ایران و دو ابرقدرت شرقی
دو ابرقدرت اقتصادی و نظامی شرق (چین و روسیه) از ایران چه میخواهند؟
برای پاسخ به این سوال که: قدرتهای شرقی چین و روسیه از ایران چه میخواهند، باید به بررسی نیازهای این دو (چین و روسیه) و اهدافی که آنها در نظام بینالملل دنبال میکنند پرداخت، علاوه بر این، وضعیت حاکم بر نظم بینالملل و نقش کنشهای ایران را نیز ملاحظه کرد. پرواضح است که از نظر راهبردهای بلندمدت قدرتهای جهانی تلاش میکنند حوزه نفوذ جهانی خود را هرچه بیشتر توسعه داده و تعداد متحدان یا اعضای اردوگاه خودی را افزایش دهند. در این رقابت که نوعی یارگیری در جامعه جهانی است، اولویتهای نخست را به کشورهای بزرگ، کشورهای صاحب منابع، ملتهای موثر و صاحب نفوذ در مناطق حساس جهان اختصاص میدهند. ایران بر مبنای همه معیارهای فوق هم برای قدرتها و هم برای اردوهای قدرت از اهمیتی ویژه برخوردار است. اما جایگاه ایران برای روسیه بهطور جدی متفاوت از چین است. دلایل این تفاوت را موارد زیر تعیین کردهاند: 1- ایران از نظر جغرافیا به روسیه نزدیک است و علاوه بر نگاه اقتصادی، روسها به ایران نگاه امنیتی هم دارند و از طرفی ایران را پل ارتباطی با آبهای گرم دریای پارس میدانند، از این جهت روسها یک ایران قوی را برنمیتابند، مگر آنکه چارهای جز آن نداشته باشند. / 2- روسیه در دریای خزر با ایران منافع متعارض دارد، قدرت و نقشآفرینی ایران در نظام بینالملل میتواند چانهزنی ایران در دفاع از قلمرو خود را تقویت کند و روسیه چنین ایرانی را در جهت منافع خود نمیداند. / 3- در حوزه فروش انرژی به اروپا و به شرق (پاکستان، هند و چین) روسیه رقیب ایران است و تلاش میکند دست ایران را از حضور فعال در این دو بازار انرژی کوتاه کند، روسها برای این منظور انزوای جهانی ایران را دنبال میکنند. / 4- در حوزه انرژی و سوخت هستهای روسیه نمیخواهد ایران وارد باشگاه دارندگان سوخت هستهای شود و در این زمینه حتی بیش از غرب در عمل مانع پیشرفت هستهای ایران شده و میشود. / 5- روسیه از تعارض ایران با جهان اسلام بهطور عمده سود میبرد و برای تیرگی روابط ایران با کشورهای مسلمان از طرق مختلف تلاش میکند. ایرانهراسی از طرفی حداقلی از فروش سلاح به اعراب را برای روسها فراهم میکند و از جانب دیگر رقابت تسلیحاتی را برای ایران که به بازارهای غربی دسترسی ندارد و ناچار از انتخاب سلاح روسی است تشدید میکند. / ۶- در منازعه اعراب و اسرائیل روسها متحد دیرین اسرائیل هستند در حالی که ایران در جبهه مقابل هزینههای سنگینی کرده است. / 7- ایران معارض نظم موجود نظام بینالملل است و از این نظر خواهان تجدیدنظر است اما روسیه از پدیدآورندگان نظم موجود و خواستار حفظ آن است.
بهطور خلاصه روسیه ایران را ضعیفشده، بریده از پیمانهای بزرگ جهانی، ناامن و در افتراق داخلی میخواهد تا بتواند بهتر و راحتتر با مهره ایران بازی کند. اما اهمیت ایران برای چین بیش از هر امری جنبه اقتصادی دارد و سایر جنبهها در اولویتهای بعدی قرار دارند: 1- چین انرژی ارزان ایران را میطلبد و به نفع چینیهاست که ایران ناچار باشد نفت و گاز خود را هرچه ارزانتر به آن کشور بفروشد و به جای آن محصولات چینی را وارد کند. انزوای ایران یا هر عامل دیگری که به این هدف کمک کند مطلوب چینیهاست. / 2- بازار مصرف ایران: چینیها میدانند که مردم ایران زمانی کالای چینی را بر انواع غربی ترجیح میدهند که یا تحریم باشند یا قدرت خریدشان اجازه انتخاب دیگری را از آنها سلب کرده باشد.
از سوی دیگر چینیها با کپی کردن از انواع کالاها و گسیل بسیار ارزانتر این کالاها به بازار ایران تلاش دارند تولید داخلی ایران را به تعطیلی بکشانند تا کشور ما را به مصرفکننده صرف محصولات چینی تبدیل کنند، این راهبرد وابستگی ایران را دنبال میکند. / 3- از نظر امنیت خلیجفارس، چینیها این آبراه را امن میخواهند و موافق به هم خوردن موازنه قدرت به نفع ایران نیستند، آنها حتی با حضور و مشارکت روسها در امنیت دریای پارس مخالفاند. / 4- چین با کشورهای جنوب دریای پارس مشارکت و سرمایهگذاریهای عمدهای دارد و از این جهت ناچار از ملاحظه خواستههای آنان در روابط با ایران است، چینیها حتی پیشنهاد بسیار سودآور معاهده ۲۵ساله ایران را به خاطر این ملاحظه جهان عرب متوقف کردند.
نکتهها: 1- با وجود تفاوتهای جدی در منافع قدرتهای چین و روسیه، هر دو کشور در جذب ایران به اردوگاه شرقی و جدایی آن از آمریکا و اروپا متعهد هستند و در این پویش نقطه اشتراک دارند. / 2- چین و روسیه زمانی که مطمئن هستند که ایران فرصت احیای روابط با اروپا، آمریکا و جهان اسلام را ندارد با مهره ایران به راحتی و بسیار ارزان بازی میکنند. / 3- قدرت نرم (به معنای برخورداری از ایدهآلهای جذاب) چه در تئوری و چه در راهبرد و تاکتیکهای سیاست خارجی ایران کمترین نقش و حضوری ندارد، یعنی سیاست خارجی ایران فاقد قابلیتی است که بتواند قدرتها را در مقابل افکار عمومی و نخبگان سیاسی تحت فشار قرار دهد. / 4- نگاه ایران به شرق تنها زمانی میتواند امتیازآور باشد و به نفع ایران تمام شود که قدرتهای شرقی ایران را قادر به تعامل موثر با غرب ببینند و بیمناک حضور موثر ایران در بازارها و پیمانهای بزرگ غربی باشند. مادامی که چین و روسیه میدانند که ایران تا گشایش روابط با غرب فاصله زیادی دارد مطمئن خواهند بود که نگاه به شرق ایران از سر ناچاری است و در نتیجه امتیاز و جایگاهی شایسته برای ایران قائل نیستند.
جایگاه ایران در نظام بینالملل و در نتیجه در سیاست خارجی دو قدرت شرقی با رویکردهایی همچون موارد زیر قابل ارتقا هستند: 1- بهکارگیری قدرت نرم: ایران کشوری بزرگ و صاحب تاریخ و تمدنی شناختهشده است و علاوه بر اینکه میتواند از فرهنگ دیرینه و حتی جغرافیای خود برای اثرگذاری بر تحولات جهانی استفاده کند باید دیپلماسی و تئوریهای روابط خارجی خود را بر مبنای اصول اخلاقی و ایدههای صلحآمیز و جذاب ترسیم کند. ارائه چهره نیک و سازنده از ایران و حضور ایران لازمه توفیق سیاست خارجی است. / 2- کاهش سطح اختلافات با آمریکا از سطح هویتی و جنبه حیثیتی به سطح تعارض منافع و قابل مذاکره، نباید تعارض با آمریکا به یک ستیز ضروری و دائمی تبدیل شود یا بدتر از آن هویت ایران در تخاصم با آمریکا تعریف شود، زیرا در این صورت عملاً یک حوزه از پویشها و امکانات سیاست خارجی از دسترس خارج میشود. اختلافات با آمریکا به عنوان یک کشور بزرگ و موثر باید به چند حوزه تعارض منافع محدود شود و آن موارد هم به میز مذاکره سپرده شوند. هر گونه حرمت یا ممنوعیت مذاکره با آمریکا خالی کردن دست دیپلماسی ایرانی به نفع چین و روسیه است. 3- رفع و رجوع مسائل و اختلافات با اروپا: اتحادیه اروپا پس از آمریکا بیشترین نقش را در تحولات نظام بینالملل ایفا میکند، در علوم و تکنولوژی پیشتاز است و از نظر فرهنگ سیاسی به جامعه ایران نزدیک است. اختلافات ایران با اتحادیه اروپا بیشتر مربوط به حقوق بشر و موضوع آزادی است، جنس این اختلافات نرم و قابل حل و فصل هستند. حساسیتهای سیاسی نباید فرصت گفتوگو و تعامل سازنده با اتحادیه اروپا را از ایران سلب کند. 4-گشایش روابط دوستانه با کشورهای جهان اسلام و همسایگان ایران: کشورهای همسایه در واقع دروازه روابط خارجی با جهان هستند، علاوه بر این ایران در میان ملتهای مسلمان پیرامون خود باید به عنوان عضوی سازنده و فعال شناخته شود. ایدئولوژی، زبان یا مذهب متفاوت نباید بر اصول انسانی و همزیستی با همسایگان غالب شود. زمانی که کشورهای همسایه ایران شرکای موثری برای قدرتهای جهانی هستند روابط حسنه با این کشورها از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. 5- مشارکت در پیمانهای چندجانبه، ابتکار عمل در تاسیس و گسترش این پیمانها، پیمانهای عمده و شرکتهای چندملیتی پلهایی هستند که ملتها را به هم وصل میکنند، امنیت جمعی را تقویت میکنند و رهبران سیاسی را ناچار از ملاحظه منافع شرکای دیگر میکنند. طولانی شدن زمان تحریمهای غرب علیه ایران عملاً ایران را از مشارکت در اتحادیهها و پیمانهای اقتصادی محروم کرده و در نتیجه قدرت چانهزنی ایران با چین و روسیه را کاهش داده است. 6- نگاه متوازن به کشورها و مناطق مختلف جهان: قدرتها و اتحادیههای مختلف جهان هر کدام در سطحی قابلیت اثرگذاری در تحولات بینالمللی دارند، از این جهت سیاست خارجی باید متناسب با توان و امکانات این قدرتها اولویتهای خود را ترتیب دهد و روابط خارجی را بر اساس این اولویتها عملیاتی کند. به عنوان مثال چین و روسیه در تامین تکنولوژی برای صنایع ایران پشتیبانی علمی یا سرمایهگذاری نمیتوانند با آمریکا رقابت کنند یا دانشگاههای شرقی در سطح انواع آمریکایی نیستند. از نظر موازنه قدرت دو کشور روسیه و چین خود در مقابل تحریمهای آمریکا آسیبپذیر هستند و با اعمال فشار آمریکا ارزش سهام و پول این دو کشور سقوط میکند. سیاست خارجی ایران نباید اهم را به خاطر مهم قربانی کند. 7- حضور فعال در حلوفصل اختلافات و تعارضات بینالمللی: انفعال در تحولات بینالمللی اعتبار کشورها را کاهش میدهد و برعکس حضور سازنده قدرت دیپلماسی را تقویت میکند. آخرین نمونه در جنگ اخیر آذربایجان و ارمنستان بود که دیپلماسی ایران شاید به خاطر ملاحظه مواضع روسها منفعل ماند و در نتیجه معادله به زیان ایران حل شد. این نوع انفعال موجب هدر رفتن فرصتها میشود و دیپلماسی را در چارچوب محدودیت قرار میدهد.