روز آزادی کوبا
کوبا چگونه از چاله به چاه افتاد؟
کوبا را همگان به سیگار برگ و رهبر کاریزماتیکش میشناسند. کشوری که طی پنج قرن گذشته بین اسپانیا و آمریکا دست به دست شده و نهایتاً طی موجی از انقلابهای قرن بیستمی، استقلال خود را به دست آورده است.
احتمالاً برای کوباییهای همنسل فیدل شروع دورهای از به دست آوردن غرور ملی و به ثمر نشستن مبارزات اعتراضی پس از یک دهه است. داستان تأثیر فیدل کاسترو در تاریخ معاصر کوبا بر هیچکس پوشیده نیست. برای درک بهتر تاریخ معاصر کوبا احتمالاً بهترین نقطه شروع، هسته اصلی جنبش کاسترو و همقطارانش است که در پی کودتای باتیستا در سال 1952 شکل گرفت. در این سالها کوبا از رونق اقتصادی نسبی برخوردار بود و در میان همسایگانش نیز وضعیت بهتری داشت. همین رفاه اقتصادی سبب شده بود تا باتیستا بتواند به سیاستهای دیکتاتورمآبانه خود ادامه دهد. اما در سالهای پایانی دهه 1950 اوضاع به گونه دیگری رقم خورد. آنچه در ادامه این نوشتار میآید، مرور کوتاهی است بر چگونگی شکلگیری این جنبش و مسیری که تا روز پیروزی انقلاب در اول ژانویه 1959 پیمودند.
آغاز جنبش
فولخنثیو باتیستا که با پیشینهای ارتشی و با یک کودتا به کمک آمریکا در سال 1952 روی کار آمده بود، توانست کشور را در دست بگیرد و رفاه اقتصادی نسبی را هم ایجاد کند. این زمان را باید نقطه پیدایش حیات سیاسی برادران کاسترو و همقطارانشان دانست. فیدل کاستروی جوان که از خانوادهای ثروتمند بود، و درس وکالت خوانده بود، تلاش کرد با ارائه دلایل قانونی حکومت باتیستا را فاقد مشروعیت جلوه دهد در حالی که دادگاه عالی کوبا نظر او را نپذیرفت. این امر جرقهای شد برای اینکه کاستروی جوان دریابد نمیتواند به صورت صلحآمیز باتیستا را پایین بکشد. از همین رو به کمک برادرش رائول و بعضی دوستانشان حرکتی را ترتیب دادند که مقدمهای برای جنبش سرنگونی باتیستا و شکلگیری یک انقلاب در کوبا شد. در روز بیست و ششم جولای 1953 این گروه تلاش کرد تا در یک حرکت مسلحانه به پادگانهای نظامی حمله کند، اما با مقابله سنگین ارتش مواجه شد. کاسترو و برادرش به طرز معجزهآسایی از این کشتار جان سالم به در بردند و دستگیر و برای محاکمه تحویل دادگاه شدند. کاسترو که خود وکیل بود، دفاعیاتش را طوفانی آغاز کرد و جملهای گفت که تا پایان عمرش در سال 2016 به عنوان ماندگارترین سخن او برجای مانده است. او خطاب به دادگاه گفت:
«مرا محکوم کنید. مهم نیست. تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد.» دفاعیات او مورد قبول دادگاه واقع نشد و فیدل و رائول به ترتیب به 15 و 13 سال زندان محکوم شدند.
اما این تازه آغاز ماجرا بود و حکومت باتیستا تحت فشار افکار عمومی داخلی و خارجی مجبور شد، زندان سیاسی بسیاری از جمله برادران کاسترو را از زندان آزاد و محکومیتشان را ملغی کند. اما این افراد در یک موج جمعی به همراه تبعیدیهای دیگری، به مکزیک پیوستند و در آنجا برنامههای خود را برای سرنگونی دولت باتیستا از سر گرفتند. در همان سال در مکزیک، فیدل پزشکی جوان و اهل آرژانتین را ملاقات کرد که ارنستو چهگوارا نام داشت. این دو همکاریشان را ادامه دادند و جنبشی را راهاندازی کردند که به یاد حمله دو سال قبل، «جنبش 26 جولای» نام گرفت. و در نهایت در اول ژانویه 1959 پس از ماهها مبارزه پرالتهاب توانستند دیکتاتوری باتیستا را سرنگون کنند.
ردپای قدیمی کمونیسم
کوبا در تاریخ انقلاب خود فرازوفرودهای بسیاری را طی نیمقرن گذشته تجربه کرده است. یکی از اصلیترین مسائل در این کشور نوع حکمرانی و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی حاکم بر این کشور بوده است. به دلیل ماهیت سوسیالیستی سیاستهای پیادهشده در کوبا، دور از انتظار نبوده است که فروپاشی شوروی در اوایل دهه 1990 میلادی، نقطه عطفی در تاریخ کوبا را رقم بزند. در این زمان که حدوداً سه دهه از حکومت کاسترو در این کشور میگذشت، زمینهای برای پیدایش آثار بلندمدتتر سیاستهای اجراشده دولت فراهم شد. یکی از مهمترین وقایعی که کوبا در این زمان با آن مواجه شد، کمبود شدید مواد غذایی بود. این کمبود به برخی ناآرامیهای خیابانی نیز منجر شد.
در قرن بیست و یکم اما با پا به عرصه نهادن قدرت نوظهوری همچون چین، به نظر میرسید که کوبا حامی تازهای پیدا کرده است. به علاوه همزمان با موجی از دولتهای سوسیالیستی که در انتخاباتهای کشورهای آمریکای لاتین به قدرت رسیده بودند، کوبا مجال برقراری روابط تازهای را پیدا کرد. طی این سالها اما همچنان مساله روابط با آمریکا و جنبشهای مدنی و قوانین اقتصادی به ویژه در مساله به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی از چالشهای اصلی کوبا بودهاند.
این چالشها بهخصوص زمانی پررنگتر شد که رهبر کاریزماتیک کوبا پس از قریب به نیمقرن وظایف قانونیاش را به برادر کوچکترش سپرد تا خود به عمل جراحیاش برسد. سرانجام در سال 2008، رائول کاسترو به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. در همین زمان بود که رائول به مردم وعده داد برخی از محدودیتها و چالشها به زودی مرتفع شوند. یکی از اقدامات رائول در این راستا برکناری برخی مقامات برجایمانده از دوران برادرش بود.
در اواخر دوره ریاستجمهوری اوباما یک اتفاق تاریخی میان ایالات متحده و کوبا رقم خورد و طی آن دو کشور به بیش از نیمقرن قطع روابط دیپلماتیک پایان دادند. نشانه نمادین این امر بازگشایی سفارت آمریکا در کوبا بود. سپس اوباما سفری به کوبا داشت که یکی از کلیدیترین سفرهای روسای جمهور آمریکا طی صد سال اخیر به شمار میآمد. رائول کاسترو پس از ده سال زمامداری در کوبا، در نهایت در سال 2018 جای خود را به میگل دایاز داد که هماکنون به عنوان نوزدهمین رئیسجمهور کوبا مشغول فعالیت است.
ساختار سیاسی
نظام سیاسی کوبا یک نظام سوسیالیستی است که پارلمان یا شورای ملی برای دورههای پنجساله در آن فعالیت میکند. انتخابات شورای ملی در ادامه انتخابات انجمنهای شهر و شهرداریها صورت میپذیرد و سپس نمایندگان پارلمان، شورای دولت یا همان کابینه را انتخاب و منصوب میکنند، این هیات نیز رئیسجمهور را برمیگزیند.
در سالهای اخیر و بهطور مشخص پس از رائول کاسترو اصلاحاتی در مورد مناصب ارشد و شرایط نامزدی برای این موقعیتها صورت گرفت که از آن جمله محدود ساختن دوره ریاستجمهوری به تنها دو دوره پنجساله بود. همچنین شرط عضویت در حزب اصلی این کشور یعنی حزب کمونیست نیز از ردیف الزامات برداشته شد. یکی از نکات جالب توجه در عرصه سیاسی کوبا ممنوعیت صرف پول برای تبلیغات و کارزارهای انتخاباتی است. همچنین نظارت نیرویهای نظامی از صندوقهای رای و حوزههای رایگیری برداشته شده است و از سال 2018 دانشآموزان و دانشجویان نیز به عنوان ناظران فعالیت میکنند.
این اصلاحات به ظاهر کوچک، زمان زیادی در ساختار سیاسی بسته کوبا میطلبیده است و به نظر میرسد تا همین جای کار نیز باید آنها را غنیمت شمرد. اما پرسش اساسی در مورد کارآمدی سیاستها همچنان به قوت خود باقی است. یکی از مصادیقی که نشان از تغییرات اندک اما مثبت دارد، رواج برخی آزادیهای مدنی است که در نوع خود در تاریخ کوبا سابقه نداشته است. برای مثال، از نظر آزادی دسترسی به اینترنت و رسانهها، از سال 2018 اتفاقات مثبتی افتاده و تقریباً دسترسی اکثر مردم به اینترنت همراه رایگان شده است. با این حال از نظر آزادی بیان و زندانی کردن خبرنگاران از وضع چندان خوبی برخوردار نیست. یک قدم مثبت در راستای آزادیهای مدنی البته به ریشهکن شدن حکم اعدام در نظام قضایی این کشور بازمیگردد. پژوهشی در سال 2015 نشان میدهد که هیچ فرد کوبایی در انتظار اعدام در دادگاههای این کشور نبوده است.
فرازوفرود اقتصاد
اقتصاد کوبا بر منابع طبیعی و صادرات بنیان نهاده شده است. قوانین انحصاری و دولتی در این حوزه هرچند حقوق مالکیت را محترم نمیشمارند اما تا حدی در طی دهههای گذشته کارآمدی خود را حفظ کردهاند. از نظر منابع معدنی، کانیهایی همچون نیکل و کبالت و آهن و مس، سرمایههای طبیعی اصلی کوبا را تشکیل میدهند.
در سالهای اخیر البته دولت کوبا در تلاش بوده است تا قوانین انحصاری را اندکی تسهیل کند با این حال درآمدها و رفاه اقتصادی به ویژه از آغاز قرن بیست و یکم، به مرور افت کرده است. همکاری نفتی ونزوئلا با کوبا در ازای پزشکان متخصص کوبایی که در ونزوئلا مشغول به کار هستند، از جمله تدابیر دولت برای ساماندهی نسبی وضعیت اقتصادی بوده است. با این حال موجی از نارضایتیها در یک دهه اخیر فضای سیاسی و اجتماعی کوبا را ملتهب کرده است. هرچند نرخ بیکاری و تورم و بیکاری در این کشور نسبتاً پایین بوده است اما فقدان فرصتهای سرمایهگذاری و عدم توزیع درآمد متوازن سبب شده است تا رفاه مردم سیری نزولی به خود بگیرد. همچنین در حوزه تجارت بینالملل، تحریمهای آمریکا برای دههها، اقتصاد این کشور را با مشکلات جدی مواجه ساخت و عملاً شرکای تجاری عمده این کشور را به چین و ونزوئلا محدود کرد.
سیاستهای اجتماعی
بحثهای جنجالبرانگیز بسیاری درباره دستاوردهای سوسیالیسم در کوبا وجود دارد. سیاستهای اجتماعی و حمایتی بهرغم اقتصاد بسته این کشور پیامدهای ظاهراً مثبتی به همراه داشته است.
تامین اجتماعی
سیاستهای حوزه اشتغال، با لحاظ برابری جنسیتی و مزایای فرزندآوری برای بانوان در دوران بارداری و زایمان و همچنین طرحی که به عنوان مسکن زایمان یا ارائه خانه قبل از تولد فرزند به زنان شناخته میشود از جمله این تسهیلات حمایتی است.
کوبا در قانون خود تصریح دارد که اتحادیههای کارگری و پیوستن به آنها به عنوان یک حق شناخته میشود. و این اتحادیهها از حزب و دولت مستقل هستند و باید تامین مالیشان را نیز خود بر عهده داشته باشند. نسبت معینی از کار و فراغت و برخورداری از مرخصیها نیز در استخدام در بخش دولتی تضمینشده است. مهمتر از همه اینها، ساختار سیاسی کوبا، حق مشورتی در قانونگذاری اتحادیه را به رسمیت میشناسد و این اتحادیهها این فرصت را دارند که قوانین جدید را به پارلمان این کشور پیشنهاد دهند.
آموزش رایگان
آموزش رایگان حوزه دیگری است که در ذیل سیاستهای اجتماعی قابل بررسی است. از نظر هزینهکرد روی آموزش همگانی و آموزش عالی، کوبا در زمره کشورهایی قرار میگیرد که سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلیشان را به این موضوع اختصاص دادهاند. برنامههای تکمیلی برای نگهداری از فرزندان والدین شاغل نیز در مدارس برقرار است. به علاوه آموزش عالی نیز در این کشور رشد بیسابقهای داشته است.
مساله آموزش رایگان ریشه در سالهای اولیه پس از انقلاب کوبا دارد؛ زمانی که در آغاز دهه 1960 این کشور تصمیم گرفت در یک برنامه بلندپروازانه، با بیسوادی مبارزه کند و نام رسمی این برنامه را نهضت یا پویش سوادآموزی کوبا نهاد. در نتیجه این برنامه، به ویژه در مناطق روستایی، نرخ سواد افزایش چشمگیری پیدا کرد. حتی فیدل کاسترو سال شروع این طرح یعنی 1961 را سال آموزش نامگذاری کرد و نیروهای ویژهای را برای سوادآموزی به دورترین مناطق روستایی این کشور فرستاد.
نظام سلامت
نظام بهداشت و درمان این کشور نیز متولی انحصاری ارائه خدمات درمانی به شهروندان این کشور است چراکه مالکیت خصوصی در حوزه بهداشت به رسمیت شناخته نمیشود و تمامی خدمات درمانی از سوی دولت انجام میپذیرد. همین مساله در کنار فراهم ساختن پوششی همگانی و عادلانه، اما ناکارآمدی و صفهای طولانی را نیز در پی داشته است. با این حال، در دهه 1980، تلاشهای همین نظام درمانی سبب شد تا وضعیت سلامتی و بهداشت و به ویژه مرگومیر کودکان تفاوت چشمگیری پیدا کند.
در حوزه پیشگیری نیز در مورد بیماریهایی همچون ایدز، اما عملکرد به شدت قابل قبول و امیدوارکنندهای داشته است. همچنین از نظر امید به زندگی، مردم کوبا یکی از طولانیترین عمرها را در میان کشورهای قاره آمریکا دارند. این کیفیت نظام درمانی به ویژه در دو دهه آغازین انقلاب این کشور، مشهود بود و با بهترینهای قاره آمریکا برابری میکرد. به علاوه در حوزه آموزش پزشکی نیز، پزشکان بسیاری در دانشگاههای این کشور تربیت شدند که نیاز نظام درمانی این کشور را پاسخ دهند. درواقع در میان کشورهای کمونیستی در آن سالها، کوبا از وضعیت بسیار خوبی در حوزه نظام سلامت برخوردار بوده است. اما این وضعیت با تشدید تحریمهای آمریکا و بالا گرفتن تنشهای سیاسی، رو به وخامت گذاشت و در دهه 1990 به اوج ناکارآمدی خود رسید. این ناکارآمدیها اغلب در مناطق روستایی خود را نشان میدادند.
در اوایل دهه 1960 که معماری این نظام سلامت در حال شکلگیری بود، چهگوارای آرژانتینی همرزم کاسترو که پزشک بود، مقالهای منتشر کرد که چشمانداز خدمات بهداشتی و درمان در کوبا را ترسیم میکرد. اما بخشی از ناکارآمدیهای پیشآمده در دهههای بعد به دلیل وضعیت سیاسی کوبا و مهاجرت نیروی کار ماهر و به ویژه پزشکان از این کشور بود که البته بخشی از آن با برنامه بومیسازی آموزش پزشکی جبران شد. بعدها در میانههای دهه 1970، زمانی که بازنگریهایی در قانون رخ داد، این حق برخورداری از خدمات بهداشتی به صراحت در قانون اساسی ذکر و مسوولیت آن بر عهده دولت نهاده شد. البته بر معاینههای پزشکی دورهای، واکسیناسیون و نیز برنامههای پیشگیرانه برای مقابله با بیماریها تاکید شد. ضمن آنکه حق مشارکت سازمانهای مردمنهاد و اجتماعی نیز در این حوزه به رسمیت شناخته شد.
کلام آخر
اگر به شش دهه گذشته در کوبا بنگریم میتوان گفت این کشور از یک حکمرانی دیکتاتوری جان سالم به در برد اما به دامان سوسیالیسمی افتاد که زیربناهای اقتصادی این کشور را دگرگون کرد. حقوق اولیه شهروندی از جمله مالکیت خصوصی در همه شئون زندگی همچنان در این کشور جزو آمال و آرزوها به حساب میآید. هرچند این کشور مانند همتایان کمونیستی خود در دهههای 1950 و 1960 میلادی، پیشرفتهای به ظاهر چشمگیری حداقل در حوزه سیاستهای اجتماعی داشت، اما به دلیل آنکه اقتصاد این کشور از مشوقهای لازم برای سرمایهگذاری و تجارت برخوردار نبود هیچگاه نتوانست بستری پایدار برای درآمد و رفاه شهروندانش ایجاد کند. همین شرایط طی دههها موجی از مهاجرتها را پدید آورد و نیروهای متخصص کوبایی را رهسپار کشورهای دیگر کرد. در نهایت، میراثی که برادران کاسترو در کوبا بر جای گذاشتهاند، شاید در ویترین موزه انقلابهای قرن بیستمی هیجانانگیز و ماجراجویانه به نظر بیاید اما از نظر نسلهای مختلف مردم کوبا به گونههای مختلفی تفسیر شده است. شاید باید دههها بگذرد تا اثرات حرکتهای چریکی که ماحصلش ساختار سیاسی کوبا در نیمه دوم قرن بیستم بود، جای خود را به قوانینی همهشمول و فراگیر بدهد، قوانینی که در آن حق همه شهروندان برای زندگی و معیشت پایدار و آبرومندانه به رسمیت شناخته شده است.