رقابت بر سر نفوذ
افق روابط ایران و عربستان در گفتوگو با سیدصباح زنگنه
ایران و عربستان با توجه به موقعیت ژئوپولیتیکی که دارند به عنوان مهمترین بازیگران منطقهای در حوزه خاورمیانه هستند که به نوعی رقیب یکدیگر هم به شمار میآیند. روابط ایران و عربستان به دلیل اهمیت این دو کشور در منطقه و تاثیری که بر دیگر بازیگران منطقهای دارند اهمیت زیادی دارد. این دو کشور تقریباً از دهه 1950 به اینسو، یکدیگر را به عنوان رقیب در نظر گرفتهاند. رقابت بین ایران و عربستان زمینه گستردهای را دربر میگیرد؛ که شامل رقابت در خلیج فارس، خاورمیانه، جهان اسلام و عرصه نظام بینالملل میشود. با توجه به تحولات منطقهای در سالهای اخیر از جمله بحران عراق، سوریه و یمن شاهد افزایش تنش در روابط بین ایران و عربستان بودهایم. هرچند در دورههایی هر دو کشور سیاست تنشزدایی را در پیش گرفتند، اما تضادهای ایدئولوژیک ایران و عربستان مسالهای نبود که بتوان به راحتی از آن عبور کرد؛ چراکه اگر اختلافات کشورها از حوزه ژئوپولیتیک به حوزه ایدئولوژیک تسری پیدا کند در آن شریط سازوکارهای تنشزدایی و عادیسازی روابط از موفقیت و اثربخشی چندانی برخوردار نخواهد بود. اختلافات ایران و عربستان با اعدام شیخ نمر به اوج خود رسید به طوری که در طی این ماجرا روابط دیپلماتیک ایران و عربستان به طور کامل قطع شد. با وجود این اخیراً شاهد برگزاری مذاکرات تنشزدایی بین ایران و عربستان بودهایم. در این رابطه سیدصباح زنگنه، کارشناس مسائل منطقهای، معتقد است اختلافات اساسی و بنیادی در روابط دوجانبه ایران و عربستان وجود ندارد از لحاظ تاریخی هم بین ایران و عربستان در صد سال گذشته مشکل و تعرض نظامی وجود نداشته و جنگی در کار نبوده است. اگر اختلافی وجود دارد در مورد تحولات منطقهای است که قابل مدیریت و گفتوگو است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
با تاریخچه روابط آغاز میکنیم. ایران و عربستان دو کشور مهم و استراتژیک در سطح منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هستند. این دو همواره روابطی توام با فرازونشیبهای فراوان را در تاریخ تعاملات خود تجربه کردهاند. این روابط با وقوع انقلاب اسلامی ایران وارد فاز جدیدی شده و حالت خصمانهتری پیدا کرده است. با وجود این از نظر شما ایران میتواند این منازعه تاریخی را به روابط صلحآمیز تبدیل کند؟
از نظر بنده در عالم سیاست هیچ احتمالی دور نیست. زمانیکه پای منافع و مصالح کشور در میان باشد با همکاری و تشریک مساعی بهتر میشود این منافع را حفظ و تقویت کرد. بنابراین احتمال شکلگیری روابط صلحآمیز وجود دارد و این احتمال کنار گذاشته نمیشود. با روشهای صحیحی میشود این موضوع را مدیریت کرد و گامی مثبت در جهت ایجاد صلح بین ایران و عربستان برداشت.
لطفاً درباره اختلافات اساسی ایران و عربستان توضیح دهید. مواردی که در طول این سالها تنشزدایی را به تاخیر انداخته کدامها هستند و آیا این اختلافها قابل حل است؟
از نظر بنده در روابط دوجانبه ایران و عربستان اختلاف اساسی و بنیادی وجود ندارد. اگر اختلاف سرزمینی باشد یا اگر اختلاف حضور نیروهای نظامی ایران در کشور مقابل باشد این اختلاف جدی و مسالهساز است. در مسائل سرزمینی و تهدید حدود مشکل لاینحلی بین ایران و عربستان وجود ندارد. بسیاری از حد و مرزهای آبی بین دو کشور مشخص است، اما اینکه در این حدومرزها چه منافع اقتصادی وجود دارد و چگونه باید این منافع حفظ شوند بحث ثانوی خواهد بود. اگر بخواهیم از لحاظ تاریخی هم به قضیه نگاه کنیم در صد سال گذشته مشکل و تعرض نظامی بین تهران و ریاض وجود نداشته و جنگی در کار نبوده است. البته اختلافاتی از جمله اختلاف فکری، فرهنگی و اختلاف در مذهب (نه در دین) وجود داشته است. دین دو کشور مشترک است اما در برداشتهای مذهبی اختلاف وجود دارد که البته آن هم در تحولات اخیر عربستان در حال رفع و رجوع است. در واقع هر چیزی که میتوانست به ترویج افراطگرایی و ترویج وهابیسم کمک کند از نظر حاکمان فعلی عربستان در حال محدود شدن و کماثر شدن است. از نظر بنده اگر اختلافی بین ایران و عربستان باشد در مورد تحولات منطقهای است. با توجه به اینکه اختلافات مستقیماً به روابط دوجانبه ارتباط ندارد قابل مدیریت و همچنین گفتوگو است. از جمله مسائل منطقهای که در طول این سالها باعث اختلاف بوده؛ جنگ سوریه و بحران یمن است. در جنگ سوریه عربستان به شدت بهدنبال ساقط کردن حکومت بشار اسد در سوریه بود و اقدامات گستردهای، از حمایت مالی و معنوی از شورشیان القاعده گرفته تا مشارکت فعال در جهت متقاعد کردن دیگر کشورها برای حمایت از مخالفان حکومت سوریه، و در نهایت تلاش بیوقفه برای تجزیه این کشور انجام داد. در روند شکلگیری بحران یمن و تشدید آن نیز عربستان نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است در واقع آغازکننده این وضعیت، حمله به یمن توسط عربستان بود. ایران نه نیرویی وارد کرده و نه ارتشی را به یمن اعزام کرده است. تمام این مسائل اختلافات منطقهای است و قابل بحث، مذاکره و گفتوگو است.
همانطور که میدانید روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی، پنج سال پیش، در پی اقدام ریاض در اعدام شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان و حمله به کنسولگری و سفارت عربستان در مشهد و تهران قطع شد. در هفتههای گذشته گزارشهایی از مذاکرات مبتنی بر تنشزدایی میان ایران و عربستان در بغداد منتشر شد. سوال من این است که به نظر شما چرا با وجود برداشتن گامهایی برای تنشزدایی و برگزاری چهار دوره مذاکره بین تهران و ریاض، مذاکرات به بنبست رسیده است؟ با توجه به اینکه برخی به ادامه روند مذاکرات خوشبین نیستند، از نظر شما امکان برگزاری دور پنجم مذاکرات وجود دارد؟
تاکنون چهار دور مذاکره بین هیات جمهوری اسلامی ایران و هیات عربستان انجام شده است. به اعتقاد من شروع این مذاکرات، مثبت بوده و میتواند ادامه داشته باشد. به هر حال توقف مذاکرات احتمالاً ناشی از تحولاتی بوده که در عربستان رخ داده است. در واقع اعدام 81 نفر بود که تنشی در روابطه دوجانبه ایران و عربستان به وجود آورد و باعث متشنج شدن فضای روابط دوجانبه شد. این اتفاق حتی منطقه و جهان را هم دچار شوک کرد. البته در حال حاضر روندی دیگر در جریان است و در یمن آتش بس صورت گرفته است. باید کمک کرد که این آتشبس توسعه پیدا کند و به طور غیرمشروط و کامل محقق شود. همچنین باید کمکهای بشردوستانه و انساندوستانه به تمام مردم یمن رسانده شود. این مساله از طریق ابتکار عملی که سازمان ملل میتواند ایفا کند و همینطور کمک و حمایتی که بقیه کشورهای منطقه میکنند؛ میتواند بهتر انجام شود. درواقع برای اجرای موفقیتآمیز این آتشبس و حرکت به سمت مراحل بعدی، ضروری است که این حمایت به شکلی پایدار و متمرکز ادامه یابد. این موضوع حتی میتواند در فضای کلی مذاکرات بین ایران و عربستان تاثیرات مثبتی داشته باشد.
از نظر بسیاری از تحلیلگران تنشهای منطقهای ایران به ویژه با عربستان بر اثر طولانی شدن و لاینحل ماندن به بخشی از تنش بزرگتر با آمریکا و در کل غرب تبدیل شده است؛ به گونهای که زمان برای حل یکی بدون دیگری تا حدود زیادی از دست رفته است. از این جهت، نتیجه گفتوگوها با عربستان به نوعی با سرنوشت مذاکرات وین گره خورده است. به نظر شما چنین تحلیلهایی منطقی است؟
در طول تاریخ همواره عربستان ایران را به عنوان رقیب جدی خود میپنداشته و تلاش داشته است که این رقیب از اعتبار کمتری برخوردار باشد. این نتیجه طبیعی رقابت عربستان با ایران است و به نظر میآید این نوع فهم و روش یک رویه درست و سازنده نیست. توافق ایران با کشورهای غربی به ضرر کشورهای منطقه و عربستان نخواهد بود. توافق هستهای یک گام پیشرو و سازنده برای ایران است که مسائل فناوری مسالمتآمیز و صلحآمیز هستهای را برای کشور فراهم میکند. بنابراین عربستان نباید موفقیت ایران در این زمینه را به ضرر خود بداند. البته با شکلگیری توافق هستهای اعتبار و منزلت ایران بیشتر خواهد شد و موقعیت بینالمللیاش بهبود پیدا خواهد کرد. اما عربستان نباید مانند کودکانی که در یک مسابقه دو و میدانی هستند و سعی میکنند مانع دونده رقیب شوند رفتار کند. عربستان باید از این رویه کودکانه دست بردارد. این نوع رفتار طبعاً آثار روحی روانی مثبتی بر جای نخواهد گذاشت. ایران همواره اعلام کرده که حاضر است از این فناوری صلحآمیز هستهای به کشورهای دیگر از جمله عربستان کمک کند. با این روحیه مثبت ایران، عربستان باید از فناوری هستهای مسالمتآمیز ایران استقبال کند نه اینکه احساس ناراحتی، نگرانی و عقبافتادگی کند.
با توجه به متوقف شدن مذاکرات تنشزدایی بین ایران و عربستان، آیا اراده این دو کشور برای ترمیم و عادیسازی روابط جدی است؟
از طرف ایران این اراده وجود دارد. برداشت من این است که ایران علاقهمند است این روابط را بهبود ببخشد. عربستان هم باید در طول این مدت از تجربههایی که حاصل شده نتیجه روشنتری گرفته باشد و در تحکیم اراده سیاسیاش گام بردارد. به نظر میآید تحقق اراده سیاسی برای عادیسازی روابط و حل مشکلات به نفع هر دو کشور و همینطور به نفع کل منطقه خواهد بود.
لطفاً توضیح دهید که عربستان در این مذاکرات به دنبال چیست؟ چه عاملی سبب شده تا این کشور، عادیسازی روابط خود با ایران را در مقطع کنونی سودمند بداند؟
شاید مهمترین موضوعی که برای عربستان مطرح باشد لزوم پایان یافتن جنگ یمن است، بحرانی که پس از چندین سال ادامه پیدا کرده و عربستان با وجود آنکه هزینه زیادی در یمن کرده خواهان پایان فوری این جنگ است. وقتی آتشبس برقرار شود و رفع محاصره صورت بگیرد زمینهای برای مردم یمن فراهم خواهد شد که خودشان بتوانند برای آینده سیاسیشان تفاهم کنند و با همسایگان هم از در دوستی و همکاری دربیایند. از نظر بنده ادامه محاصره و ادامه تبعیض در برخورد با مردم یمن که به تعدادی از قبایل بیشتر توجه شود و بعضی از قبایل و مناطق در محرومیت قرار بگیرند نتیجه مثبتی نخواهد داشت. عربستان باید یمن را با تمام واقعیتش ببیند؛ اینکه فرافکنی شود و رفتار مردم یمن را به ایران یا کشورهای دیگر منتسب کند این یک تشخیص اشتباه است و فرار از واقعیت تلقی خواهد شد.
از نظر شما ایران از گفتوگو با عربستان به دنبال چیست؟
ایران به دنبال ایجاد و استقرار ثبات در منطقه است تا کشورهای دیگر و نیروهای مخرب از وضعیت تنش سوءاستفاده نکنند. ایران خواستار این است که منافع، درآمدها و توان مردم و کشورهای منطقه صرف توسعه و بهبود شرایط منطقه شود. ایران دنبال صلحی است که بتواند پایدار باشد؛ دنبال آرامش و ثبات در منطقه است.
با توجه به اینکه توافق برای عادیسازی روابط بین ایران و عربستان تاثیراتی مستقیم و مربوط به سیاست داخلی و اقتصاد دو کشور خواهد گذاشت و نیز تاثیرات غیرمستقیمی بر مناسبات منطقه خواهد داشت، از نظر شما این عادیسازی چه آوردهای برای دو طرف دارد؟
روشن است که تنشزدایی و عادیسازی روابط میان ایران و عربستان دربردارنده منافعی برای همه طرفهاست. مهمترینش استقرار ثبات و آرامش در روابط دوجانبه ایران و عربستان است که آثارش در مسائل اقتصادی و توسعه پایدار نشان داده خواهد شد و به رشد این دو کشور کمک خواهد کرد. در سطح منطقه، این توافق به کاهش تنش منجر خواهد شد، بحران یمن به سمت حل شدن حرکت کرده و جبهههای رقابت از بین خواهد رفت.
در مواردی که تنشهای بین دو کشور بالا گرفته است، همواره عدهای موضوع احتمال وقوع یک جنگ را میان دو کشور مطرح کردهاند. البته در ماههای اخیر فضای غالب بر روابط دو کشور مبتنی بر سازش و مذاکره بوده است. اما به هر حال این احتمال هم وجود دارد که مذاکرات به نتیجه نرسد و روند سالهای اخیر بین دو کشور جریان یابد. در چنین شرایطی چه افقی برای سالهای پیشرو میتوان متصور بود؟ چقدر احتمال به وجود آمدن جنگ را محتمل میدانید؟
احتمال جنگ خیلی کم است به این دلیل که تجربههای جنگهایی که در منطقه اتفاق افتاده است برای همه مشهود است. چه جنگی بالاتر از جنگی که صدام علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخت و همه شاهد این بودند که صدام به چه سرنوشت شومی دچار شد و چه ثروتهایی که از سوی کشورهای منطقه و عربستان به سمت عراق روانه شد و به هدررفت و به افزایش دشمنی منجر شد. جنگ و حمله صدام به کویت را هم همه دیدند؛ اینکه مساله به سادگی پایان نیافت و خاورمیانه شاهد جنگ تمامعیاری شد که بسیاری از کشورهای عربی و غربی با تمام قوا وارد آن شدند تا اوضاع را به حالت عادی بازگردانند. جنگ علیه یمن را هم همه شاهد هستند که هیچ نتیجه مثبتی عاید شروعکننده این جنگها نشده است. بنابراین تجربه این جنگها برای هر انسان عاقلی نتایج بسیار روشن و پندآموز دارد.