رابطه سن و نگارش
افزایش سن چگونه روی مقاله علمی اثر میگذارد؟
تاثیر علمی تحقیقات دانشگاهی برای ارتقای تحصیلی، تاثیرگذاری، ارتباط با سیاست عمومی و موارد دیگر اهمیت دارد. با تمرکز بر سبک نوشتاری در مجلات تخصصی سطح بالا، در این پژوهش بررسی میشود که چگونه با افزایش سن، سبک نوشتن تغییر میکند و تفاوتهای سبک و سن چگونه بر اثرگذاری آن مقاله تاثیر میگذارد. با افزایش سن دانشپژوهان سبک نوشتن آنها به طور فزاینده با دیگران متفاوت میشود. تاثیر (اندازهگیریشده با استنادها) هر مشارکت به دلیل تاثیر مستقیم سن و تاثیرات غیرمستقیم بسیار کوچکتر از طریق سبک، کاهش مییابد. همچنین انگلیسیزبانان غیربومی به سبکهای متفاوت از دیگران مینویسند، بهگونهای که تاثیر تحقیقات آنها را کاهش میدهد.
مقدمه
ماهیت بورس تحصیلی در آنچه دانشگاهیان مینویسند وجود دارد و پاداش نوشتن موفق -تحقیقاتی که بر عموم و سایر محققان تاثیر میگذارد- قابلتوجه است. این پاداشها از صرفاً پولی تا افتخارات مختلف را شامل میشود که مثال آن جایزه نوبل در علوم طبیعی و اقتصاد و مدال فیلدز در ریاضیات هستند. سوال اصلی در پشت تاثیرات تحصیلی موفق این است که بپرسیم: آیا نحوه نوشتن بر موفقیت نوشتن تاثیر میگذارد؟ با این حال، قبل از اینکه بتوان به این سوال پاسخ داد، بررسی میشود که چگونه سبکهای نوشتاری با ویژگیهای جمعیتشناختی، مهمتر از همه، سن و تجربه پژوهشگر متفاوت است. بههرحال، اگر موفقیت تحصیلی هم به سن و هم به سبکی که تحقیقات خود را در آن ارائه میکنیم مرتبط باشد، باید تاثیرات غیرمستقیم سن را از طریق سبک از تاثیرات مستقیم سن بر موفقیت جدا کرد. تجزیهوتحلیل این علل به ما این امکان را میدهد تا نگاهی اجمالی به یکی از منابع احتمالی شناختهشده در کاهش فعالیت خلاقانه با افزایش سن داشته باشیم. برای پاسخ به این سوالات، به اطلاعاتی درباره الگوهای انتشار مقالات در زندگی محققان، درباره سبک انتشارات آنها و تاثیر تحقیقات آنها بر جامعه علمی، همه در مورد سن نویسنده که در آن تحقیق نمایان میشود، نیاز داریم. این الزامات دادهای در یک نمونه از همه مقالاتی که در سالهای 1969 تا 2018 در پنج مجله اقتصادی برتر منتشر شدهاند، برآورد میشوند. این نمونه حاوی بسیاری از تاثیرگذارترین نشریات اقتصاد در نیمقرن گذشته است و افراد حاضر در نمونه قشر بالایی از مشارکتکنندگان دانش اقتصادی را نشان میدهند. با استفاده از تجزیهوتحلیل متنی برای اندازهگیری سبک، استنادهای بعدی هر مقاله برای اندازهگیری تاثیر علمی آن به دست میآید. برای هر نویسنده تاریخ اتمام دوره دکترای او نیز محاسبه میشود.
نمونه و اندازهگیری احساسات
الف- انتشارات اقتصاد، 2018-1969
در این مقاله مجموعه متونی که تجزیه و تحلیل میشود شامل تمام 16827 مقاله تحقیقاتی منتشرشده به زبان انگلیسی در پنج مجله اقتصادی برتر است؛ آمریکن اکونومیک ریویو (AER)، اکونومتریکا (ETRCA)، ژورنال آو پولیتیکال اکونومی (JPE)، کوارترلی ژورنال آو اکونومیکس (QJE) و ریویو آو اکونومیک استادیز (REStud) از سال 1969 تا 2018.
نکته مهم این است که مجموعهداده از کل مقالات استفاده میکند، نه فقط از عناوین یا چکیده مقاله. در اکثر این مقالات، بیش از 20 هزار ورودی نویسنده /مقاله وجود دارد. بسیاری از نویسندگان بسیار پرکار هستند و برخی دیگر فقط چند بار ظاهر میشوند. از آنجا که نویسندگان بر رابطه چرخه زندگی سن با سبک و تاثیر علمی تمرکز میکنند، نمونه به نویسندگانی با حداقل پنج مقاله محدود میشود. برای هر یک از این نویسندگان بسیار موفق، سعی شده است سالی به دست آید که آنها کار خود را آغاز کردند که سال دریافت مدرک دکترا در نظر گرفته شده است. برای 5 /0 درصد از نویسندگان بدون مدرک دکترا، در این مقاله پنج سال به تاریخ مدرک کارشناسی اضافه شده است و تجربیات آنها از آن سال محاسبه میشود. در نهایت نمونه نهایی شامل 12812 مقاله است که 1389 فرد مختلف نوشتهاند. همچنین جنسیت هر نویسنده نیز ثبت شده است (پژوهشهای دیگری مانند کونسیک (a2022)، تفاوتهای جنسیتی را در سبک حتی یک حوزه فرعی در اقتصاد نشان میدهد). با پیروی از معیار اولنی (2017) نیز مشخص میشود که آیا نویسنده انگلیسیزبان بومی است یا خیر؟
گروهی از افرادی که در سالهای 1969 و 1978 وارد این حرفه شدهاند (دکترا یا معادل آن را دریافت کردهاند) مورد توجه خاص است. برای این 359 پژوهشگر (که در این مقاله همگروهی دهه 1970 نامیده میشوند) که 3562 مقاله از نمونه را تالیف کردند، میتوان تقریباً کل حرفه تخصصی آنها را مشاهده کرد؛ بنابراین یک نمونه طولی از دانشمندان برجسته در این گروه ایجاد میشود که اعضای آن 40 تا 49 سال فرصت داشتند تحقیقات علمی را منتشر کنند. منبع اصلی انتخاب نمونه در امتداد معیار موفقیت علمی، داشتن حداقل پنج مقاله تحقیقاتی در این رسانههای علمی قابل مشاهده در اقتصاد است.
میدانیم که پنج مجله برتر تنها تعداد کمی از 182 مجله اقتصادی هستند که در EconLit در سال 1969 نمایه شدند (و از میان بیش از هزار مجله امروزی) و بسیاری از مقالات در سایر رسانهها توجه بیشتری را به خود جلب میکنند. با این حال به طور متوسط، مقالات منتشرشده در این مجلات بیشترین توجه را به خود جلب میکنند. حذف نویسندگانی با تعداد کمی از مقالات پنج مجله برتر محدودکننده است، اما این امکان را میدهد تا مشاغل در یک دوره زمانی نسبتاً طولانی دنبال شود. این مقاله بر مشاغل ستارگان دانشگاهی متمرکز میشود بهطوریکه در هیچ یک از تحلیلها نمیتوان درباره مشاغل دانشمندان با مشارکتهای علمی نسبتاً کم در سطح بالا چیزی را استنباط کرد.
از آنجا که سبکها ممکن است بر اساس نوع مقاله متفاوت باشند، ابتدا اولین طبقهبندی JEL سطح بالای هر مقاله در پنج گروه جمعآوری میشود: نظریه و روششناسی (JEL=C). اقتصاد خرد و سازمان صنعتی (JEL=D,L)، اقتصاد کلان، اقتصاد بینالملل و اقتصاد مالی (JEL=E,F,G)، اقتصاد عمومی، بهداشت / آموزش و کار و اقتصاد جمعیتی (JEL=H, I,J) و... .
ویژگی مقالات بدین شرح است که آنها به طور نسبتاً مساوی در میان پنج گروه JEL توزیع میشوند، به استثنای دسته کوچکتر سایر مقالات- متفرقه. بهرغم رشد آشکار انتشار مقالات، توزیع مقالات در طول دههها تقریباً یکنواخت است. توزیع دههای با نام نویسندگان، تقریباً سه برابر شدن طول صفحات در طول پنج دهه و نیاز به داشتن پنج مقاله در نمونه توضیح داده میشود. تنها 7 /0 درصد از مقالات منتشر شده در 1978-1969 شامل نویسندگان زن بودند که در نمونه بودند، درصدی که در دهه 2009 تا 2018 به 7 /5 رسید. گروه دهه 1970 تنها 2 /1 درصد زن هستند، درحالیکه هفت درصد از اعضای نمونه با مدرک دکترای 1979 یا بالاتر زن هستند. در سه دهه اول نمونه، به ترتیب 76، 77 و 70 درصد نویسندگان بومی انگلیسیزبان بودند. در دو دهه گذشته (2008-1999 و 2018-2009) این کسر به ترتیب به 55 درصد و 44 درصد کاهشیافته بود. تقریباً یکچهارم از 1389 نویسنده بهسختی واجد شرایط گنجاندن بودند، با تنها پنج مقاله منتشرشده در این رسانهها. حداکثر تعداد مقالات منتشرشده در این مجلات در این نیمقرن 60 مقاله است. با محدودکردن محاسبات به گروه دهه 1970، توزیع کاملاً مشابه توزیع کلی به نظر میرسد، اگرچه کمی به سمت راست تغییر کرده است.
ب- اندازهگیری احساسات تحقیقات اقتصادی
تجزیهوتحلیل احساسات، تکنیکی برای شناسایی حس عاطفی یک نوشته است (استفاده از معیارهای احساسات در اقتصاد به وسیله جنتزکو و همکاران، 2019 مورد بحث قرار گرفته است). آنها در بسیاری از زمینههای تحقیقات علمی، از جمله تحلیلهای بسیار قدیمی و جدید (هوک، 2002؛ کنی، 1986)، بررسی تالیف مقالات فردی فدرالیستی (موست لر و والاس، 1963) و بازتابهای اقتصادی روزنامهها استفاده شدهاند. در این مقاله از سه نمره احساسات استفاده میشود: یک نمره مثبت /منفی (POSN)، یک نمره قطعیت /نااطمینانی (CERT) و یک امتیاز معاصر /گذشته (CONP). هر امتیاز j بهعنوان تعداد خالص تمام کلمات یا عبارات مربوطه در سند i تقسیم بر تعداد کل کلمات مرتبط محاسبه میشود.
این ویرایشها عمدتاً شامل تشخیص کلمات مبتنی بر اقتصادسنجی بهعنوان خنثی هستند، نه بهعنوان نشاندهنده محتوای احساسی. بهعنوانمثال، «متوسط»، «محدود»، «رگرسیون»، «تفریق» و «معمولی» بهعنوان نشانهای از احساسات منفی در فرهنگ لغتهای اصلی مشخص شدهاند، اما در اینجا آنها خنثی تلقی شدهاند. به طور مشابه، «مجموع»، «طبیعی»، «اعتبار»، «ضمیمه» و «ارزش» بهعنوان نشانهای از احساسات مثبت در لغتنامههای اصلی تعیین شدهاند، اما در این مقاله همچنان آنها خنثی هستند. ایجاد فرهنگ لغت یک تلاش تا حدودی ذهنی است، به همین دلیل است که نویسندگان این مقاله تا آنجا که ممکن است به فرهنگ لغتهای دستهبندی ایجادشده از سوی محققان قبلی که طی سالها استفاده از آن بهبودیافته است، تکیه کردند. هر یک از مقالات موجود در مجموعه وارد یک پایگاهداده رابطهای شدند که در آن متغیرهای مرتبط با مقالات میتوانستند به طور مستقل تجزیه و تحلیل شوند، به عنوان مثال، سال انتشار، مجله انتشار، طول صفحه، زبان مادری نویسنده، جنسیت و البته، سن نویسنده دکترا. خود متن بدون ساختار و سازماندهیشده در یک الگوی فضای برداری (VSM) باقی مانده است که در آن هر عنصر از بردار نشاندهنده وقوع یک کلمه یا عبارت خاص در مقاله است. عناصر برداری بههیچوجه تبدیل یا وزندهی نشدهاند، در عوض بهعنوان شمارش فرکانس خام باقی میمانند، بهطوریکه اگر یک کلمه معین بیش از یکبار در مقاله استفاده شود، درجه تاکید آن در تعداد بالاتر و در نتیجه جمع بالاتر منعکس میشود.
ج- سن، سبک و هنجارهای سبک
ابتدا با بررسی رابطه هموار چندجملهای محلی بین معیار احساسات و سن دکترای نویسندگان در زمان انتشار مقاله، به طور ناپارامتریک در نظر گرفته میشود که سبک و هنجارهای سبک چگونه با سن مرتبط هستند.
مفیدترین مقایسهها مربوط به الگوهای احساسات زمانی است که نویسندگان دکترا دارای سن 35 سال و کمتر هستند. دریافت مدرک دکترا در اقتصاد در 28سالگی نسبتاً زودهنگام است. میانگین سنی در بیشتر دوره نمونه حدود 31 سال بود. اما میتوان تصور کرد که محققان موفقتر کسانی هستند که مدارک خود را سریعتر از حد متوسط به پایان رساندهاند. این مقایسهها افزایش یکنواخت و از نظر آماری بسیار معنادار در مثبتبودن سبک نوشتاری با افزایش سن در محدوده سنی دکترای مربوطه را نشان میدهد. بر عکس، کاهش یکنواخت قابلتوجهی در قطعیت سبکهای نوشتاری با بالارفتن سن در محدوده سنی 28 تا 63 سال وجود دارد. هیچ ارتباطی میان سن و جهتگیری حال / گذشته سبکهای نویسندگان وجود ندارد، به جز اینکه با نمونه کوچک مقالات نویسندگان بسیار مطرح، گرایش به حال پس از سن دکترای 35 سال کاهش قابلتوجهی دارد. نتیجه کلی این است که شواهدی وجود دارد که نشان میدهد احساسات تغییر میکند، زیرا هنگامی که نویسندگان به نوشتن و انتشار مقالات در سطح بالا ادامه میدهند، مثبتتر و کمتر حالگرا میشوند. تخمینها از تاثیر انگلیسیزبان بومی بودن بر سبک شگفتانگیز است: بومیها نسبت به اقتصاددانان برجستهای که زبان مادری آنها انگلیسی نیست، کمتر مثبت و با اطمینان کمتر هستند و در آینده کمتر مینویسند. اینکه تفاوتهای تخمین زدهشده در نمونه کامل کوچکتر از همگروهی دهه 1970 است، ممکن است نشاندهنده افزایش زبان انگلیسی بهعنوان زبان دوم در سراسر جهان باشد.
با افزایش پیوسته نویسندگی در طول نیمقرن نمونه، شاید نتایج منعکسکننده همبستگی سبک با تعداد نویسندگان مشترک باشند. افزودن تعداد نویسندگان مشترک به الگوها در پنل تاثیرات تخمینی سن نویسنده را بر سبک نوشتاری تغییر میدهد. افزودن همین معیار به تخمینها براساس همگروهی دهه 1970 اثرات مشابهی دارد. بااینحال، نویسندگان دیگر، هم در نمونه کامل و هم در گروه دهه 1970، سبکهای نوشتاری را مثبتتر، قطعیتر و کمتر حالمحور میکنند. به طور مشابه، محدودکردن نمونه به مقالات انحصاری نتیجهگیری را تغییر نمیدهد: تخمین مولفههای مربوط به سن دکترا که از نظر آماری معنادار بودند، با همان علامت باقی میمانند.
نتیجهگیری
این اولین مطالعه گستردهای است که سبک نگارش علمی را با موفقیت دانشپژوهان در طول حرفه خود مرتبط میکند. با استفاده از تجزیه و تحلیل سبکهای متنی 50 سال مقالات تحقیقاتی اقتصاد در پنج مجله بزرگ، همراه با اطلاعات مربوط به استنادهای بعدی مقالات و ویژگیهای جمعیتشناختی نویسندگان آنها، بهویژه سن دکترای آنها، نشان داده شد که تغییر نگارش سبک از هنجارهای سبکی در یک زیر شاخه در اقتصاد در زمان تالیف، توجه علمی کمتری را به یک مقاله جلب میکند. تغییر در سبک با سن نویسندگان افزایش مییابد، حتی در میان تاثیرگذارترین دانشگاهیان مطرح- برندگان جایزه نوبل بخش کوچکی از کاهش توجه به مقالاتی را که از سوی نویسندگان مسنتر تولید میشود، سهیم میکند.
در این مقاله تاکید میشود که همه نتیجهگیریها بر اساس نمونهای از محققان بسیار برتر در اقتصاد است و نمیتوان از این نمونه انتخابشده استنباط کرد که آیا تغییرات مشابه با افزایش سن در مشاغل دکترای کمتر موفق اتفاق میافتد یا خیر. این مقاله یک منبع احتمالی مستندشده از کاهش استقبال گرم فعالیتهای علمی برتر با افزایش سن است که تا حدودی به دلیل تغییرات در سبک نگارش با افزایش سن یک پژوهشگر است.
شاید مهمترین پیامد این نتایج برای کارهای علمی، این باشد که سردبیران مجلات علمی بیش از گذشته نیاز به توجه به محتوای مقالاتی که برای چاپ ارسال میشود، دارند. اینکه مقالات نویسندگان قدیمیتر نسبت به مقالات مشابه دیگر از سوی نویسندگان کمتر شناختهشده کمتر مورد توجه علمی قرار میگیرند، نشان میدهد که نویسندگانی که قبلاً ناشران بسیار موفقی داشتند، کمتر مطلوب هستند. این مفهوم زیربنای یک توصیه کلیتر است: صرفاً نشاندادن حسننیت خود بهعنوان یک رهبر در یک زمینه به این معنی نیست که مشارکتهای بعدی او به اندازه مشارکتهایی است که باعث اعتبار او شده است. تخصص باید براساس کلمه کلیدی «اخیراً چه کردهاید؟»، در انتشارات دانشگاهی و به طور کلی در کاربرد تخصص در جامعه باشد. همچنین میتوان پیامدهای این تحقیق را برای نوآوری علمی در نظر گرفت. انتشار اخیر (پارک و همکاران، 2023) نشان میدهد که نوآوری در علوم در طیف وسیعی از رشتههای علمی در حال کاهش است. شاید این تحقیق نگاهی اجمالی به شواهدی از وقوع همین اتفاق در اقتصاد و دلایل احتمالی وقوع آن ارائه دهد. تحقیقات آتی که به بررسی پیامدهای سبکهای نوشتاری به طور فزاینده مشابه بر ایدههای نوآورانه و پیشرفتهای تحقیقاتی میپردازد، ارزش پیگیری دارد.