قیمت واقعی و قیمت منصفانه
اخلاقیات و ایدئولوژیها چه نقشی در تعیین قیمتها دارند؟
احتمالاً برای شما هم پیش آمده است که پس از شنیدن اخبار افزایش قیمت کالاها، احساس ناخوشایندی داشته باشید حتی اگر خودتان از آن کالا استفاده مستقیم نکنید. اگر فشار ناشی از افزایش قیمتها زیاد باشد، ممکن است به فکر بیان نارضایتی و اعتراض هم بیفتید. اما سوالی که پیش میآید این است که آیا این اعتراضات بر قیمتهایی که از طریق عوامل اقتصادی همچون میزان عرضه و تقاضا تعیین شده است، موثر خواهند بود؟ برای بررسی این سوال بهتر است که به بررسیهای آماری و مباحث اقتصادی مربوط به آن مراجعه کنیم. در مواقع افزایش قیمتها، غالباً مردم از دولت انتظار دارند که در این مساله دخالت کند و بازار را تنظیم و قیمتها را کنترل کند. اما همانطور که در اقتصاد کلاسیک گفته میشود، دخالت دولت در اقتصاد مضراتی به همراه دارد که نهایتاً باعث ناکارایی و کمبود در کشور خواهد شد. بررسیهای بسیاری نیز نشان دادهاند که در کشورهایی که دولتها دخالت بیشتری در اقتصاد میکنند، انگیزه بخش خصوصی بهشدت تحتتاثیر قرار میگیرد و میزان سرمایهگذاری، تولید و رشد اقتصادی نیز متاثر خواهند شد و به کمتر شدن رشد و توسعه اقتصادی در این کشورها منجر میشود. از اینرو، بسیاری از دولتها سعی میکنند در شرایط عادی در قیمتگذاریها و تعدیلات قیمتی دخالت نکنند و تنها در مواقعی که حضور و مداخله آنها ضرورت دارد (مثلاً در تولید کالای عمومی همچون تامین روشنایی خیابانها) در اقتصاد دخالت کنند. در مباحث اقتصادی نیز اقتصاددانان کلاسیک معتقدند که مداخلات دولت در اقتصاد باید محدود شود و خود بازار بر اساس میزان عرضه و تقاضا تعدیل شود. اما در واقعیت انگار طور دیگری است. تحلیلهای اقتصادسنجی نشان میدهد که قیمتها تنها بر اساس میزان کمبود یا مازاد کالا تعیین نمیشوند که این موضوع بر خلاف نظریات اقتصاد کلاسیک است. طبق نتایج بررسیهای اقتصادسنجی، مخالفتهای گسترده مردم و واکنشهای اخلاقی آنها به افزایش شدید قیمت و کمبود عرضه کالا بر قیمتها موثر است. در همین راستا، گروهی از پژوهشگران اقتصادی به بررسی نحوه اثرگذاری طرز تفکر و رفتار مردم در واکنش به افزایش قیمتها بر روی قیمتها پرداختند. جولیو الیاس، نیکولا لاسترا و ماریو ماسیس در مقاله خود که با نام «آیا قیمت مناسب است؟» در آوریل 2022 در NBER به چاپ رسید، با استفاده از نظرسنجی عمومی از مردم دو کشور آمریکا و کانادا به دنبال تحلیل این موضوع و بررسی میزان پذیرش سیاستهای کنترل قیمت از سوی مردم در موقیتهای مختلف بودند. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
مثالهایی از دنیای واقعی
در 15 دسامبر سال 2014، فردی مسلح وارد یک کافیشاپ در شهر سیدنی استرالیا شد و مشتریان کافیشاپ را به مدت چندین ساعت گروگان گرفت. در جریان این گروگانگیری، پلیس شهر دستور بسته شدن خیابانهای اطراف کافیشاپ را داد. با انتشار اخبار این حمله و گروگانگیری، قیمت سواریهای اوبر (Uber) در آن محله به بیش از چهار برابر افزایش یافت. بعدها شرکت اوبر دلیل این افزایش قیمت را افزایش انگیزه رانندگان برای آمدن به آن محل و خدمترسانی به مردم ذکر کرد؛ با وجود این بسیاری از مردم، این انتخاب را «ناجوانمردانه» و حتی «شرمآور» توصیف کردند. در نتیجه این اتفاقات، شرکت اوبر عذرخواهی کرد و قول بازپرداخت هزینه و چند سفر رایگان را به افرادی که تحتتاثیر این حمله قرار گرفته بودند، داد. مثالهای زیادی از اینگونه اتفاقات میتوان یافت که تعدیل در قیمتها که ناشی از تغییرات عرضه و تقاضا بوده، نارضایتی اجتماعی را به همراه داشته است. به عنوان مثال، در زمان بروز حوادث و بلایای طبیعی همچون سیل، طوفان، زلزله و آتشسوزی، عموماً دسترسی افراد به کالاهای ضروری و اورژانسی کم میشود و به دلیل افزایش تقاضای ناگهانی برای این دست از کالاها و عرضه محدود آن در کوتاهمدت، قیمتشان به سرعت افزایش مییابد. همین موضوع باعث میشود که عدهای از افراد اقدام به احتکار و انبار کردن این کالاها کنند که باعث افزایش شدیدتر قیمتها میشود که واکنش مردم را نیز به همراه دارد. این امر، موضوع تازهای نیست و از نظر تاریخی در زمان بروز جنگها، قحطیها و خشکسالیها که قیمت کالاها به سرعت افزایش مییابد، اعتراض گسترده و حتی شورش علیه حکومت و ثروتمندان را نیز به همراه داشته است. در همین سالهای اخیر، با شروع همهگیری کرونا، قیمت بسیاری از محصولات بهداشتی و ضدعفونیکنندهها، از داروها و تجهیزات پزشکی گرفته تا الکل بهداشتی، دستمال کاغذی، ماسک و دستکش به دلیل افزایش تقاضا و پایین بودن میزان عرضه، بهشدت افزایش یافت. در این میان برخی از واحدهای صنفی با احتکار این محصولات که در چنین شرایطی از مهمترین نیازهای عمومی بازار محسوب میشود باعث افزایش بیشتر قیمت مواد ضدعفونیکننده و شویندهها در بازار شدند و رفع نیازهای بهداشتی جامعه در شرایط شیوع ویروس کرونا را سختتر کردند. همین موضوع باعث جبههگیری بسیاری از مردم و رسانهها نسبت به این موضوع شد. غالب مردم معتقد بودند که افزایش قیمت این کالاها نتیجه استراتژیهای ناعادلانه شرکتهای تولیدکننده آنهاست و نیاز است که دولت برای کنترل قیمتها در بازار مداخله کند.
نیروی بازار یا ارزشهای اخلاقی
استفاده گسترده از مفاهیم «اقتصاد بازار» و «مکانیسم بازار آزاد» در ادبیات اقتصادی خیلی قدیمی نیست. اقتصاد بازار (Market economy) یک سیستم اقتصادی است که در آن تولید و توزیع کالاها و خدمات با مکانیسم بازارهای آزاد که از طریق سیستم قیمت آزاد هدایت میشود، انجام میگیرد. ویژگی اصلی این سیستم اقتصادی این است که تصمیمات سرمایهگذاری، یا تخصیص کالای اساسی، از طریق بازارهای سرمایه و اقتصادی انجام میشود. این سیستم در مقابل اقتصاد دستوری (Planned economy) قرار میگیرد که در آن تصمیمات سرمایهگذاری و تولید، به عنوان جزئی از یک برنامه تولیدی یکپارچه، از سوی سیستم سیاسی حاکم که کنترل عوامل تولید را بر عهده دارند، گرفته میشود. به عبارت دیگر، طبق سیستم اقتصاد بازار، قیمتها بر اساس میزان کمیابی محصول و میزان عرضه و تقاضای آن تعیین میشود. این در حالی است که استیگلر موضع مخالفی درباره این موضوع دارد و معتقد است کمیابی به تنهایی عامل تعیینکننده قیمت نیست. او بیان میکند که نسبت دادن کمبود کالا به تغییرات قیمت آن مانند مقصر دانستن دماسنج برای دمای بالاست. مطالعات مربوط به جامعهشناسی و روانشناسی نیز ادعاهای مشابهی دارند. این مطالعات اغلب اظهار میکنند که قیمتها فقط اطلاعات خشکی را در مورد عرضه و تقاضا منتقل نمیکنند؛ بلکه آنها پیامدهای روابط اجتماعی هستند که ارزشهای اخلاقی و فرهنگی را منعکس میکنند و همچنین معنا و درکی را که مردم در یک معامله معین نسبت به آن مبادله قائل میشوند و نیز هنجارهای اجتماعی را آشکار میکنند. در این صورت اگر مردم احساس کنند که در قیمتگذاری یک کالا برخی از این هنجارها و ارزشها نقض شده است، فروشندگان را وادار میکنند که قیمتها را تعدیل کنند و حتی در شرایط افزایش تقاضا و کمبود عرضه کالا، قیمت کالا را افزایش ندهند. با وجود این، ما درک درستی از نحوه موضعگیری افراد نسبت به عملکرد بازار و تعیین قیمتها نداریم و این که مردم هنگام نظر دادن درباره قیمت کالاها چقدر به مسائل اخلاقی و چقد به نقش نیروهای بازار توجه میکنند. آیا مردم «مانند اقتصاددانان»، افزایش قیمتها را به عنوان سیگنالهایی از کمبود کالا میبینند؟ یا این افزایش قیمتها را حاصل نقض هنجارهای اخلاقی یا ارزشهای مقدس میدانند؟ آیا آنها در نظراتشان بین انصاف و کارایی تعادل برقرار میکنند؟ این ترجیحات در جمعیت چقدر متنوع است؟
نویسندگان این مقاله در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات و یافتن نحوه واکنش مردم به افزایش ناگهانی قیمتها و اینکه مردم در این شرایط چه نوع قیمتگذاری (قیمتگذاری مبتنی بر بازار و نظارت بر قیمت و کنترل قیمت) را انتخاب میکنند، هستند. سپس در ادامه مقاله، عوامل اخلاقی و ایدئولوژیک و همبستگیهای واکنشهای مردم به تغییرات قیمتها را بررسی کردند. علاوه بر این، آنها بررسی میکنند که آیا نگرشها و تمایل مردم برای ترجیحات خود بین زمانهای عادی و دورههای اضطراری مانند یک بیماری همهگیر، متفاوت است یا خیر.
یافتهها و روش پژوهش
این محققان با استفاده از مطالعه و نظرسنجیای که در ماههای می و دسامبر سال 2021 از 3782 ساکن ایالات متحده و 3830 ساکن کانادا انجام شده بود، پژوهش خود را پیش بردند. در این نظرسنجی، دو سناریو مطرح شده است که در یک بازار به خصوص، تقاضا برای یک محصول به طور ناگهانی افزایش مییابد. در سناریوی اول، یک شرکت قیمت محصولش را افزایش میدهد و در سناریوی دوم، یک مقام دولتی با اعمال سقف قیمت از این افزایش قیمت جلوگیری میکند. این محققان به این نظرسنجی یک چیز اضافه کردند. آنها در نظرسنجی خود به این موضوع اشاره کردند که قیمتهای بالاتر ممکن است باعث ایجاد انگیزه برای عرضه اضافی از سوی شرکتهای جدید شود (در نتیجه به کاهش قیمتها در آینده منجر میشود) یا باعث تخصیص مجدد محصولات در سراسر بازارها (در نتیجه به افزایش عرضه و کاهش کمبود منجر خواهد شد) شود، در حالیکه کنترل قیمتها از چنین مکانیسمهایی جلوگیری میکند. با این تغییر در نظرسنجی، میزان صریح بودن مبادلات، آنها میتوانستند به این سوال پاسخ دهند که آیا استدلال اقتصادی، ادراکات و نگرش مردم نسبت به افزایش قیمتها را تغییر میدهد یا خیر. البته باید به این نکته توجه داشت که برخی از افراد ممکن است فوراً از اثرات انگیزشی احتمالی قیمتهای بالاتر آگاه نباشند، یا ممکن است این پیامدها را تصدیق کنند اما همچنان به ملاحظات دیگری مانند قیمت منصفانه یا برابری اهمیت بیشتری دهند. علاوه بر این، اگر مردم قیمتها را فقط به عنوان سیگنالی از کمبود نسبی ببینند، هیچ اطلاعات اضافی برای استنتاج علل و پیامدهای اقتصادی لازم نیست و میتوان گفت که مردم تنها به عرضه و تقاضا توجه دارند و به مساله افزایش قیمت مانند اقتصاددانان مینگرند. پس از ارائه سناریوهای مختلف، از پاسخدهندگان خواسته شد تا میزان عادلانه بودن قیمتها برای مصرفکنندگان، عادلانه بودن آن برای شرکت و در کل از نظر اخلاقی قابل قبول بودن هر نسخه را ارزیابی کنند. سپس شرکتکنندگان نظام قیمتگذاری مورد نظر خود را انتخاب میکردند و در ادامه دلایل پاسخهای خود را توضیح میدادند. بنابراین طرح نظرسنجی تجربی این محققان به آنها اجازه میداد تا تاثیر چندین عامل مرتبط را بر نظام تنظیم قیمت ترجیحی پاسخدهندگان و قضاوتهای اخلاقی آنها ارزیابی کنیم. علاوه بر این، آنها اطلاعات مناسبی در مورد نظرات مردم در مورد نقش بازارها و دولت در جامعه جمعآوری کردند. یافتههای این مقاله نشان میدهد که اکثریت بزرگی از پاسخدهندگان با افزایش قیمت بدون مانع برای چهار محصولی که در این نظرسنجی در نظر گرفته شده، به ویژه برای کالاهای ضروری مرتبط با سلامت (مانند محصولات دارویی و ضدعفونیکنندهها) مخالف هستند. با این حال، در صورتی که شرکتکنندگان با سناریوهایی روبهرو شوند که مبادلات اقتصادی برجسته میشود یا در مورد هزینههای تولید محصولات اطلاعاتی داده میشود، پذیرش افزایش قیمتها به طور قابل ملاحظهای بیشتر میشود. به طور متوسط 2 /32 درصد از شرکتکنندگان گزینه نظام قیمتی بدون دخالت را انتخاب کردهاند و این نسبت با برجسته شدن مبادلات 8 /22 درصد افزایش مییابد. همچنین در شرایطی که نقش بهای تمامشده عوامل تولید و هزینههای تولید در افزایش قیمتها توضیح داده میشود، پذیرش افزایش قیمتها و نظام قیمتی بدون دخالت دولت 7 /4 درصد بیشتر میشود.