فدائیان طبیعت
چرا مردم برای حفظ محیطزیست جان میدهند؟
جواد حیدریان: کشته شدن شش داوطلب کمک به محیطزیست و منابع طبیعی ایران در طول یک ماه آتشسوزی جنگلهای زاگرس، اگرچه اندوه بسیاری در سراسر ایران و در میان دلسوزان طبیعت کشور بهوجود آورد اما تعبیر تازهای از نقش مسوولیت اجتماعی و مشارکت مدنی در حفاظت از سرزمین ارائه داد. احسان عزیزی، تکاور تیپ انصارالرسول جوانرود در کرمانشاه، روز 7 خرداد سال 99 هنگام اطفای حریق دچار حادثه و کشته شد. البرز زارعی نیروی داوطلب و کوهنورد حرفهای اهل گچساران روز 12 خرداد 99 در منطقه دیل دچار آتشسوزی شد و 18روز بعد در بیمارستان سوختگی اصفهان درگذشت. مختار خندانی، یاسین کریمی و بلال امینی سه فعال محیطزیست و داوطلب مردمی مهار آتشسوزی در منطقه حفاظتشده بوزین و مرهخیل در مرز ایران و عراق در استان کرمانشاه روز 8 تیرماه 99 دچار حادثه شده و کشته شدند. محمدجواد مختاری داوطلب مهار آتش و فعال محیطزیست از فهلیان ممسنی، حین خاموش کردن آتش این منطقه روز 14 تیرماه 99 دچار حادثه و متاسفانه کشته شد تا ششمین نفر طی یک ماه باشد که ققنوسوار در آتش بیخردی و جهل آتشافروزان طبیعت ایران خاکستر میشود. شوربختانه 99 درصد آتشسوزیهای اخیر در طبیعت ایران تعمدی و ناشی از سهلانگاری مردم و نبود امکانات اطفا و سوءمدیریت و گاه عملیات خرابکارانه بوده است. البته مقامات از دستگیری بیش از 40 نفر دراینباره خبر دادهاند اما به نظر میرسد جز تجهیز کشور به امکانات مقابله با آتش راهکار مناسبتری وجود ندارد. بااینحال آنچه مایه امیدواری در این روزهای جهنمی است، بالا بودن میزان مشارکت عمومی و اهمیت این ایثارگری و جانبازی بیمنت برای سرزمین و طبیعت آن در میان
مردم است.
اگر مرور کوتاهی به حمایت مردمی و مشارکت اجتماعی آنها در امور مختلف -در روزهایی که بخشی از مردم درگیر بالا و پایین شدن شاخص ارزها و سهام هستند- از جمله محیطزیست داشته باشیم، متوجه ظرفیت بینهایت سرمایه اجتماعی در ایران خواهیم شد. مشارکت در کمک به مصیبتدیدگان و نیازمندان را فاکتور میگیرم و صرفاً به چند نمونه از حمایت بیدریغ مردمی در حوزه محیطزیست اشاره میکنم تا ابتدا به کیفیت بالای این مشارکت و زنده بودن جامعه مدنی و وجود سرمایه اجتماعی پی ببریم و سپس به هدر رفتن این سرمایه بینظیر در ساخت نظام سیاسی اجتماعی ایران بپردازیم. کمکهای فوقالعاده مردمی برای خرید تجهیزات برای خاموش کردن آتش در روزهایی که دولت و برخی دیگر نهادهای مسوول ناتوان در ارائه خدمات بودند، نشان میدهد که نهاد مدنی و مشارکت مردمی در ایران بهرغم همه بیمبالاتیها دارد راه درخشان خود را میرود و آنچه البته بهجا میماند، تجربه تلخ و بیمبالاتی مدیریتی در گوشههایی از ساختار اداره این سرزمین است.