همهگیری اطلاعات نادرست
ایدز چه درسهایی برای کرونا دارد؟
ردوبدل شدن اطلاعات عجیبوغریب پیرامون راههای انتقال ویروس کرونا، اولین نمونه در نوع خود نیست. اساساً هنگام بروز یک بیماری ناشناخته، یا یک همهگیری جهانشمول، چنین خطری قابل پیشبینی و البته با شیوههایی قابل پیشگیری است. به طور مشخص از نظر رعب و وحشتی که این ویروس ایجاد کرده است و فاصلهای که اکنون جهان با ساخت واکسن آن دارد، میتوان روزهایی را به یاد آورد که چنین برخوردی نیز با HIV میشد. در روزهای اخیر انجمن بینالمللی ایدز اولین کنفرانس مجازی خود را در زمینه وضعیت ایدز در جهان و معضلات مربوط به آن برگزار کرد. به نظر میرسد با وجود آن که دهههاست از کشف و گسترش اطلاعات درباره این بیماری میگذرد، اما همچنان عدم درکهای عجیبی درباره این بیماری وجود دارد. بهخصوص با گسترش شبکههای اجتماعی در یک دهه اخیر به نظر میرسد همچنان آگاهیرسانی در مورد این مورد ضرورت دارد. شاید نه از حیث همهگیری اما از حیث جدیت و گستردگی، بتوان تا حدی دهههای اولیه کشف این ویروس را با کووید ۱۹ مقایسه کرد و درسهایی از آن گرفت. شاید اولین نکاتی که در نتیجه اخبار ماههای گذشته به ذهنمان برسد، مواردی از دارو و واکسن باشد. برای مثال، برخی داروهایی را پیشنهاد میدادند که برای بیماریهای ویروسی مشابه استفاده میشد و برخی دیگر نیز مرتباً از اعلام کشف واکسن کووید ۱۹ پیش از موفقیتآمیز بودن تستهای ایمنی مربوط به آن خبر میدادند. اما این تمام ماجرا نبود. اصل مطلب به شایعات و افسانههایی مربوط میشد که درباره این بیماری و نحوه گسترش آن و البته میزان مرگبار بودن آن در جریان بود. شبکههای اجتماعی به طور مشخص اصلیترین محفل این گفتوگوها بودهاند. این شرایط تا جایی پیش رفت که عملاً وارد بحرانی از همهگیری اطلاعات نادرست شدیم. برای این شرایط سازمان جهانی بهداشت تعریفی از اصطلاح همهگیری اطلاعات نادرست یا همان infodemic ارائه کرده است که راهگشای یادداشت حاضر است. بر اساس تعریف این سازمان، اینفودمی عبارت است از «وجود اطلاعات بیش از حد که برخی درست و برخی دیگر نادرستاند و مردم به سختی میتوانند منبعی قابل اتکا و قابل اعتماد برای صحتسنجی آن بیابند، آن هم در زمانی که به آن نیاز دارند».
آشنایی با سه متخصص
اما آنچه بیش از همه مدنظر نوشتار حاضر است، مرور تجربه سه نفر از باتجربهترینهای حوزه بیماریهای واگیر و سلامت عمومی است که تجربیاتشان را اخیراً در قالب مقالهای مشترک در وبسایت پراجکت سیندیکیت۱ به اشتراک گذاشتهاند. برای درک هرچه بهتر اهمیت و روایی استدلال آنها در این خصوص، در ابتدا لازم است با این سه محقق به طور مختصر آشنا شویم. لیندا گیل بکر (Linda-Gail Bekker) استاد رشته پزشکی و کارشناس عملیاتی بنیاد ایدز Tutu است که مرکزی تخصصی در دانشگاه کیپ تاون آفریقای جنوبی است. او همچنین رئیس سابق انجمن بینالمللی ایدز (International AIDS Society) در سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ نیز بوده است. این متخصص که به طور اختصاصی تحقیقات خود را در چنددهه گذشته بر روی ایدز متمرکز کرده است یکی از بهترین کسانی است که میتواند تصویری از روزها و دهههای ابتدایی این بیماری و نحوه گسترش آگاهی درباره آن نزد عموم ارائه دهد. گفتنی است او متولد زیمبابوه و دانشآموخته رشته پزشکی از دانشگاه کیپ تاون نیز هست. به علاوه او در حوزه همهگیرشناسی نیز تبحر دارد. برای مثال در سال ۲۰۰۹ موفق شد جایزه انجمن سلطنتی آفریقا را از آن خود کند که درواقع کمکی پژوهشی به مبلغ ۶۰ هزار پوند است و به پژوهشهای ممتاز در این حوزه اعطا میشود. از سال ۲۰۱۶ که او به سمت ریاست انجمن بینالمللی ایدز انتخاب شده است، سعی داشته هرچه بیشتر تلاشهای خود را بر موضوع آگاهیبخشی در حوزه عمومی و در سطح جهانی، نهتنها به مردم عادی و شبکههای اجتماعی بلکه در عرصه سیاستگذاری و بهخصوص سیاستگذاران متمرکز کند. آنتون پوزنیاک (Anton Pozniak) همکار لیندا نیز در حوزه ایدز و سل تخصص دارد و از دانشگاه بریستول بریتانیا فارغالتحصیل شده است. او سابقه کار در بیمارستان وست مینستر را دارد و رئیس بعدی انجمن بینالمللی ایدز از سال ۲۰۱۸ تا سال جاری میلادی بوده است. او نیز دههها زندگی حرفهای خود را صرف طراحی و پیادهسازی ابتکار عملهایی در مورد بیماریهای واگیر و مبارزه با آنها نهفقط از منظر پزشکی و سلامت بلکه اطلاعرسانی در مورد آنها کرده است. تجارب میدانی او از برنامههای مرتبط با ایدز به کشورهای آفریقایی همچون تانزانیا و زیمبابوه مربوط میشود که طی سالیان دراز به دست آمده است. همچنین در حوزه سیاستگذاریهای مرتبط با ایدز، او مدیر مرکز خدمات اچآیوی بریتانیا از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ بوده است. کریس بیرر (Chris Beyrer) استاد همهگیرشناسی دانشکده سلامت عمومی دانشگاه جان هاپکینز آمریکاست که همکار دیگر دو دانشمند یادشده در انجمن بینالمللی ایدز و رئیس اسبق آن از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ نیز هست. او که اصالتاً سوئیسی است تحصیلات خود را در دانشگاه جان هاپکینز گذرانده و پس از پروژههای میدانی در کشورهای مختلف همچون تایلند در حوزه پیشگیری و مطالعه ایدز در سال ۱۹۹۷ به این دانشگاه بازگشته و مشغول تدریس شده است. او که از پیشتازان عرصه پیشگیری از ایدز و مطالعات مرتبط با آن است، مرکزی را با عنوان سلامت عمومی و حقوق بشر تاسیس کرده است. او در سال ۲۰۱۴ از سوی آکادمی ملی علوم ایالات متحده به عضویت موسسه پزشکی این نهاد درآمد. او نیز تمامی تجربه حرفهای خود را بهکار گرفته و در قالب این مقاله مشترک با دو همکار دیگرش درباره مساله اطلاعات نادرست در مورد همهگیری بیسابقه قرن بیستویکم هشدار داده است.
تجربه جهانی از ایدز
یکی از نکات مهمی که این سه متخصص در مقاله خود اشاره ضمنی به آن دارند، اهمیت سیاستگذاری مبتنی بر دادههای صحیح به ویژه در حوزه همهگیرشناسی و سلامت عمومی است. اما توضیح گستردهتر آن مطلبی است که از اصل مقاله آنها خارج است. این مهم به ویژه در کشورهای در حال توسعه از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه علاوه بر دشواری دسترسی به بهداشت عمومی و اغلب فقدان آموزشهای لازم در این زمینه، دولتها و مقامات سیاستگذار نیز از بودجههای محدودی برای این حوزه برخوردارند. در واقع در اکثر موارد سیاستگذار با این دوراهی یا چندراهی سیاستی مواجه میشود که منابع بهشدت محدود خود را چگونه خرج و اولویتبندی کند.
ادبیات اقتصاد سیاسی که به ویژه در حوزه سلامت عمومی یکی از زیرشاخههای مفهومی گستردهتر تحت عنوان سیاستگذاری عمومی تلقی میشود، در اینجا حرفهایی برای گفتن دارد. اما مهمتر از آن، نحوه اتخاذ یک سیاست و اطلاعرسانی به شهروندان درباره یک سیاست است. ناگفته پیداست که سلامت موضوعی مهم و اجتنابناپذیر در فرآیند توسعه جوامع است و همتراز با رفع گرسنگی و فقر، حتی پیش از آموزش میتواند مطرح باشد. از همینرو هنگامی که بحث سلامت عمومی به میان میآید، مدخلی نیز برای مداخله سیاستگذار پیدا میشود. مساله مهمی که باید در مورد کرونا به طور خاص یا دیگر بیماریهای واگیر به طور عام مد نظر قرار گیرد این است که چگونه سریعاً میتوان بخش بزرگی را غربالگری کرد و جلوی راههای شیوع را گرفت. در همین خصوص مرور تجربه نحوه برخورد دنیا با ایدز طی چهار دهه گذشته میتواند مهم تلقی شود. در واقع یکی از اصلیترین گفتوگوهای صورتگرفته طی کنفرانس مجازی اخیر که بالاتر به آن اشاره شد، مرور و مقایسه همین تجربههاست. به طور مشخص برخی متخصصان معتقد بودند اگر همین اطلاعرسانی و سرعت عملی که در مورد ویروس کرونا صورت گرفت در مورد ایدز نیز در دهههای گذشته انجام میشد، بشر قادر بود تا حد بسیار زیادی جلوی گسترش آن را بگیرد. البته این نکته به معنی نادیده گرفتن پیشرفتهای خارقالعاده در حوزه مقابله با این بیماری نیست، بلکه صرفاً موید این نکته است که احتمالاً ایدز به سرعت و سهولت کرونا از فردی به فرد دیگر منتقل نمیشود، بنابراین شاید در بدو امر چندان جدی هم گرفته نمیشده است. به هرحال نباید فراموش کرد که جهان اکنون پس از چهار دهه به درک قابل قبولی از شدنی بودن و ایمن بودن زندگی با ایدز برای بیمار و اطرافیان او رسیده است. بدیهی است که اوضاع در سالهای اولیه و حتی همچنان در برخی مناطق و کشورها مساعد نیست و مردم از اطلاعات غلط در مورد این بیماری و ننگانگاریهای پیرامون آن بیشتر هراس دارند تا احتمالاً مراقبت و پیشگیری برای عدم ابتلا به آن. همین نکته است که ما را به وجوهی قابل مقایسه میان این دو بیماری میرساند. حال که صحبت از ایدز به میان آمد، باید به پیشرفتهای قابل توجه طی دو دهه اخیر نیز اشاره کرد؛ جایی که بر اساس آمارهای رسمی برنامه ملل متحد در حوزه ایدز (UNAIDS) که مقر اصلی آن در ژنو سوئیس قرار دارد، آمارها حکایت از کنترل قابل ملاحظه روند بیماری و مرگهای ناشی از آن داشتهاند.۲ اما آنچه همچنان به نظر میرسد نیازمند تلاش بیشتر است، بهخصوص این تلاش باید در حوزه مقابله با اطلاعات نادرست پیرامون این بیماری باشد. نباید از یاد ببریم که تلاقی این دو بیماری یعنی ایدز و کرونا در حال حاضر میتواند بر وحشت و هراس ناشی از آن بیفزاید و کسانی را که مبتلا به ایدز بودهاند بیش از پیش نگران کند. به همین دلیل افسانهزدایی در مورد راههای انتقال و شیوههای روادارانه و شفقتورزانه در برخورد با بیماران به گونهای که عاری از انگانگاری و ترحم و تمسخر باشد، باید در اولویت آموزش عمومی و آگاهیبخشی سراسری قرار گیرد.
تقاطع با آموزش
مساله همهگیری اطلاعات نادرست و الزامات سیاستگذاری مربوط به آن تنها به حوزه سلامت عمومی محدود نمیشود بلکه آگاهیبخشی عمومی که در مورد فضای مجازی از آن صحبت شد، بیش از پیش ضروری است در فضای واقعی جامعه تمرین شود و تجلی یابد. تمامی بحث مورد نظر از آموزش تا به اینجا آموزش عمومی و غیررسمی از جنس اطلاعرسانی صحیح و لزوم اشاعه دادههای قابل اتکا بوده است، اما به نظر میرسد یکی از زمینهای بازی اصلی برای این موضوع کودکان و نوجوانان در فرآیند بازگشت به مدرسه هستند. به عبارت بهتر همانقدر که احتمال دارد شایعات و افسانههایی در مورد شیوههای گسترش و میزان خطرناک بودن ابتلا، آسیبزننده باشند، نحوه برخورد با شخص مبتلا نیز حائز اهمیت است. در بسیاری موارد، بهخصوص هنگامی که درباره کودکان و نوجوانان صحبت میکنیم، این امر که یکی از اعضای خانواده آنها ممکن است به کووید ۱۹ مبتلا شده باشد، میتواند زمینه انگانگاری و طردشدگی را برای آنها از سوی گروه همسالانشان به میان بیاورد. این امر البته نکته چندان تازهای نیست و بسیاری از بیماریهای ویروسی دیگر همچون ایدز که در این نوشتار به طور مکرر از آن صحبت شد، چنین ویژگیای دارند. در واقع یکی از اثربخشترین راهها برای اطمینان از رفع انگانگاری از این قبیل بیماریها، همین مبارزه با شیوع اطلاعات نادرست است. این امر میتواند تاثیر شگرفی بر روند تحصیل کودکان بگذارد و آنها را با پسرفتهای تحصیلی و آموزشی جدی مواجه کند. از همینرو در عصر کرونا که بدون شک بیسابقهترین همهگیری در دهههای گذشته است و چهره دنیای ما را دگرگون کرده، ضروری است تا تحقق آموزش صحیح و رفع انگانگاری در این حوزه اطمینان حاصل کنیم. توصیه سیاستی در این حوزه، میتواند درگیر ساختن معلمان و مقامات آموزشوپرورش کشورها و الزام آنها در همراستایی با توصیهها و نکاتی باشد که فقط از جانب مقامات سلامت عمومی و مجامع علمی شنیده میشود. معلمان بهخصوص و نیز مدیران مدارس نقشی کلیدی در این حوزه ایفا میکنند. در واقع هرچند تصمیماتی که در این حوزه اتخاذ میشوند به صورت بالا به پایین و سلسهمراتبوار ابلاغ میشوند و طبیعتاً لازمالاجرا هستند، اما این مدیران و معلماناند که در سطح خرد و به صورت انفرادی با دانشآموزان برخورد دارند و میتوانند با شیوههای تعاملی مبتنی بر واقعیات علمی، در آگاهسازی هرچه بیشتر دانشآموزان اعم از کودکان و نوجوانان نقش ایفا کنند.
رویکرد دیگری که فارغ از تصمیمسازیهای کلان، در سطح حتی مدرسه به مدرسه میتواند موثر واقع شود، ارتباط مستمر با اولیا و در جریان قرار دادن آنها در خصوص اقدامات ضروری بهداشتی است. همچنین درصورتی که کژرفتاری یا نکته تربیتی در خصوص عملکرد دانشآموزان در کلاس درس در مواجهه با همتایانشان وجود داشته باشد، ارتباط میان مدرسه و والدین یکی از موثرترین شیوهها برای اطلاعرسانی در این خصوص است. این امر به ویژه در شرایطی که مدرسهها به صورت کامل بازگشایی نشدهاند و بسیاری از دانشآموزان روزهای خاص را در کنار همتایانشان قرار دارند از اهمیت بالایی برخوردار است. شرایط جدید به ناچار ایجاب کرده است که خانه محل یادگیری بسیاری از دانشآموزان حتی در شرایط نیمهبازگشایی فعلی مدارس نیز باشد. بسیاری از کشورها همچنان در مورد شیوههای مناسب آموزش و چگونگی فراهم ساختن آن در سردرگمی به سر میبرند. در این وضعیت تعامل مجازی و مدتزمان استفاده دانشآموزان از ابزارهای الکترونیک مانند کامپیوتر، لپتاپ و موبایل افزایش مییابد که همین امر نهتنها تعامل آنها را با همسنوسالانشان به گونهای با قبل متفاوت میکند بلکه آنها را هرچه بیشتر در معرض اطلاعات نادرست یادشده در شبکههای اجتماعی بهطور ناخودآگاه قرار میدهد. از همینرو نباید ارتباط تنگاتنگ شیوع اطلاعات نادرست با تحصیل کودکان و نوجوانان را نادیده گرفت چراکه امنیت و سلامت محیط یادگیری را به خطر میاندازد.
مواجهه با کرونا
اگر بخواهیم به نکته دقیقی که سه محقق فوقالذکر به آن اشاره کردند، دوباره بنگریم و آن را با تجربه تاریخی در دسترس در حوزه ایدز و دیگر بیماریهای ویروسی و واگیردار مقایسه کنیم، باید بگوییم که در واقع جهان در حال حاضر اگر نه بیشتر، بلکه به اندازه واکسن، به مشارکت دانشمندان علوم سلامت نیاز دارد تا حقایق را از شبهحقایق متمایز سازند. بدین منظور باید صدای این افراد هرچه بیشتر در عرصه عمومی شنیده شود و تصمیمات دولتها و سیاستگذاریهای آنها در ارتباط با اقدامات محدودکننده در عصر کرونا برگرفته از حقایق علمی باشد و این امر به وضوح در عرصه عمومی از سوی تصمیمگیران توضیح داده شود. بدین ترتیب امکان شیوع و همهگیری اطلاعات نادرست به حداقل میرسد.
همانطور که اشاره شد، این بار مسوولیت بیشتری هم به دوش دانشمندان و کارکنان حوزه سلامت و هم برعهده سیاستگذاران است که تلاش کنند تا جایی که میتوانند عموم را از حقایق درست آگاه کنند. همچنین سیاستگذاران موظفاند از استقلال رای و حیطه اختیار نهادهای علمی مرتبط با سلامت محافظت کنند. حتی در کشورهای در حال توسعه که ممکن است اهداف مدنظر در سیاستگذاری عمومی در تحقق با کاستیهایی مواجه بشود، میتوان همچنان مسوولیت سکوت نکردن را در حیطه وظایف دانشمندان و خبرگان حوزه سلامت دید چراکه این امر سبب میشود سیاستگذاران نیز به مرور با حقیقتی مسلم و تجربی مواجه شوند و آنچه به خیرعمومی کمک میکند را برگزینند. در پایان نباید فراموش کرد که این همهگیری بیسابقه، ما را ناگزیر ساخته است که شاید راههای نوآورانهای را نیز امتحان کنیم. چنین کنش جمعی از سوی دانشمندان و مختصصان حوزه یادشده میتواند یکی از اصلیترین اتحادهای مورد نیاز و در حال شکلگیری از این منظر باشد. واکسن کرونا شاید تا سال آینده میلادی کشف شود اما هراس و افسانههای مربوط به ابتلا به آن میتواند تا سالیان دراز در میان عموم مردم دنیا به شکل یک زخم روانی باقی بماند. ترویج اطلاعات صحیح کلید حل بخش قابل توجهی از این ماجراست.
پینوشتها:
1-https: / /www.project-syndicate.org /commentary /scientists-must-unite-to-fight-covid19-infodemic-by-francoise-barre-sinoussi-and-adeeba-kamarulzaman-2020-09
2- https: / /www.unaids.org /sites /default /files /media_asset /2020_global-aids-report_executive-summary_en.pdf