شناسه خبر : 47843 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

انتقال بحران

انتقال پایتخت چه مشکلی را حل می‌کند؟

 

جواد حیدریان / دبیر تحریریه 

66طرح انتقال پایتخت از تهران به جای دیگری، هر چند سال یک‌بار به فراخور بروز یک یا چند بحران ملی بر زبان سیاستمداران و مدیران استراتژیک کشور می‌آید و بعد از مدتی بحث در رسانه‌ها و محافل مختلف، دوباره به بایگانی ذهن مدیران و تصمیم‌گیران بازمی‌گردد. امسال نیز مثل 10 سال پیش رئیس‌جمهوری جدید با دغدغه‌ای که البته دغدغه درست و قابل تاملی است، از ضرورت انتقال پایتخت به مناطق جنوبی و سواحل دریای خلیج‌فارس و عمان سخن گفته است. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، در دیداری که با فرماندهان و مدیران قرارگاه خاتم‌الانبیا داشت، گفته است؛ «تهران به‌عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست‌به‌گریبان است که غیرقابل حل است. هر کاری کنیم بیخود داریم وقت تلف می‌کنیم. پس چاره‌ای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم.»

بعد از ابراز نگرانی رئیس‌جمهور در مورد کمبود آب و دیگر تنش‌های زیستی و طرح انتقال بخش‌های اقتصادی و خدماتی پایتخت به مناطق جنوبی ایران، بسیاری از صاحب‌نظران شهرسازی، سازه‌شناسی، زلزله‌شناسی، محیط زیست، توسعه، جمعیت‌شناسی و دیگر علوم مرتبط بر این عقیده بوده‌اند که اگرچه تهران غالب شاخص‌های زیست‌پذیری خود را از دست داده اما با این وضع اقتصادی و ساختار مدیریتی در کشور، انتقال پایتخت نه‌تنها شدنی نیست بلکه ایده‌ای شدیداً غیرکارشناسی و پرمخاطره است. علی بیت‌الهی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی معتقد است؛ انتقال پایتخت حداقل صد میلیارد دلار پول لازم دارد و از سویی معلوم نیست نتیجه نهایی را که خالی شدن تهران از جمعیت است به دنبال داشته باشد. چرا که تهران تا ده‌ها سال جاذبه خود را برای جذب و نگهداشت جمعیت دارد. غلامحسین کرباسچی که تجربه شهرداری تهران را دارد، نیز از گذشته مخالف طرح انتقال پایتخت بوده و ایده تغییر پایتخت را غیرممکن می‌داند و در عین حال با اشاره به حضور بی‌مورد برخی وزارتخانه‌ها و ارگان‌ها در تهران، راهکار خود را برای حل مشکلات پایتخت بیان کرد.

 میانه دی‌ماه سال 1392 نمایندگان مجلس به طرحی رای دادند که قرار بود شورای ساماندهی پایتخت جدید را تشکیل دهد و ظرف دو سال طرح «ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری» از تهران را آماده و اجرا کند. اگرچه آن زمان نماینده دولت از لزوم تصمیم‌گیری مقام رهبری برای مخالفت با اجرایی شدن این طرح سخن به میان آورد اما نهایتاً نمایندگان مجلس طرح را تصویب کردند و بر اساس آن مقرر شد شورایی در قوه مجریه برای ساماندهی تهران برای برون‌رفت از وضع موجود، جانمایی مکان مناسب برای انتقال پایتخت، تراکم‌زدایی و... تشکیل شود. این طرح مثل دیگر طرح‌های انتقال پایتخت از گذشته دور تا امروز بدون اجرا بایگانی شد. اما اصل ایده انتقال پایتخت هرگز از سر تصمیم‌گیران خارج نشد. فارغ از دغدغه‌ها و نگرانی‌ها درباره مشکلات تهران، به نظر می‌رسد در ذهن برخی از سیاستمداران حل‌ناشدنی بودن مشکلات تهران از جمله آلودگی هوا، تراکم جمعیت، تورم افسارگسیخته، کمبود آب و... کافی است تا مکان دیگری برای انتقال پایتخت در نظر گرفته شود. اما برخی از کنشگران توسعه معتقدند ایران ظرفیت‌های اقتصادی بسیاری در سواحل جنوبی خود دارد که از آن غفلت کرده است. طول مرز آبی ایران با خلیج‌فارس و دریای عمان و البته جزایر کمتر از پنج‌هزار کیلومترمربع و به‌طور دقیق سواحل جنوبی کشور چهار هزار و 900 کیلومترمربع است.

بحران در همه پهنه زیستی

هربار با وقوع زلزله، سیل، کم‌آبی یا بحران‌های جمعیتی و تنش‌های اجتماعی و سیاسی، بحث جابه‌جایی پایتخت مطرح شده و البته هربار بدون نتیجه خاصی رها شده است. اما هرگز این ابهام پاسخ داده نشده است که ایرانی که تمام پهنه‌های زیستی‌اش در کانون گسل‌های خطرناک زلزله است، با چه منطقی برای فرار از زلزله‌ای مرگبار دنبال انتقال پایتخت است. از سویی تمامی مناطق ایران به شیوه‌ای از تنش آبی یا وقوع سیل و محدودیت‌های فیزیکی و جغرافیایی و اقلیمی رنج می‌برند و اساساً بر اساس نظر کارشناسان اگر استانداردهای شهرسازی و ظرفیت‌های اکولوژیک مناطق لحاظ نشود، اگر چهارچوب توسعه و آمایش سرزمین نباشد، هر نقطه‌ای از ایران به عنوان پایتخت انتخاب شود، نه‌تنها مشکلی از مشکلات تهران را رفع نمی‌کند، که آن منطقه را با همین بحران‌هایی مواجه می‌کند که اکنون تهران با آن درگیر است.

67

جمعیت منتقل نمی‌شود؛ هنوز جاذبه هست

انتقال پایتخت از تهران ضرورت نیست. حتی اگر این پرسش‌ها و ابهام‌ها مطرح باشد که تهران در معرض انفجار جمعیت، فرونشست زمین، بحران کم‌آبی، زلزله و مواردی از این دست است. اما پرسش مهم‌تر این است که آیا ما در ایران جای دیگری داریم که چنین تنش‌هایی نداشته باشد و به سهولت و با هزینه کم بتوان پایتخت را به آنجا منتقل کرد و مشکل تهران را حل کرد؟

علی بیت‌الهی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به تجارت فردا می‌گوید: در زمینه انتقال پایتخت با هدف اینکه آب کم است یا خطر زلزله زیاد است یا تهران دچار فرونشست زمین است، در واقع فرض بر این است که گویی با انتقال پایتخت جمعیت هم منتقل می‌شود. یکی از فرض‌های اشتباه که در بحث ایده انتقال پایتخت مطرح می‌شود همین مسئله کاهش بار جمعیتی از تهران است. اما به نظر من با انتقال پایتخت جمعیت تهران کم نمی‌شود. چرا که جاذبه‌های تهران برای خیلی‌ها مهم است و هر جای دیگری نیز پایتخت شود، تا سال‌ها تهران اینقدر برای مردم جذاب هست که بخواهند آنجا زندگی کنند. حتی اگر تعدادی از مجموعه‌های اداری و دستگاه‌های اجرایی با اجبار منتقل شدند، بلافاصله جای آنها پر می‌شود. به عقیده متخصصان انتقال پایتخت مشکل آلودگی، ترافیک، جمعیت، آب و... تهران را حل نمی‌کند. همان ریسک‌ها سر جای خود باقی می‌مانند و جمعیت در معرض خطر همچنان در تهران زندگی می‌کنند. مصرف آب در تهران کم نمی‌شود. فرونشست زمین در تهران بهتر نمی‌شود و... با انتقال پایتخت فقط یک شهر دیگر را 

بزرگ خواهیم کرد که از جاهای دیگر به احتمال خیلی زیاد، جمعیت به آنجا سرازیر می‌شود و شهرهای کوچک اطراف آن شهر مهاجرت می‌کنند و شهر را به شکل دیگری بزرگ می‌کنند. بنابراین مراکز تجاری، دانشگاهی و زیرساخت‌های مرتبط با این مراکز به جای دیگری منتقل نمی‌شود. نهاد بزرگ تهران با وجود انتقال فرضی پایتخت سر جای خودش باقی خواهد ماند. اگر هدف حل مشکلات تهران است، باید قبول کرد که مشکلات تهران حل نخواهد شد. بسیاری از افرادی که نتوانسته‌اند به تهران بیایند به خاطر مسائلی مثل اجاره‌بها، نبود مسکن و... است. آنها نتوانسته‌اند در تهران سکنی بگزینند، پس به شهرهای اطراف رفته‌اند. اگر فرض کنیم پایتخت جابه‌جا شود نهایتاً با جابه‌جایی اجباری 10 تا 15 میلیون نفر مواجه خواهیم بود که به سرعت جای این افراد از سوی افراد دیگر پر خواهد شد. این روند سالیان سال ادامه خواهد یافت. این یک پیش‌فرض نسبتاً قطعی است که در مورد تهران و بحث انتقال پایتخت وجود دارد. موضوع دیگری نیز وجود دارد و آن هم این است که پایتخت قرار است به کجا منتقل شود. به جز مناطق کویری لم‌یزرع که هیچ‌وقت جمعیتی در آنها ساکن نبوده، هیچ نقطه‌ای از ایران نیست که مشکلات زیستی در آن وجود نداشته باشد یا با خطر زلزله و کم‌آبی و... مواجه نبوده باشد. اینکه در تهران این خطر گوشزد شده است به خاطر اهمیت تهران و اهمیت جمعیتی است که در پایتخت زندگی می‌کنند. بنابراین تاکیدها زیاد بوده است ولی به این معنی نیست که در مناطق دیگر ایران خطر زلزله کم است یا کم‌آبی وجود ندارد. بلکه حساسیت‌ها روی تهران زیاد بوده است و رسانه‌ها و متخصصان بر روی بحران تهران تاکید کرده و آن را برجسته کرده‌اند. مطالعات زیادی در مورد تهران صورت گرفته است که اگر در مورد مناطق دیگر صورت می‌گرفت همین ضرورت‌ها در مورد آنها نیز گوشزد می‌شد. در مورد مسائل اقلیمی و داشتن مرکزیت هندسی که برای پایتخت بسیار مهم است، لازم است که پایتخت از نظر دسترسی برای همگان مورد تاکید قرار گیرد. مطالعات انتقال پایتخت تعدادی از کشورها نشان می‌دهد یکی از عواملی که جابه‌جایی پایتخت را الزامی کرده، عدم مرکزیت هندسی پایتخت قدیمی بوده است. چون خواسته‌اند مرکزیت کشور پایتخت شود. مرکزیت هندسی و دسترسی برای حکومت‌های مرکزگرا و غیرفدرالی بسیار مهم و باارزش است. از این نظر جایی بهتر از تهران نمی‌توان در ایران سراغ گرفت که ظرفیت تبدیل شدن به پایتخت را داشته باشد. بنابراین در ایران مرکزی استان‌های سمنان، یزد، کرمان، اصفهان و... از نظر منابع آبی و موارد دیگر به مراتب وضعیتی بدتر از تهران دارند. خود این استان‌ها در حال حاضر دچار مشکل هستند. از دید بحران‌های فرونشست زمین و خطر زلزله نیز فرقی با تهران ندارند چرا که این مناطق فراوانی زلزله دارند و دچار فرونشست شدید هستند. واقعیت این است که ما در ایران اگر از یک گسل دور شویم به یک گسل دیگر نزدیک شده‌ایم. راهنمای زندگی با زلزله نیست که ما از یک گسل یا از یک منطقه خطر فرار کنیم. بهترین کاری که دنیا انجام داده، ساخت‌وساز مقاوم در برابر زلزله است. در ایران این روش هم امکان‌پذیر است چون ایرانیان دانش مهندسی این کار را دارند و بسیار هم می‌تواند کم‌هزینه‌تر از این باشد که بخواهیم برای استقرار پایتخت شهری را از نو بسازیم.

آیا پایتختی که می‌خواهد منتقل شود، یک شهر کوچک یا یک جایی است که هیچ ساخت‌وسازی در آن نیست و ما می‌خواهیم از نو همه چیز را برای پایتخت بسازیم؟ اگر چنین چیزی باشد و چنین استراتژی در دستور کار سیاست‌گذاران باشد، لازمه آن توان اقتصادی بسیار بالاست. کارشناسان معتقدند حدود صدمیلیارد دلار برای ساخت یک پایتخت جدید اعتبار لازم است. این رقم بسیار زیاد است. اما اگر فرض بگیریم شهرهای بزرگی پایتخت باشد، خود آن شهرها دوباره با تمرکز جمعیتی مواجه می‌شوند. شما نمی‌توانید در ایران شهری را مثال بزنید که مشکل نداشته باشد. شهرها یا دچار کم‌آبی هستند یا در معرض خطر زلزله و سیل و مخاطرات طبیعی هستند. یا مساحت محدودی دارند و... در ایران جایی وجود ندارد که انتقال پایتخت را توجیه کند. دیدگاهی در مسئولان کشور وجود دارد که معتقد هستند سواحل و کنار دریا به‌خصوص منطقه مکران نقطه طلایی و استراتژیکی برای انتقال پایتخت یا لااقل بخش‌هایی از آن است. از دیدگاه اقلیمی و آسایش زندگی و استقبال مردم و... این منطقه بسیار سوال‌برانگیز است. اگر این تصمیم صورت گرفته و شکل عملی، به خود بگیرد، به شکل محدودی ممکن است در حد دستگاه‌های دولتی باشد که این نیز مشکل جمعیت تهران را حل نمی‌کند. از طرفی تمرکز جمعیتی و مرکزیت هندسی و مسائل دسترسی مناطق شمال غربی به جنوب شرقی کشور و حمل‌ونقل در سراسر کشور به پایتخت و مسائل دیگر مطرح می‌شود که مشکلات را بیش از پیش نشان می‌دهد. راهکار حل مشکلات و کاهش ریسک در تهران، در برنامه‌های قابل اجرا و کم‌هزینه‌تر از انتقال پایتخت نهفته است. یکی از پیشنهادها این است که مشوق‌ها و سیاست توزیع معیشت مناسب در اقصی نقاط کشور با هدف تشدید مهاجرت معکوس از تهران صورت گیرد؛ ساخت‌وساز و مجوز جدید برای مسکن‌سازی گسترده متوقف شود؛ بافت فرسوده پایتخت بهبود یابد و نوسازی شود؛ افزایش ساخت‌وساز و مسائلی مثل شهرهای جدید کاملاً متوقف شود چرا که این روش باعث تشدید مهاجرت به پایتخت می‌شود و این مسائل جز اضافه کردن به مشکلات کنونی تهران نتیجه دیگری دربر نخواهد داشت. مهم‌ترین نکته‌ای که در مهاجرت و رفت‌و‌آمد مردم به تهران مشاهده می‌شود، بحث اشتغال مردم است. اگر توزیع شغل در سراسر کشور به صورت بهینه صورت گیرد، و تراکم اشتغال در تهران نباشد، بخش مهمی از جمعیت به درستی در سراسر کشور توزیع می‌شوند و از تراکم جمعیتی در نتیجه فشار اقلیمی و اکولوژیک به تهران کاسته می‌شود. عمده‌ترین مسئله در تهران، اقتصاد به‌خصوص مسئله معیشت و اشتغال است. اگر دولت بتواند توزیع مناسبی برای درآمدها و شغل‌ها داشته و بتواند برنامه‌ریزی مناسبی در این زمینه در مراکز استان‌ها و... داشته باشد، به تدریج مشکلات تهران کمتر و این شهر شهری ایمن‌تر خواهد شد. در غیر این صورت نه‌تنها ما مشکل تهران را حل نمی‌کنیم بلکه در شهر دیگری مشکل دیگری شبیه به مشکلات تهران را اضافه می‌کنیم که راه‌حل مشکلات این شهرها سخت‌تر و مسئله بحرانی‌تر می‌شود.

هیچ چیز با انتقال پایتخت بهتر نمی‌شود

غلامحسین کرباسچی، یکی از شهرداران پیشین تهران بعد از آنکه مجلس، دولت حسن روحانی را برای انتقال پایتخت تحت فشار گذاشته و حتی طرحی را تصویب کرد، در گفت‌وگویی که با مجله تجارت فردا داشته، علاوه بر اینکه دلایل مخالفتش را با انتقال پایتخت توضیح داده است؛ به‌طور خلاصه گفته که با انتقال پایتخت «نه تورم کم می‌شود، نه بیکاری از بین می‌رود و نه آسمان تمیز خواهد شد.» او توضیح داده که «درست مثل این است که فردی مقروض و ورشکسته، خانه‌اش را از این محل به محلی دیگر منتقل کند. شاید در سایه ناشناس بودن، چند صباحی بتواند دوباره سر مردم کلاه بگذارد اما مدتی بعد، بقال و قصاب محل متوجه می‌شوند که او فرد متعهد و سالمی نیست. بر فرض انتقال پایتخت ایران به نقطه‌ای یا شهری دیگر صورت ‌گرفته تورم که از بین نمی‌رود. آلودگی و کم‌آبی که محو نمی‌شود. باید از کسانی که دنبال چنین طرح‌های غیرقابل اجرایی هستند پرسید واقعاً چه می‌خواهند؟ سال‌ها پیش که بحث انتقال پایتخت مطرح بود، شهرداری تهران این بحث را مطرح کرد که حضور خیلی از نهادها و ارگان‌ها در تهران، ضرورتی ندارد. زمانی که من شهردار بودم یکی از پرونده‌های مطرح، حضور نیروی دریایی در تهران بود. در تهران کدام منبع آبی وجود دارد که نیروی دریایی در آن مستقر باشد؟ وقتی چنین منبعی وجود ندارد، چرا باید یک منطقه وسیع از شهر به کارکنان این نیرو اختصاص داده شود. جالب این بود که همان موقع زمین‌های منطقه مسگرآباد به تعاونی نیروی دریایی منتقل شد و می‌خواستند چهارهزار دستگاه خانه برای پرسنل این نیرو بسازند. از همان ابتدا معلوم بود که پرسنل نیروی دریایی برای زندگی به آن منطقه نخواهند رفت و فقط می‌خواهند به اسم تعاونی از آنجا استفاده کنند و واحدها را بفروشند و سود کنند. از نمایندگان مجلس بپرسید چرا طرحی تصویب نمی‌کنند که ارگان‌های نظامی دیگر نتوانند در تهران شهرک‌سازی کنند؟ به اسم نهادهای دولتی زمین گرفتند و ساختند و به اسم خانه‌های ارزان به مهاجران فروختند. آیا نمایندگان مردم از حجم خانه‌سازی نیروهای نظامی و انتظامی بی‌اطلاع هستند که از انتقال پایتخت سخن می‌گویند؟ آیا می‌شود چنین پایتختی را تکان داد؟ بعید می‌دانم حاکمیت به این نتیجه رسیده باشد که برای پیشگیری از تکانه‌های سیاسی باید پایتخت را تکان بدهد. اتفاقاً اگر چنین هدفی مدنظر باشد، نتیجه معکوس خواهد داشت. در این صورت مردم می‌پرسند چرا دولت، وزارتخانه‌ها و سازمان‌هایش را همراه با کارکنانش از منطقه آلودگی و ترافیک دور کرد و ما را میان این همه مشکل تنها گذاشت؟ اصلاً برای حکومت مردمی این معقول نیست که وزارتخانه‌ها و پرسنل خود را به یک منطقه مناسب ببرد و دیگر افراد در همین شهر با وضعیتی چالش‌برانگیز بمانند و زندگی کنند. آیا درست است مردم را در شهری که دود، موش، ترافیک و سوسک محاصره‌اش کرده‌اند، تنها گذاشت و فرار کرد؟ علما نقلی دارند با عنوان «تصدیق بلاتصور»؛ من فکر می‌کنم این عنوان در انتقال پایتخت نیز موضوعیت می‌یابد. تجربه اکثر کشورها در انتقال پایتخت‌ها تقریباً شبیه برداشتن صفر از واحدهای پولی است. تورم‌های سنگین، پول کشورها را کم‌ارزش می‌کند و سیاست‌گذاران پولی به این نتیجه می‌رسند که صفرها را کم کنند. این یک سیاست اشتباه پولی است مگر اینکه پیش‌زمینه‌اش فراهم شود. در حقیقت حذف صفر باید یک سیاست از یک بسته سیاستی باشد، اگر نه دوباره صفرها به واحد پولی برمی‌گردد. فرض کنید پایتخت را به نقطه‌ای دیگر منتقل کردید، آن‌وقت فکر می‌کنید رشوه و فساد در پایتخت جدید به وجود نمی‌آید؟ فکر می‌کنید فحشا در شهر جدید به وجود نمی‌آید؟ فکر می‌کنید تورم خودش از بین می‌رود؟ معتقدم بازسازی ساختارها بر انتقال پایتخت مقدم است. در این صورت، قطعاً راه‌حل این خواهد بود که به جای انتقال پایتخت که بسیار سنگین و هزینه‌بر است، نهادهای زاید در تهران به شهرستان‌های مختلف منتقل شوند. برای مثال حضور سازمان‌هایی مانند شیلات، دخانیات و خیلی از نهادهای نظامی در تهران ضرورتی ندارد. با انتقال این سازمان‌ها علاوه بر اینکه هزینه‌هایشان سبک‌تر می‌شود، کارشان هم راحت‌تر انجام می‌شود. همین دانشگاه آزاد که در منطقه شمال غرب تهران ساخته شد مدت‌ها با مانع شهرداری روبه‌رو بود، نهایتاً آقای هاشمی (رئیس‌جمهور وقت) خودشان وارد شدند و گفتند که اینجا را ندیده بگیرید، با اینکه اصل منطق را ایشان قبول داشت ولی گفتند که اینجا به هر حال یکی از پایگاه‌های جدی این دانشگاه است. تاکید می‌کنم باید تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم. در انتقال پایتخت استراتژی معلوم نیست. اگر مسئولان اعتمادبه‌نفس داشته باشند و از مردم نترسند و اختیار زندگی مردم را به خودشان واگذار کنند، امور متعادل می‌شود. اگر مدیران قوی، توانمند و برنامه‌ریز در استان‌ها منصوب شوند و به آنها اعتماد شود، فعالیت اقتصادی و اداری استان‌ها از تهران مستقل شود، بخشی از مشکلات تهران حل می‌شود. چه لزومی دارد اینقدر مسائل متمرکز باشد. در کشوری که اینقدر توانمندی دارد، چرا اینقدر ناتوانی وجود دارد؟ طرح انتقال پایتخت از سوی شورای نگهبان تایید نمی‌شود. زیرا بار مالی دارد. اگر هم تایید شود، هیچ اتفاقی در طول 15 سال آینده نمی‌افتد. تنها بار مسئولیتی را از دوش یک عده‌ای ممکن است بردارد و وقتی بگویند شما چه کردید بگویند ما طرح انتقال پایتخت را تصویب کردیم. در حالی که الان باید بیایند وزارت نفت را موظف کنند که بنزین پایتخت را استاندارد کند. به مترو رسیدگی بیشتری شود، طرح انتقال برخی ارگان‌ها و سازمان‌های نظامی دنبال شود. اصلاح باید در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور رخ دهد. تا این اصلاح رخ ندهد؛ نمی‌توان گفت وضعیت تهران درست می‌شود. برای مثال وقتی سیاست و اقتصاد متمرکز است، چگونه می‌توان از روند مهاجرت کاست؟ تا زمانی که اجازه قطعه‌قطعه شدن اراضی داده می‌شود، می‌توان به کشاورزی امید داشت؟ تا زمانی که قیمت کالاها و خدمات واقعی نشود و دولت دست از قیمت‌گذاری برندارد، کسی رغبت به سرمایه‌گذاری خواهد داشت؟ فکر می‌کنید کشورهای دیگر که پایتختی مانند تهران داشته‌اند، چه کاری انجام داده‌اند؟ آنها تکلیف خود را به روشنی مشخص کرده‌اند. دولت باید تصمیم بگیرد می‌خواهد تن به تمرکز سیاسی و اقتصادی بدهد یا نه، می‌خواهد کار دست مردم باشد یا همچنان پس از سه دهه فکر می‌کنیم دولت ولو با قصد خیر باید در وسط میدان اجرا باشد. بدون آنکه این راهبردها معلوم شود، هر اقدامی مسکن است که فقط مدت کوتاهی درد را تسکین می‌دهد اما درمان نمی‌کند. جمله آخر من این است که اصلاح امور کشورداری مهم‌تر از انتقال پایتخت است. توجه به توسعه مهم‌تر از طرح‌های انتزاعی مثل انتقال پایتخت است. وقتی دولت به شکل واقعی خصوصی‌سازی کند و اندازه‌اش را متناسب کند، چه نیازی دارد که به منطقه‌ای دیگر کوچ کند؟».

68

موافقان و مخالفان جابه‌جایی پایتخت

اخیراً رسانه مجلس از نمایندگان مختلف مجلس که حدود 10 سال پیش طرحی برای انتقال پایتخت پیشنهاد داده بودند نظرخواهی انجام داده و موافقان و مخالفان انتقال را مورد پرسش قرار داده است. به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی به نقل از خانه ملت، می‌توان گفت عده‌ای که مخالف هستند همواره می‌گویند در صورت انتقال پایتخت از تهران به شهر دیگر، مشکلات پایتخت نیز به آن شهر منتقل می‌شود. در حالی که برخی می‌گویند اگر این اتفاق بیفتد نیز در زمان کوتاهی مشکلات منتقل نمی‌شوند و از الان نباید به فکر سال‌ها بعد بود. چه تضمینی در برابر حل چالش‌های تهران با انتقال پایتخت سیاسی و اداری از تهران وجود دارد؟ تنها در صورتی که آیین‌نامه‌ای مدون تنظیم شود می‌توان امید داشت که مشکلات فعلی تهران حل شود. از سویی هم می‌توان گفت به علت مشکلات موجود در این مسئله جابه‌جایی، بهتر است به جای پاک کردن صورت‌مسئله راه‌حلی مناسب برای آن یافت.

عضو کمیسیون عمران در مجلس شورای اسلامی، گفت: دلایل مخالفان طرح انتقال پایتخت این است که اگر هر مکان دیگری جایگزین تهران شود بلایی که امروز بر سر تهران آمده است پس از چند سال بر سر پایتخت جدید می‌آید. مجید جلیل سرقلعه گفت: موافقان و طراحان طرح معتقدند چنین اتفاقی در کوتاه‌مدت نمی‌افتد و از هم‌اکنون نباید غصه ده‌ها سال بعد پایتخت جدید را خورد، اگر با این دیدگاه به چالش‌های تهران نگریسته شود هیچ اقدامی در جهت رفع مشکلات این ابرشهر نمی‌شود. مشکلات و چالش‌های امروز تهران در طول بیش از ۲۰۰ سال شکل گرفته است. امروز تهران با مشکلات متعدد ترافیکی، آلودگی هوا و خدمات اجتماعی روبه‌رو است. جمعیت تهران طی ۲۰ سال آینده بالغ بر ۲۰ میلیون نفر خواهد شد، مخالفان طرح انتقال پایتخت چه برنامه‌ای برای تهران ۲۰ میلیون‌نفری دارند؟ بررسی‌های کارشناسی از سوی کمیته بررسی امکان انتقال پایتخت صورت گرفته است. این کمیته گزینه‌های مختلف در مورد انتقال پایتخت سیاسی-اداری یا رفع مشکلات فعلی تهران را در حال بررسی و برنامه‌ریزی دارد. باید اجازه داد این شورا همه جوانب این طرح را به دقت بسنجد بعد هر تصمیم‌گیری گرفت همه ملزم به انجام آن باشیم. رئیس‌جمهور وزیر راه و شهرسازی را مامور رسیدگی به ابعاد طرح انتقال پایتخت کرده و شهرداری تهران برای رفع مشکل آلودگی هوای تهران اعلام آمادگی کرده است، باید فکری اساسی برای ترافیک، آلودگی و خدمات اجتماعی تهران شود.

همچنین عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات در مجلس شورای اسلامی در این مورد گفته است: اگر قرار بر تصمیم‌گیری اساسی برای مشکلات تهران در قالب طرح بررسی امکان انتقال پایتخت وجود داشته باشد باید تجربه سایر کشورها در کنار بررسی‌های دقیق کارشناسی انجام شود. سیدسعید زمانیان‌دهکردی تصریح کرد: فرهنگ شهرنشینی به مردم آموزش داده نشده است. در بخش‌های آموزش، فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی بسیار ضعیف عمل شده است. مطالعات اولیه طرح انتقال پایتخت به چند سال زمان نیاز دارد. اگر همین وقت، صرف رفع مشکلات ترافیکی، جمعیتی، آلودگی‌های زیست‌محیطی و مسائل اجتماعی تهران شود نتایج بهتری به دست می‌آید. هیچ ضمانتی برای حل چالش‌های تهران با انتقال پایتخت سیاسی و اداری از تهران وجود ندارد مگر اینکه برنامه‌ریزی مدونی برای رفع مشکلات فعلی تهران انجام شود.

معضلات امروز تهران ریشه در برخی سیاست‌های توسعه نامتوازن دارد. ترافیک و آلودگی هوای تهران ارتباط مستقیمی با سیاست توسعه صنعت خودرو دارد. وقتی حجم بالایی خودرو بی‌کیفیت تولید می‌شود و این خودروها سوخت غیراستاندارد استفاده می‌کنند وضعیت آلودگی همین است که مشاهده می‌شود؛ یا وقتی هزاران خودرو در سال وارد خیابان‌های تهران و سایر کلانشهرها می‌شود، معضلات ترافیکی افزایش جهشی می‌یابد. علاوه بر این مسائل به دلیل تمرکز خدمات عمومی در تهران سیل مهاجرت به این ابرشهر روزبه‌روز افزایش می‌یابد، بنابراین باید برای رفع این مشکلات برنامه‌ریزی کرد. بودجه ۱۰۰ هزارمیلیاردی برای انتقال پایتخت از تهران به معنای اختصاص کل بودجه کشور به این کار است که امکان اجرای چنین طرحی وجود ندارد.

همچنین عضو کمیسیون انرژی در مجلس شورای اسلامی گفت: انتقال پایتخت مشکلات کلانشهر تهران را حل نمی‌کند که هیچ، بلکه مشکلاتی برای پایتخت جدید به وجود می‌آورد. امیرعباس سلطانی گفته است: انتقال پایتخت هزینه فوق‌العاده سنگینی به کشور و مردم تحمیل می‌کند. از ۴۰۰هزار میلیارد تومان پروژه نیمه‌کاره در خوش‌بینانه‌ترین حالت حداکثر ۳۵ هزار میلیارد تومان برای تکمیل این پروژه‌ها تخصیص می‌یابد. برای پایان دادن به این حجم عظیم چند سال زمان نیاز است؟ حال اگر طرح انتقال پایتخت نیز به این پروژه‌ها بار شود، هزینه‌های غیرقابل تصوری برای کشور به وجود می‌آید. حل چالش‌های ترافیکی و حمل‌ونقل تهران نیاز به مدیریت درست دارد. انتقال پایتخت به این راحتی‌ها نیست، پس بهتر است به جای حذف صورت مسئله تهران را از گرداب مشکلاتش نجات دهیم. حل چالش ترافیک تهران با الگوبرداری از کشورهای موفق باید دنبال شود. مشکلات تردد مردم در شهر از طریق توسعه ناوگان اتوبوسرانی و قطار شهری باید برطرف شود. همچنین باید فکری اساسی برای سوخت غیراستاندارد خودروها کرد. اگر معضل بنزین و گازوئیل غیراستاندارد و تولید خودروهای بی‌کیفیت و آلوده‌کننده محیط‌زیست برطرف شود مطمئناً بیش از ۸۰ درصد مشکل پایتخت حل می‌شود. انتقال پایتخت علاوه بر آنکه هزینه‌های گزافی دارد، هیچ مشکلی را از مشکلات پایتخت حل نمی‌کند. به فرض انتقال پایتخت، چند سال پس از انتقال معضلات فعلی تهران برای پایتخت جدید تکرار خواهد شد. به دلیل درهم آمیختن امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم تهران نمی‌توان میان پایتخت سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی تفکیک قائل شد یا طرح انتقال پایتخت سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی را دنبال کرد. با جدا کردن هر یک از امور فوق از یکدیگر مشکلات مردم بیشتر می‌شود.

راه‌حل نهایی

به نظر می‌رسد به‌رغم طرح گاه و بی‌گاه انتقال پایتخت از تهران، کمتر مقام مسئول یا حتی کارشناسی است که ایده مناسبی برای جایگزینی بحران و انتقال آن دارد و عمدتاً از وجود مشکلات در تهران و ضرورت رفع آنها سخن می‌گویند. اگرچه تراکم جمعیتی و بروز تنش‌های اکولوژیک از جمله بحران آب و آلودگی هوا زندگی در تهران خوش‌آب‌وهوا را مشکل کرده اما از منظر سیاسی و امنیتی، تهران هنوز بهترین گزینه برای مدیریت سیاسی کشور به حساب می‌آید. اما می‌توان با توسعه متوازن و رونق اقتصادی در مناطق مختلف کشور به‌خصوص سواحل جنوبی ایران و استقرار صنایع و ایجاد جاذبه‌های زیستی و رفاهی، بار جمعیتی را از سمت مرکز کشور به سمت جنوب ایران متمایل کرد. این کار البته با رشد اقتصاد ناشی از رفع تحریم‌ها و توسعه زیرساخت‌ها در صورت ورود سرمایه و تکنولوژی به ایران امکان‌پذیر است. 

دراین پرونده بخوانید ...