ارائه میدهند که میتوانند با واقعیتهای اقتصادی فاصله داشته باشند.
یافتههای مقاله
چطور روایتهای رسانهای جریانهای سرمایهگذاری جهانی را هدایت میکنند؟ این پرسشی است که این پژوهش به آن پاسخ داده است و نشان میدهد داستانهایی که رسانهها درباره کشوری خاص، مانند چین، روایت میکنند، چگونه میتوانند تصمیمات سرمایهگذاری بینالمللی را به شکلی معنادار تغییر دهند. یافتههای این مطالعه بر اهمیت روایتهای رسانهای و تاثیر آنها در هدایت جریانهای سرمایهگذاری بهویژه به سمت بازارهای نوظهور مانند چین تاکید دارد. این پژوهش با استفاده از دادههای بیش از 20 هزار صندوق سرمایهگذاری باز در 15 کشور، به تحلیل چگونگی تاثیرگذاری احساسات مثبت و منفی ایجادشده در رسانههای محلی بر جریان سرمایهگذاری پرداخته است. بر اساس نتایج، افزایش یک انحراف معیار در شاخص احساسات مثبت رسانهها به افزایش 3 /2درصدی جریان سرمایهگذاری سهماهه به چین منجر میشود. بهطور مشابه، افزایش یک انحراف معیار در شاخص ریسک، باعث کاهش 1 /2درصدی سرمایهگذاریها میشود. این تاثیرات بهطور متوسط حدود یکچهارم جریان سرمایهگذاری سهماهه به چین را تشکیل میدهند که نشاندهنده قدرت بالای روایتهای رسانهای در شکلدهی تصمیمات مالی جهانی است. اما چرا روایتهای رسانهای چنین تاثیری دارند؟ رسانهها با سادهتر کردن تفسیر اطلاعات پیچیده و کاهش موانع دسترسی به دادهها، نقش مهمی در هدایت رفتار سرمایهگذاران ایفا میکنند. در شرایطی که دادههای دقیق و شفاف درباره یک بازار خاص، بهویژه در اقتصادهای نوظهور، بهسختی قابل دسترسی است، سرمایهگذاران به روایتهای رسانهای متکی میشوند. این اتکا بهویژه در بازارهایی مانند چین که دادهها اغلب محدود، ناقص، یا حتی به زبانهای محلی منتشر میشوند، پررنگتر است. تحلیلها نشان میدهد سرمایهگذارانی که مدت طولانیتری در بازار چین حضور داشتهاند یا اطلاعات بیشتری در مورد این کشور دارند، کمتر تحت تاثیر روایتهای رسانهای قرار میگیرند؛ مثلاً آنهایی که از قبل در این بازار حضور داشتهاند یا داراییهای بیشتری در چین دارند، کمتر به روایتهای رسانهای اتکا میکنند. یافتهها نشان میدهند که سرمایهگذارانی از کشورهای نزدیک به چین، به دلیل نزدیکی جغرافیایی، فرهنگی یا شباهتهای زمانی، وابستگی کمتری به این روایتها دارند. بااینحال، در دورههای افزایش عدم اطمینان اقتصادی یا سیاسی، حتی این سرمایهگذاران نیز بیشتر به روایتهای رسانهای توجه میکنند. از سوی دیگر، این پژوهش فراتر از مسائل اقتصادی، به بررسی تاثیر روایتهای سیاسی و محیط زیستی نیز پرداخته است. محققان نشان دادند که روایتهای سیاسی و محیط زیستی، حتی بیشتر از روایتهای اقتصادی، جریانهای سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهند. دلیل این امر روشن است: اطلاعات دقیق و قابل اعتماد درباره مسائل سیاسی و محیط زیستی غالباً کمیاب یا پرهزینه هستند و رسانهها این خلأ را با ارائه روایتهایی پر میکنند که سرمایهگذاران از آنها برای ارزیابی ریسک و بازده استفاده میکنند. برای مثال، در بخشهایی که بهشدت تحت تاثیر عوامل محیط زیستی یا سیاسی هستند، سرمایهگذاریها به تغییرات در شاخصهای احساسات و ریسک محیط زیستی یا سیاسی واکنش نشان میدهند. این نشان میدهد که سرمایهگذاران حتی در سطح بخشهای اقتصادی، به روایتهای مرتبط با موضوعات خاص حساس هستند. یکی از یافتههای مهم این مطالعه، تاثیر نامتقارن روایتهای مثبت و منفی است. سرمایهگذاران تمایل دارند نسبت به روایتهای منفی حساسیت بیشتری نشان دهند تا روایتهای مثبت. این امر میتواند ناشی از سوگیری منفی ذاتی در پوشش رسانهای باشد. رسانهها اغلب تاکید بیشتری بر اخبار منفی دارند که این مسئله احتمال واکنش بیشازحد سرمایهگذاران را افزایش میدهد. این رفتار، که در پژوهشهای قبلی نیز به آن اشاره شده، نشان میدهد که سرمایهگذاران در مواجهه با اخبار منفی، بیشتر از اخبار مثبت به روایتهای رسانهای توجه میکنند و این ممکن است به تصمیمات احساسی یا حتی غیرمنطقی منجر شود. بهطور کلی، این پژوهش تصویری شفاف از نقش رسانهها در اقتصاد جهانی ارائه میدهد: رسانهها نهتنها افکار عمومی را شکل میدهند، بلکه میتوانند سرمایهگذاریهای میلیارددلاری را نیز هدایت کنند. در بازاری مانند چین، که سرمایهگذاران با چالشهای اطلاعاتی روبهرو هستند، روایتهای رسانهای به ابزاری قدرتمند برای تصمیمگیری تبدیل میشوند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در دنیای امروز، فهم و تحلیل روایتهای رسانهای یک ضرورت برای سرمایهگذاران و سیاستگذاران است، بهویژه در زمانهایی که دادههای سنتی بهراحتی قابل دسترسی یا تفسیر نیستند. در نهایت، این مطالعه تاکید میکند که نقش رسانهها در اقتصاد روایی نهتنها یک مفهوم نظری، بلکه یک واقعیت تاثیرگذار بر سرمایهگذاریهای بینالمللی است.
پرده پایانی
نقش روایتهای رسانهای در هدایت جریانهای سرمایهگذاری بینالمللی موضوعی است که این مقاله به آن پرداخته و با ارائه شواهد جدید، اهمیت این روایتها را در تصمیمات سرمایهگذاری روشن کرده است. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که تفاوتهای قابل توجهی در روایتهای رسانهای کشورها درباره چین وجود دارد؛ تفاوتهایی که ناشی از موضوعات و احساسات منتشرشده در رسانههای محلی است. با استفاده از دادههای صندوقهای سرمایهگذاری مورنینگاستار، نویسندگان این مقاله دریافتهاند که این روایتها تاثیر قابل توجهی بر جریان سرمایهگذاری بینالمللی سرمایهگذاران نهادی دارند. این تاثیر به نقش «کانال اطلاعاتی» نسبت داده شده است. به بیان دیگر، روایتهای رسانهای بهویژه در زمانی که سرمایهگذاران آشنایی کمتری با چین دارند یا به اطلاعات خصوصی دسترسی ندارند، اثر قویتری دارند. نکته قابل توجه دیگر این است که روایتهای سیاسی و محیط زیستی حتی بیشتر از روایتهای اقتصادی، بر جریانهای سرمایهگذاری تاثیر میگذارند. این یافتهها نشان میدهد زمانی که اطلاعات مبتنی بر بازار کمتر در دسترس باشد، ارزش روایتهای رسانهای افزایش مییابد. همچنین، سرمایهگذاران نسبت به روایتهای منفی واکنش شدیدتری نشان میدهند تا روایتهای مثبت. این حساسیت به اخبار منفی میتواند ناشی از سوگیری منفی در پوشش رسانهای باشد، که خطر واکنشهای احساسی و غیرمنطقی را افزایش میدهد. یافتههای این تحقیق پیامدهای مهمی برای سیاستگذاران و سرمایهگذاران به همراه دارد. برای سرمایهگذاران، درک نقش برجسته روایتهای رسانهای میتواند به بهبود استراتژیهای سرمایهگذاری و کاهش ریسکهای مرتبط با اتکای بیشازحد به رسانههای محلی کمک کند. آگاهی از نقش رسانهها بر ادراک سرمایهگذاری میتواند به تصمیمگیریهای آگاهانهتر و نتایج بهتر سرمایهگذاری منجر شود. برای سیاستگذاران در اقتصادهای نوظهور، این یافتهها فرصتی برای ارتقای کیفیت سرمایهگذاریها ایجاد میکند. سیاستگذاران میتوانند با افزایش دسترسی به اطلاعات بازار، بهویژه از طریق ترجمه دادههای محلی و سیاستها به زبانهای مختلف، اتکای سرمایهگذاران به رسانههای محلی را کاهش دهند. همچنین، افزایش شفافیت و انتشار مکرر دادههای اقتصادی میتواند محیط سرمایهگذاری را شفافتر و جذابتر کند و سرمایهگذاریهای بینالمللی بیشتری را به خود جلب کند.