شناسه خبر : 44316 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اثر مدیران

بهره‎وری بنگاه چقدر تحت تاثیر مدیریت است؟

 

حامد وحیدی / نویسنده نشریه 

78در جهان رقابتی امروز که به سرعت در حال تغییر است و شدت عدم اطمینان بیش از هر زمان دیگری است، تنها سازمان‌هایی می‌توانند در این دنیای پرتلاطم باقی بمانند که به بهترین وجه از منابع خود استفاده کرده و بیشترین بهره‌وری را داشته باشند. بهره‌وری به طور کلی معیاری است که نشان می‌دهد به ازای مصرف منابع به عنوان نهاده‎هایی برای تولید به چه میزان خروجی تولید شده است و کیفیت آنها به چه میزانی بوده و در درازمدت این نحوه تولید چقدر موثر و کارآمد بوده است. به بیان ساده‎تر، بهره‌وری همان نسبت ستانده‌ها به داده‌ها یا همان بازدهی است. در این صورت بدیهی است که هر چه میزان داده‎ها یا همان هزینه‎های ما کمتر شوند، بهره‌وری یا بازدهی افزایش می‌یابد. برای این منظور می‌توان مقدار داده‌ها را نسبت به ستانده با بهبود عملکرد سیستم، کاهش داد یا مقدار ستانده را با بهره‌گیری از افزایش کارایی نسبت به داده‌ها افزایش داد. نیروی انسانی همواره یکی از مهم‌ترین داده (ورودی)ها در تولید کالاها و خدمات و یکی از منابع مهم سازمانی محسوب می‌شود. در سال‌های اخیر مدیریت عملکرد به عنوان یکی از راهبردهای توسعه و به‌روزآوری منابع انسانی و در نتیجه بهبود بهره‌وری نیروی کار و در نتیجه رشد و توسعه شرکت به شمار می‌رود. یان تین برگن، برنده نوبل اقتصاد، نیز در جواب چیستی بهره‌وری پاسخ می‌دهد: در کشورهای در حال توسعه، هدف تبدیل شدن به یک کشور توسعه‌یافته است. تنها ابزار موجود برای این کار افزایش بهره‌وری است و موثرترین راهکار افزایش بهره‌وری هم سرمایه‌گذاری روی نیروی انسانی است.

افزایش بهره‌وری در سازمان سودهای بسیاری دارد. پروسه افزایش بهره‌وری بلندمدت است اما می‌تواند یک کسب‌وکار کوچک را به یک برند معتبر و بزرگ تبدیل کند. برای مدیریت بهتر و افزایش بهره‌وری باید کاملاً نسبت به عوامل موثر بر آن شناخت داشت. عوامل موثر در بهره‌وری سازمانی هم می‌توانند درونی باشند و هم بیرونی. ممکن است این عوامل برای سازمان‌های مختلف متفاوت باشند. مثلاً قیمت ارز برای سازمانی که صادرات یا واردات دارد، یک عامل بیرونی موثر در بهره‌وری به شمار می‌رود. اما همین موضوع روی بهره‌وری سازمانی که تمام فعالیت‌هایش (از تامین مواد اولیه گرفته تا فروش) داخل کشور انجام می‌شود، تاثیر چندانی ندارد. از جمله عوامل داخلی می‌توان به ابزار و تجهیزات، مهارت نیروی انسانی، تکنولوژی، ارتباطات درون‌سازمانی، برنامه‌ریزی و مدیریت و در نهایت نیروی انسانی اشاره کرد و عوامل بیرونی هم می‌تواند عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، شرایط بازار و ارتباطات برون‌سازمانی را دربر گیرد. البته در نظریه‌های اقتصاد خرد به نقش افراد در عملکرد و رفتار شرکت‌ها تقریباً توجهی نمی‌شود و در بررسی رفتار بنگاه‌های اقتصادی، بیشتر به مشخصات بنگاه و صنعت توجه می‌شود. این در حالی است که به نظر می‌رسد شرکت‌ها در دنیای واقعی به گونه دیگری عمل می‌کنند و در واقع گویا مدیران بسیار مهم‌تر از نظریه‌های اقتصادی و مالی هستند. در همین راستا مطالعات بسیاری انجام شده که نتایج آنها نشان‌دهنده این است که مدیریت یک بنگاه بخش قابل توجهی از عملکرد تجاری آن را توضیح می‌دهد. به عبارت دیگر، فعالیت یک بنگاه در محیط صنعت خود به طور قابل ملاحظه‌ای به مدیریت آن بنگاه و تصمیمات مدیر وابسته است. با این حال، سوال باقی‌مانده این است که آیا این خود مدیران هستند که به این میزان تاثیر می‌گذارند یا شیوه‎های مدیریتی در سطح شرکت باعث تمایز در بهره‎وری در شرکت‌ها می‌شود. برای پاسخ به این سوال، پژوهش جدیدی توسط رابرت متکالف، الکساندر بی سولاچی و چاد سیورسون انجام شد که به تازگی در آوریل 2023 در ژورنال NBER به چاپ رسیده است. این پژوهشگران با استفاده از داده‎های اطلاعاتی در مورد مدیریت هزاران فروشگاه متعلق به دو شرکت خرده‌فروشی چند میلیارددلاری، تاثیر مدیریت بر بهره‌وری را بررسی کرده‌اند. در بررسی این دو شرکت خرده‌فروشی، مدیران بین فروشگاه‌ها جابه‌جا می‌شدند، اما شیوه‌های مدیریتی به وسیله خط‌مشی‌ای که شرکت تنظیم کرده بود تا حد زیادی ثابت می‌ماند؛ این موضوع به نویسندگان این مقاله این امکان را داده بود تا «نقش‌های شخصی مدیران را در تعیین عملکرد فروشگاه‎ها» به خوبی بیابند. یافته‎های آنها نشان می‌دهد که مدیران سهم بزرگی از تغییرات بهره‌وری در سطح فروشگاه را تحت تاثیر قرار می‌دهند و توضیح می‌دهند؛ همچنین مدیران غالباً از فروشگاه‌های با بهره‌وری کم به فروشگاه‌های با بهره‌وری بالاتر منتقل می‌شدند. در ادامه، دلایل این موضوع و توضیح مختصری از این مقاله ارائه می‌شود.

مدیر و بنگاه

اثرات مدیریت بر عملکرد یک شرکت می‌تواند از طریق دو کانال انجام شود: (1) خود مدیر و (2) شیوه‎های مدیریتی در سطح شرکت. به طور کلی شیوه‎های مدیریتی یک شرکت می‌تواند بخشی از سرمایه نامشهود یک سازمان باشد که در طول زمان و مکان بین مدیران آتی همان بنگاه یا در بنگاه‌‌های دیگر منتقل شود. اما هر مدیری غالباً استراتژی مخصوص به خود را دارد تا در مواجهه با شرایط مختلف براساس آن اقدام به تصمیم‎گیری کند. در نتیجه این استراتژی‌های مختلف، پیامدهای مختلفی را نیز برای شرکت‌ها دربر داشته باشد. این تمایز پیامدها در مورد استراتژی‎های بهینه شرکت‎ها می‌تواند از کانال مداخلات دولت برای بهبود مدیریت بر سطوح بهره‎وری ملی تاثیر مثبت داشته باشد و بهره‎وری را در سطحی فراتر از شرکت افزایش دهد. همین تاثیرگذاری بالا باعث شده است که پژوهشگران بسیاری به بررسی این موضوع بپردازند. در بسیاری از پژوهش‌های انجام‌شده ثابت شده است که مدیریت بخش قابل‌توجهی از تفاوت‌های بهره‌وری در میان بنگاه‌ها را توضیح می‌دهد. بسیاری از این مقالات برای بررسی خود، بر روی کانال شیوه‎های مدیریتی متمرکز شده‌اند. این امر به ویژه در ادبیات تجربی صادق است، زیرا اطلاعات و داده‎های قابل اتکا درباره فعالیت‌ها و اقدامات نسبت به شخصیت، ترجیحات و توانایی‌های ذاتی مدیران، در دسترس‌ترند. اما در این میان، برخی از مطالعان نیز هستند که به اثرات شخصی مدیران (مانند توانایی ذاتی و سبک‌های شخصیتی) پرداخته‌اند که بیشتر بر روی مدیران عامل شرکت‎ها متمرکز شده است. اما بررسی تاثیرات مدیرعامل شرکتی یک ابهام احتمالی به وجود می‌آورد و آن هم این است که برای بررسی این اثر به مدیران عامل که بین شرکت‌های مختلف جابه‌جا می‌شوند، متکی است. ابهام این قضیه کجاست؟ ابهام آنجایی است که در جابه‌جایی مدیرعامل از یک شرکت به شرکت دیگر، نقش خود شرکت‌ها و عوامل غیرقابل مشاهده در سطح شرکت که بر عملکرد هم مدیر و هم شرکت اثر دارد، اغلب در نظر گرفته نمی‌شود. به عنوان مثال فرض کنید مدیرعاملی از شرکت الف به شرکت ب انتقال یافته و پس از آن وضعیت شرکت ب رفته‌رفته بهتر شده است. در این شرایط ممکن است همه ما فکر کنیم که این توانایی مدیرعامل جدید شرکت ب بوده که باعث موفقیت این شرکت شده است. در حالی که باید به موضوعات دیگر همچون شرایط دیگر شرکت‎های همین صنعت، وضعیت فرهنگی و حاکمیتی شرکت ب و نتایج تصمیمات مدیرعامل هم توجه کرد. ممکن است این بهبود وضعیت شرکت ب ناشی از بهبود وضعیت اقتصادی باشد و تمامی شرکت‌های فعال در این صنعت وضعیتشان بهتر شده باشد و چه‌بسا اگر مدیر دیگری به جای این فرد بود، وضعیت به مراتب بهتر می‌شد. به طور کلی اینها متغیرهایی هستند که بر وضعیت شرکت اثر می‌گذارند و باید کنترل شوند. در این مقاله، پژوهشگران از روشی استفاده کرده‌اند که به آنها اجازه می‌دهد تاثیرات سطح شرکت را بر عملکرد کنترل کنند، مانند حاکمیت، فرهنگ شرکتی، قیمت‌گذاری، نام تجاری، مجموعه محصولات، ساختار زنجیره تامین و سیاست‌های شرکت در مورد شیوه‌های مدیریتی. کنترل این متغیر‌ها این امکان را می‌دهد تا بیشتر بر روی نقش مدیران تمرکز کنیم تا روی عملکرد آنها. انتخاب کارکنان برای استخدام، اخراج و ارتقا، اجرا و مدیریت برنامه‌های کارکنان و فناوری فروشگاه، فراهم کردن محیط فیزیکی دلپذیر، کاهش موجودی انبارها و اجرای تغییرات در سطح شرکت در قیمت و مجموعه محصولات همگی اقداماتی است که در حیطه عملکرد مدیران قرار می‌گیرد. البته واضح است که نمی‌توان همه تغییرات در عملکرد مدیران را حذف کرد، اما با کنترل بسیاری از آنها می‌توان به طور قابل توجهی از بسیاری از مطالعات قبلی فراتر رفت و تخمین درست‌تری از تاثیر مدیران بر عملکرد شرکت‌ها داشت.

79

یافته‌‎های پژوهش

نویسندگان این مقاله با استفاده از داده‎های عملکرد و مدیریت هزاران فروشگاه متعلق به دو شرکت خرده‌فروشی چند میلیارددلاری که یکی از آنها در ایالات‌متحده مشغول به کار است و دیگری در انگلستان فعالیت دارد، به دنبال بررسی رابطه بین بهره‎وری و مدیریت شرکت هستند. اما فایده استفاده از اطلاعات این دو شرکت چیست؟ خوبی چنین داده‌هایی این است که نه‌تنها میزان اهمیت مدیران را اندازه‌گیری می‌کنند، بلکه این امکان را به پژوهشگران می‌دهد تا سازوکارهایی که مدیریت از طریق آن بر عملکرد شرکت اثر می‎گذارد، اندازه‌گیری و مشخص شود. به عنوان مثال، مدیران می‌توانند بر کارایی نیروی کار اثر بگذارند و از این طریق بهره‌وری را افزایش دهند یا با مصرف بهینه انرژی هزینه‌های خود را کاهش و بهره‎وری را افزایش دهند. این پژوهشگران همه این سازوکار‎ها را از طریق داده‌های عملیاتی به جای استفاده از نظرسنجی ارزیابی می‌کنند که باعث می‌شود بسیاری از سوگیری‌های اندازه‎گیری و مشکلات مربوط به اعتبارسنجی بررسی را کاهش ‎دهد. همچنین با استفاده از این روش این امکان را می‌دهد که بررسی شود آیا در تخصیص مدیران شرکت ارتباطی بین فروشگاه‎ها و نوع مدیران وجود دارد یا خیر. به این ترتیب، رویکرد این پژوهشگران به آنها اجازه می‌دهد تا فراتر از اندازه‌گیری توانایی مدیران، بهینه بودن را به طور گسترده‌تر بررسی کنند. 

یافته اصلی این مقاله به چند بخش تقسیم می‌شود که به طور قابل توجهی میان دو شرکت مستقل سازگار است. اولین یافته مقاله نشان می‌دهد که مدیران برای بهره‌وری اهمیت دارند. باید توجه داشت که اثرات ثابت مربوط به فروشگاه میزان بیشتری از تغییرات بهره‎وری را توضیح می‎دهد، با وجود این مدیران هنوز سهم مهمی از تغییرات بهره‎وری را توضیح می‎دادند. به طور کلی، مدیران بین 25 تا 35 درصد از واریانس بهره‌وری در سطح فروشگاه را توضیح می‌دهند و حدود 50 تا 70 درصد از تغییرات بهره‎وری مربوط به اثرات ثابت فروشگاه بود. یافته دوم مقاله نشان می‌دهد که تاثیرات مدیر و تاثیرات فروشگاه همبستگی منفی با یکدیگر دارند. این به چه معناست؟ یعنی هر چقدر تاثیر مدیر در بهره‎وری افزایش یابد، تاثیر فروشگاه در بهره‎وری کاهش می‌یابد. به عبارت دیگر، این دو متغیر مکمل هم نیستند؛ از این رو می‌توان در فروشگاه‌های با عملکرد ضعیف، مدیران با عملکرد بالا قرار داد که باعث توسعه شرکت خواهد شد. سوم، تغییرات معنا‌داری در سطح مدیر و فروشگاه در زمان جابه‌جا شدن مدیران در فروشگاه‌ها به وجود می‌آید. طبق بررسی‌های این مقاله، بهره‌وری و فروش فروشگاه‌ها قبل از خروج مدیران کاهش می‌یابد، اما پس از ورود مدیر جدید این وضعیت به حالت قبلی برمی‌گردد. اما یافته‎های این مقاله نشان می‌دهد که مدیران جدید به طور سیستماتیک بهتر یا بدتر از مدیران قدیمی نیستند و حدوداً می‎توان گفت که از نظر کیفیت مدیریتی در یک حد و حدود قرار دارند. علاوه بر این، یافته‌های این مقاله به ما می‌گوید مدیرانی که بین فروشگاه‌های مختلف در یک خرده‌فروشی جابه‌جا می‌شود، تمایل دارند به سمت فروشگاه‌های بهتر بروند. در واقع، مدیرانی که از فروشگاهی با کیفیت پایین‌تر شروع به کار می‌کنند، احتمالاً آن فروشگاه را ترک می‌کنند. علاوه بر این، زمانی که آنجا را ترک می‌کنند، به احتمال زیاد به فروشگاه‌های با کیفیت بالاتر می‎روند.

 دو نمودار بالا تغییرات در بهره‌وری و میزان فروش یکی از شرکت‌های مورد بررسی در این مقاله‌ را در ماه‌های قبل و بعد از تغییر مدیر نشان می‌دهد. بهره‌وری و فروش فروشگاه‌ها قبل از خروج مدیران کاهش می‌یابد، اما پس از ورود مدیر جدید این وضعیت به حالت قبلی برمی‌گردد.

یافته دیگر مقاله بیان می‌کند که احتمال کمتری وجود دارد که زنان در شرکت جابه‌جا شوند. همچنین در این مقاله نشان داده می‌شود که تفاوت اساسی در تمایل به جابه‌جایی بین مدیران زن در شهرهای بزرگ با فروشگاه‌های متعدد و مدیران زن در شهرهای کوچک‌تر تک‌فروشگاهی وجود دارد. در شهرهای بزرگ، مدیران زن بسیار بیشتر احتمال دارد که در رتبه‌های بالاتر مدیریتی قرار بگیرند و پیشرفت کنند. یافته‌ بعدی مقاله نشان از رابطه مثبت بین کیفیت مدیر و کارایی انرژی دارد. طبق این یافته، مدیران مولدتر انرژی کمتری مصرف می‌کنند. به طور کلی دما تأثیر Uشکل بر مصرف انرژی دارد. مدیران مولدتر می‌توانند این شکل U را کاهش دهند و در نتیجه افزایش کمتری در مصرف انرژی در طول ماه‌های سردتر و گرم‎تر ایجاد ‌کنند. علاوه بر این، مقاله به ما نشان می‌دهد که مدیران با عملکرد بهتر بر بهره‎وری نیروی کار هم تاثیر مثبت دارند و باعث افزایش بهره‌وری از این طریق می‌شوند. مورد پایانی که در این مقاله بررسی می‌شود مقایسه تاثیر مدیران بر بهره‌وری در زمان‌های عادی و در آشفتگی‌های اقتصادی (مثل همه‌گیری کووید 19) است. در این باره نتایج مقاله نشان می‌دهد که اختلالات تاثیر منفی قوی بر بهره‌وری دارند، اما مدیران با کیفیت بالاتر این اثرات را کاهش می‌دهند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها