میان دلبران شرقی
آیا چین و روسیه اهداف یکسانی را در ایران دنبال میکنند؟
فرزین زندی: از چین و روسیه به عنوان دو کشور بسیار اثرگذار بر تحولات خارجی و داخلی ایران یاد میشود و عموماً تصور بر این است که هر دو کشور در تعامل با ایران، اهداف یکسانی دارند و منافع مشترکی را دنبال میکنند اما واضح است که دو کشور هم در منافعی که دارند و هم در استراتژیهایی که برمیگزینند با هم تفاوتهایی آشکار دارند چرا که توان و منافع این دو کاملاً متفاوت از یکدیگر است و اتحادی که بین چین و روسیه برقرار شده است، نه اتحادی استراتژیک بلکه شراکتی است بر سر منافع و نقاط مشترک. اصلیترین شاخصه چین، اقتصاد است، در حالی که روسیه یک قدرت اقتصادی در نظر گرفته نمیشود و نقطه قوت این کشور توان نظامی است. مبتنی بر این تفاوتهای آشکار بین دو قدرت شرقی، دو موضع متفاوت در حوزه سیاست خارجی و استراتژی امنیتی آنها نیز وجود دارد که درک این موضع برای تحلیلگران سیاسی و اقتصادی و همینطور سیاستگذاران دیپلماسی حائز اهمیت است. چین، سوار بر توان اقتصادی خود، بیسروصدا و بدون شعارزدگی و خودپسندی در حال فتح جهان است و این هدف را نیازمند تامین دو عنصر حیاتی میداند؛ انرژی و امنیت ترانزیت. این دو مساله موجب شده است تا ایران به عنوان یکی از منابع ارزان، نزدیک و قابل دسترس برای چین، گزینه مناسبی در نظر گرفته شود تا چین با اتکا بر آن، نیاز خود را در حوزه انرژی تا حد قابل توجهی برآورده سازد. علاوه بر آن، قرار داشتن ایران در مسیر کریدور شمال-جنوب و شرق-غرب و همچنین همپوشانی با مسیر طراحیشده برای ابتکار احیای جاده ابریشم باستانی توسط چین که با عنوان «یک کمربند، یک راه» شناخته میشود، باعث شده نقش برجستهای به ایران واگذار شود. اینکه ایران تا چه حد و با چه کیفیتی بتواند از این فرصت بهرهمند شود، بحث دیگری است. از طرف دیگر، روسیه نیز اهداف ژئوپولیتیک ویژهای را از گذرگاه ایران دنبال میکند. روسها برای تسلط بر مناطق جنوبی خود که حوزه تزاحم ژئوپولیتیک آنها با ایالات متحده در خلیجفارس (و در شعاعی وسیعتر، خاورمیانه) است، نیاز به نفوذ سیاسی، نظامی و امنیتی در ایران دارند. علاوه بر آن، تلاش روسیه برای به دست گرفتن بازار فروش سلاح در این حوزه، افزون بر جنبههای امنیتی-نظامی، منافع اقتصادی قابل توجهی را نیز به همراه دارد که برای این کشور نهچندان توانمند به لحاظ اقتصادی، نکته قابل توجهی است. مبتنی بر این موارد، روسیه به شکلی روزافزون در تلاش است تا اثرگذاری خود بر ایران را افزایش دهد و منافعی را که برای خود تعریف کرده است، محقق سازد. بر مبنای همین مزاحمتهای ژئوپولیتیک بین چین، روسیه و اصلیترین بازیگر منطقهای در این حوزه یعنی آمریکا، میتوان چنین برداشت کرد که چین و روسیه، اهدافی متفاوت اما نسبتاً همسو را در قبال ایران دنبال میکنند. نقشی که آنها از ایران انتظار دارند تا در قبال غرب بر عهده بگیرد، احتمالاً مهمترین مساله ای است که با توجه به آرایش امنیتی-نظامی و اقتصادی منطقه و عرصه بینالملل باید به آن توجه داشت چرا که ضعف فزاینده ایران در عرصه حکمرانی و ناتوانی اقتصادی متعاقب آن، وضعیتی را فراهم کرده است که تقریباً میتوان گفت ایران چارهای جز نرمش در مقابل این دو قدرت شرقی ندارد. در این پرونده کوشش میشود با تحلیل روند سیاستهای چین و روسیه در قبال ایران، جزئیات و مبانی اهداف آنها و حوزه اثرگذاری هر یک از این دو کشور در ایران و مسیری که دنبال میکنند، واکاوی شود و مورد ارزیابی قرار بگیرد.