تعیین جانشین
بانک مرکزی اروپا
بانکدار مرکزی ارشد منطقه یورو همواره بار سنگینی بر دوش دارد. رئیس کل بانک مرکزی اروپا صرفاً مسوول ثبات پولی و مالی در یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان نیست. در فقدان مقام واحد مالی اروپا، این وظیفه بانک مرکزی است که در نقش ستون و پایه منطقه واحد پولی ظاهر شود. به نظر میرسد در دورانهای بحران، بقای اتحادیه پولی به گفتار و اقدامات رئیس کل وابسته است. بانکداران مرکزی در آمریکا، ژاپن یا بریتانیا حامل چنین بار سنگینی نیستند.
بانکدار مرکزی ارشد منطقه یورو همواره بار سنگینی بر دوش دارد. رئیس کل بانک مرکزی اروپا صرفاً مسوول ثبات پولی و مالی در یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان نیست. در فقدان مقام واحد مالی اروپا، این وظیفه بانک مرکزی است که در نقش ستون و پایه منطقه واحد پولی ظاهر شود. به نظر میرسد در دورانهای بحران، بقای اتحادیه پولی به گفتار و اقدامات رئیس کل وابسته است. بانکداران مرکزی در آمریکا، ژاپن یا بریتانیا حامل چنین بار سنگینی نیستند.
البته این وظیفه سنگین تاثیرگذاری زیادی را نیز به همراه دارد. برای توجیه این مطلب میتوان ذهنها را به جولای سال 2012 بازگرداند. در آن زمان نرخ بهره در یونان اوج گرفت و سرمایهگذاران احتمال میدادند هرآن منطقه یورو فرو بپاشد اما ماریو دراگی رئیس کل بانک مرکزی اروپا با این وعده که «هر کاری بتواند» برای حفظ یورو انجام میدهد بازارها را آرام کرد. با گذشت شش سال، تعهد بانک مرکزی هنوز نرخ بازدهی اوراق قرضه حکومتی ایتالیا را مهار میکند هرچند نگرانیهایی درباره سیاستهای اقتصادی دولت جدید آن وجود دارد.
دوره آقای دراگی در اکتبر 2019 به پایان میرسد اما شور و هیاهوی جایگزینی او از هماکنون آغاز شده است. انتخاب جانشین او پس از بدهبستانهای فراوان بین 19 عضو منطقه یورو صورت میگیرد. انتخاب آقای جرمی پاول به ریاست فدرالرزرو آمریکا در سال گذشته در مقایسه با این انتخاب همانند وزش نسیم آرام بود. از زمان تاسیس بانک مرکزی اروپا در 20 سال قبل، ریاست کلی آن با دعواهای سیاسی همراه بوده است. رسالت بانک مرکزی اروپا از رسالت بوندس بانک آلمان برای تضمین ثبات قیمتها و استقلال گرفته شد. با این حال، آلمانیها که در مورد تعهد کشورهای جنوب اروپا برای پایین نگهداشتن نرخ تورم تردید داشتند اصرار میکردند ویم دایسنبرگ از هلند ریاست کل را بر عهده بگیرد. فرانسویها نیز نامزد مورد نظر خود را داشتند. یک نگرانی بیمورد آن بود که آقای دایسنبرگ کار خود را در نیمه راه ناتمام بگذارد و جای خود را به ژان کلود تریچت فرانسوی بسپارد که قبلاً در جایگاه ماریو دراگی قرار داشت.
این حقیقت که با تغییر رئیس کل برخی مناصب مهم و بزرگ به خطر میافتادند مذاکرات بین اعضای منطقه یورو را پیچیدهتر میکند. سال دیگر مناصب بالا در کمیسیون اروپا و شورای اروپا خالی خواهند شد. جایگاههایی نیز در داخل بانک مرکزی بدون سرپرست میمانند. هفته گذشته، بانک مرکزی در جستوجوی جانشینی برای ناظر ارشد بانک، خانم دانیل نوی، از فرانسه بود. همچنین، پیتر پرات بلژیکی از اعضای هیات اجرایی بانک در ماه می به پایان دوره خدمت خود میرسد. کشورهای عضو باید تصمیم بگیرند چه مناصبی را میخواهند و برای دستیابی به آن از چه خواستههایی عقب میکشند. توازن بین اعضایی از کشورهای شمال و جنوب اروپا در بانک مرکزی امری حیاتی است. به عنوان مثال انتخاب لویی دگیندو اسپانیایی در ماه مارس به عنوان قائممقام بانک مرکزی راه را برای انتخاب یک رئیس کل از شمال اروپا بازکرده است. از آنجا که تاکنون این سمت در اختیار بزرگترین و پرجمعیتترین اقتصاد منطقه یورو بوده است بسیاری از ناظران بر این باورند که اینبار نوبت به آلمان میرسد. جنز وایدمن رئیس بوندس بانک مشخصترین نامزد خواهد بود. نظرسنجی ماه گذشته آژانس خبری بلومبرگ از اقتصاددانان، آقای وایدمن را محتمل گزینه میداند. اما این فرآیند ساده نیست. آقای وایدمن طرفدار حداقل نفوذ برای بانک مرکزی اروپا بوده و در تصمیمات بزرگ سیاسی نیز در اقلیت مخالف قرار داشت. او در سال 2013 علیه طرح خرید اوراق قرضه در دادگاه قانون اساسی آلمان اعلام شکایت کرد هرچند این طرح جوهر وعده آقای دراگی برای نجات یورو بود. برخی میگویند او به تازگی لحن انتقادات خود از بانک مرکزی را ملایمتر کرده است تا بتواند خود را برای ریاست کلی مناسب جلوه دهد. اما احتمال نمیرود که کشورهای جنوب اروپا از او حمایت کنند. خودیها نیز عقیده دارند او بسیار خشک و مقرراتی است و در زمان بحران نمیتواند از راهحلهای غیرمتعارف بهره برد.
سرمایه سیاسی
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان میتواند در فرآیند ریاست کلی وایدمن نقش داشته باشد. اما قطعاً رهبران دیگر کشورها در مقابل مطالباتی خواهند داشت. علاوه بر این، پس از یک دهه دشواری شاید او نتواند از ریاست کلی یک آلمانی سود زیادی ببرد. علاقه و تعصب شدید آلمانیها به ثبات قیمتها و انضباط مالی در کشورهای بحرانزده طرفدار زیادی ندارد. آنها ترجیح میدهند از نامزدی از یک کشور دیگر شمال اروپا حمایت کنند. کسی که با آلمان اشتراک نظر داشته باشد اما شکافها را بیشتر نکند.
ارکی لیکانن رئیس بانک مرکزی فنلاند رویکرد معتدلتری اتخاذ میکند و در فرانکفورت به عنوان فردی شناخته میشود که در بحثهای سیاسی مشارکت سازندهای دارد. او هماکنون 67ساله است و همین ماه از ریاست بانک فنلاند کنارهگیری کرد اما بارها گفته است که در مورد ریاست بانک مرکزی اروپا فکر میکند. جانشین او اولی رن نیز به همراه کلاوس نات رئیس بانک ملی هلند نامزدهای بالقوه هستند. فیلیپ لین رئیس بانک مرکزی ایرلند که سابقه درخشانی دارد بخت اول جانشینی پرات محسوب میشود.
پیچوتابهای پشت درهای بسته به آن معناست که چانهزنی بزرگ بین آلمان و فرانسه درباره مناصب بالا در اروپا میتواند به ریاست کل یک فرانسوی در بانک مرکزی اروپا بینجامد. گفته میشود فرانسوا ویلروی رئیسکل بانک مرکزی فرانسه روابط نزدیک و خوبی با رئیسجمهور امانوئل ماکرون دارد. بنو کوئر نامزد دیگری است که هماکنون عضو هیاتمدیره بانک مرکزی اروپاست اما با وجود توجهات مثبت نسبت به او وکلا باید راهی برای دور زدن قانون منع تکرار دوره خدمت پیدا کنند تا او بتواند این سمت را بگیرد.
غافلگیری
احتمال غافلگیری را نمیتوان رد کرد. ماریو دراگی ایتالیایی زمانی انتخاب شد که اکسل وبر آلمانی از دور رقابت کنار کشید. او در زمانی برگزیده شد که یک نفر از جنوب اروپا یعنی دیتور کنستانچیو قائممقام بانک بود. اما این خطر وجود دارد که نامزد موفق فردی باشد که کمترین اعتراضات نسبت به او وارد میشود نه فردی که بیشترین توانایی را دارد. این اتفاق اعتبار درازمدت بانک مرکزی اروپا را خدشهدار خواهد کرد.
ضرر ناشی از فرآیند شدیداً سیاسی این انتخاب را میتوان قبل از خروج آقای دراگی احساس کرد. با کاهش روند خرید داراییها، مهمترین ابزار سیاستی بانک مرکزی ارائه رهنمود در مورد نرخ بهره خواهد بود. بانک انتظار دارد نرخ بهره حداقل تا پایان تابستان 2019 بدون تغییر بماند. اما ابهام در مورد جانشین آقای دراگی میتواند اهمیت رهنمودها را کاهش دهد. حتی ممکن است بانک حاضر نشود در یک بحران دیگر مداخله کند. رهبران منطقه یورو هنگام بدهبستان باید به اثرات اقدام خود بر بازارها توجه داشته باشند.