اثر زغالسنگ
اثر معدن زغالسنگ بر قیمت مسکن چیست؟
زغالسنگ، «سیاه سوختِ» زمین است. این سوخت هر سال 2 /1 میلیون نفر را میکشد، 100 میلیون نفر را به جمع گرسنگان جهان اضافه میکند، عامل ابتلای 37 /1 میلیون نفر به سرطان ریه است و 95 درصد زنان مبتلا به این سرطان را میکشد. دلیلِ 712 هزار مرگِ ناشی از ایسکمیک (IHD) و عروق مغزی (CEV) است. بهطور خاص، بیش از 339 میلیون نفر در سراسر جهان را به دلیل استنشاق هوای آلوده حاصل از سوزاندن این سوخت فسیلی به آسم مبتلا کرده است. ذاتالریه ناشی از پمپاژ ذرات آلاینده زغالسنگ، هر سال جانِ 800 هزار کودک زیر پنج سال را گرفته و در هر 43 ثانیه با ختم بارداری، یک مادر را داغدار نوزاد خود کرده است. همچنین آلودگی ذرات معلق هوای حاصل از احتراق تجمیعی این سوخت به همراه مازوت به ویژه در کلانشهرها، باعث 4 /1 میلیارد سال زندگی تعدیلشده همراه با ناتوانی (DALYs) شده است و انتظار میرود 68 درصد از جمعیت جهان را که در شهرها زندگی میکنند، روزانه در معرض سطوح خطرناک آلودگی قرار دهد؛ به نحوی که در کمترین بُعد اثرگذاری، باعث استرس اکسیداتیو در بدنِ بیش از پنج میلیارد نفر شود که یک عامل خطر شناختهشده برای بیماریهای اختلال متابولیک است و میتواند به پراکسیداسیون لیپیدی، کاهش آنتیاکسیدانی و فعالسازی سیگنالهای پیشالتهابی منجر شود؛ در واقع، زنجیرهای از رویدادهای بیولوژیک ایجاد کند که اندامها را تحت تاثیر قرار میدهد و میزان ابتلا و شیوع سرطان، آترواسکلروز، فشار خون بالا، ایسکمی /پرفیوژن، دیابت، آسم، دیس بیوز فلور باکتریایی روده، رتینوپاتی دیابتی چشمی، حساسیتهای ناگهانی، شوکهای آنافیلاکسی کشنده و اختلال در آنزیمهای آنتیاکسیدانی بافت کلیه را بالا میبرد و مرگومیر حاصل از آنها را افزایش خواهد داد، به گونهای که هر چهار مورد از پنج مرگومیر جهان به صورت مستمر تا سال 2050 به خاطر این بیماریها رخ خواهد داد و 94 درصد مردم جهان را به شدت افسرده میکند. همه اینها در حالی است که تعطیلی زودهنگام کارخانههای زغالسنگ در سراسر جهان میتواند از 5 /14 میلیون مرگ زودرس جلوگیری کند و سود اقتصادی 3 /16 تریلیوندلاری به همراه داشته باشد که معادل صرفهجویی در حدود 426 میلیون سال زندگی یا افزایش 20 روز اضافی برای هر یک از هشت میلیارد جمعیت کنونی جهان است و البته کمک میکند تا زمین هم بهتر نفس بکشد.
مرگ زودرس
طبق دادههای جهانی ردیاب کارخانههای زغالسنگ در مانیتور انرژی جهانی، با آنکه تولید جهانی زغالسنگ از 1958 میلیون تن معادل نفت (Mtoe) در سال 1980 به 4270 «Mtoe» در سال 2010 رسید، از 8 /78 میلیون تن در سال 2021 با کمک سه تولیدکننده بزرگ زغالسنگ جهان، چین، هند و اندونزی به 80 میلیون در سال 2022 افزایش یافت -و تا اواخر سال آینده بالغ بر 85 میلیون تن خواهد شد- در کنار آن، مصرف این سوخت طی سال 2022 بیش از یک درصد رشد کرد و برای اولینبار در تاریخ با شکستن رکورد سال 2013، از مرز هشت میلیارد تن گذشت تا 2400 نیروگاه زغالسنگ جهان بتوانند حدود یکسوم برق مردم زمین را تولید کنند، توامان با آن، بر میزان آلایندههای جهان نیز بیفزاید و متاسفانه زغالسنگ در پی بحران انرژی، قیمت بالای گاز، جنگ اوکراین و روسیه و اثرات قابلتوجه بر بازار اکثر کامودیتیها، روی تمام آلایندههای هوا را سیاهتر کند. بر اساس بررسی آماری انرژی بریتیشپترولیوم، احتراق زغالسنگ در سال 2021 بالغ بر 5 /10 گیگاتن دیاکسیدکربن (عامل اصلی افزایش دمای جهانی) را در هوا پمپاژ کرد و با قرار گرفتن انتشار این گاز در مسیر افزایش به 8 /33 میلیارد تن و انتشار 1 /15 میلیارد تن دیاکسیدکربن در سال 2022، همه سناریوهای سازگار با رعایت محدودیت دمای 5 /1 درجه سانتیگراد توافقی پاریس که مستلزم کاهش سریعِ استفاده از زغالسنگ برای بهبود کیفیت هوا بود، از بین رفت و سهم زغالسنگ از ۶۵ درصد گازهای گلخانهای حاصل از سوختهای فسیلی، در برابر سهم 35 و 20درصدی نفت و گاز طبیعی به بالاترین سطح خود یعنی 45 درصد رسید؛ به مرگ زودرس هزاران انسان در این سال کمک کرد و با شروع زمستان و رسیدن بهای زغالسنگ نیوکاستل در منطقه پرمصرف شرق آسیا به بیش از 400 دلار به ازای هر تن، اثرگذاری چین و هند بر اقتصاد جهان را فزونی بخشید.
روی سیاه اقتصاد
چین بیش از نیمی از ناوگان زغالسنگ جهان را در اختیار دارد، یکسوم از برق دنیا را تولید میکند و با تولید 7500 گیگاوات از برقِ جهان، سهمی بزرگتر از کشورهای روسیه، هند، آمریکا و ژاپن دارد. در مقابل، کارخانههای زغالسنگ فعال در چین به تنهایی عامل بیش از 720 هزار مرگ زودرس در سال هستند و بهرهبرداری از کارخانههای زغالسنگ موجود و برنامهریزیشده در آن میتواند موجب ۲۱ میلیون مرگ زودرس در سه دهه آینده بدون اقداماتی برای کاهش ساخت و استفاده از آنها شود؛ و این در حالی است که با امضای پیمان آبوهوایی گلاسکو در سال گذشته، چین در سال 2022 بیشتر از همیشه به سرمایهگذاریهایش برای تقویت صنعت زغالسنگ داخلی خود ادامه داد و با اعلام شورای برق چین(CEC)، قصد تولید 180 گیگاوات دیگر را با افزایش 10درصدی ظرفیت زغالسنگ خود دارد که در صورت استمرار تا سال 2030، نگرانیهای جهانی نسبت به وابستگی بیشتر داخلی چین به زغالسنگ را بیشتر خواهد کرد و چون سایر کشورهای آسیایی به ویژه هند، اندونزی، بنگلادش و پاکستان، بیشترین سهم را از مرگومیرهای پیشبینیشده ناشی از زغالسنگ در سراسر جهان دارند، این نگرانیها دوچندان خواهد شد؛ به نحوی که اگر گامهایی برای محدود کردن استفاده از نیروگاههای زغالسنگ موجود و جلوگیری از ساخت نیروگاههای جدید برداشته نشود، کارخانههای زغالسنگ آسیا میتوانند بهطور بالقوه تا یک دهه آینده به مرگ زودرس هفت میلیون نفر منجر شوند و اگر تا پایان عمرشان کار کنند، دلیل بیش از 80 درصدِ مرگهای زودرس جهان تا قبل از سال 2050 باشند؛ و این در حالی است که با توقف هر کارخانه زغالسنگ میتوان از حدود 2 /3 میلیون مرگ جلوگیری کرد و حتی با بازنشستگی نیروگاههای زغالسنگ، بر متغیرهای اقتصادی چون مسکن در ایالات متحده به شدت تاثیر گذاشت، هرچند در ظاهر بیربط به نظر آید.
مولکولهای آدمکُش
طی 15 سال گذشته، ایالات متحده شاهد کاهشی بیسابقه در تولید انرژی با سوزاندن زغالسنگ بوده است. از سال 2005، کل تولید زغالسنگ در ایالات متحده 25 درصد کاهش یافته است و بیش از 30 درصد از نیروگاههای آن، حداقل یک واحد تولیدی خود را تعطیل کردهاند. در عین حال، به ازای تعطیلی هر نیروگاه، عملاً یک نیروگاه گازی جدید جایگزین شده و اثرگذاری تولید بر سلامت، اشتغال و ارزش مسکن، تغییر کرده است. به واقع، با تعطیلی بیش از یکچهارم نیروگاههای آمریکا یا متوقف کردن حداقل یک واحد تولیدی در آنها، در پی ارجحیت مصرف گاز طبیعی، شوک تقاضای انرژی، رقابت با انرژیهای تجدیدپذیر و سیاستهای نظارتی سختگیرانه فزاینده، تابع و الگوی سلامت، اشتغال و مسکن، نوسان پیدا کرده و باعث شده استراتژیهای تجربی، انتظارات تازهای ایجاد کنند. برای مثال، با تعطیلی سریالی واحدها و نیروگاهها، ساکنان خانههای قرارگرفته در فاصله 30مایلی نیروگاهها، دیگر باران اسیدی را تجربه نکنند. «SO2» و «NOX» پیشسازِ PM2.5، که بر سلامت انسان در طیف گستردهای از بخشهای اپیدمیولوژیک و اقتصادی تاثیر منفی میگذارد، باعث تشدید بیماریهای قلبی-عروقی و تنفسی میشود و خطر حملات قلبی و نارسایی تنفسی را افزایش میدهد، در یک کانال کاهشی قرار بگیرند، از میزان ذرات معلق ایجادشده ناشی از کامیونها و قطارهای حمل زغالسنگ، ذخیرهسازی سوخت و ضایعات کارخانهای که بر سلامت انسان تاثیر قویاً منفی دارند و میتوانند موجب به نرخ بالاتر مرگومیر در نوزادان شوند، کاسته شود و از آنجا که بسیاری از واحدهای زغالسنگ با واحدهای گاز طبیعی جایگزین میشوند، دامنه آلودگی برای ساکنانی که 72420 متر با کارخانههای زغالسنگ فاصله داشتهاند، کوچکتر شده و با وجود کاهش سیستماتیک میزان اشتغال، حداقل جغرافیای سالم به محل سکونت آنها بازگردد و خانههایی که در فاصله 15 تا 30مایلی واحد تعطیلشده قرار دارند، تغییر متناسبی را در ارزش مسکن تجربه کنند و افزایش حداقلی را شاهد باشند. افزایشی که بر مبنای یافتههای این پژوهش برای خانههای واقعشده در فاصله 15مایلی نیروگاهها و کارخانههای زغالسنگ، بالغ بر سه تا پنج درصد قیمت بازار است.
یک ابهام بزرگ مطالعاتی
بررسی دادههای موسسه ملی بهداشت آمریکا (NIH)، برای تعیین نرخ مرگ بیماریهای قلبی-عروقی و تنفسی (که 42 درصد از کل مرگها را تشکیل میدهند)، سنجش و تحلیل دادههای سیستم نظارت مستمر بر تولید و انتشار گازهای گلخانهای (CEMs) که 415 نیروگاه زغالسنگ آمریکا را تحت پوشش برنامه باران اسیدی(که باعث آلودگی شدید و تولید دیاکسیدسولفور و اکسیدهای نیتروژن میشوند) دارد، ارزیابی دادههای مربوط به ویژگیهای جمعیتی و اقتصادی اداره سرشماری ایالات متحده (USCB)، تخمینهای درآمد و فقر مناطق کوچک (SAIPE)، سرشماری فصلی اشتغال و دستمزد (QCEW) و بررسی دادههای مربوط به پایگاه اطلاعات املاک و مستغلات آمریکا (Zillow-ZTRAX)، با معیار قرار دادن 40 ایالت، 383 نیروگاه منتخب از فرم بررسی اطلاعات ژنراتورهای نیروگاههای برق با ظرفیت بالای 25 مگاوات «EIA-86»، در بازه زمانی 2004 تا 2018، تایید میکنند، خانههایی که 15 مایل با نیروگاهها فاصله دارند، قبل از تعطیل شدن آنها، ارزشی بالغ بر 217,535 دلار دارند، این میزان ارزش برای خانههایی با فاصله 15 تا 30 مایل، 233,046 دلار است و با تعطیل شدن یا بازنشستگی نیروگاه یا یک کارخانه زغالسنگ که با کاهش 70درصدی «SO2» و «NOX» همراه است، شش تا 10 ماه پس از تعطیلی، ارزش خانههای قرارگرفته در فاصله 15مایلی بین سه تا پنج درصد افزایش مییابد و برای آنهایی که دورتر هستند صرفاً افزایش ناچیز 3 /0 درصد را دارد و این واقعیت با تاکید بر این موضوع تقویت میشود که اگرچه هیچ اثر سرمایهگذاری در فواصل بیش از 15 مایل از نیروگاهها انجام نمیشود و وجود تبعات منفی ناشی از آلایندهها بر سلامت فردی و خانوادگی، اهمیت ادراکات ذهنی را در شکلدهی اثرات قیمت واسطهای در بازار نشان میدهد، اما با این حال، اثرات سرمایهگذاری تنها زمانی رخ میدهد که تعطیلی یک واحد زغالسنگ به صورت کامل و نه جزئی باشد، خریداران خانههایی که مایلها دورتر از منبع آلودگی هستند، به عنوان عاملی در مناقصه ملک در نظر گرفته نشوند و لحاظ شود که بسته شدن نیروگاهها از دو طریق بر ارزش مسکن و اقتصادهای محلی تاثیر میگذارند. بدین نحو که، تعطیلی نیروگاههای زغالسنگ به بیکاری در میان کارگران واحد نیروگاهی منجر خواهد شد و از آنجا که نیروگاههای زغالسنگ نسبتاً سرمایهبر هستند، تعطیلی واحدها هرچند تاثیر معناداری بر اشتغال همه مناطق، جز روستاییترین آنها ندارد ولی تبعات آن برای ایالتها قابل توجه است. از سوی دیگر، اگر یک نیروگاه زغالسنگ به معدن متصل باشد، تعطیلی آن به شوکهای منفی تقاضا برای زغالسنگ محلی و افزایش بیکاری در میان معدنکاران منجر میشود و این موضوعی است که در معادلات اقتصادی مسکن و توسعه سرمایهای نباید نادیده گرفته شود؛ حتی باید این چند سوال مهم را ایجاد کند که اگر ریسک درکشده نقش مهمی در شکلدهی قیمت مسکن در سراسر جغرافیای مورد سنجش دارد، در چه ابعاد دیگری ممکن است متفاوت باشد؟ چگونه ممکن است تحصیلات یا سایر اطلاعات جمعیتی که فاصله بین باورهای ذهنی و عینی را تغییر میدهند بر قیمت مسکن تاثیر بگذارند؟ و در نهایت اینکه، چرا ناهمگونیها از طریق آربیتراژ بازار حل نمیشوند، بهطوری که بتوان بر ریسک پورتفولیوی سرمایهگذاری جایی که دیدگاههای اقتصادی افراطی وجود دارد، متمرکز شد؟ سوالاتی که میتوانند دلیل یک برنامه تحقیقاتی در آینده باشند و صرفنظر از اینکه برای درک بهتر تابع تولید و چگونگی تاثیر آن بر مسکن به عنوان معیاری از تمایل به پرداخت برای کالاهای غیربازاری، به کار بسیار بیشتری نیاز است، همکاریهای بالقوه و مثمرثمر بین اقتصاددانان زیستمحیطی و رفتاری را توسعه داده تا نشان دهند بهبودهای بهداشتی و مراقبتی اگرچه باعث تاثیر بر ارزش مسکن، سرمایهگذاری و معاملات ملکی میشود، اما شکستهای بازار اطلاعاتی، پیامدهای بالقوه گستردهتری برای ادبیات متمرکز بر آلودگی، ضایعات نیروگاهی، ارزش و قیمتگذاری مسکن و پیامدهای رفاهی که اغلب از آنها ناشی میشود، دارد و مهم است که رویکرد قیمتگذاری لذتجویانه برای تخمین ارزش بسیاری از کالاهای عمومی چون مسکن که در ارزشگذاری کیفیت محیطی اثر میگذارد، فدای معیارهای آلاینده و سموم پمپاژشده در هوا نشود.