شناسه خبر : 44298 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خرگوش‌‌ها و لاک‌پشت‌ها

چرا معامله‌گران بازارهای مالی طلا و ارز رفتارهای خطرپذیر متفاوتی دارند؟

 

سعید ابوالقاسمی / نویسنده نشریه 

54«طلا بخرید و تماشا کنید؛ ارز بخرید و خیالتان راحت باشد.» این دو جمله، تکیه‌کلام همیشگی معامله‌گرانی است که به دنبال محافظت از دارایی‌های خود هستند، به افزایش دارایی‌ها گوشه چشمی دارند و البته، علاقه‌ای به نوسان فشار خون در پی افت‌وخیزهای بازار ندارند. در مقابل، معامله‌گرانی که در بازار سرمایه و بازارهای نوظهور فعالیت می‌کنند، به دنبال جهش‌های بیشتر و سودآوری‌های بالاتری هستند اما می‌دانند که خطرات همیشگی، سرمایه‌، دارایی‌ها و تلاش‌های آنها را تهدید می‌کند. این تفاوت دیدگاه میان سرمایه‌گذاران در بازارهای طلا و ارز و بازارهای سرمایه، تعبیر متفاوتی را برای آنها ارائه می‌کند: لاک‌پشت‌های سرمایه‌گذار از ریسک دوری می‌کنند و خرگوش‌‌های سرمایه‌گذار به دنبال جهش‌های بیشتر و سودهای بالاتر هستند. سرمایه‌گذاران خرگوشی که به آنها Fast Money هم گفته می‌شود، بازار را یک ماشین نوسان‌گیری می‌دانند. آنها با پیش‌بینی بازار در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت، تلاش می‌کنند سود خود را بیشتر کنند. مشکل سرمایه‌گذاران خرگوشی این است که تصور می‌کنند فقط خودشان از پشت‌پرده‌های بازار خبر دارند و بر همین اساس، زمانی که به اطلاعات جدیدی از بازار دست می‌یابند، در سریع‌ترین زمان ممکن واکنش نشان می‌دهند. جریان نقدینگی، مولفه دیگری است که برای سرمایه‌گذاران خرگوشی اهمیت فراوانی دارد؛ آنها سریع وارد بازار می‌شوند و به همان سرعت هم سرمایه‌های خود را از بازار بیرون می‌کشند. بنابراین، لازم است قدرت نقدینگی بالایی داشته باشند. در مقابل سرمایه‌گذاران خرگوشی، سرمایه‌گذاران لاک‌پشتی قرار دارند که به آنها Slow Money هم گفته می‌شود. آنها بازار را شبیه به یک ترازو می‌بینند و به دنبال تجارتی هستند که آینده روشنی داشته باشد. از نظر آنها، بهترین رفتار معامله‌گرانه زمانی اتفاق می‌افتد که طی آن تجارت بتواند در یک بازه زمانی بلندمدت یا طولانی، رشد بالاتری نسبت به کل بازار از خود نشان دهد. و نکته مهم‌تر اینکه، برخلاف سرمایه‌گذاران خرگوشی‌، لاک‌پشت‌ها به نقدینگی اهمیت چندانی نمی‌دهند چرا که ماندگاری دارایی‌ برایشان ارزش بیشتری از قدرت نقد‌شوندگی دارایی دارد.

طلا رفیق‌ بی‌کلک!

طلا در سرمایه‌گذاری همانند یک رفیق بی‌کلک عمل می‌کند. اگر جنگ رخ دهد، مشکلات اقتصادی گریبان‌گیر جامعه باشد، طاعون و کرونا نفس جامعه را به شماره بیندازند یا ناآرامی‌های اجتماعی، تاب تصمیم‌گیری را از فعالان و سیاستگذاران سیاسی و اقتصادی سلب کنند، طلا یک تکیه‌گاه بسیار محکم به شمار می‌رود. مردم در کشورهای مختلف جهان، طی قرن‌ها یک رفتار ثابت از خود نشان داده‌اند: برای تسکین احساسات بد اقتصادی، به طلا روی آورده‌اند. آنها تصور می‌کنند که در زمان ابهام‌های اقتصادی و سیاسی، طلا آرامش‌بخش، ملموس و درخشان است و سبب می‌شود از زیان دور بمانند. طلا به عنوان یک فلز، ویژگی‌های خاصی دارد؛ در ابعاد صنعتی، کیفیت بالایی دارد و یک رسانای بی‌نظیر الکترونیکی است؛ در ابعاد هنری، به اندازه کافی منعطف است تا به اشیای هنری یا جواهرات دوست‌داشتنی تبدیل شود؛ در ابعاد ورزشی، به برندگان مدال طلا می‌دهند و در ابعاد اجتماعی، بازنشستگان- البته در برخی کشورهای جهان- یک ساعت طلا هدیه می‌گیرند. این معیارها، ارزش سرمایه‌گذاری روی طلا را بیش از پیش نشان می‌دهد. اما، آمار و ارقام هم حرف‌های جذابی برای گفتن دارند؛ اگر در سال 1970 یک اونس طلا خریده بودید، اکنون بازدهی کل شما 5333 درصد افزایش یافته بود. موضوع زمانی جذاب می‌شود که این میزان سودآوری را با شاخص ترکیبی اس اند پی / تی‌اس‌اکس (S&P /TSX Composite Index) مقایسه کنید. اگر در همان سال 1970، به جای خرید یک اونس طلا، یک سهام معمولی یا تراز خریداری کرده بودید، فقط 3737 درصد افزایش سود را تجربه می‌کردید. اکنون، یک سوال اساسی ایجاد می‌شود: چرا سرمایه‌گذاری روی طلا محبوب‌تر است؟ طلا به دلایل بسیاری از جمله بازدهی پایدار و نقدینگی بالا، یک سرمایه‌گذاری هوشمندانه به شمار می‌رود. همین عامل سبب می‌شود تا معامله‌گران دیدگاه مطلوب‌تری برای سرمایه‌گذاری روی طلا داشته باشند. این دیدگاه از آنجا نشات می‌گیرد که در آشفتگی‌های اقتصادی که سرمایه‌گذاری‌ در بخش‌هایی مانند بازار سهام با نوسان‌های شدیدتری روبه‌رو می‌شود، معامله‌گران باید با یک نقطه اتکای مطلوب، به فکر توسعه سرمایه‌گذاری باشند. سرمایه‌گذاری روی طلا در اقتصادهای متزلزل، سه ویژگی‌ جذاب دارد: یک پوشش بسیار مطلوب در برابر تورم است؛ قدرت خرید سرمایه‌گذاران را حفظ می‌کند؛ و در نهایت، سبب افزایش تنوع سبد سرمایه‌گذاری می‌شود. صاحب‌نظران آمریکایی در جدیدترین تحلیل‌های خود از بازار، تاکید دارند که طلا، سودآوری فراتر از حد انتظاری داشته و این روند سودآوری همچنان هم ادامه دارد. به اعتقاد آنها، موضوع تورم که در دو سال گذشته به یکی از اساسی‌ترین موضوعات جهانی تبدیل شده و با ثبت رکورد 5 /8 درصد، به بالاترین رقم در چهار دهه گذشته رسیده، ارزش سرمایه‌گذاری روی طلا را بیش از پیش آشکار می‌کند. تحلیلگران در همین ارتباط به رکود سال‌های 2007 تا 2009 استناد کرده‌اند. طبق داده‌های GoldSilver طی این دوره رکود، شاخص S&P بیش از 56 درصد سقوط کرد اما قیمت طلا 5 /25 درصد افزایش یافت. در واقع، طی بزرگ‌ترین سقوط بازار سهام در 40 سال گذشته، قیمت طلا رشدی چشمگیر را تجربه کرد. در تحلیلی دیگر، آمار نشان داده‌اند که طی 12 ماه اخیر و براساس شاخص قیمت مصرف‌کننده، تورم اقلام خوراکی 5 /8 درصد، حامل‌های انرژی 2 /9 درصد، مسکن 2 /8 درصد و حمل‌ونقل 9 /13 درصد افزایش داشته است. معامله‌گرانی که در چنین شرایطی زندگی می‌کنند، با یک حساب سرانگشتی کوچک، تفاوت در میزان افزایش را به خوبی متوجه می‌شوند و تمایلات سرمایه‌گذاری خود را به سمت صحیح هدایت می‌کنند. سرمایه‌گذاری روی طلا، یک ویژگی مثبت دیگر هم دارد: در مواقع اضطراری به عنوان یک منبع پول نقد عمل می‌کند. چرا که نقدینگی طلا نسبت به سرمایه‌گذاری‌هایی مانند سهام بسیار بیشتر است. بنابراین، می‌توان برای پرداخت هزینه‌های اضطراری یا روشن نگه‌داشتن چراغ‌های یک کسب‌وکار، به آن تکیه کرد و نقدینگی مورد نیاز را فراهم آورد. همچنین، از آنجا که طلا در زمان کاهش ارزش دلار، ارزش بیشتری پیدا می‌کند، زمانی که معامله‌گران نیازمند پول نقد هستند، نقدینگی بیشتری برای آنها فراهم می‌کند. از سوی دیگر، معامله‌گران برای سرمایه‌گذاری به دنبال سبدی می‌گردند که از بالاترین بازده و در عین حال، بالاترین میزان محافظت در برابر زیان برخوردار باشد. بنابراین، بهترین راه برای دستیابی به این هدف، گنجاندن ترکیبی از طبقات دارایی «کم‌خطر همراه با سود بالا» و «پرخطر و با سود پایین» در یک سبد است. طلا با متعادل کردن سرمایه‌گذاری‌های با ریسک بالا- مانند سهام که بیشتر در معرض نوسان‌های بازار قرار دارند- پورتفوی معامله‌گران را از تنوع بیشتری برخوردار می‌کند. نکته مثبت در این سبدهای متنوع سرمایه‌گذاری این است که در زمان زیان‌ده بودن سهام به دلیل نوسان‌های اقتصادی ناشی از تورم و کاهش ارزش دلار، ارزش طلا افزایش می‌یابد و بر همین اساس، پورتفو را از تعادل خاصی برخوردار می‌کند. همین عامل است که سبب می‌شود معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، از طلا به عنوان ترازوی سبدهای سرمایه‌گذاری نام ببرند. 

بازار مالی؛ جذاب اما دیوانه‌کننده 

55نظریه‌های اقتصادی مبتنی بر این باور شکل گرفته‌اند که افراد با رفتار منطقی، بر محاسبات عقلانی تکیه می‌کنند. براساس این نظریه‌ها، معامله‌گران بازارهای مالی انتخاب‌های خود را براساس محاسبات بدون خطا انجام می‌دهند و ترجیح می‌دهند به اطلاعات جامع و کاملی که همیشه در دسترس قرار دارد اتکا کنند و روند سرمایه‌گذاری خود را به پیش ببرند. اما فرضیه‌هایی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه رفتار عقلانی در برخورد با رخدادهای متنوع بازارهای مالی تحت تاثیر قرار می‌گیرد و همین عامل باعث می‌شود نوسانات سرمایه‌گذاری معامله‌گران در بازارهای مالی بیش از پیش تغییر کند. در نتیجه‌ این نوسانات و تغییر رفتارها و عملکردهای متفاوت، میزان ریسک‌پذیری یا ریسک‌گریزی معامله‌گران نیز تعیین می‌شود. با کنار هم قرار دادن همه این موارد، مشخص می‌شود که معامله‌گران بازارهای مالی به دلیل تغییرات نوسانات بسیار زیاد، در معرض ریسک‌های بسیار زیادی قرار دارند.

موسسه تحقیقات خدمات مالی دالبار در بازه‌های زمانی مشخص مطالعاتی را با عنوان «تحلیل کمی رفتار سرمایه‌گذاران» انجام می‌دهد. این موسسه در گزارش سال 2015 خود به این نتیجه رسید که سرمایه‌گذاران متوسط به صورت مستمر به بازدهی‌های مناسب که با شاخص‌های بازار مطابقت داشته باشد، دست نمی‌یابند. بر اساس تحقیقات سال 2015 دالبار، بازده گسترده‌تر بازار با رقم 69 /13 درصد در مقابل 50 /5 درصد، بیش از دو برابر میانگین بازده سرمایه‌گذاران صندوق سرمایه‌گذاری مشترک سهام بود و سرمایه‌گذاران صندوق‌های مشترک با درآمد ثابت متوسط نیز به طور مداوم عملکرد ضعیفی داشتند و بازدهی آنها با رقم 81 /4 درصد، کمتر از شاخص بازار اوراق قرضه بوده است. این موسسه، در سال 2020 یک بار دیگر مطالعه خود را تکرار کرد و دوباره به این نتیجه رسید که سرمایه‌گذاران متوسط در دستیابی به بازده شاخص بازار شکست می‌خورند. این مطالعه نشان داد که سرمایه‌گذار معمولی سهام 35 /5 درصد کمتر از بازده S&P 500 در سال 2019 درآمد داشته و حتی اگر سرمایه‌گذار با درآمد ثابت «بهترین سود سالانه خود از سال 2012» یعنی 62 /4 درصد را داشته، باز هم کمتر از معیار 72 /8 درصد بوده است. چرایی این اتفاق در مطالعه و بررسی رفتار معامله‌گران قابل مشاهده است. تئوری‌های مختلفی این رفتار را توجیه می‌کنند. براساس «تئوری پشیمانی»، معامله‌گران در کنار نتایج خوبی که در صورت موفقیت نصیب آنها می‌شود به میزان ضرر و زیان احتمالی هم فکر می‌کنند. این ترس و نگرانی بر رفتار منطقی آنها تاثیر می‌گذارد و تصمیم‌گیری را مختل می‌کند. براساس «تئوری رفتارهای حسابداری ذهنی»، معامله‌گران تمایل دارند نتایج خاصی را در بخش‌های ذهنی قرار دهند و تفاوت بین این نتایج، بر رفتارهای مالی آنها تاثیر می‌گذارند. براساس تئوری‌های «چشم‌انداز» و «زیان‌گریزی»، معامله‌گران درجات متفاوتی از احساسات را نسبت به سود و زیان ابراز می‌کنند. برای مثال، معامله‌گران بیشتر تحت فشار زیان قرار می‌گیرند تا اینکه از منافع برابر خوشحال و راضی شوند. تئوری چشم‌انداز همچنین توضیح می‌دهد که چرا سرمایه‌گذاران سهامی را که با زیان روبه‌رو شده است، در سبد خود نگه می‌دارند: معامله‌گران برای جلوگیری از ضرر، ریسک بیشتری انجام می‌دهند و تا جایی پیش می‌روند که کمی سود به دست آورند. به همین دلیل است که معامله‌گران با کمال میل در موقعیت سهام پرخطر باقی می‌مانند و امیدوارانه منتظر بازگشت قیمت می‌نشینند. 

پزشکان، ریسک‌گریزی را توجیه می‌کنند

همه تئوری‌هایی که در رفتار معامله‌گران بازار سرمایه به آنها اشاره شد، میزان استرس و فشارهای ذهنی سرمایه‌گذاران را افزایش می‌دهد. مطالعاتی هم که انجام شده، نشان می‌دهد معامله‌گران با استرس بالا، ریسک‌گریزتر هستند. این مطالعات که از سوی دانشگاه کمبریج و با مشارکت دانشکده بازرگانی دانشگاه فناوری کوئینزلند انجام شده نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران در شرایط خوب بازار تمایل بیشتری به ریسک‌پذیری دارند و زمانی که بازارها در حال ریزش هستند، ریسک‌گریز می‌شوند. این رفتار درست خلاف رفتاری است که در جریان واقعیت به آن نیاز داریم: معامله‌گران زمانی رفتار ریسک‌گریزی را از خود نشان می‌دهند که اقتصادها بیشتر به ریسک‌پذیران نیاز دارند! بر این اساس، افزایش سطح استرس در مواقع بحران به ریسک‌گریزی منجر می‌شود. پل کافمن، استاد امور مالی دانشگاه ملبورن استرالیا، نیز در پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده است که «افراد به استرس بالای ناشی از معامله‌گری پرخطر واکنش نشان می‌دهند و بسیاری از آنان تلاش می‌کنند خود را از سطوح اضافی استرس رها کنند». براساس این پژوهش‌ها، زمانی که این سطح از فشار و استرس وجود داشته باشد، معامله‌گران به دنبال فرصت‌های سرمایه‌گذاری مطمئنی مانند طلا خواهند بود زیرا به تصور آنها، در معامله‌گری طلا، نوسان زیادی وجود ندارد. آماندا بیگز، پژوهشگر دانشگاه گریفیث نیز در مطالعات خود به این نتیجه رسیده است که متغیرهای دیگری نیز وجود دارد که بر نوع برخورد معامله‌گران با افزایش سطح استرس تاثیر می‌گذارد: «شرایطی وجود دارد که در آن فشار کاری به رفتارهای پرخطر بیشتر منجر می‌شود زیرا تصمیم‌گیری را مختل می‌کند و خودکنترلی را کاهش می‌دهد؛ با این حال، فشار کاری می‌تواند باعث شود برخی معامله‌گران در صورت تمایل به اجتناب از ضرر و زیان، در مورد ریسک کردن محتاط‌تر شوند که ممکن است بر عملکرد در صنعت مالی تاثیر منفی بگذارد.»  

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها