خواب زمستانی
نجات از دوران ترامپ
سیاستمداران همیشه درگیر فعالیتهای سیاسی هستند که ممکن است همراه یا در تضاد با دیگر سیاستمداران باشد. در گذشته، سیاست خارجی یک دولت یا متحد او در تقابل با سیاست خارجی یک دولت دیگر یا متحد آن بود. این روند صدها سال ادامه داشت اما امروز اینگونه نیست. هرگاه پای دونالد ترامپ درمیان باشد سیاست در مقابل سیاست قرار نمیگیرد بلکه سیاست در مقابل عجایب و غرایب است.
سیاستمداران همیشه درگیر فعالیتهای سیاسی هستند که ممکن است همراه یا در تضاد با دیگر سیاستمداران باشد. در گذشته، سیاست خارجی یک دولت یا متحد او در تقابل با سیاست خارجی یک دولت دیگر یا متحد آن بود. این روند صدها سال ادامه داشت اما امروز اینگونه نیست. هرگاه پای دونالد ترامپ درمیان باشد سیاست در مقابل سیاست قرار نمیگیرد بلکه سیاست در مقابل عجایب و غرایب است.
چنین وضعیتی در تاریخ غرب سابقه ندارد و دشواریهای زیادی را در اجرای سیاستها در این روزها و در این عصر باعث شده است. سیاستمداران کتابهای تاریخ را زیرورو میکنند تا بتوانند نمونهای از این دست پیدا کنند و روشهای گذشته را ببینند. اما در کتاب تاریخ دموکراسی فصلی درباره امور عجیب و غریب دیده نمیشود. فردی مانند ترامپ یک حیوان وحشی کاملاً جدید است و رویکردهای مقابله با سیاست او نیز باید کاملاً جدید باشد. سفر رئیسجمهور ایالات متحده به اروپا و توقف او در بروکسل، لندن و هلسینکی هرگونه تردید در مورد این واقعیت را برطرف کرد. دیگر هیچ امیدی به بهبودی وضعیت دونالد ترامپ دیده نمیشود. او همانی است که هست و سیاستمداران دیگر کشورها باید به آن عادت کنند. آنها باید برای دوران ریاست جمهوری ترامپ راهبرد خاصی داشته باشند.
رویکرد مناسب برای اتحادیه اروپا را میتوان در یک کلمه بیان کرد: خواب زمستانی. اما این کار به اندازهای که به نظر میرسد ساده نیست. ما در اینجا در مورد خواب درازمدت یک خرس در غار صحبت نمیکنیم. خواب زمستانی دوره ترامپ نیازمند یک مفهوم سیاسی پیچیده است که بروکسل باید آن را به همراه دیگر کشورهای عضو اتحادیه در یک چارچوب بسته دنبال کند. اگر این اتفاق بیفتد نوری در انتهای تونل پدیدار خواهد شد و ممکن است جای امیدواری باشد.
برای رفتار گیجکننده ترامپ در سفر به اروپا دو علت میتوان بیان کرد: خودشیفتگی بیش از حد و تمایل شدید او به نوعی سرمایهداری بینهایت کثیف.
در سال 1989 و زمانی که ترامپ کسی بهجز یک ثروتمند عرصه املاک نبود در برنامه تلویزیونی در حضور لاری کینگ ناگهان گفت: «نفس تو خیلی بوی بدی میده. واقعاً اینطوره. کسی تا به حال این رو بهت نگفته بود؟» ترامپ بعدها در توضیح این رفتار ناپسند گفت که آن کار نمونهای از راهبرد او در مذاکره است: قرار دادن افراد در حالت دفاعی.
ناتوان در درک
سفر دو هفته قبل ترامپ نشان داد او راهبردش را در سیاست نیز اجرا میکند. او در ملاقات با آنگلا مرکل با گفتن اینکه «آلمان اسیر روسیه است» صدراعظم آلمان را ناراحت کرد. ترامپ همین کار را با ترزا می نخستوزیر بریتانیا انجام داد و درست قبل از دیدار رودر رو گفت که بوریس جانسون رقیب خانم می نخستوزیر خوبی میشود. این اقدام زشت و البته بدون تاثیر است و تنها کاری که انجام میدهد آسیب زدن به احساسات و ایجاد دشواری در پیدا کردن زمینههای مشترک است. هرچند این کار هدف اصلی سیاست خارجی باشد. امری که دونالد ترامپ ظاهراً قادر به درک آن نیست.
از جنبه خودشیفتگی باید گفت ترامپ همواره در توصیف اعمال خود از صفتهای عالی استفاده میکند. هر چیزی که او انجام میدهد، میگوید یا به آن فکر میکند باید بهترین و عالیترین در زمان خود باشد. او در زمانهایی که معتدلتر میشود از کلمه «احتمالاً» استفاده میکند. هر فرد ناظر به این نتیجه میرسد که ترامپ تلاش دارد خود را در برابر تردید به خویشتن عایقبندی کند و به همین دلیل است که خودشیفتگی او شدت میگیرد. وقتی تردیدها در مورد عظمت ادعایی او ظاهر میشود ترامپ قادر به انجام هیچکاری نیست. در آن زمان او جملاتی بر زبان میآورد که بسیاری از افراد از جمله رقبایش آنها را خیانتآمیز میدانند.
پیروزی او در انتخابات آنگونه که خودش نشان میدهد حیرتآور نبود. هیلاری کلینتون تقریباً سه میلیون رای بیشتر از او کسب کرد اما ترامپ فقط به خاطر ویژگیهای خاص نظام الکترال آمریکا به مقام ریاست جمهوری رسید. مشاوران نزدیک و اعضای خانواده او متهم هستند که در زمان کارزار انتخاباتی با روسها در ارتباط بودهاند. آژانس ایالات متحده شواهدی دارد که بیان میکند عوامل روسی در کارزار انتخاباتی او نقش داشتهاند.