شناسه خبر : 40954 لینک کوتاه

حباب قیمت فرانسوی

جان لا چگونه فرانسه را به ورشکستگی رساند؟

 

سارا بنی‌صدر / نویسنده نشریه 

84لویی چهاردهم پادشاه فرانسه ملقب به لویی کبیر پس از 72 سال پادشاهی و نیم‌قرن جنگ مداوم در سپتامبر 1715 درگذشت. او پس از مرگش یک اقتصاد سوخته، خزانه‌ای در آستانه ورشکستگی و یک سیستم مالی دولتی بر جای گذاشت که به طبقه گسترده‌ای از رانت‌خواران وابسته بود که به شدت با هر نوع اصلاح حقوقی مخالف بودند. فیلیپ، دوک اورلئان، نایب‌السلطنه تازه منصوب‌شده فرانسه در اینکه چه کاری باید انجام دهد دچار مشکل شده بود.

یکی از خارق‌العاده‌ترین و معمایی‌ترین شخصیت‌های تاریخ وارد این موقعیت ناامیدکننده شد؛ یک قمارباز، ماجراجو و اقتصاددان اسکاتلندی به نام جان لا. او که در سال 1671 به عنوان فرزند یک زرگر در ادینبورگ به دنیا آمده بود، در جوانی به لندن سفر کرد و خود را در جوشش فکری انقلاب مالی انگلیس در دهه 1690 غرق کرده بود. لا در 14سالگی دبیرستان را ترک کرد و به کسب‌وکار خانوادگی‌اش پیوست و تا زمانی که پدرش در سال 1688 درگذشت به مطالعه کسب‌وکار بانکی مشغول بود. او بعدها کسب‌وکار خانوادگی را رها کرد، به لندن سفر کرد و مبالغ زیادی پول در قمار از دست داد. لا در 9 آوریل 1694 با شخصی به نام ادوارد بیو ویلسون در میدان بلومزبری لندن دوئل کرد. لا، ویلسون را در این دوئل کشت و پس از آن دستگیر و متهم به قتل شد. لا برای این جرم از سوی قاضی بدنامی به نام سالاتیل لاول به اعدام محکوم شد، اما در روزهای اول سال نو یک فرار جسورانه را طراحی کرد و به خارج از کشور گریخت.

او در سال 1714 به فرانسه رفت و آشنایی خود را با برادرزاده لویی چهاردهم دوک اورلئان تجدید کرد. دوک پس از مرگ پادشاه در سال 1715 نایب‌السلطنه فرانسه شده بود و در حالی که وارث تاج و تخت لویی پانزدهم هنوز خردسال بود به عنوان حاکم خدمت می‌کرد. دوک توانایی لا در امور مالی را به یاد آورد و از او مشاوره و کمک خواست تا اوضاع مالی نابسامان فرانسه را که از سال‌ها هزینه‌های بی‌پروای دوره قبل به‌جا مانده بود، سامان دهد. زمانی که لا در 1715 در برابر نایب‌السلطنه حاضر شد تجربه دو دهه سفته‌بازی در سراسر اروپا را داشت و معتقد بود راز موفقیت اقتصادی در علم جدید پول و بانکداری است. او هیچ وقتی را برای شوک‌درمانی اقتصاد فئودالی فرانسه تلف نکرد. دیدگاه لا ایجاد یک بانک دولتی برای تنظیم امور مالی ملی و یک شرکت دولتی برای تجارت بود که شرکت‌های خصوصی را از این امور کنار می‌گذاشت. او معتقد بود که این سیاست به دولت در ایجاد انحصار برای امور مالی و تجارت کمک خواهد کرد و سود حاصل از آن به پرداخت بدهی عمومی کمک می‌کند. اما این پیشنهاد با انتقادهای بسیاری بالاخص از سوی شورای مالی، تجار و سرمایه‌داران فرانسه مواجه شد.

در سال 1716 لا دولت فرانسه را متقاعد کرد بانکی به نام جنرال‌بانک تاسیس کند که می‌توانست پول کاغذی یا اسکناس منتشر کند. اسکناس‌های کاغذی توسط دارایی‌های طلا و نقره پشتیبانی می‌شدند و به عنوان وسیله مبادله در گردش خواهند بود. پول‌های کاغذی مفهوم جدیدی برای فرانسوی‌ها بود و در آن زمان تنها پنج بانک مشابه بانک لا در سوئد، انگلستان، هلند، ونیز و ژنو وجود داشتند. ایده لا در مورد یک بانک متمرکز که با شکل جدید پول معاملات خود را انجام می‌دهد جلوتر از زمان خود او بود. با وجود این او همچنان از باورهای مرکانتیلیستی با ترویج شرکت‌های انحصاری از طریق منشورهای دولتی دفاع می‌کرد. لا باور داشت که انتشار پول کاغذی، پول در گردش را افزایش خواهد داد و تجارت نیز به همین واسطه افزایش خواهد یافت.

جنگ‌هایی که لویی چهاردهم به راه انداخته بود کشور را از نظر اقتصادی و مالی کاملاً تضعیف کرده بود و کمبود فلزات گرانبها به کمبود سکه در گردش منجر شده بود. لا پیشنهاد کرد که با جایگزینی طلا با اعتبار کاغذی و سپس افزایش عرضه اعتبار صنعت را تحریک کند و بدهی ملی را به وسیله جایگزینی آن با سهام‌ در سرمایه‌گذاری اقتصادی کاهش دهد. لا در نظر داشت بانکی خصوصی تاسیس کند که به سرمایه‌گذاران اجازه می‌داد یک‌چهارم سرمایه‌گذاری را به ارز و بقیه بخش‌ها را به صورت اوراق دولتی عرضه کنند. دومین ویژگی کلیدی این بانک نیز این بود که می‌توانست ارز خود را با حمایت طلای لویی منتشر کند.

لا با استفاده از این پلت‌فرم بانکی جدید توانست شرکت‌های انحصاری مدنظر خود را با سرمایه‌گذاری فرانسه در آن با 100 میلیون لیور به صورت سهام شرکت، دنبال کند. لا در سال 1717 شرکت می‌سی‌سی‌پی را برای کمک به قلمرو فرانسه در لوئیزیانا خریداری کرد و در همان سال یک شرکت بازرگانی سهامی به نام شرکت غرب ایجاد کرد. لا به عنوان مدیر ارشد این شرکت منصوب شد و انحصار تجاری هند غربی و آمریکای شمالی به این شرکت داده شد. فرانسوی‌ها در کانادا پوست سگ آبی تجارت می‌کردند و در مستعمره لوئیزیانا به تجارت فلزات می‌پرداختند.

این مستعمره سه هزار مایل از دهانه رودخانه می‌سی‌سی‌پی تا بخش‌هایی از کانادا امتداد داشت و شامل ایالت‌های فعلی بود که رودخانه را در میان گرفته‌اند؛ لوئیزیانا، می‌سی‌سی‌پی، آرکانزاس، میسوری، ایلینویز، آیووا، ویسکانسین و مینه‌سوتا. شرکت لا به مدت 25 سال از انحصارات تجاری در این قلمرو برخوردار بود؛ می‌توانست فرماندار و افسران خود را در مستعمره منصوب کند و به فعالان ساخت‌وساز زمین اعطا کند. طرح تامین مالی اولیه شرکت ساده بود؛ لا با فروش سهام شرکت به صورت نقدی و مهم‌تر از آن برای اوراق قرضه دولتی، پول به دست می‌آورد. او نرخ بهره پایینی را برای اوراق قرضه پذیرفت که به تامین مالی فرانسه کمک می‌کرد و در عین حال به شرکت یک جریان نقدی مطمئن‌تر را نوید می‌داد. فریب طلا و نقره بسیاری از سرمایه‌گذاران مشتاق را به سمت این شرکت کشید.

لا بعدها از فعالیت‌های اقتصادی جدید جریانات نقدی ایجاد کرد. به نظر می‌رسد که شرکت می‌سی‌سی‌پی بخش کوچکی از امپراتوری بسیار بزرگ‌تری بود که او می‌خواست ایجاد کند. در سپتامبر 1718 این شرکت انحصار تجارت تنباکو با آفریقا را به دست آورد. بانک لا در ژانویه 1719 به تصرف دولت فرانسه درآمد و به رویال‌بانک تغییر نام داد. با این حال او همچنان در این بانک مسوولیت داشت و پادشاهی نیز صدور اسکناس بانک را تضمین می‌کرد. در ماه می، لا کنترل شرکت‌هایی را که با چین و هند شرقی تجارت می‌کردند به دست آورد. او کل فعالیت تجاری خود را به کمپانی هند تغییر نام داد ولی بیشتر مردم هنوز آن را به نام شرکت می‌سی‌سی‌پی می‌شناختند. لا در واقع حالا کنترل تمامی تجارت فرانسه با بقیه جهان در خارج از اروپا را کنترل می‌کرد.

این شرکت در مرحله بعد حق ضرب سکه‌های جدید برای فرانسه را به دست آورد و تا ماه اکتبر حق جمع‌آوری بیشتر مالیات فرانسه را خریداری کرد. در ژانویه 1720 لا از سوی فیلیپ اورلئان به عنوان کنترل‌کننده کل امور مالی منصوب شد. او حالا تمامی امور مالی و خلق پول در فرانسه را کنترل می‌کرد و شرکتی را در اختیار داشت که تمامی تجارت خارجی فرانسه و توسعه مستعمرات آن را بر عهده داشت. به علاوه، با در اختیار داشتن بیشتر بدهی دولت فرانسه منابع درآمدی پایداری برای سرمایه‌گذاری‌های تجاری آینده ایجاد کرده بود. لا این فعالیت‌ها و امتیازات را با انتشار سهام اضافی در شرکت پرداخت می‌کرد و این سهام می‌توانست با اسکناس یا بدهی دولتی پرداخت شود.

با گسترش امپراتوری لا، ارزش سهام شرکت می‌سی‌سی‌پی به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرد. سرمایه‌گذاران از سراسر فرانسه و اروپا مشتاقانه به این بازار جدید وارد می‌شدند. ارزش سهام این شرکت که از حدود 500 لیور تورنو (واحد حساب فرانسه در آن زمان) به ازای هر سهم در سال 1719 شروع شد تا دسامبر 1719 به 10 هزار لیور رسید، به‌طوری‌که در طول تنها یک سال 1900 درصد رشد کرد. بازار چنان فریبنده شده بود که مردم از طبقه کارگر شروع به سرمایه‌گذاری مبالغ اندکی کردند که می‌توانستند جمع‌آوری کنند. در این شرایط ظهور میلیونرهای جدید امری عادی بود.

نقطه ضعف طرح لا تمایل او به انتشار اسکناس‌های بیشتر برای تامین مالی خرید سهام شرکت بود. قیمت سهام در ژانویه 1720 کاهش پیدا کرد چراکه برخی از سهامداران سهام خود را فروختند تا آن را به طلا تبدیل کنند. برای جلوگیری از فروش، لا هرگونه پرداختی بیش از 100 لیور را محدود کرد. اسکناس‌های رویال‌بانک پول رایج قانونی به حساب می‌آمدند، به این معنی که می‌توانستند برای پرداخت مالیات و تسویه بیشتر بدهی‌ها مورد استفاده قرار گیرند. می‌سی‌سی‌پی در تلاش بود تا مردم را وادار کند اسکناس‌های کاغذی را به‌جای طلا بپذیرند. بانک متعاقباً متعهد شد اسکناس‌های خود را با سهام شرکت با قیمت 10 هزار لیور در بازار معامله کند. این تلاش برای تبدیل سهام شرکت به پول به دو برابر شدن ناگهانی عرضه پول در فرانسه منجر شد. و پس از آن تورم شروع به افزایش کرد، به‌طوری که در ژانویه 1720 به نرخ ماهانه 23 درصد رسید.

لا طی سال 1720 در چندین مرحله ارزش سهام شرکت را کاهش داد و ارزش اسکناس‌ها به 50 درصد ارزش اسمی آنها کاهش یافت. در سپتامبر قیمت سهام شرکت دو هزار لیور و تا دسامبر به هزار لیور کاهش یافت. سقوط قیمت سهام به دشمنان لا اجازه داد تا با مصادره سهام سرمایه‌گذارانی که نمی‌توانستند ثابت کنند برای سهام خود به جای اسکناس دارایی‌های واقعی پرداخت کرده‌اند، کنترل شرکت را در دست بگیرند. این امر باعث کاهش سهام سرمایه‌گذاران تا دوسوم شد. در سپتامبر 1721 قیمت سهام شرکت به 500 لیور کاهش یافت، به‌طوری‌که به ارزش ابتدایی‌اش نزول پیدا کرد.

ظهور و سقوط شرکت می‌سی‌سی‌پی به حباب می‌سی‌سی‌پی معروف شد. در واقع لا به خاطر دخالتش در این فاجعه بزرگ مالی مشهور یا شاید بدنام است. با هجوم مردم برای تبدیل اسکناس‌ها به سکه لا مجبور شد بانک را به مدت 10 روز تعطیل و پس از بازگشایی اندازه تراکنش‌ها را محدود کند. ولی صف‌ها طولانی‌تر می‌شدند و قیمت سهام شرکت همچنان رو به کاهش بود. قیمت مواد غذایی تا 60 درصد افزایش یافته بود. شیوع طاعون در سپتامبر 1720 نیز با محدود کردن فعالیت‌های اقتصادی اوضاع را بدتر کرد. تا اواخر 1720 فیلیپ اورلئان لا را از سمت‌های خود برکنار کرد و پس از آن از فرانسه به بروکسل گریخت و در نهایت به ونیز رفت.

85نوشته‌های لا عمدتاً در دوره سال‌های 1702 تا 1716 تولید شده‌اند. مهم‌ترین آنها کتابی است که در سال 1705 در ادینبورگ به چاپ رسیده است؛ Money and Trade Considered. لا یادداشتی هم برای اثبات اینکه شکل جدیدی از ارز می‌تواند بهتر از طلا و نقره باشد در 1707 به زبان فرانسه نوشته است. نکته مهم در مورد نوشته‌های او این است که هرچقدر هم نظری باشند همیشه در یک جهت بوده‌اند و آن توجیه تاسیس یک بانک است و به نظر می‌رسد هدف اصلی او یافتن استدلال‌های اقتصادی برای تقویت ادعای خود بوده است. به نظر می‌رسد یکی از بحث‌های اولیه این است که نرخ بازده در پول‌های فلزی به‌طور ناکارآمدی پایین است و نوعی از دارایی دارای بهره یا پولی که با چنین دارایی پشتیبانی می‌شود (تمایز مهمی که انجام نشده است) ارجحیت دارد. نرخ بازده نقره به‌طور تاریخی پایین بوده است. این جنبه تورمی پول فلزی در اوایل نوشته‌های او مشخص است. این تصور که ابزارهای مالی با پشتوانه دارایی‌های مولد در برابر تورم پول فلزی ایمن هستند و پیشنهاد یک نرخ بهره بالاتر در نوشته‌های 1715 او به چشم می‌خورد. بحث بعدی این است که راهی برای کنترل میزان پول فلزی وجود ندارد؛ دولت قیمت را تعیین می‌کند و اجازه می‌دهد میزان آن با ضرب و ذوب به‌طور داوطلبانه تعیین شود. با این حال لا فکر می‌کرد که پول می‌تواند تولید را تحریک کند و می‌خواست عرضه پول را برای این منظور گسترش دهد.

این دو ویژگی مطلوب (ارزش پایدار و توانایی تحریک تولید) می‌توانند در تضاد با یکدیگر باشند؛ گسترش عرضه پول برای رسیدن به هدف دوم احتمالاً تورم ایجاد می‌کند، که هدف اول را شکست می‌دهد. لا در کتاب Money and Trade Considered تلاش کرد نشان دهد اسکاتلند از کمبود پول رنج می‌برد، و افزایش عرضه پول باعث ایجاد تورم نمی‌شود، بلکه تولید را افزایش می‌دهد و مازاد تجاری ایجاد می‌کند. برای اطمینان از نتیجه دوم، لا توصیه می‌کند (یا فرض می‌کند) که مصرف داخلی تا اندازه‌ای کنترل شود. ولی مشخص نیست که این کار چگونه باید انجام شود.

در یک اقتصاد باز کوچک، که ارز آن مشابه خارج کشور است (فلزی) یا به راحتی قابل تبدیل به ارزهای خارجی است، سطح قیمت با سطح قیمت بین‌المللی تعیین می‌شود. در این حالت هیچ کمبود پولی وجود نخواهد داشت؛ اگر به دلایلی، پول کمی وجود داشته باشد، قیمت‌ها کاهش می‌یابند، که باعث ورود پول می‌شود، چراکه خارجی‌ها از کاهش قیمت‌ها برای خرید کالاهای خارجی استفاده می‌کنند. در یک اقتصاد بسته یا اقتصادی که در آن ارز قابل تبدیل نیست، تغییرات در عرضه پول ممکن است بدون خروجی یا عواقب رفاهی، به تغییرات در سطح قیمت تبدیل شود.

گرچه استدلال‌های لا در ارتباط با مزایای ایجاد یک بانک در طول زمان تغییر نکرد ولی نوع بانک پیشنهادی او تغییر کرد؛ تا حدود سال 1707 او از ایجاد بانکی حمایت می‌کرد که با تضمین املاک اسکناس صادر می‌کند؛ ولی پس از سال 1710 از بانکی در راستای خطوط بانک انگلستان حمایت می‌کرد. ویژگی مشترک هر دو این است که پول باید با یک اوراق بهادار با پشتوانه دارایی مولد جایگزین شود. اما در سال 1715 تفکر لا نسبت به بانک پیشنهادی‌اش تغییر کرد. او جایگزینی پول فلزی با یک ابزار مالی بسیار نقدشونده را در نظر داشت. این ابزار قرار بود بدهی یک شرکت خصوصی باشد که دارایی‌های آن شامل دارایی‌های تولیدی و اوراق قرضه دولتی است. بانک و شرکت در نهایت نقش واسطه بین وام‌دهندگان خصوصی و دولت را بازی می‌کنند. لا در نهایت پولی‌سازی بدهی دولت را از طریق واسطه‌گری یک بانک یا یک شرکت در نظر داشت. این برنامه به او اجازه داد تا با یک تیر دو نشان بزند؛ مشکل بدهی دولت را حل کند و اقتصاد را با بدهی پولی‌شده تحریک کند. 

دراین پرونده بخوانید ...