رشد با هوش
آیا هوش مصنوعی میتواند اقتصادها را تکان دهد؟
فرض کنید در دهه آینده هستید. شهری به نام «نوآرینا» پدید آمده که با فناوری هوش مصنوعی به شهری پیشرفته و هوشمند تبدیل شده است. مردم این شهر از خدمات هوش مصنوعی برای مدیریت ترافیک، بهینهسازی انرژی و حتی خرید و فروش هوشمند بهرهمند شدهاند. این شهر یک نمونه برجسته از زندگی شهری آینده است. خیابانهای پهن و تمیز، با ترافیکی منظم و بهینه که نشاندهنده سیستم هوشمند مدیریت ترافیک است. ساختمانهای بلند و مدرن که با استفاده از سیستمهای هوش مصنوعی، به بهینهترین شکل انرژی مصرف میکنند. فضاهای سبز و پارکهای مختلف در سرتاسر شهر، با توجه به دادههای هوش مصنوعی، بهینهسازی شدهاند تا بهترین تجربه زندگی برای ساکنان این شهر فراهم شود. خدمات شهری از مدیریت زبالهها تا ارائه خدمات پزشکی فوری، به شکلی کارآمد و سریع ارائه میشوند. شهروندان این شهر از فناوریهای پیشرفته برای ارتباطات، سرگرمی و سایر کاربردهای زندگی بهرهمند شدهاند. زیرساختهای فرهنگی شهر نوآرینا با فناوری هوش مصنوعی تحول اساسی پیدا کرده است، بهطوری که فرهنگ تعامل با فناوری بهعنوان یک ارزش مهم در زندگی شهری مطرح میشود. مردم شهر نیز با مفهوم دوستانهای نسبت به فناوری هوش مصنوعی برخورد و تلاش میکنند از آن به بهترین نحو ممکن بهرهمند شوند. هنر و فرهنگ در این شهر با هوش مصنوعی تلفیق شده است. از هنرهای دیجیتال و نمایشهای تعاملی در فضاهای عمومی تا ارائه تئاتر در مراکز هنری. زبان و تبادل فرهنگی در شهر تحت تاثیر هوش مصنوعی قرار گرفته است. با تکنولوژی ترجمه هوشمند، شهروندان به راحتی با افراد با زبانهای مختلف و با فرهنگهای متفاوت ارتباط برقرار میکنند و به تبادل ایدهها و تجارب فرهنگی میپردازند. این شهر با فناوری هوش مصنوعی به شکلگیری یک جو اجتماعی پویا و پیشرفته دست یافته است. ارتباطات فعال و تعاملات اجتماعی هوشمند در این شهر به سهولت ایجاد میشود. فضاهای عمومی هوشمند که به وسیله هوش مصنوعی مدیریت میشوند، فرصتهای زیادی برای تعاملات اجتماعی ایجاد کردهاند. از فراهم آمدن پارکهای هوشمند تا فضاهای تفریحی تعاملی. شهروندان در تعامل با فرهنگهای مختلف، تحت تاثیر اندیشهها و ارزشهای مدرن قرار میگیرند و با توسعه تکنولوژیک، تعاملات انسانی و اجتماعی تقویت میشود. مردم حتی به سرعت از کیفیت و کارایی سازمانها و نهادهای عمومی باخبر میشوند. شفافیت نقل و انتقالات پول برای همگان در دسترس است و فساد مالی و کلاهبرداریها به سرعت شناسایی میشود. سلامت اجتماعی نیز پیشرفت چشمگیری یافته است. سیستمهای نظارتی بهداشت هوشمند با استفاده از اطلاعات سلامت فردی گرفته تا سیستمهای اورژانس هوشمند به بهبود سلامت جمعیت افراد این شهر کمک کرده است. در زمینه آموزش بهعنوان یکی از جنبههای اجتماعی مهم، نوآرینا پیشرو است. این شهر با ایجاد برنامههای آموزشی و اقدامات متنوع برای توسعه مهارتهای جدید، درصدد حل چالشهای آموزشی برآمده است. بهطورکلی این شهر به نحوی طراحی شده است که کیفیت زندگی افراد را ارتقا دهد. تکنولوژی و پیشرفت فناورانه با تعاملات فرهنگی و چندفرهنگی، بهبود کارکرد زندگی روزمره و توسعه مهارتهای جدید و... به بهترین نحو ممکن به زندگی انسانی خدمترسانی میکند.
اما این فقط یک روی سکه از شهر خیالی نوآرینا بود. اکنون در این داستان میخواهیم به یک خانواده ساده از نوآرینا توجه کنیم تا آن روی سکه این شهر را نیز ببینیم. این خانواده در این شهر، از تکنولوژی هوش مصنوعی برای بهبود کیفیت زندگی خود استفاده میکردند. از اتومبیلهای خودران برای رفتوآمد روزمره، بهبود در بهداشت شهری با ساماندهی دقیق زبالهها و سیستم هوشمند خانه برای مدیریت انرژی. اما همینطور که تکنولوژی جلو میرفت، افراد این خانواده نیز با چالش روبهرو شدند. شغل سنتی پدر و مادر از بین رفت و فرزندان در تلاش برای یادگیری مهارتهای جدید بودند. این موضوع با تفاوتهای اجتماعی و اقتصادی همراه بود و نیاز به آموزش و اشتغال مجدد افراد به ویژه افرادی که تاکنون مهارتهای سنتی داشتند، اجتنابناپذیر شده بود. در داستان نوآرینا مساله حفظ حریم خصوصی و امنیت دادهها نیز اهمیت زیادی پیدا کرده بود؛ چرا که تناقض میان پیشرفت فناورانه و حفظ حریم و امنیت فردی، تعادل اجتماعی شهر را نشانه گرفته بود. چالشهای دیگری مانند حفظ هویت فرهنگی در مقابل تاثیرات خارجی یا ادغام ارزشهای متعدد از دیگر جوامع نیز وجود داشت. تعاملات میان افراد مختلف از نظر نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی و مذهبی چالشهای اجتماعی خاصی را بهوجود میآورد که به بالا گرفتن تنازع و اختلافات منجر میشد. همچنین گاهی پیش میآمد که توزیع منابع و دسترسی به خدمات اجتماعی برای برخی بیشتر و برای برخی کمتر رخ میداد و این موضوع حفظ تعادل اجتماعی را برهم میزد. در این شهر مسائل انسانی مانند حفظ حقوق انسانی، تعاملات اجتماعی سالم، مدیریت تضادها و تبادل نظرهای متنوع و همچنین تعیین گرایشهای فرهنگی و اخلاقی چالشهای مهمی بودند.
پدر خانواده در فهم و تطابق با تکنولوژیهای پیشرفته هوشمندی که در شهر به کار گرفته شدند و نحوه استفاده از آنها مدام در چالش بود و مشکل بهروز بودن با مهارتها و دانش موردنیاز برای ارتباط با فناوریهای هوشمند و شرکت فعال در زندگی هوشمند، او را سردرگم کرده بود. مادر خانواده در پذیرش تغییرات فرهنگی و اجتماعی ناشی از پیشرفت تکنولوژی، مدیریت میزان زمان صرفشده در فضای دیجیتال و رسیدگی به کارهای خانه و مدیریت خانه از راه دور و همچنین حفظ حقوق حریم شخصی دچار چالش شده بود. فرزندان نیز با مساله آموزش و آگاهی از مسوولیتها و انتظارات در استفاده از تکنولوژی دستوپنجه نرم میکردند؛ چالشهایی مانند جلوگیری از مشکلات ناشی از سوءاستفاده از اطلاعات، مدیریت زمان و عدم وابستگی به دنیای دیجیتال، توانایی تعامل با خدمات هوشمند شهری و تقویت مهارتهای ارتباطی و اجتماعی در فضای آنلاین.
داستان نوآرینا نشاندهنده تضاد میان توسعه فناورانه و نیاز به تناسب انسانی با این تغییرات است. این خانواده و دیگر افراد این شهر در پی یافتن تعادل میان مزایا و چالشهایی که هوش مصنوعی به همراه داشته، موضوع اصلی داستان را تشکیل میدهند. اما این هوش مصنوعی است که نقش شخصیت اصلی این داستان را بر عهده دارد. از یکسو، هوش مصنوعی با ایجاد نوآوری، افزایش بهرهوری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید بهعنوان «قهری موفق» در داستان ظاهر میشود. از سوی دیگر با افزایش هوش مصنوعی در جنبههای مختلف زندگی، نگرانیهای مربوط به از دست رفتن شغلها و تاثیرات اجتماعی و اقتصادی منفی نیز در داستان جای دارد. جامعهای که در آن هوش مصنوعی فراگیر شده در تلاش برای تعادل میان این نوع تکنولوژی پیشرفته و اثرات جانبی آن است. داستان شهر تخیلی نوآرینا و مشکلات فرضی آن، روایتی از تاثیر هوش مصنوعی بر رشد اقتصادی و رفاه مردم با در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی، اجتماعی و انسانی بود. در این داستان شهر نوآرینا با فرصتها و چالشهای متعدد روبهرو بود. بیتردید هر چقدر فرصتهای بهرهمندی از هوش مصنوعی بیشتر و چالشها کمتر باشند، رفاه و رشد اقتصادی شهروندان بیشتر است. اما چه عواملی تعیینکننده میزان فرصتها و چالشهای ناشی از هوش مصنوعی و بهتبع آن بهرهگیری از مزایای هوش مصنوعی در رشد و رفاه اقتصادی است؟ با فاصله گرفتن از این فضای تخیلی و متمرکز شدن بر واقعیتها و پژوهشهای صورتگرفته شاید بتوان به این پرسش پاسخ داد. بیتردید هوش مصنوعی با تاثیرگذاری بر بهرهوری، این پتانسیل را دارد تا محرک رشد اقتصادی باشد. نوآوری، افزایش بازدهی کسبوکار، کاهش هزینهها، گسترش بازاریابی و شفافیت مالی و... همگی در جهت رشد اقتصادی به کار برده میشوند. هوش مصنوعی با استفاده از دادههای در دسترس، شرایط را به سرعت و دقت بررسی و مدیریت میکند و تصمیم میگیرد. با این حال، عملکرد این فناوری بر پایه دادههای از پیش موجود است. بنابراین نمیتواند جایگزین فعالیتهای خلاقانه و همدلانه انسانی شود. اما میتواند با بالا بردن سرعت سایر فعالیتها، وقت آزاد بیشتری را برای افراد فراهم کند تا به فعالیتهای خلاق بیشتری بپردازند. تخمین زده شده است که استفاده از هوش مصنوعی در پردازش زبان هفت درصد (یا حدوداً هفت تریلیون دلار) تولید ناخالص داخلی جهانی را افزایش میدهد و میتواند رشد بهرهوری 5 /1درصدی در یک دوره 10ساله داشته باشد. شرکتهای سهامی عام ایالاتمتحده نیز که نیروی کارشان با هوش مصنوعی مواجه بودند، بازدهی بالاتری را کسب کردند، بهطوری که بازدهی روزانهشان 4 /0 درصد بیشتر از بازدهی شرکتهایی بود که کارکنانشان با این فناوری کمتر ارتباط داشتند. با این حال، توسعه هوش مصنوعی برندگان و بازندگان خاص خود را دارد. در حوزه مشاغل و کسبوکار، هوش مصنوعی میتواند هم جایگزین نیروی کار باشد و هم مکمل آن شود. نتایج واقعی بیانگر تاثیر منفی قابلتوجهی از هوش مصنوعی برای برخی صنایع است. با این حال هوش مصنوعی به شکلگیری شرکتهای جدید و کسبوکارهای تازه منجر شده است. بنابراین هوش مصنوعی هم بازار کار و هم بازار محصول را دستخوش تغییر و تحول کرده است. پیشبینی انجمن جهانی اقتصاد از تاثیر هوش مصنوعی بر مشاغل این است که هوش مصنوعی تا سال 2025 جایگزین 85 میلیون شغل در سراسر جهان خواهد شد. همین گزارش نشان میدهد که هوش مصنوعی ممکن است 97 میلیون شغل جدید ایجاد کند که با فناوری و تکنولوژی سازگارتر است. پرواضح است که مشاغلی که هوش مصنوعی ایجاد میکند با مشاغلی که از دست میروند، متفاوت است. بنابراین موج سونامی هوش مصنوعی در دهههای آینده، افراد بسیاری را بیکار میکند و احتمال نجات از آن بستگی به زمان و مکانی دارد که افراد بتوانند مهارتهای جدید کسب کنند. اجرای برنامههای آموزشی برای کسب مهارتهای جدید میتواند طولانیمدت و پرهزینه باشد.
اثر هوش مصنوعی بر اقتصاد جهان
پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ اقتصاد دنیا با کمک و استفاده از هوش مصنوعی به رشد ۲۰ تریلیوندلاری برسد. در خاورمیانه نیز رشد ۳۲۰ میلیارددلاری برای اقتصاد منطقه پیشبینی شده است. در بخشهای مختلف اقتصادی خاورمیانه این تاثیر مشخص و محسوس بوده است؛ برای مثال اندازه بخش خردهفروشی و عمدهفروشی، کالاهای مصرفی، غذا و مسکن با ورود هوش مصنوعی به این حوزه رشد ۱۹درصدی داشته است. این رشد در بخشهای مختلف نیز اتفاق افتاده است. در بخش لجستیک افزایش اندازه 2 /15 درصد بوده است. در فناوری، رسانه و ارتباطات این رشد اندازه ۱۴ درصد، در ساخت تولید 4 /12 درصد، انرژی، خدمات رفاهی و معدن 3 /6 درصد، بخش عمومی، سلامت و آموزش 6 /18 درصد و در بخش خدمات مالی، تخصصی و مدیریتی 6 /13 درصد بوده است.
در حال حاضر دو کشور آمریکا و چین در هوش مصنوعی پیشرو محسوب میشوند که در این زمینه رقابت بسیاری با یکدیگر دارند. هوش مصنوعی علاوه بر صنایع و تولیدات داخلی در بخشهای نظامی و امنیتی این کشورها نیز پیشرفت قابل توجه داشته است. بنابراین چشمگیرترین رشد اقتصادی ناشی از هوش مصنوعی و بیشترین رقابت جهانی در آمریکای شمالی و چین خواهد بود. از آنجا که خود هوش مصنوعی میتواند تا حد زیادی چالشهای آموزشی و مهارتی ناشی از مشاغل جدید را برطرف کند، با توسعه بیشتر هوش مصنوعی در این کشورها، نگرانیها بابت از بین رفتن مشاغل کمتر خواهد بود. بنابراین کشورهایی که از نظر پیشرفت تکنولوژیک عقب هستند، با گسترش بیشتر هوش مصنوعی و فناوری پیشرفته، احتمالاً در رقابت جهانی عقبتر میمانند. با این حال انتظار میرود در آینده موج سریع فناوری تمام دنیا را دربر بگیرد. هوش مصنوعی فرصتها و چالشهای فراوانی خواهد داشت که در کشورهای مختلف میزان این فرصتها و چالشها متفاوت خواهد بود. بهعنوان مثال، هوش مصنوعی در بخش مالی بسیار تاثیرگذار بوده است. این تاثیر عمدتاً از طریق کشف تقلب، تجزیه و تحلیل مالی و مدیریت ریسک بوده است. در تشخیص کلاهبرداری، هوش مصنوعی برای شناسایی تراکنشهای تقلبی با تجزیه و تحلیل مقادیر زیادی از دادهها و شناسایی الگوهایی که نشاندهنده تقلب بالقوه است، استفاده میشود. همچنین از بیومتریکهای رفتاری مانند اثر انگشت یا تشخیص چهره برای شناسایی فعالیتهای مشکوک استفاده میشود. اما اگر از این فناوری برای فعالیتهای غیراخلاقی مانند تشخیص چهره بانوان بیحجاب یا منتقدان یک سیاستگذاری اقتصادی استفاده شود، دیگر فرصت مطلوب بهشمار نمیرود. یا اگر در کشوری تعاملات انسانی و ارتباطات اجتماعی ارزشمندی خود را کمتر تحت تاثیر مذهب، نژاد و جنسیت حفظ کند، بیشتر از هوش مصنوعی در فرصتهای رفاهی و اقتصادی بهره میبرد. بنابراین تاثیر هوش مصنوعی بر رشد و رفاه اقتصادی ممکن است به نحوه استفاده، زیرساختها و شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورها بستگی داشته باشد. کشورهایی که تاکنون بهطور گستردهتر از هوش مصنوعی در بخشهای مختلف اقتصادی استفاده میکنند، از جمله در صنایع، بهداشت و حتی اداره کلان دولت بیشتر هم ظرفیت توسعه فناوری و حل چالشهای ناشی از آن را خواهند داشت. دسترسی به فناوریهای پیشرفتهتر و منابع بیشتر به آنها این امکان را میدهد تا از هوش مصنوعی در جهت رشد و رفاه اقتصادی بیشتر بهره ببرند. در این کشورها هوش مصنوعی، آسانتر به ایجاد شغلهای جدید و هوشمندی فرآیندها منجر میشود. اما در کشورهایی که کمتر توانستهاند از هوش مصنوعی بهره ببرند، محدودیتهای مالی و فنی ممکن است وجود داشته باشد و تحول در بازار کار به عوامل مختلف مانند تامین آموزش مناسب و توسعه مهارتهای مردم بستگی دارد. ناگفته نماند که پشت پرده هوش مصنوعی نیروی انسانی زبده و کارآمد است و نیروی انسانی خلاق و نخبه عمدتاً خواهان ماندن در کشوری است که رشد و رفاه اقتصادی بالاتر را نیز داشته باشد. بهطور کلی موفقیت اجتماعی و اقتصادی در استفاده از هوش مصنوعی به منابع انسانی، توسعه فناوری و فراهم بودن سیاستهای موثر برمیگردد. در شهر خیالی نوآرینا مدیریت مناسب برای بهکارگیری هوش مصنوعی در شهر، چالشها را کمتر میکند. اقداماتی که به شهروندان اطمینان میدهد این فناوری به نحوی استفاده میشود که مزایای بهینه را برای شهروندان و حتی محیط زیست فراهم کند. مردم شهر علاوه بر افزایش بهرهوری خواهان مدیریت مناسب هوش مصنوعی هستند تا همزمان با مسائل اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی سازگار باشد.
چنانکه گفته شد، رشد اقتصادی ناشی از هوش مصنوعی در کشورهای مختلف، متفاوت است. میزان و نوع این تاثیرات به عوامل متعددی از جمله سیاستهای دولت، توسعه فناوری، زیرساختها، آموزش و مهارتها و شرایط اجتماعی بستگی دارد. از جمله تاثیرات اصلی هوش مصنوعی ایجاد شغل، افزایش بهرهوری، نوآوری و توسعه فناوری، تحولات در صنایع، تسهیل در تصمیمگیریهای استراتژیک دولتها (با استفاده از هوش مصنوعی در تحلیل دادهها و پیشبینیها)، افزایش امنیت (با استفاده از هوش مصنوعی در تشخیص و پیشگیری از تهدیدات امنیتی) و تحول در بازار کار است. هر چند هوش مصنوعی میتواند به رشد اقتصادی کمک کند، اما نیاز به مدیریت مناسب برای جلوگیری از افزایش نابرابریها، حفظ حقوق افراد و مدیریت اثرات جانبی نیز وجود دارد. بنابراین از نقش یک نهاد نظارتی مانند دولت در بهرهمندی از هوش مصنوعی در رشد اقتصادی نمیتوان غافل بود. همانطور که دولتها مسوول تدوین وضعیتها و سیاستهای استراتژیک در حوزه هوش مصنوعی هستند که بر اساس اهداف ملی و توسعه اقتصادی تعیین میشوند، خودشان نیز میتوانند از هوش مصنوعی در خدمات دولتی مانند سلامت، آموزش، حملونقل عمومی و مدیریت شهری بهره ببرند. دولتها میتوانند با ترویج و پشتیبانی از طرحها و پروژههای تحقیق و توسعه در حوزه هوش مصنوعی به منظور ارتقای تکنولوژی و نوآوری گام بردارند و با فراهم کردن برنامههای آموزشی و تربیتی برای توسعه مهارتهای لازم جهت ایجاد و پیادهسازی هوش مصنوعی نقش موثری ایفا کنند. هر چقدر دولتها بیشتر توسعهگرا باشند، بیشتر میتوانند از هوش مصنوعی برای توسعه پایدار بهره ببرند. دولتهای توسعهگرا میتوانند با تدوین سیاستها و استراتژیهای توسعهای در حوزه هوش مصنوعی با تاکید بر تعقیب اهداف توسعهای و اجتماعی نقش حیاتی در بهرهگیری از هوش مصنوعی در رشد و رفاه اقتصادی ایفا کنند. از جمله: توسعه و سرمایهگذاری در زیرساختهای موردنیاز هوش مصنوعی مانند اینترنت پرسرعت، سرورها و سامانههای ابری، ترویج تحقیق و توسعه، آموزش و توسعه مهارتها، فرهنگسازی و اطلاعرسانی از جمله همکاری با بخش خصوصی و تدوین قوانین و مقررات مناسب برای استفاده از هوش مصنوعی.
مجدد به داستان شهر نوآرینا بازگردیم. اما اینبار بازیگر «دولت توسعهگرا» در کنار شخصیت اصلی هوش مصنوعی در داستان معرفی میشود. فرض کنید این شهر دولت توسعهگرایی دارد که از تحولات اقتصادی و فناوری بهرهمند شده است. این دولت به جای تردید و اقدامات تعلیقی، بهصورت فعال و کارآمد در جهت تسهیل راهبردی شهر هوشمند و پیشرفت اقتصادی مشارکت دارد.
از زمان فعالیتهای این دولت، سیاستها و برنامههای هوشمندانه ایجاد شده و با سرمایهگذاری در زیرساختهای فناورانه، شهر نوآرینا به یک مرکز پویا و هوشمند تبدیل شده است. این اقدامات علاوه بر افزایش بهرهوری و کیفیت زندگی شهروندان، باعث رشد اقتصادی پایدار و ایجاد فرصتهای شغلی نوآرینا شده است.
در داستان اقتصادی نوآرینا، دولت بازیگر کلیدی در موفقیت این شهر بهشمار میرود که با تدبیر و هدایت صحیح، به ارتقای هویت هوشمند و نوآورانه این شهر پرداخته و تجربه منحصربهفردی را برای ساکنان خود فراهم کرده است. دولتهای توسعهگرا، سیاست خارجی توسعهگرا دارند. دولتی که در شهر هوشمند نوآریناست، سیاستهای خارجی خود را با رویکرد همکاری و اشتراک دانش بهمنظور استفاده از تجربیات بینالمللی برای پیشرفت شهر هوشمند خود تعریف کرده است. این دولت با تبادل اطلاعات و همکاری با شهرها و کشورهای پیشرفته، سعی در انتقال فناوریهای نوین به نوآرینا دارد.
بهرهگیری از ارتباطات بینالمللی بهعنوان یک ابزار برای جلب سرمایهگذاری و همچنین تبادل تجاری با شهرها و کشورهای پیشرفته از دیگر سیاستهای خارجی این شهر است. این رویکرد، روشی برای جذب منابع مالی و فناورانه جهت توسعه شهر هوشمند و ارتقای زیرساختهای آن محسوب میشود. بنابراین دولت توسعهگرای شهر هوشمند نوآرینا، سعی دارد با ایجاد همبستگی بینالمللی و ارتباطات فعال، بهرهوری و پیشرفت خود را تقویت کرده و به نحوی موثر در جهت تحولات جهانی و منطقهای نقشآفرینی داشته باشد. مردم در این شهر با دولت توسعهگرا با استفاده از فناوریهای نوین و همکاری فعال با بخشهای مختلف شهر، چالشهای ناشی از هوشمندسازی را حل میکنند. دولت برای شهروندان با استفاده از پلتفرمهای آموزش آنلاین، شرایطی را فراهم میکند تا آموزش مهارتهای فنی و فرهنگی سهل و آسان شود. آموزشهای آنلاین به ترویج کارآفرینی و ایجاد شرایط مستعد برای راهاندازی کسبوکارهای جدید منجر میشود. همچنین دولت شرایطی را برای ارتباط مستقیم میان صنعت و آموزش با توجه به نیازهای بازار کار فراهم میکند و از این طریق بهطور موثر با معضل بیکاری مقابله میشود. بهطور مداوم اطلاعات و آگاهی مردم در زمینه فناوری ارتقا مییابد و آنها در تصمیمگیریهای شهری از طریق پلتفرمهای مشارکت مدنی، مشارکت میکنند. بنابراین این دولت توسعهگرا میتواند چالشهای ناشی از هوش مصنوعی را تبدیل به فرصت رشد و رفاه اقتصادی شهروندان خود کند. شاید بهتر باشد علاوه بر خانوار و دولت به وضعیت بنگاههای اقتصادی در این شهر فرضی نیز بپردازیم. در شهر هوشمند نوآرینا، صنایع اغلب از فناوریهای نوین و هوشمند بهرهمند هستند. این صنایع از اتوماسیون، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و تکنولوژیهای پیشرفته دیگر برای بهبود کارایی، کاهش هزینهها و افزایش کیفیت استفاده میکنند. علاوه بر این سیستمهای هوشمند جهت مدیریت منابع، انرژی و کاهش اثرات منفی بر محیط زیست نیز مورد استفاده قرار میگیرند. این اقدامات بهمنظور ارتقای پایداری و توسعه پایدار در بخش صنعت در این شهر هوشمند انجام میشوند. در این شهر هوشمند، کشاورزی نیز از فناوری هوشمند بهرهمند است. از سامانههای نظارتی هوشمند برای کنترل و مدیریت آبیاری، استفاده از سنسورها و دادههای اینترنت اشیا برای بهبود خاک و کاهش مصرف منابع تا انتقال دادههای هوشمند به کشاورزان، همه این عوامل بهبود و هوشمندسازی بخش کشاورزی را ترویج میکنند. این اقدامات بهمنظور افزایش تولید، کاهش هزینهها و کمک به حفظ محیط زیست در زمینه کشاورزی اجرا میشوند. معادن در این شهر هوشمند فرضی نیز از فناوریهای هوشمند بهرهمند است. از سیستمهای اتوماسیون و اینترنت اشیا برای بهبود کارایی و ایمنی در معادن استفاده میشود. سنسورها و دادههای هوشمند جهت نظارت بر شرایط کاری و تجهیزات معدنی به کار میروند. این فناوریها به کاهش حوادث، بهبود مدیریت منابع و افزایش بهرهوری از طریق بهینهسازی فرآیندها کمک میکنند. همچنین اتوماسیون فرآیندهای استخراج و فرآوری مواد معدنی جزو اقدامات هوشمند در بخش معادن این شهر محسوب میشود. شهروندان در شهر هوشمند داستان ما بهترین نوع خدمات را دریافت میکنند. از جمله در موضوعاتی مانند بهینهسازی ترافیک، مدیریت زباله، اطمینان از امنیت به لحاظ تشخیص و پیشگیری از جرم، مدیریت انرژی با مصرف بهینه انرژی از منابع پایدار، خدمات بهداشتی، مدیریت منابع آب و بهرهگیری از خدمات الکترونیکی مانند پرداخت مالیات.
شهر هوشمند با دولت توسعهگرا ممکن است بهبودهای سریعتری در زمینههای فناوری، ارتباطات و خدمات شهری داشته باشد، در حالی که شهر هوشمند بدون دولت توسعهگرا ممکن است در فرآیند توسعه هوشمند با چالشهایی روبهرو شود که روند پیشرفت را کند میکند. گفتنی است که دولت توسعهگرا پس از توسعه زیرساختها و حل چالشها، با تعامل موثر با بخش خصوصی، نقش کلیدی در موفقیت شهر را به بخش خصوصی میسپارد.
آنچه در این روایت تلاش شد گفته شود، دستیابی به رشد و رفاه اقتصادی در عصر جهانی شدن است. مسیر توسعه در دنیا راه پرپیچوخم و متنوعی بوده است که برخی کشورها به آن دست یافتند. برخی از کشورها تغییر در ساختارها و تحولات نهادی اساسی را تجربه کردند اما برخی دیگر، مسیر دیگری را پیش گرفتند که لزوماً فرآیند تغییر در ساختارهایشان رخ نداد، بلکه فرآیند تصمیمگیری و واقعیتهای تصمیمگیری را تغییر دادند. بهعنوان مثال، نظام ویتنام، کمونیستی است، تایلند، پادشاهی و اندونزی، جمهوری. اما همگی نگاه مشترک به توسعه، نظام بینالملل و نقش بخش خصوصی پیدا کردند. اگرچه گفته شد در حال حاضر بیشترین رقابت و بهرهگیری از تکنولوژی هوش مصنوعی از آن دولتهای آمریکا و چین است اما کشورهای جنوب شرق آسیا مانند مالزی، تایلند، ویتنام و اندونزی که با دولتهای توسعهگرای خود مطرح میشوند، در فناوری اطلاعات و توسعه طرحهای فناورانه نیز پیشرو هستند. ارزهای دیجیتال در این کشورها بازار داغی دارد و توسعهدهندگان فناوری بلاکچین در کشورهای جنوب شرق آسیا رو به رشد هستند. در این میان چین نسبت به سایر کشورهای جنوب شرق آسیا برتری خود را حفظ کرده است. در عصر جهانی شدن، جوامعی که خود را با الزامات رشد اقتصادی و نوآوریهای تکنولوژیک وفق میدهند، الگوهای اقتصادی آن دوره میشوند و جوامعی که نمیخواهند یا نمیتوانند خود را با چنین الزاماتی سازگار کنند، عقب میمانند. هدف از بهرهگیری هوش مصنوعی دستیابی سریعتر به رشد پایدار است. دولت توسعهگرا نیز همین را میخواهد. این دولت در پی آن است تا بر اساس آنچه در وضعیت کنونی نامطلوب است، اولویتهای روشنی را ایجاد کند و تقدم با اولویتهایی است که به سرعت از منابع کمک میگیرد. بنابراین این دولت از ابزار تکنولوژی و فناوری پیشرفته مانند هوش مصنوعی برای دستیابی به اهدافش بهره میگیرد. در دولت توسعهگرای موفق، هدف بهبود شرایط مادی زندگی مردم در کوتاهترین زمان ممکن در جایگاه اول قرار دارد و اصول قانونی، رویههای اداری، حقوق سیاسی و احکام ایدئولوژیک در جایگاههای بعدی قرار میگیرند. دولت توسعهگرا، حفظ استقلال سیاسی و توسعه اقتصادی را همزمان در نظر میگیرد. تکنولوژی هوش مصنوعی استقلال سیاسی را تحت تاثیر قرار میدهد. با گسترش استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در جهان، روابط خارجی کشورها نیز تحت تاثیر پیشرفت فناورانه دچار تحولاتی میشوند. هوش مصنوعی در کنار سایر دستاوردهای فناوری اطلاعات، قابلیت ایفای نقش در عرصه روابط بینالملل را دارد و میتواند در رقابت اقتصادی و نظامی میان کشورها برای کسب قدرت و نفوذ بیشتر، بر منافع ملی آنها نیز تاثیرگذار باشد. در سایه دستاوردهای نوین در عرصه هوش مصنوعی، کشوری که از این تکنولوژی بهرهمند نیست، بازنده رقابت در عرصه بینالملل خواهد بود. بنابراین پیش از هر چیزی، تحول باید در نگرش سیاستگذاران و تصمیمگیران کشور ایجاد شود تا بستر بهرهگیری از تکنولوژی هوش مصنوعی را فراهم کنند. چالشهای فراگیری هوش مصنوعی زمانی به فرصت تبدیل میشود که دولتی در راس کار باشد که در آن تصمیمگیران قادر به تولید حرکت پایدار معطوف به توسعه هستند. تجربه کشورهای پیشرفته بهخصوص کشورهای دارای دولت توسعهگرا نشان میدهد که گام نهادن در مسیر توسعه دغدغه و خواسته نخبگان حاکم آنها بوده است. در جهان امروز انزوا نمیتواند کشوری را به سوی اهداف بلندش رهنمون کند و بر همین اساس تمام کشورها برای بهرهگیری از امکانات و تسهیلات خارجی و بینالمللی نیازمند داشتن ارتباط فعال و هدفمند با یکدیگر هستند. تعامل با کشورهای پیشرفته باعث میشود دولتها رقابتپذیری خود را بالا ببرند و حداکثر منافع را برای خود فراهم کنند. فرض کنید در دهه آینده هستید. هوش مصنوعی فراگیر شده است و بسیاری از کشورها از آن به نفع منافع ملی خود استفاده کردهاند و چالشهایی را که با آن مواجه شدهاند، برطرف کردهاند. اما در همان زمان کشورهایی هستند که نتوانستند از این فناوری استفاده کنند. در این نابرابری عمیق تکنولوژیک و فناورانه، این امکان وجود دارد که کشورها در توسعه اقتصادی، نظام سلامت و امنیت دچار عقبماندگی شوند. کشورهای پیشرو در تلاشاند تا حداکثر بهرهمندی از این تکنولوژی را به نفع منافع ملی خود به کار ببرند و حتی با فراگیری جهانی تکنولوژی، مانع از بهرهمندی سایر کشورها از این فناوری شوند. در نتیجه فرصتها و چالشهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از پیشرفت هوش مصنوعی ممکن است بین کشورها ناهمسان توزیع شود. محدودیتها در زمینههای اقتصادی، فناوری، بهداشت و امنیت در آینده برای کشوری است که در رقابت با سایر کشورها از هوش مصنوعی بهرهمند نیست. بنابراین سطح اختلاف در راستای توسعه و پیشرفت با کشورهایی که از هوش مصنوعی بهرهمندند، تشدید میشود. بهخصوص در بخشهایی که هوش مصنوعی تاثیرگذار است، مثل صنعت، آموزش و خدمات، این کشور ممکن است به مرور زمان عقبمانده بهنظر بیاید. داستان شهر نوآرینا را به یاد آورید. اگر این شهر دولت توسعهگرا نداشت، چالشهای هوش مصنوعی آن بسیار زیاد بود. دولت توانایی محدودی برای سرمایهگذاری و توسعه زیرساختهای مورد نیاز ایجاد یک شهر هوشمند دارد. احتمالاً در نوآرینا، فناوری نوظهور مانند اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و تکنولوژی پیشرفته بهندرت به کار گرفته میشود و شهروندان با محدودیتهای خدمات ارتباطی و اطلاعاتی روبهرو میشوند. عدم توجه به توسعه پایدار و مسائل محیط زیستی هم ممکن است به چالشهای دیگری منجر شود. این داستان تاکید میکند که اهداف توسعهگرای دولت و سیاستهای مناسب میتوانند نقش بسیار مهمی در ساخت و توسعه شهرهای هوشمند بازی کنند.
آمادگی برای هوش مصنوعی
بهطور کلی سه رکن دولت، داده و زیرساخت و بخش تکنولوژی باید در شاخصهای ارزیابی آمادگی پذیرش هوش مصنوعی در رتبه خوبی قرار گیرند تا یک کشور را از این لحاظ آماده بدانیم. برای مثال در بخش دولت، پرسشهایی از این قبیل مطرح میشود: آیا دولت افق بلندمدتی برای حمایت، گسترش و بهکارگیری فناوریهای هوش مصنوعی دارد؟ ظرفیت دیجیتال حال حاضر دولت به چه صورت است؟ آیا دولت میتواند بخشهای مختلف را بهطور کارآمدی با فناوریها وفق دهد؟ و... این دسته از سوالها در بخشهای مختلف پرسیده میشود و در نهایت یک امتیاز کلی داده میشود. برای مثال در سال ۲۰۱۹ ایران با رتبه ۷۲ و امتیاز 049 /5 در میان کشورهای آماده پذیرش هوش مصنوعی قرار گرفت.
هوش مصنوعی از جمله فناوریهایی است که آینده کره زمین و ساکنان آن را دچار تغییرات بزرگ و کوچک خواهد کرد. این تاثیرات در بخشهای مختلف اقتصادی خود را نشان داده است. در سالهای اخیر کشورهایی که از فناوری هوش مصنوعی بهره گرفتند در شاخصهای مختلف اقتصادی رشد چشمگیری داشتند. رشد ناخالص ملی، رشد بهرهوری نیروی کار و موارد دیگر از این شاخصها هستند. در صورت رشد قابل قبول فناوری هوش مصنوعی در کشور ما، شاخص رشد ناخالص ملی و رشد بهرهوری نیروی کار شاهد یک روند صعودی مناسب خواهد بود. کشورها از لحاظ نمره شاخص آمادگی پذیرش هوش مصنوعی در جایگاههای گوناگونی قرار میگیرند و برای نمرهدهی به کشورها از شاخصها و سوالات متفاوتی استفاده میشود.