آموزش امن
آموزش چگونه خشونت را کاهش میدهد؟
خشونت جنسیتی در مدارس، مشکلی است که بسیاری از دختران نوجوان در سراسر دنیا با آن دستوپنجه نرم میکنند. این پدیده، نهتنها آینده تحصیلی این دختران را تهدید میکند، بلکه دنیای آنها را از اساس تحت تاثیر قرار میدهد. اما در موزامبیک، یک ابتکار جدید، در همکاری با وزارت آموزش این کشور، به دنبال ایجاد تغییرات واقعی است. این برنامه که با هدف کاهش خشونتهای جنسیتی در مدارس طراحی شده، دو هدف اصلی دارد: تقویت توانمندی کارکنان مدارس برای مقابله با خشونت و تشویق دانشآموزان به رفتارهایی فعالانه در جهت پیشگیری و مقابله با اینگونه خشونتها. چیزی که این برنامه را متمایز میکند، طراحی منحصربهفرد آن است. در این طرح، نهتنها نحوه اجرای مداخله بهصورت تصادفی انتخاب شد، بلکه نحوه هدفگیری دانشآموزان نیز به شکلهای مختلفی پیادهسازی شد. در برخی مدارس، برنامه تنها بر روی دختران متمرکز بود، در برخی دیگر، بر پسران، و در برخی نیز برای هر دو گروه طراحی شد. این روش به پژوهشگران این فرصت را میداد که تاثیرات مختلف برنامه را در میان جنسیتهای مختلف بررسی کنند و نتایج دقیقتری به دست آورند. نتایج این مطالعه بسیار امیدوارکننده بود. طبق یافتهها، اجرای این برنامه توانست خشونت جنسی از سوی معلمان و کارکنان مدارس علیه دختران را تا ۷۵ درصد کاهش دهد. جالب اینکه این کاهش در خشونتها، فارغ از اینکه برنامه بر دختران، پسران یا هر دو گروه تاثیرگذار بوده باشد، یکسان بود. این موضوع نشاندهنده این است که در درجه اول، توانمندسازی کارکنان مدارس برای مقابله با خشونت و افزایش حساسیت آنان نسبت به چنین مشکلاتی، میتواند بهطور موثری از وقوع خشونتهای جنسیتی جلوگیری کند. علاوه بر این، این مداخله تاثیر مثبتی بر تحصیلات دختران داشت. آمارها نشان داد که در مدارسی که برنامه، دانشآموزان را به رفتارهای فعالانه مانند گزارش دادن حوادث خشونت جنسیتی تشویق کرده بود، ثبتنام دختران در مدارس افزایش یافت. این افزایش، در واقع ناشی از افزایش تمایل دختران به گزارش دادن خشونتها و احساس امنیت بیشتر در محیطهای آموزشی بود. بهطور کلی، این نتایج نشان میدهند که برای مقابله موثر با خشونتهای جنسیتی و بهبود شرایط تحصیلی دختران، یک رویکرد دوگانه ضروری است: از یک طرف باید بهطور جدی برای جلوگیری از خشونت در مدارس اقداماتی اساسی انجام داد، مانند تقویت مسئولیتپذیری و آگاهی کارکنان مدرسه. از طرف دیگر، باید فضای حمایتی و انگیزشی برای دانشآموزان بهویژه دختران فراهم کرد تا بتوانند با اعتمادبهنفس بیشتری خشونتهای جنسیتی را گزارش کنند و در مقابل آنها بایستند. این پژوهش نهتنها به عنوان یک نمونه از تغییرات مثبت در سیستم آموزشی موزامبیک، بلکه به عنوان الگویی برای دیگر کشورها در تلاش برای مقابله با خشونت جنسیتی در مدارس، اهمیت دارد. موفقیت این مداخله به ما یادآوری میکند که مقابله با مسائل ریشهای نیازمند همکاری و برنامهریزی هوشمندانه است. هر تغییر کوچک در این مسیر، میتواند تحولی بزرگ در دنیای آموزش و پرورش دختران ایجاد کند و در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
خشونت جنسیتی علیه نوجوانان: مانعی بزرگ در مسیر توسعه آموزشی و اجتماعی
خشونت جنسیتی (GBV) علیه نوجوانان یکی از چالشهای جدی و پیچیدهای است که نهتنها بر زندگی شخصی قربانیان، بلکه بر آینده آموزشی، اقتصادی و اجتماعی آنها نیز تاثیرات عمیقی میگذارد. این معضل که به اشکال مختلفی از جمله آزار جنسی، خشونت فیزیکی و قلدری جنسیتی بروز میکند، به شکافهای عمیق جنسیتی در حوزه آموزش و فرصتهای شغلی دامن میزند. مطالعات نشان میدهد که خشونت جنسیتی در مدارس، بهویژه در جوامعی با زیرساختهای آموزشی ضعیف و فرهنگهای مردسالار، به طرز نگرانکنندهای رایج است. بر اساس گزارش بانک جهانی (۲۰۱۸) نیز خشونت جنسیتی علیه نوجوانان یکی از عوامل کلیدی ترک تحصیل دختران است و نقشی جدی در نابرابریهای جنسیتی در آموزش دارد. این خشونت ممکن است از سوی همسالان، کارکنان مدرسه و حتی اعضای جامعه اعمال شود و دختران، به دلیل آسیبپذیری بیشتر، قربانیان اصلی این خشونتها هستند. برای مثال، در موزامبیک، طبق آمار یونیسف (۲۰۱۸)، ۷۰ درصد از دانشآموزان معتقد بودند که دختران در معرض خشونت جنسی از سوی معلمان قرار دارند، اما تنها ۲۰ درصد از آنها میدانستند که چگونه این موارد را گزارش دهند. این شکاف نشاندهنده کمبود آگاهی عمومی، نبود زیرساختهای حمایتی و فرهنگ سکوت است که خشونت را تقویت میکند. خشونت جنسیتی در مدارس، فراتر از تاثیرات فردی، پیامدهای اجتماعی گستردهای نیز دارد. یکی از مهمترین آنها، افت تحصیلی و ترک تحصیل است. دخترانی که خشونت را تجربه میکنند، بهطور قابل توجهی در معرض افت تحصیلی و ترک تحصیل هستند. ترک تحصیل نهتنها فرصتهای شغلی آینده را محدود میکند، بلکه چرخه فقر را نیز تقویت میکند. قربانیان خشونت جنسیتی اغلب از مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی و کاهش عزتنفس نیز رنج میبرند. این مشکلات میتوانند تاثیرات بلندمدتی بر توانایی آنها در یادگیری و توسعه مهارتهای زندگی داشته باشند. علاوه بر این، خشونت جنسیتی مانع از تحقق پتانسیل اقتصادی قربانیان میشود که باعث ایجاد پیامدهای منفی اجتماعی و اقتصادی در جامعه میشود. بانک جهانی تخمین میزند که نابرابریهای جنسیتی در آموزش میتواند به کاهش رشد اقتصاد در سطح ملی منجر شود. اگرچه خشونت جنسیتی پیامدهای عمیقی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد، شواهدی که بهطور علّی تاثیر آن بر آموزش را بررسی کند و همچنین استراتژیهای موثر برای مقابله با آن در محیطهای آموزشی، همچنان محدود است. به همین دلیل، پژوهشی در موزامبیک طراحی شد تا به این سوالات پاسخ دهد و راهکارهایی برای کاهش خشونت جنسیتی در مدارس ارائه کند.
مداخله در موزامبیک: نمونهای برای تغییر
برای مقابله با این بحران، طرحی در موزامبیک اجرا شد که هدف آن کاهش خشونت جنسیتی در مدارس بود. این طرح که یکی از موفقترین نمونههای تلاش برای حل این بحران در محیطهای آموزشی است، با همکاری وزارت آموزش و یونیسف در ۳۲۶ مدرسه ابتدایی استان سوفالا اجرا شد. این طرح نهتنها با هدف کاهش خشونت جنسیتی طراحی شد، بلکه قصد داشت آگاهی دانشآموزان و کارکنان مدرسه را درباره این موضوع افزایش داده و محیطی امنتر برای تحصیل دختران ایجاد کند. این مداخله به دو بخش اصلی تقسیم شد: آموزش معلمان و آموزش دانشآموزان. در بخش اول، معلمان منتخب تحت عنوان نقاط کانونی جنسیتی (GFP) انتخاب و آموزش داده شدند. این معلمان که از سوی وزارت آموزش معرفی شده بودند، آموزشهایی جامع درباره شناسایی، مدیریت و پیگیری موارد خشونت دریافت کردند. هدف از این آموزشها، تقویت توانایی معلمان برای پاسخدهی موثر به موارد خشونت و ایجاد حس اعتماد در میان دانشآموزان بود. معلمان GFP نقش اساسی در اجرای طرح داشتند، زیرا نهتنها بهعنوان نقطه تماس اولیه برای گزارشدهی عمل میکردند، بلکه مسئولیت اجرای جلسات آموزشی برای دانشآموزان را نیز بر عهده داشتند. در بخش دوم، جلسات آموزشی برای دانشآموزان سالهای ششم و هفتم، که معمولاً بین ۱۳ تا ۱۴ سال دارند، برگزار شد. این جلسات شامل چهار دوره تعاملی بود که با استفاده از ویدئوها، فعالیتهای گروهی و بحثهای هدایتشده، مفاهیم کلیدی مانند تعریف خشونت جنسیتی، دلایل غیرقابل قبول بودن خشونت، روشهای پیشگیری و نحوه گزارشدهی را آموزش میداد. هدف این بخش، ایجاد آگاهی در میان دانشآموزان، تقویت مهارتهای پیشگیری و افزایش تمایل به گزارشدهی موارد خشونت بود.
این برنامه با یک آزمایش تصادفی خوشهای طراحی شد. از مجموع ۳۲۶ مدرسه، ۲۳۹ مدرسه بهصورت تصادفی برای اجرای طرح انتخاب شدند و ۸۸ مدرسه بهعنوان گروه کنترل باقی ماندند. در مدارس مداخلهگر، دانشآموزان به سه گروه تقسیم شدند: گروهی که فقط دختران آموزش دیدند، گروهی که فقط پسران آموزش دیدند و گروهی که هر دو جنس تحت آموزش قرار گرفتند. این تقسیمبندی با هدف بررسی تاثیر آموزش بر رفتارهای پیشگیرانه دختران به عنوان قربانیان بالقوه و تغییر نگرش و رفتار پسران بهعنوان شاهدان یا مرتکبان بالقوه انجام شد. نتایج این طرح، یک سال پس از اجرا، بسیار قابل توجه بود. بر اساس بررسیهای انجامشده، میزان خشونت جنسی از سوی معلمان و کارکنان مدرسه علیه دختران، به میزان چشمگیری کاهش یافت و این کاهش به حدود ۷۵ درصد رسید. همچنین، گزارشدهی موارد خشونت از سوی دانشآموزان، بهویژه دختران، به میزان قابل توجهی افزایش یافت. این تغییر نشاندهنده اثربخشی آموزشها در افزایش آگاهی و تقویت اعتمادبهنفس دانشآموزان برای گزارشدهی بود. علاوه بر این، در مدارسی که این مداخله اجرا شد، نرخ ثبتنام دختران افزایش یافت. این افزایش ناشی از ایجاد احساس امنیت بیشتر در مدارس و کاهش نگرانی خانوادهها درباره امنیت فرزندانشان بود. این دستاوردها تایید میکند که یک رویکرد جامع و هدفمند میتواند تاثیر قابل توجهی بر کاهش خشونت جنسیتی و بهبود محیطهای آموزشی داشته باشد. آموزش معلمان برای شناسایی و مدیریت موارد خشونت، همراه با آموزش دانشآموزان برای افزایش آگاهی و رفتارهای پیشگیرانه، دو ستون اساسی این موفقیت بودند. تجربه موزامبیک نشان میدهد که ترکیب این دو رویکرد نهتنها میتواند خشونت را کاهش دهد، بلکه مشارکت بیشتر دختران در آموزش را تضمین کند و زمینه را برای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی فراهم کند. این طرح میتواند الگویی ارزشمند برای سایر کشورها باشد که در تلاش برای ایجاد محیطهای آموزشی امنتر و برابری جنسیتی هستند.
یافتههای پژوهش
در پژوهش جامع در موزامبیک که تاثیرات یک برنامه آموزشی برای مقابله با خشونت جنسیتی (GBV) در مدارس مورد بررسی قرار گرفت، نتایج چشمگیری به دست آمد و توانست ظرف یک سال پس از پایان برنامه، میزان گزارشهای خشونت جنسیتی علیه دختران را تا ۷۵ درصد کاهش دهد. مهمترین بخش این موفقیت، نقش کلیدی معلمانی بود که تحت عنوان «نقاط کانونی جنسیتی» (GFPs) آموزش دیده بودند و توانستند با اقدامات پیشگیرانه، خشونت را در تمام مدارس مداخلهگر کاهش دهند. نتایج نشان داد که معلمان GFP با برگزاری بحثهای آزاد درباره خشونت جنسیتی برای دانشآموزان و دیگر معلمان و همچنین گزارش دقیقتر موارد خشونت به مسئولان مدرسه، نقش موثری در کاهش این مشکل داشتند. این تلاشها باعث ایجاد محیطی امنتر برای دانشآموزان شد و نشان داد که آموزش پرسنل کلیدی مدارس، تاثیر مستقیمی بر کاهش خشونت جنسیتی دارد. هرچند این مداخله تاثیر چشمگیری بر کاهش خشونت از سوی معلمان و کارکنان مدارس داشت، اما در کاهش خشونتهای بین دانشآموزان، بهویژه خشونتهای مرتبط با روابط عاطفی یا دوستی (dating violence)، موفق نبود. بررسیها نشان داد که اگرچه برنامه توانست در شناسایی این نوع خشونتها از سوی دانشآموزان موفق عمل کند، اما نتوانست نگرشها را تغییر دهد. یکی از دلایل این موضوع، نبود ابزارهای قانونی یا رسمی برای برخورد با این نوع خشونتها در سنین پایین بود، برخلاف خشونتهای جنسیتی که از سوی معلمان رخ میداد و میشد از طریق گزارشدهی به مراجع محلی یا مقامات رسمی با آن برخورد کرد. یکی از مهمترین دستاوردهای این مداخله، افزایش نرخ ثبتنام دختران در مدارسی بود که تمرکز آموزشها روی آنها قرار داشت. در این مدارس، نرخ ثبتنام دختران نسبت به مدارس کنترل ۱۰ درصد بیشتر بود. اما جالب اینجاست که در مدارسی که آموزشها فقط به پسران ارائه شده بود، چنین اثری مشاهده نشد. علاوه بر این، بررسی نمرات استاندارد در دروس ریاضی و خواندن نشان داد که این برنامه تاثیر معناداری بر یادگیری دانشآموزان نداشت. اما علت این افزایش چه بود؟ افزایش ثبتنام دختران در مدارسی که آموزشها بر آنها متمرکز بود، به رفتارهای فعالانهتر آنها در مواجهه با خشونت جنسیتی مرتبط بود. در این مدارس، دانشآموزان بیشتری برای گزارش موارد خشونت به معلمان GFP مراجعه کردند. همچنین، استفاده از خط تماس اضطراری برای گزارش خشونت در این مدارس افزایش یافت. این خط تماس، که نیاز به حضور مستقیم کودک قربانی برای ثبت شکایت رسمی داشت، فرصتی برای دختران فراهم کرد تا با حمایت GFPها، موارد خشونت را به اطلاع مقامات برسانند. بررسیها نشان داد که در این مدارس، معلمان GFP نهتنها موارد بیشتری از خشونت را به شورای مدرسه گزارش کردند، بلکه آگاهی بیشتری از مجازاتهای قانونی مرتبط با خشونت جنسیتی داشتند. این موضوع باعث شد که معلمان دیگر، در مدارسی که دختران آموزش دیده بودند، احساس کنند قوانین سختگیرانهتری در حال اجراست. این تغییرات درک معلمان از پیامدهای خشونت، بهویژه در ارتباط با دانشآموزان دختر، نقش بازدارندهای داشت. برای اطمینان از صحت این نتایج و رد تاثیر احتمالی تعصبات اجتماعی، دو آزمایش دیگر انجام شد. اول، از دانشآموزان پرسیده شد که آیا شاهد خشونت علیه دیگران بودهاند و نتایج مشابهی گزارش شد. دوم، تاثیر تعصبات اجتماعی در پاسخها بررسی شد و هیچ تفاوت معناداری در نتایج مشاهده نشد. بهطور کلی، این پژوهش نهتنها تاثیر یک برنامه مداخلهای را بر کاهش خشونت جنسیتی و بهبود محیطهای آموزشی نشان میدهد، بلکه الگویی عملی برای کشورهایی است که با بحران خشونت جنسیتی در مدارس مواجهاند و به دنبال راهحلهای پایدار هستند.
پرده پایانی
نویسندگان این مقاله در مطالعهای به بررسی تاثیر خشونت علیه دختران در مدارس بر نتایج آموزشی آنها در موزامبیک پرداختند. این پژوهشگران یک مداخله آموزشی طراحی کردند که هدف آن تقویت توانمندی کارکنان مدارس در مقابله با خشونت جنسیتی (آموزش GFP) و ترویج رفتارهای پیشگیرانه در میان دانشآموزان بهویژه در ارتباط با خشونت جنسیتی (آموزش دانشآموزان) بود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که این مداخله میتواند به کاهش چشمگیر خشونتها از سوی معلمان و کارکنان مدرسه نسبت به دختران تا ۷۵ درصد منجر شود. جالب است که این کاهش در خشونتها در تمام مدارس مداخلهگر مشاهده شده است، بدون توجه به اینکه آموزشهای دانشآموزی به دختران، پسران یا هر دو گروه ارائه شده باشد. با این حال، نتایج نشان میدهند که برای آنکه این کاهش خشونتها تاثیر مثبتی بر نتایج آموزشی دختران داشته باشد، ضروری است که تنها دختران از بخش آموزش دانشآموزان بهرهمند شوند. بررسی سوابق اداری نشان میدهد، در مدارسی که این آموزشها به دختران داده شده است، ثبتنام مدرسه دختران نسبت به گروههای کنترل، ۱۰ درصد افزایش داشته است. این یافتهها بر اهمیت یک رویکرد دوگانه برای کاهش خشونت و بهبود وضعیت آموزشی دختران تاکید دارند. چنین رویکردی باید هم شامل بازدارندگی از مرتکبان خشونت و هم تقویت رفتارهای پیشگیرانه در میان قربانیان، بهویژه از طریق گزارشدهی رسمی خشونت جنسیتی باشد. به عبارت دیگر، در محیطهایی مانند مدارس، کاهش خشونت جنسیتی میتواند به بهبود نتایج اقتصادی کمک کند، اگر همزمان با آن اقداماتی برای بازدارندگی از مرتکبان و افزایش واکنشهای فعالانه قربانیان انجام شود.