مجازات سنگین بدون منطق
زندانی کردن کهنسالان پرهزینه و بدون منطق است
چگونه یک جامعه باید کسانی را که مرتکب جنایات بزرگ میشوند مجازت کند؟ با کاهش مجازات اعدام در کشورها اکنون شمار محکومان به حبس ابد افزایش مییابد. بین سالهای 2000 تا 2014 تعداد افرادی که در جهان به حبس ابد محکوم شدهاند 80 درصد افزایش یافت و به حدود نیم میلیون نفر رسید. این موضوعی است که هم لیبرالها و هم محافظهکاران بر آن اتفاق نظر دارند. حبس ابد به عنوان مجازاتی برای جنایتهای وحشیانه یک مرز منطقی بین سبعیت اعدام و نرمش آزادی نهایی مجرم تلقی میشود. این استدلال به اندازه کافی قدرتمند است و به همان دلیل امروزه افراد کمتری به مرگ محکوم میشوند. در واقع حبس ابد میتواند شدیدترین مجازات و در عین حال نوعی زیادهروی باشد. ممکن است محکومان سالها پس از آنکه ضعف جسمانی، قدرت ارتکاب خشونت را از آنها گرفته است همچنان در زندان بمانند. علاوه بر این، حبس ابد یک مجازات بازدارنده قوی نیست. احتمال دستگیری مجرمان بالقوه عامل بازدارنده موثرتری نسبت به هر مجازات شدید است. در آمریکا هزینه حبس مجرمان از هزینه اعدام آنها کمتر است چون پروندههای اعدام فرآیندهای قانونی بیپایانی را میگذرانند. با وجود این زندانیان کهنسال به خاطر مشکلات سلامتی زندانیانی پرهزینه هستند. برآوردها نشان میدهد هزینه حبس آنها سه برابر هزینه حبس زندانیان جوان است. اگر پولی که برای حبس ابد زندانیان 60 و 70ساله هزینه میشود به افزایش کارایی پلیس یا دورههای بازپروری تخصیص یابد میتوان از ارتکاب جرائم بیشتری جلوگیری کرد. حبس ابد به اشکال مختلف و با شدتهای متفاوت اعمال میشود. منتقدان باید به جای عنوان موضوع به جوهره آن توجه کنند. شدت محکومیتهایی که احتمال عفو حتی در دوردستها را دارند کمتر از محکومیتهای بدون بخشش است. برخی محکومیتهای فوقالعاده درازمدت تفاوتی با حبس ابد ندارند؛ به عنوان مثال در آلاسکا مجازات حبس ابد وجود ندارد اما ممکن است فرد به 99 سال زندان محکوم شود. کسانی که خواستار محدودسازی دوره حبس هستند باید تلاش خود را از سختگیرانهترین مجازاتها آغاز کنند و به عنوان مثال به محکومیت زندان کودکان، محکومیت برای جرائم غیرخشن یا محکومیت تحت قانون ارتکاب سهباره جرم در برخی ایالتهای آمریکا بپردازند. در اوکراین با محکومان به حبس ابد بسیار خشن رفتار میشود و برخی از آنها 23 ساعت از شبانهروز را در سلول میگذرانند. در برخی جرائم نیز محکومیت به حبس ابد قطعی و اجباری است و دادگاهها نمیتوانند هیچ راهی برای تخفیف مجازات داشته باشند. اما اگر جرم بهطرز تکاندهندهای وحشتناک باشد یا زندگیهای زیادی را گرفته باشد چه؟ نمیتوان قاضی دادگاه برنتون تارنت، قاتل 51 نفر در سال 2019، در مسجدی در نیوزیلند را به خاطر صدور حکم حبس ابد ملامت کرد. حکم اعدام در سال 1989 در آن ایالت منسوخ شده بود. قاضی به آقای تارنت گفت: «جنایت شما آنقدر وحشیانه است که حتی اگر تا زمان مرگ در زندان بمانید باز هم مجازات شایسته شما اعمال نشده است.» این دیدگاه قابل درک است اما حتی در این موارد هم محکومیت بدون احتمال عفو منطقی نیست. زمان حبس هرچقدر هم طولانی باشد نمیتواند جنایت آقای تارنت را پاک کند. اما وظیفه زندان جلوگیری از آسیب است نه پاک کردن گناهان. رویکرد بهتر را میتوان در نروژ مشاهده کرد. این کشور حداکثر دوران حبس را 21 سال تعیین کرده است اما اگر در پایان محکومیت تشخیص داده شد که مجرم هنوز خطری برای جامعه محسوب میشود میتوان حبس را ادامه داد. این رویکرد از قربانیان بالقوه جنایات محافظت میکند و همزمان مجرمان بارقهای از امید و دلیلی برای اصلاح خویشتن را پیشرو میبینند.
کلیدها را دور نیندازید
دادگاه حقوق بشر اروپا در سال 2013 حکم کرد که تمام زندانیان باید چشمانداز آزادی را داشته باشند. شاید برای کسانی مانند آمران نسلکشیها این حکم منطقی نباشد اما برای اکثر قاتلان حبس 20 تا 25 سال کافی خواهد بود.
منبع: اکونومیست