دور دوم
دونالد ترامپ برای دور تازه ریاستجمهوری چه نقشههای دارد؟
خانم بروک رالینز (Brooke Rollins) در دفتر کارش در ساختمانی کوچک در تگزاس پشت میز نشسته است. این دفتر کار به دفاتر کاخ سفید شباهت زیادی دارد و این شباهت تصادفی نیست. خانم رالینز که قبلاً مدیر شورای سیاست داخلی ترامپ بود پس از شکست او در انتخابات سال 2020 اندیشکدهای به نام «موسسه سیاست نخست آمریکا» راهاندازی کرد تا دستور کار سیاستی برای دور دوم تهیه کند. این موسسه یک دولت در انتظار است و 172 کارمند آن هشت وزیر و 20 مقام سیاسی دولت سابق ترامپ را در خود دارد. خانم رالینز میگوید، «من اوضاع را برای رئیسجمهور جمهوریخواه بعدی آماده میکنم». منظور او دونالد ترامپ است. موسسه سیاست نخست آمریکا (AFPI) اولین اندیشکدهای است که زمینه را برای دور دوم ریاستجمهوری ترامپ آماده میکند، اما بزرگترین موسسه نیست. بنیاد هریتیج که افتخار آماده کردن مقدمات انقلاب رونالد ریگان را یدک میکشد نیز پروژه گذار ریاستجمهوری خود را اجرا میکند. ریاست آن بر عهده پل دانس (Paul Dans) است که در زمان ریاستجمهوری ترامپ در اداره مدیریت کارکنان کاخ سفید کار میکرد. هریتیج با کمک 350 صاحبنظر محافظهکار و تعدادی از مقامات دولت سابق در حال تهیه برنامهای برای دولت آینده جمهوریخواهان است. کسانی که از ترامپ یا دستور کار او انتقاد کردهاند در این برنامه جایی ندارند. آقای دانس و همکارانش علاوه بر تهیه سیاستهای هر وزارتخانه، فهرستی از منصوبان بالقوه در دولت بعدی را آماده میکنند. تکمیل کارکنان دولت به حدود چهار هزار انتصاب سیاسی نیاز دارد که 1200 نفر از آنها باید از سوی سنا تایید شوند. بنیاد هریتیج و اندیشکدههای همفکر آن از هماکنون افراد مناسب را برای آن مناصب پیدا میکنند. اما چه کسانی صلاحیت دارند؟ اگر در گذشته نشان دادهاید که مخالف دولت ترامپ هستید یا عملاً با آن مقابله کردهاید، ترامپ را به خاطر حمله به مجلس در سال 2021 ملامت یا از استیضاح او در روزهای پس از آن حمایت کردهاید، جایی در این فهرست نخواهید داشت. به لطف این تلاشها، دولت بعدی ترامپ برنامههایی دقیق و دانش کافی برای اجرای آن برنامهها خواهد داشت. به همین دلیل دولت دوم تفاوت زیادی با دولت اول دارد. هدف اولیه آمادهسازی نیروها تسخیر بخش کارمندی دولت است. یکی از درسهایی که ترامپ از دور اول آموخت آن است که هیچ سیاستی به اندازه حفظ کنترل دیوانسالاری اهمیت ندارد، چون هیچ سیاستی بدون آن اجرا نمیشود. کارمندانی که در زمان ریاستجمهوری ترامپ مانع تحقق برنامههای او میشدند و پس از پایان دوره او را تحت تعقیب قضایی قرار دادند باید مجازات شوند. نیروی ضربت ترامپ قدرت را از آن دیوانسالاران پس خواهد گرفت. ترکیب انتصاب خودیهای وفادار و تسخیر دیوانسالاری موانع پیشروی ترامپ را برمیدارد و به او اطمینان میدهد که اکثر خواستههایش اجرا خواهند شد. در دوره اول کسانی در دولت ترامپ حضور داشتند که به او باور کامل نداشتند و حاضر بودند در برخی موارد سد راه او شوند. در دور دوم از حضور چنین افرادی خبری نخواهد بود. اما این دیوانسالاری گوش بهفرمان چه سیاستهایی را دنبال خواهد کرد؟ بنیاد هریتیج و موسسه سیاست نخست آمریکا برنامه تکتک وزارتخانهها را تدوین کردهاند. برخی از آنها از قبیل تکمیل دیوار مرزی با مکزیک اقداماتی قابل پیشبینی هستند، اما دستور کار برخی دیگر دامنه بسیار گستردهای دارد و حتی از حوزه مکتب قدیمی جمهوریخواهان فراتر میرود. یکی از این دستورکارها به اقتصاد مربوط میشود. دولت جدید با سیاست صنعتی دولت بایدن موافق است و حتی بر این باور است که باید شرکتهایی که تولید را به خارج میبرند با مالیات مجازات شوند، هرچند کاهش مالیات شرکتها را در برنامه دارد. سیاست محیط زیستی نیز حوزه دیگری است که دستخوش تحول میشود. موسسه سیاست نخست آمریکا از پایان جنگ علیه سوختهای فسیلی صحبت میکند. چرا باید نفت آمریکا زیر زمین بماند در حالی که نفت سعودی صادر میشود؟ و چرا باید مصرف سوختهای فسیلی که رشد و رونق زیادی به همراه دارد متوقف شود؟ سیاست خارجی هم حوزه سوم تحولات است. طرفداران «نخست آمریکا» در مورد اوکراین اختلاف نظر زیادی دارند. اوکراین و متحدانش باید این احتمال را جدی بگیرند که پس از 18 ماه آینده آمریکا دیگر با آنها نخواهد بود. این چرخش سیاست در مورد ناتو، اروپا، تایوان و چین هم قابل مشاهده است. برنده انتخابات ریاستجمهوری سال آینده، 18 ماه دیگر سوگند یاد میکند. نهادهای راستگرا انتظار دارند این برنده آقای ترامپ باشد و این دفعه آنها آماده خواهند بود. اگر ترامپ بازگردد...
انتخابات ریاستجمهوری پیشرو در ایالاتمتحده انبوهی از گمانهزنیها و نگرانیها را هم در داخل کشور و در سرتاسر جهان ایجاد کرده است. اکنون که دونالد ترامپ خود را برای دور دوم ریاستجمهوری آماده میکند، بسیاری از خود میپرسند که عواقب آن برای آینده ایالاتمتحده و جامعه جهانی چه خواهد بود. این عواقب از تغییر سیاست داخلی گرفته تا تحول در دیپلماسی و تجارت جهانی بسیار پراهمیت و معنادار هستند. با نزدیک شدن زمان انتخابات هم رایدهندگان و هم ناظران باید به دقت اثرات را در نظر گیرند و آگاهانه و اندیشمندانه به مشارکت بپردازند. یکی از ملموسترین و آنیترین اثرات انتخاب مجدد ترامپ آن است که سیاستها و دستور کار دولت اول او دنبال خواهند شد. او در دور اول ریاستجمهوری مجموعهای از برنامههای مناقشهبرانگیز -از اتخاذ موضع سخت در قبال مهاجرت گرفته تا رویکرد خصمانه در تجارت بینالملل- را به اجرا گذاشت. مهاجرت یکی از موضوعات کلیدی برای رئیسجمهور سابق بوده است. او برای دور دوم پیشنهادهایی بسیار فراتر از آنچه در دور اول انجام داد دارد که کاملاً تندروانه هستند. ترامپ پیشنهاد چیزی را میدهد که آن را بزرگترین اخراج مهاجران در تاریخ آمریکا میخواند. او میگوید قصد دارد ممنوعیت سفر به آمریکا را برای بسیاری از کشورهای مسلمان مجدداً برقرار کند و دامنه آن را گسترش دهد. او خواستار تغییر مجدد اصلاحیه چهاردهم شد که حق قانونی شهروندی را براساس تولد در خاک آمریکا به رسمیت میشناسد. احتمالاً دور دوم شاهد عمیقتر شدن سیاستهای گذشته خواهد بود که البته اثرات داخلی و خارجی فراوانی به همراه میآورد. از جنبه سیاست داخلی باید گفت که بازگشت ترامپ اثرات چشمگیری بر اموری از قبیل درمان، مالیاتستانی و رفاه اجتماعی خواهد گذاشت. دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوری بارها اعلام کرد که قصد دارد قانون درمان ارزانقیمت را که به اوباماکر شهرت یافت بردارد. او پیشنهادهایی از جمله کاهش بیشتر نرخ مالیات شرکتها و افراد را برای تغییر قانون مالیات ارائه داد. این سیاستها تاثیرات گستردهای بر زندگی عموم مردم آمریکا میگذارند، بهویژه آنهایی که برای امور درمان و دیگر خدمات ضروری به کمکهای دولت وابستهاند. طبق تحلیلهای مودیز (Moody’s) پیروزی ترامپ میتواند به شروع رکود اقتصادی در آمریکا منجر شود. این گزارش میگوید که سیاستهای او از قبیل افزایش تعرفهها و محدودیتهای مهاجرتی، سرمایهگذاری در کسبوکارها و هزینهکرد مصرفکننده را کاهش میدهد. این امر به نوبه خود از دست رفتن مشاغل و کندی رشد اقتصادی را به همراه میآورد. مدیریت او در همهگیری کووید 19 همواره زیر انتقاد بود و معلوم نیست در صورت برنده شدن او چگونه خواهد توانست بحرانهای مشابه را مدیریت کند. پیروزی ترامپ ترکیب دادگاه عالی و در حوزه وسیعتر، نظام قضایی فدرال را متحول میکند. ترامپ در گذشته دو قاضی محافظهکار را در دادگاه عالی منصوب کرد و دور دوم ریاستجمهوری به او فرصت میدهد تا نظام قضایی را مطابق خواسته خودش شکل دهد. این دگرگونی عواقب درازمدتی را در حوزههایی مانند سقط جنین، حقوق همجنسگرایان و همچنین توازن قدرت در میان سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه کشور به بار میآورد. گفتمان تندروانه ترامپ از غریزه او برای نقض حاکمیت قانون در وزارت دادگستری و دیگر سازمانها و تمایل وی به گسترش اختیارات خود و حذف منتقدان حکایت دارد. مقامات سابق وزارت دادگستری، برخی از جمهوریخواهان و دانشگاهیان بر این باورند که ترامپ در صورت برنده شدن در انتخابات 2024 کسانی را منصوب خواهد کرد که مطابق خواستهاش عمل کنند. او معترضان و مخالفان را هدف میگیرد و نهادهای مستقل را محدود خواهد کرد. به نقل از نشریه گاردین، «تنفر ترامپ از حاکمیت قانون میتواند مهمترین دلیل برای عدم پذیرش صلاحیت وی برای نامزدی باشد. معلوم نیست که او چه بلایی بر سر نظام قضایی خواهد آورد. ترامپ در دور اول با سوءاستفاده از وزارت دادگستری به عنوان یک ابزار سیاسی به نفع دوستانش کار کرد و اصل جدایی قوای سهگانه را تضعیف کرد». از دیدگاه بینالمللی، انتخاب ترامپ اثرات قابل ملاحظهای بر امنیت جهانی و دموکراسی میگذارد. چین و دوستانش از این بابت خوشحال میشوند که ببینند دموکراسی آمریکایی کارایی خودش را از دست میدهد. اگر ترامپ حاکمیت قانون و حقوق مدنی را در کشورش نقض کند دیپلماتهایش در خارج نمیتوانند مدعی این اصول باشند. جهان نیز قانع میشود که ادعاهای آمریکا صرفاً نمایشی و ریاکارانه است. رویکرد «نخست آمریکا»ی ترامپ در سیاست خارجی یکجانبه و تاجرمسلکانه است. او در دوران ریاستجمهوری آمریکا را از معاهده اقلیمی پاریس خارج کرد و پیمان مشارکت فرااقیانوسی را که با باراک اوباما منعقد کرده بود کنار گذاشت. او سازمان تجارت جهانی را تضعیف کرد، برای واردات فولاد و آلومینیوم از کشورهای متحد آمریکا تعرفه گذاشت، جنگ تجاری را با چین آغاز کرد، از برجام خارج شد، گروه هفت را به باد انتقاد گرفت و رهبران خودکامه جهان را که سابقه نقض حقوق بشر دارند تحسین کرد. او روابط نرم و ملایمی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه داشت و نسبت به حمایت آمریکا از اوکراین بدبین بود. احتمالاً ترامپ در دور دوم همین رویکرد را ادامه میدهد و در نتیجه فشار بر متحدان و برنامههای مشارکتی با آنها افزایش مییابد. دانیل درزنر (Drezner)، استاد دانشگاه تافتس (Tufts)، میگوید، «اگر ترامپ در انتخابات 2024 برنده شود میتوان انتظار داشت که سیاست خارجیاش را به شکل افسارگسیختهای دنبال کند. برای شروع، او از ناتو و پیمانهای امنیتی با ژاپن و کره جنوبی خارج میشود و احتمال خروج او از سازمان تجارت جهانی نیز وجود دارد». علاوه بر این پیروزی ترامپ میتواند بر تجارت جهانی و ثبات اقتصادی جهان تاثیر گذارد. او در دوره اول رویکرد تجاری پرخاشگرانهای را در دستور کار گذاشت و تعرفههای سنگینی را بر مجموعهای از کالاها اعمال کرد. اکنون هم او قصد دارد تعرفهای همگانی را برای کل کالاهای وارداتی وضع کند. او نرخ ده درصد را به عنوان معیار در نظر دارد و به گونهای درباره آن صحبت میکند که انگار تعرفهها تاثیری بر بهایی که مصرفکننده میپردازد ندارند، در حالی که واقعاً اینگونه نیست. ترامپ آموخته است که میتواند برخی اقدامات را بدون کمک کنگره به انجام رساند. او مناقشههای تجاری شدیدی را با کشورهای دیگر از جمله چین و اتحادیه اروپا به راه انداخت. اگر این رویه در دور دوم ادامه یابد جهان شاهد اختلالات بیشتر در زنجیرههای عرضه و تشدید نااطمینانی اقتصادی خواهد بود. در کنار تمام این اثرات سیاستی بالقوه، بازگشت ترامپ میتواند بافت سیاسی و اجتماعی ایالاتمتحده را تغییر دهد. دور اول ریاستجمهوری او با حجم زیادی از قطبیسازی و ایجاد شکاف و تفرقه -هم در داخل کشور و هم در روابط با سایر نقاط جهان- همراه شد. در صورت انتخاب مجدد ترامپ میتوان پیشبینی کرد که گسلهای موجود در جامعه آمریکا بازتر و تنشها با دیگر کشورها تشدید شوند. با وجود این تاثیرات بالقوه باید توجه داشت که نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هنوز ذاتاً نامشخص است و عواقب بازگشت ترامپ هم به مجموعهای از متغیرها و رویدادهای تصادفی بستگی دارد. اما نمیتوان انکار کرد که بازگشت او تصویر جدیدی را برای آمریکا و جهان ترسیم میکند.
خطر بزرگ 2024
ترامپ بین نامزدهای حزب جهموریخواه در صدر است. چندین نظرسنجی او را در ایالتهای شناور از جو بایدن، رئیسجمهور کنونی، جلوتر نشان میدهند. برای نمونه در نظرسنجی نیویورک تایمز 59 درصد شرکتکنندگان در حوزه اقتصاد به ترامپ اعتماد کردهاند در حالی که جو بایدن 37 درصد آرا را کسب کرده است. به نظر میرسد تشکیل دادگاههای مدنی و جزایی برای ترامپ تنها به قدرتمندتر شدن او منجر شده است. دهههاست که دموکراتها حساب ویژهای روی رایدهندگان سیاهپوست و لاتینتبار باز کرده بودند اما جمع قابلتوجهی از این گروه حزب را رها کردهاند. در 11 ماه آینده تا انتخابات هر اشتباه از سوی نامزدها میتواند رقابت را تغییر دهد و دنیا را تکان دهد.
مقطع زمانی خطرناکی است که ممکن است مردی مانند ترامپ دوباره به اتاق بیضی کاخ سفید بازگردد. دموکراسی دوباره در خطر قرار گرفته است. ترامپ مدعی است که انتخابات 2020 را هم برنده شده است؛ ادعایی که با آن توانست هوادارانش را تحریک و هموطنانش را مرعوب کند. آمریکا در خارج از مرزها نیز در معرض افزایش خصومتهاست؛ در اوکراین توسط روسیه، در خاورمیانه توسط ایران و گروههای نظامی متحدش و در تایوان و دریای جنوبی چین هم توسط چین به چالش کشیده شده است. این سه کشور با وجود اتحاد نهچندان محکمی که دارند تلاش میکنند شکل جدیدی از نظم بینالملل را به تصویر بکشند که در آن قدرت تعیینکننده است و قدرتمندان تصمیمگیرنده هستند. با توجه به اینکه بخشی از جمهوریخواهها ماههاست که برای دور دوم ترامپ برنامهریزی میکنند، او در دور دوم احتمالی حضورش بسیار سازماندهیشدهتر از دور نخست حاضر خواهد شد و هواداران واقعیاش مهمترین مناصب در آمریکا را اشغال خواهند کرد. در نتیجه ترامپ در این دوره، اگر رئیسجمهور شود در دنبال کردن ایدههایش برای انتقامگیری، حمایتگرایی اقتصادی و توافقهای نمایشی و پرسروصدا پیگیرتر و جدیتر خواهد بود.
جای تعجب نیست اگر دور دوم ریاستجمهوری ترامپ پارلمانها و نشستهای سران و هیات مدیره بنگاهها را مملو از ناامیدی کند. اما ناامیدی برنامه او نیست. بزرگترین تهدید ترامپ متوجه کشور خودش خواهد بود. پیروزی مجدد او که انتخابات 2020 را هرگز قبول نکرد، باعث تقویت این حس او خواهد شد که فقط بازندهها هستند که به قوانین، رسوم و از خودگذشتگیهایی که یک ملت را میسازد، تن میدهند. او دشمنانش را تعقیب میکند و علیه هر نهادی که سر راهش قرار بگیرد اعلام جنگ میکند، حتی دادگاهها و وزارت دادگستری.
پیروزی ترامپ در سال آینده یک اثر عمیق بینالمللی نیز خواهد داشت. چین و رفقا از اینکه دموکراسی آمریکایی کار نمیکند، بسیار خوشحال میشوند. اگر ترامپ رویههای قضایی و حقوق مدنی را در داخل آمریکا زیرپا بگذارد، دیپلماتهایش در خارج نمیتوانند چنین نباشند. دنیا به این نتیجه میرسد که درخواستهای آمریکا برای اجرای آنچه درست است، در واقع جز تمرین ریاکاری نیست و آمریکا در دنیا فقط یک قدرت بزرگ خواهد بود، نه یک مصلح قدرتمند.