شناسه خبر : 45862 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پانورامای حیات

قطب‌های آینده کشاورزی کجاست؟

 

آزاده چیذری / نویسنده نشریه 

هزاران سال است که انسان‌ها با پاکسازی زمین‌های بکر برای رشد محصولات کشاورزی و پرورش دام، زمین را تغییر شکل داده‌اند. در نتیجه، آنها از پایان آخرین عصر یخبندان، یک‌سوم جنگل‌های جهان و دوسوم از علفزارهای وحشی را پاکسازی کرده‌اند.

این موضوع، هزینه زیادی برای تنوع زیستی سیاره به همراه داشته است. در 50 هزار سال گذشته، و با اسکان انسان در مناطقی در سراسر جهان، زیست‌توده پستانداران وحشی 85 درصد کاهش یافته است. گسترش کشاورزی بزرگ‌ترین عامل نابودی مناطق وحشی جهان بوده است. اما گسترش زمین‌های کشاورزی اکنون به پایان رسیده است. پس از هزاران سال، ما دوره اوج کشاورزی را پشت سر گذاشته‌ایم و در سال‌های اخیر، استفاده از زمین‌های کشاورزی در سطح جهان کاهش یافته است. به این معنی که با وجود اینکه جهان به تولید مواد غذایی بیشتر ادامه داده است، مساحت زمین‌های کشاورزی، روزبه‌روز در حال کاهش است.

بیشترین کاهش در مراتع در سراسر مناطق خشک رخ داده است. مراتع در مناطق معتدل نیز در دهه‌های اخیر کاهش یافته است. در همین حال، مراتع در بسیاری از کشورهای گرمسیری به گسترش خود ادامه داده است. دلیل این تغییر مراتع از مناطق خشک و معتدل به مناطق گرمسیری، این است که مناطق استوایی از نظر تنوع زیستی و کربن بسیار غنی‌تر هستند. بیش از نیمی از گونه‌های جهان در جنگل‌های استوایی زندگی می‌کنند. جنگل‌های استوایی جاذب‌های کربن بزرگی هستند و می‌توانند مقدار زیادی کربن را در واحد سطح ذخیره کنند.

در ادامه خواهیم دید کدام کشورهایی که در گذشته قطب کشاورزی بوده‌اند، دیگر فعالیتی ندارند؛ همچنین به آینده کشاورزی در قطب‌های جدید می‌پردازیم.

بخش اول: مزارع رهاشده

1- مرگ کانزاس

67اکثر آمریکایی‌ها کانزاس را از داخل ماشین‌هایشان تماشا می‌کنند؛ هشت ساعت رانندگی کسل‌کننده، در مسیرشان به مقصدی دیگر. حتی ساکنان مراکز برق شرقی این ایالت، به فضاهای روستایی وسیع آن با سرعت 85 مایل در ساعت نگاه می‌کنند؛ البته اگر اصلاً از آنجا عبور کنند.

یک مرد بومی، در حالی که به خانه برمی‌گردد، می‌گوید: «در مسیر برگشت، می‌خواستم واقعاً ایالت خود را ببینم. بنابراین از I-70، گذرگاه شلوغ شرقی /غربی اجتناب کردم. سرعت آهسته‌تر ماشین در لحظات زیبایی شگفت‌انگیز آنجا، نتیجه داد. در سپیده‌دم، بیرون کورتلند، غبار صبحگاهی بر فراز تکه‌تکه‌های مزرعه‌ای که به آرامی در اطرافم گسترده می‌شد، شناور بود. با رانندگی با یک شیب جزئی، یک پانورامای 360درجه به افق دوردست داشتم و آن موقع بود که فهمیدم چه چیزی گم شده است؛ تا جایی که من دیدم، غیبت شدید مردم وجود داشت. تنها نشانه از زندگی انسان، یک کامیون زراعی بود که در جاده‌ای مستقیم به سمت دوردست، غرولندکنان حرکت می‌کرد.»

این چیزی است که در مورد روستاهای کانزاس وجود دارد: دیگر هیچ‌کس در آنجا زندگی نمی‌کند. شهرهای کوچکی که مظهر قلب آمریکا هستند، با زمین‌های وسیعی از غلات از بقیه جهان جدا شده‌اند؛ تلفات یک سیستم کشاورزی کالایی، که هر روز کمتر به کار کشاورزان می‌آید. داده‌های سرشماری ایالات‌متحده، داستان را بیان می‌کند. جمعیت در اکثر مناطق روستایی کانزاس 50 سال پیش یا قبل از آن، به اوج خود رسید. اکنون، نرخ رشد سالانه جمعیت این ایالت یکی از کندترین نرخ‌ها در این کشور است که به طور پیوسته از 2 /1 درصد در سال 1960 به 9 /0 درصد در سال 2016 کاهش یافت. تقریباً تمام رشد ناچیز این ایالت، در تعداد انگشت‌شماری از مناطق شهری شرقی از جمله ویچیتا، کانزاس‌سیتی، توپکا و لارنس متمرکز شده است.

جمعیت همچنین در نواحی اطراف کشتارگاه‌ها و پرورشگاه‌های عظیم این ایالت، که جوامعی را عمدتاً حول نیروی کار مهاجر ساخته‌اند، در حال افزایش است. اما این برای جلوگیری از کاهش جمعیت کافی نیست. دانشگاه ایالتی ویچیتا پیش‌بینی می‌کند که رشد سالانه جمعیت کانزاس در سال آینده دوباره به نصف کاهش یابد و در ۴۰ سال آینده در رقم ناچیز 4 /0 درصد ثابت بماند. ده‌ها شهرستان روستایی کانزاس اکنون به طور متوسط کمتر از 10 نفر در هر مایل‌مربع جمعیت دارند. کانزاس رتبه 46 را در مهاجرت خالص دارد و افراد 25 تا 29ساله را سریع‌تر از هر ایالت دیگری از دست می‌دهد.

2- سرزمین زیتون

بیش از 15 سال محاصره و خشونت، توانایی فلسطینیان را برای تولید و دسترسی به غذای کافی از بین برده است. کشاورزان و دامداران به دلیل محدودیت در دسترسی به زمین، آب، نهاده‌های کشاورزی و بازار، با چالش‌های قابل توجهی برای تولید مواجه هستند. در کنار این چالش‌ها، خصومت‌ها در می 2021 خساراتی به ارزش حدود 50 میلیون دلار به بخش کشاورزی وارد کرد و نزدیک به سه هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی آسیب دید. علاوه بر این، بزرگ‌ترین انبار نهاده‌های کشاورزی که حاوی 60 درصد از نهاده‌های مورد نیاز بود بمباران شد و تولید را بیشتر تهدید کرد. معیشت ماهیگیری نیز در نتیجه محدودیت‌های منطقه ماهیگیری و محدودیت واردات تجهیزات حیاتی ماهیگیری آسیب دیده است.

فلسطینی‌ها می‌گویند زیتون بزرگ‌ترین محصول کشاورزی در کرانه باختری است و محدودیت‌های اسرائیل و خشونت شهرک‌نشینان، 70 میلیون دلار خسارت به این محصول وارد می‌کند. هیچ کار محلی وجود ندارد و سفر برای یافتن آن تقریباً غیرممکن است، زیرا اسرائیل پس از حملات 7 اکتبر حماس که بیش از 1200 کشته بر جای گذاشت، محدودیت‌هایی را بر کرانه باختری اشغالی اعمال کرد؛ در نتیجه بدهی‌های آنها در حال افزایش است.

در کرانه باختری، موجی از خشونت از جمله حملات نظامی اسرائیل، درگیری‌ میان سربازان و جناح‌های مسلح فلسطینی، حملات هوایی، پرتاب سنگ در اعتراضات و... وجود داشته است. سرکوب به وسیله نیروهای امنیتی، به دستگیری هزاران نفر و محدودیت‌های گسترده در رفت‌وآمد منجر شده است. مقامات اسرائیلی می‌گویند که سرکوب، برای ایمن نگه داشتن اسرائیلی‌ها و خنثی کردن خشونت‌های برنامه‌ریزی‌شده از سوی حماس و افراط‌گرایان در کرانه باختری، ضروری است.

محمود صالح، فلسطینی 48ساله، می‌گوید: «این فراتر از محافظت از کسی است... این مجازات دسته‌جمعی برای 7 اکتبر است.» اما بیشتر از همه، خانواده صالح نگران محصول زیتون خود هستند. نزدیک به پایان فصل برداشت سنتی است و آنها، مانند روستاییان در سراسر کرانه باختری، نتوانسته‌اند به اکثر درختان خود برسند. این به معنای نبود نفت، صابون و چندین محصول دیگر، یا درآمد حاصل از فروش آنها و اختلال در یک زمان بسیار مهم برای نزدیک به سه میلیون فلسطینی در کرانه باختری است.

ریحام جعفری که در بیت لحم زندگی می‌کند، می‌گوید، فصل برداشت زیتون به طور سنتی «زمان ویژه و شادی برای فلسطینیان است، زمانی که خانواده‌ها و دوستان برای چیدن زیتون، آواز خواندن و تقسیم غذا جمع می‌شوند».

با توجه به اینکه 110 هزار کشاورز مستقیماً از برداشت زیتون سود می‌برند و 50 هزار نفر دیگر از طریق کار بر روی درختان و برداشت محصولات امرار معاش می‌کنند، تاثیر جنگ بر آنها بسیار زیاد بوده و تقریباً یک‌سوم از جمعیت فلسطینی کرانه باختری را تحت تاثیر قرار داده است.

3- از اوج تا فرود دره جیرفت

بر اساس یک مطالعه بین‌المللی که به وسیله پژوهشگران دانشگاه لینشوپینگ انجام شد، نوسانات شدید آب‌وهوا و شرایط تغییریافته برای کشاورزی، همزمان با ظهور و سقوط امپراتوری‌های ایران بود. پژوهشگران تغییرات تاریخی بارش و پوشش گیاهی جنوب شرقی ایران را در چهار هزار سال گذشته مورد مطالعه قرار داده‌اند.

امروز بیشتر ایران کویر است. اما پیشتر در طول تاریخ، کل منطقه قبل از تغییر الگوهای موسمی بارندگی زیادی را تجربه می‌کرد. از اواخر عصر برنز تا اواخر دوران باستان، ایران در مرکز تحولات سیاسی و اقتصادی قابل توجهی در منطقه قرار داشت.

حدود 4200 سال پیش، در «کُنار صندل» نزدیک جیرفت، یک جامعه «عصر مفرغ اولیه» وجود داشت، که به تدریج کشاورزی در آن رونق گرفته و یک مجموعه شهری نیز در آن شکل گرفت.

جویانتو روث، پروفسور دپارتمان مطالعات موضوعی در دانشگاه لینشوپینگ، که رهبری مطالعه منتشرشده در کواترنری ساینس ریویوز را بر عهده دارد، می‌گوید: با این حال، چیزی باعث فروپاشی این جامعه بسیار توسعه‌یافته عصر برنز شد و ما علاقه‌مند بودیم علت آن را بفهمیم. بنابراین تیمی از پژوهشگران بین‌المللی نگاه دقیق‌تری به تغییرات احتمالی پوشش گیاهی و بارندگی در چهار هزار سال گذشته در جنوب شرقی ایران، نزدیک به محوطه باستانی کُنار صندل انداختند. آنها رسوبات را در یک هسته زغال‌سنگ نارس به طول 5 /2 متر بررسی کردند که حاوی لایه‌به‌لایه موادی بود که در طول هزاران سال رسوب کرده بود. در غیاب شواهد تاریخی، ردیابی این سیگنال‌ها می‌تواند سرنخ‌هایی از اینکه «آیا مردم در آنجا زندگی می‌کردند»، «آیا چیزی کشت می‌کردند یا خیر»، و اگر چنین است «چه چیزی کشت می‌کردند»، ارائه دهد. با این اطلاعات، پژوهشگران توانستند گرم یا سرد، مرطوب یا خشک بودن آب‌وهوا را بازسازی کنند. در دوره‌های مرطوب، مردم بیشتر به کشاورزی می‌پرداختند، که غذای مردم را تامین می‌کرد و جامعه رونق می‌گرفت. در دوره‌های خشک نیز به سبک زندگی عشایری روی آورده و سکونتگاه را رها می‌کردند، اما با فرارسیدن شرایط مساعد بازمی‌گشتند.

یافته‌ها نشان داد این منطقه دوره‌های مرطوب و خشک متناوبی را تجربه کرده است. اولین ثبت گرده از گیاهان نوع Cerealia نشان می‌دهد که فعالیت‌های کشاورزی فشرده حدود 3900 تا 3700 سال پیش آغاز شده است. این دوره همزمان با آب‌وهوای نسبتاً مرطوب در دره جیرفت است.

در مقابل، 3300 تا 2900 سال پیش، آب‌وهوای دره جیرفت بسیار خشک و بادخیز بود. سطح گرده از نوع Cerealia بسیار کم بود، که نشان می‌دهد کشاورزی در آن زمان تقریباً متوقف شده است. خشک‌ترین شرایط در دره جیرفت، حدود 3200 سال پیش، مصادف با فروپاشی سکونتگاه اواخر عصر مفرغ در کنار صندل بود. حدود 600 سال بعد، امپراتوری‌های ایران با دو پادشاهی قدرتمند در تاریخ اوراسیا پدید آمدند: امپراتوری‌های هخامنشی و ساسانی، که تقریباً با مرطوب‌ترین دوره‌ها در تاریخ رسوب‌ها همزمان هستند.

جویانتو روث می‌گوید: «ما می‌توانیم از هسته زغال‌سنگ نارس خود دریابیم زمانی که امپراتوری‌های هخامنشی و ساسانی در اوج بودند، کشاورزی رونق داشت و آذوقه‌ها زیاد بود.» به گفته او، آب‌وهوا همیشه نقش اساسی در خاورمیانه داشته است، چیزی که هیچ وقت در معادله در نظر گرفته نمی‌شود.

باستان‌شناسان معتقدند که این امپراتوری‌ها به دلیل جانشینی ضعیف، آفت و گسترش سیاسی و نظامی سقوط کردند. آنها عموماً آب‌وهوا را به عنوان عامل محرک این تغییرات نادیده می‌گرفتند. و ناگهان، یک جامعه کشاورزی دیگر نمی‌توانست غلات بکارد، زیرا الگوی باران‌های موسمی تغییر کرده بود و کمبود شدید آب وجود داشت. جویانتو روث می‌گوید، این تغییرات موجب تمرکززدایی قدرت و در نهایت نابودی یا رها شدن بسیاری از زیستگاه‌ها در منطقه شد.

4- کشاورزی فقیر

کاهش کشاورزی در پاکستان یک نگرانی فزاینده است، زیرا سهم عمده‌ای در اقتصاد این کشور دارد و بخش قابل توجهی از جمعیت را به کار می‌گیرد. در سال‌های اخیر، کاهش بهره‌وری کشاورزی، به کاهش درآمد کشاورزان و جوامع روستایی منجر شده است.

یکی از دلایل اصلی کاهش کشاورزی در پاکستان عدم سرمایه‌گذاری در این بخش است. تمرکز دولت بر صنایع دیگر، مانند تولید و خدمات، موجب کمبود بودجه و حمایت از کشاورزی شده است. علاوه بر این، عدم دسترسی به اعتبار و تامین مالی، سرمایه‌گذاری کشاورزان را در فناوری‌ها و شیوه‌های جدید که می‌تواند بهره‌وری آنها را بهبود ببخشد، دشوار کرده است.

یکی دیگر از عوامل اصلی کاهش کشاورزی در پاکستان، تاثیر تغییرات اقلیمی است. افزایش دما، خشکسالی و رویدادهای شدید آب‌وهوایی، تاثیر منفی بر عملکرد محصولات و سلامت کلی بخش کشاورزی این کشور داشته است. علاوه بر این، کاهش دسترسی به آب نیز یک نگرانی عمده است. استفاده بیش از حد از آب برای آبیاری و سایر مقاصد، به کاهش منابع آبی منجر شده که تاثیر منفی بر کشاورزی داشته است.

برای رسیدگی به کاهش کشاورزی در پاکستان، دولت باید سیاست‌ها و برنامه‌هایی را اجرا کند که از این بخش حمایت کند. این امر شامل سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، مانند سیستم‌های آبیاری و تاسیسات ذخیره‌سازی، و دسترسی به اعتبار و تامین مالی برای کشاورزان است. علاوه بر این، دولت باید به تاثیر تغییرات آب‌وهوایی بر کشاورزی، از جمله با ترویج شیوه‌های کشاورزی پایدار و سازگاری با تغییر اقلیم، رسیدگی کند.

68

5- فروپاشی یک امپراتوری

کشاورزی در روم، حرفه‌ای محبوب بود، زیرا غذای کافی و تولید محصول یکی از پایه‌های اقتصاد این امپراتوری بود. غذای تولیدشده در مزارع هم شهروندان و هم شبه‌نظامیان را تغذیه می‌کرد. کشاورزی در روم باستان بسیار مورد احترام بود و اکثر شهروندانی که کالاهای مصرفی تولید می‌کردند کشاورزان بودند. مزارع دهقانان در روم باستان به ویژه در اطراف دریای مدیترانه فراوان بود، جایی که فصل رشد طولانی، آب‌وهوای معتدل و نور خوب خورشید وجود داشت.

گندم، ارزن و جو عمده‌ترین محصولات غلات بودند که در مزارع روم باستان کشت می‌شدند و 80 درصد کالری دریافتی روزانه شهروندان را تشکیل می‌دادند. سایر محصولات غذایی مهم شامل زیتون، حبوبات، لوبیا، نخود و انواع میوه‌ها و سبزیجات بود. در میان محصولات زیاد آنها، زیتون، گندم و انگور برای جامعه حیاتی تلقی می‌شدند. گندم، یکی از محصولات غذایی اصلی بود زیرا به نان تبدیل می‌شد. زیتون‌ها را فشرده کرده و از آن روغن می‌گرفتند و انگور را تخمیر می‌کردند تا به شراب یا سرکه تبدیل شود.

با این حال، تقاضای شدید امپراتوری روم برای چوب برای تولید سوخت، ساخت‌وساز و کشتی‌سازی، به جنگل‌زدایی گسترده منجر شد. این جنگل‌زدایی، همراه با چرای بیش از حد دام و شیوه‌های کشاورزی فشرده، به فرسایش خاک تا 10 برابر نرخ طبیعی منجر شده و باعث کاهش عملکرد محصول و از بین رفتن زمین‌های قابل کشت شد.

همچنین در طول قرن‌های چهارم و پنجم پس از میلاد، امپراتوری روم مجموعه‌ای از رویدادهای شدید آب‌وهوایی، از جمله خشکسالی، دوره سرما و شکست محصول را تجربه کرد. این تغییرات آب‌وهوایی احتمالاً ناشی از فوران‌های آتشفشانی بود که موجب سرد شدن سیاره و تغییر الگوهای بارش شده بود.

یک مطالعه منتشرشده در ژورنال Nature Geoscience نشان داد که این تغییرات اقلیمی به طور قابل توجهی بر تولید کشاورزی امپراتوری تاثیر گذاشت. پژوهشگران از الگو‌های اقلیمی و داده‌های تاریخی برای شبیه‌سازی اثرات تغییر اقلیم بر روی عرضه مواد غذایی امپراتوری روم استفاده کردند. آنها دریافتند که تولیدات کشاورزی امپراتوری در دوره‌های خشکسالی و هوای سرد تا 20 درصد کاهش یافته بود. این کاهش در تولیدات کشاورزی و کمبود مواد غذایی ناشی از آن، به ناآرامی‌های اجتماعی و تضعیف قدرت نظامی و اقتصادی امپراتوری روم کمک کرد.

6- کشاورزی مختل‌شده

حدود 70 درصد از جمعیت روستایی هند برای امرار معاش خود به کشاورزی متکی هستند. یک مطالعه 59 هزار خودکشی در هند را در طول سه دهه گذشته، به دمای بالاتر زراعی در طول فصل رشد نسبت می‌دهد.

یک تحلیل جدید با عنوان «تاثیر تغییرات آب‌وهوایی بر کشاورزی در هند» میزان آسیب‌پذیری کشاورزی هند را در تغییر فصل موسمی تابستان که برای اقتصاد کشاورزی وابسته هند بسیار مهم است، نشان می‌دهد. این مقاله با استناد به شواهد علمی و داده‌های عمومی نشان می‌دهد که بارش باران‌های موسمی تابستان از دهه 1950، تا شش درصد کاهش یافته است. در منطقه مرکزی هند، جایی که حدود 60 درصد کشاورزی دیم است، باران‌های موسمی تابستانی 10 درصد کاهش یافته است. در حالی که باران‌های موسمی کمتر شده‌اند، شدت بارندگی‌ها افزایش یافته و سیل‌های خطرناکی را به راه انداخته است. این تغییرات موجب اثرات مستقیم بر تولید محصولات کشاورزی، همراه با تورم قیمت مواد غذایی و شوک‌های صادراتی شده است.

چشم‌انداز کشاورزی هند، که عمیقاً با جزرومد فصل باران‌های موسمی در هم تنیده است، با چالشی بی‌سابقه مواجه است، زیرا تغییرات آب‌وهوایی سایه‌ای طولانی بر مزارع حاصلخیز آن می‌اندازد. با کمتر شدن بادهای موسمی، شدت آنها افزایش می‌یابد و خبر از سیل‌های خطرناک می‌دهد و تعادل ظریف محصولات را بر هم می‌زند. با توجه به اینکه بیش از 50 درصد کشت محصولات هندی به باران وابسته است، آسیب‌پذیری بخش کشاورزی آن کاملاً آشکار است. افزایش دما، که به دلیل تغییرات اقلیمی انسان‌منشاً تشدید شده، از سال 1901 تاکنون 7 /0 درجه سانتیگراد بیشتر شده و باعث شده بادهای موسمی قابل پیش‌بینی به طور فزاینده‌ای نامنظم شوند. رویدادهای شدید آب‌وهوایی، مانند موج گرما در سال 2022، اکنون 30 برابر بیشتر به دلیل تغییرات اقلیمی رخ می‌دهد که بر محصولاتی مانند گندم، ذرت و سویا تاثیر می‌گذارد.

69

بخش دوم: سرزمین‌های آینده‌دار

1- تانزانیا

مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، بیش از 80 درصد از فقرا در تانزانیا در مناطق روستایی هستند. تقریباً همه آنها در بخش کشاورزی به عنوان کارگر یا صاحب یک قطعه زمین کوچک که برای امرار معاش کشت می‌کنند فعال هستند. در این زمینه، زمین دارایی حیاتی برای امنیت غذایی و بقا به حساب می‌آید. به موازات آن، رشد جمعیت جهانی، شهرنشینی سریع و افزایش درآمد، باعث افزایش شدید تقاضا برای محصولات کشاورزی در سراسر جهان شده که به گسترش سطح زیر کشت انجامیده و سرمایه‌گذاران را به جست‌وجوی زمین‌های کشاورزی جدید سوق داده است. جست‌وجوی جهانی برای زمین‌های کشاورزی در جنوب صحرای آفریقا از جمله تانزانیا تشدید شده است. به نظر می‌رسد تانزانیا چشم‌انداز خوبی برای گسترش اندازه عملیات کشاورزی ارائه می‌دهد که در آمار زیر نشان داده شده است: 

- فقط حدود 33 درصد از زمین‌های قابل کشت در این کشور، در مقایسه با بیش از 95 درصد برای مالاوی و روآندا، در حال حاضر زیر کشت هستند. به طور مشابه، غنا، اوگاندا و اتیوپی بیش از 80 درصد از زمین‌های قابل کشت خود را استفاده کرده‌اند.

- فشار زمینِ نسبتاً محدودی بر کشاورزان تانزانیایی وجود دارد، زیرا میانگین اندازه قطعه زمین آنها بین سال‌های 2003 و 2008 در حدود 5 /2 هکتار ثابت مانده است. این موضوع در تضاد شدید با اوگانداست که در آن، میانگین زمین‌داری تا 40 درصد به دلیل فشارهای جمعیتی کاهش یافته است.

- تقریباً 10 درصد از زمین‌های کشاورزی عمدتاً به دلیل محدودیت‌های تکنولوژیک و کمبود ظرفیت انسانی و مالی بدون استفاده مانده است. به عنوان مثال، در سال 2008 تنها 6 /18 درصد از مزارع از گاو، 1 /3 درصد از تراکتور و 5 /1 درصد از خرمن‌کوب استفاده می‌کردند.

- در حال حاضر چند مزرعه متوسط و بزرگ در تانزانیا وجود دارد: حدود 20 درصد از خانوارهای کشاورز گزارش می‌دهند که بیش از پنج هکتار زمین دارند؛ در مقایسه با ارقام سه و چهار درصد در هند و اوگاندا.

این حقایق تعدادی سوال نیز ایجاد می‌کنند: 

- آیا دولت باید کشاورزان را تشویق کند تا اراضی بزرگ‌تری به دست آورند؟

- مزارع بزرگ باید از چه کانالی به کشاورزان خرده‌پا کمک کنند؛ زیرساخت مشترک، انتقال فناوری، ایجاد شغل‌؟

- آیا دولت تانزانیا، از جمله مقامات محلی، برای مذاکره و رسیدگی به نیازهای کشاورزان بزرگ‌تر مجهز هستند؟

- آیا مزارع بزرگ جدید به حل افزایش بیکاری در مناطق روستایی و بهبود امنیت غذایی کمک خواهند کرد؟

2- هاوایی

هاوایی زمین‌های کشاورزی زیادی دارد که بخش بسیار کمی از آن برای تولید غذا کاربرد دارد. میزان زمین مورد استفاده برای کشاورزی در این ایالت آمریکا، از دهه 1930 به شدت کاهش یافته است. نزدیک به نیمی از زمین‌های هاوایی برای کشاورزی تعیین شده، اما تنها بخشی از 1 /4 میلیون هکتار این ایالت در خدمت بخش کشاورزی است.

داده‌های فدرال نشان می‌دهد که در سال 2017 -زمانی که آخرین سرشماری کشاورزی انجام شد-، تنها هشت درصد از زمین‌های کشاورزی این ایالت زیر کشت محصولات کشاورزی بود. 5 /18 درصد دیگر برای چرای حیوانات، هشت درصد جنگل‌ها و هشت درصد نیز به عنوان «سایر» طبقه‌بندی شدند که شامل مزارع، خانه‌ها، ساختمان‌ها و تاسیسات دامداری می‌شود.

اگرچه دسترسی به زمین یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها برای کشاورزان بالقوه در هاوایی است، تجزیه و تحلیل داده‌های ایالتی و فدرال نشان می‌دهد که کمبود زمین کشاورزی وجود ندارد. با این حال متیو لوک، یکی از مدیران وزارت کشاورزی ایالتی، می‌گوید، تمام زمین‌هایی که برچسب کشاورزی دارند، قابل کشاورزی نیستند. برخی از این زمین‌ها دارای شیب‌های تند یا غیرقابل دسترس هستند، اگرچه اطلاعاتی برای تعیین کمیت این زمین‌ها وجود ندارد. همچنین مسائل منطقه‌بندی و زیرساختی وجود دارد که ممکن است مانع رشد محصولات در این زمین‌ها شود.

کاموئلا اِنوس، مدیر دفتر نوآوری بومی در دانشگاه هاوایی، می‌گوید: در گذشته‌های دور، ردپای کشاورزی هاوایی به طرز چشمگیری متفاوت به نظر می‌رسید. تولید غذا برای همه یک مسوولیت و «ملاحظه عملی» بود. نبود نیروی کار، به معنای عدم مصرف بود.

او گفت که در جامعه معاصر، کشاورزی بیشتر مبتنی بر کالا شده و توانایی واردات و صادرات محصولات کشاورزی افزایش یافته است. اما اخیراً، با تاثیر کووید 19 بر زنجیره تامین مواد غذایی هاوایی و افزایش آگاهی در مورد پایداری غذا، جامعه آماده استقبال از کشاورزی محلی و همچنین شیوه‌های بومی هاوایی است که سال‌ها پیش در این سرزمین‌ها رونق داشت. انوس افزود: «درک نوظهور از ارزش کشاورزی در حال بازگشت است.»

3- قطب‌های غرب آفریقا

آفریقا طی 15 سال گذشته شاهد ظهور 36 قطب کشاورزی و 9 کریدور بوده است. آنها حداقل 5 /3 میلیون هکتار از زمین‌های 23 کشور را پوشش می‌دهند. اطمینان یافتن از موثر بودن موج جدید قطب‌های کشاورزی و کریدورهای رشد، مستلزم سیاست‌ها، قوانین و شیوه‌های قوی است تا اطمینان حاصل شود که روند جدید سرمایه‌گذاری احتمالی به آفریقا کمک می‌کند به اهداف توسعه پایداری که قاره تعیین کرده، دست یابد.

تعدادی از دولت‌های آفریقایی این قطب‌ها و کریدورهای رشد را راهی برای جذب سرمایه‌گذاری خصوصی برای ارتقای تحولات کشاورزی می‌دانند. آنها همچنین به عنوان راهی برای مقابله با تاثیرات منفی و تبلیغات ناشی از اجاره زمین‌های کشاورزی بزرگ به سرمایه‌گذاران در نظر گرفته می‌شوند که معمولاً از آن به عنوان «غصب زمین» یاد می‌شود.

کشاورزی به طور فزاینده‌ای به عنوان نیروی محرکه تحول اقتصادی در آفریقا دیده می‌شود. افزایش جریان سرمایه‌گذاری در سیستم‌های کشاورزی و غذایی در کشورهای در حال توسعه به شدت مورد نیاز است. بیش از 800 میلیون نفر هر شب گرسنه به رختخواب می‌روند که 70 درصد آنها در مناطق روستایی زندگی می‌کنند و برای امرار معاش به کشاورزی وابسته هستند. افزایش سرمایه‌گذاری اگر به درستی انجام شود، می‌تواند به افزایش تولید، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و توسعه اقتصادی کمک کند. اما وقتی بد انجام شود، می‌تواند نابرابری‌های موجود را تشدید کرده، معیشت کشاورزان کوچک را تضعیف کند و زمین، آب، خاک و سایر منابع طبیعی را به‌طور قابل‌توجهی هدر بدهد.