رئیسجمهور لیر
کهنسالی در کاخ قدرت
ترجمه: جواد طهماسبی
دانش، تاریخ و عقل رایج در این مورد همعقیدهاند که حتی رهبران بزرگ هم پیر میشوند. وینستون چرچیل در سال 1953 و در زمان دور دوم نخستوزیریاش پس از صرف شام دچار سکته قلبی شد. از آنجا که او به مصرف زیاد الکل شهرت داشت، هیچکس لکنت زبانش در سخنرانیها یا عدم تعادلش در ایستادن را جدی نمیگرفت. پس از آن رویداد از آنجا که چرچیل نمیتوانست حکومت کند دامادش به همراه منشی شخصی او عملاً کشور را اداره میکردند. او هیچگاه به طور کامل بهبود نیافت، اما تا سال 1955 و در 80سالگی حاضر نشد از قدرت کنارهگیری کند. زوال شناختی برای اکثر مردم یک داستان غمبار است که به طور عمده خویشاوندان نزدیک را متاثر میکند، اما وقتی رهبران سیاسی گرفتار آن میشوند عواقبی فاجعهبار خواهد داشت. به عنوان مثال، پل وان هیندنبرگ، رئیسجمهور آلمان در سال 1933، علاقهای به هیتلر نداشت، اما به صدراعظمی او رضایت داد تا بتواند یک بنبست سیاسی را باز کند. برخی تاریخنگاران این اشتباه بزرگ او را به این حقیقت مرتبط میدانند که او 85ساله و خسته بود و احتمالاً از بیماری آلزایمر رنج میبرد. از آنجا که رسیدن به مقامهای بالا به انرژی و توان زیادی نیاز دارد، اکثر سیاستمداران موفق «ابرکهنسالانی» هستندکه بهتر از افراد عادی جامعه میتوانند تناسب جسمی و روحی خود را حفظ کنند. طبق تعریف، ابرکهنسالان افرادی 80ساله یا بیشتر هستند که در آزمونهای حافظه عملکردی مساوی یا حتی بهتر از کسانی دارند که دو یا سه دهه از آنها جوانترند. پژوهشگران متوجه شدهاند که مغز ابرکهنسالان در دوران کهولت با سرعت کمتری نسبت به همتایانشان کوچک میشود. قشر سینگولیت (قشر کمربندی) مغز که بخش مهمی برای حافظه، توجه، کنترل شناختی و انگیزه به شمار میرود در ابرکهنسالان ضخامتی به اندازه قشر سینگولیت میانسالان دارد. همچنین آن دسته از رشتههای عصبی که به هوش اجتماعی و هوشیاری مربوط هستند در این افراد از تراکم بیشتری برخوردارند. همچنین میزان پروتئین تنگلز (tangles)، عامل بیماری آلزایمر در ابرکهنسالان کمتر است. در مورد وضعیت قشر سینگولیت آقای بایدن اطلاعاتی پخش نشده است. جی اولشانسکی (Jay Olshanskey) متخصص پیری در دانشگاه ایلینویز و تیم همکارش در سال 2020 آقایان بایدن و ترامپ را با توجه به اطلاعات موجود معاینه کردند و به این نتیجه رسیدند که احتمال زنده ماندن آنها در دوران ریاستجمهوری (در آن زمان هر دو نامزد انتخاباتی بودند) بیش از 90 درصد است. چنین درصدی از میانگین واقعی برای افراد عادی همسنوسال آنها بالاتر بود. با این حال کاخ قدرت زهر خود را میریزد و حتی ابرکهنسالان هم از پا درمیآیند. مشکل آنجاست که آنها اغلب این حقیقت را نمیپذیرند. همچنین چون جایگاه افراد پیرامون آنها هم به جایگاه قدرت بستگی دارد این افراد هم انگیزه زیادی برای پنهان کردن حقیقت دارند. به عنوان مثال، عموم مردم بریتانیا از کاهش توانمندیهای چرچیل بیخبر بودند. رایدهندگان آمریکایی در زمان انتخاب مجدد فرانکلین روزولت در سال 1944 نمیدانستند که پزشک او از زنده ماندنش در دور بعد اطمینان نداشت. دستیاران ژاک شیراک، رئیسجمهور فرانسه از سال 1995 تا 2007 از اطلاعرسانی درباره سکته قلبی او در سال 2005 خودداری میکردند. دیکتاتوریها بیشتر از انکار و فریبکاری استفاده میکنند. اگر رهبر کشور وضعیت جسمانی نامناسبی داشته اما هنوز بر سر قدرت باشد اطرافیان جرات نمیکنند به او بگویند که به اندازه گذشته سالم نیست. همچنین اگر رهبر ضعیف شود اطرافیان فرصتی به دست میآورند تا قدرت و اختیارات خود را تقویت کنند. لئونید برژنف، رهبر شوروی از سال 1964 تا 1983 به خاطر سکتههای قلبی اواسط دهه 1970 توانمندیهایش را از دست داد، اما همکارانش تا زمان مرگ او را بر سر قدرت نگه داشتند. استفان کاتلین، تاریخنگار، میگوید، «حتی زمانی که در حضور تلویزیونی او آب دهانش بر لباسهایش میریخت، اطرافیانش کاری نمیکردند و در عوض او را برای دریافت مدالهای بیشتر نامزد میکردند». انگیزههای اطرافیان کاملاً خودخواهانه بود. وقتی کسی بر کارشان نظارت نمیکرد هر وزیری طبق منافع شخصی خودش عمل میکرد. در نتیجه تفکر راهبردی رنگ باخت، ارتش در افغانستان اشتباهات مهلکی مرتکب شد و سرانجام شوروی فرو پاشید. تعداد زیادی از حکومتهای خودکامه امروزی هنوز رهبران کهنسال را در مسند قدرت نگه میدارند. ملک سلمان 88ساله رسماً حاکم عربستان سعودی است، اما قدرت واقعی در دستان پسرش، ولیعهد شاهزاده محمد، قرار دارد. پل بایا، رهبر 91ساله کامرون، که نمیتواند متن سخنرانیاش را از رو بخواند رشته قدرت را به دستان همسرش سپرده است. اطرافیان رئیسجمهور بوتفلیقه در الجزایر هم او را تا سال 2019 نگه داشتند و قدرت را میان خودشان تقسیم کردند. چنین اقداماتی پایدار نیستند، چون رهبر کهنسال سرانجام از دنیا میرود. امرسون نانگاگوا، رئیسجمهور زیمبابوه، این موضوع را درک کرد و در سال 2017 رابرت موگابه کهنسال را از قدرت برکنار کرد. حزب حاکم مالاوی در سال 2012 وانمود میکرد که رئیسجمهور متوفی هنوز زنده است و تا آن زمان گروهها برای کسب قدرت با هم رقابت میکردند. برخی عقیده دارند که رویدادی مشابه در نیجریه اتفاق افتاد. رئیسجمهور عمرو یار ادوا در شش ماه منتهی به اعلام مرگش در سال 2010 هیچگاه در انظار عمومی ظاهر نشد. پنهانکاری در مورد کهنسالی رهبران در دموکراسیهایی که رسانههای کنجکاو دارند و نظامهای پارلمانی که در آن نخستوزیر باید مرتب پاسخ و گزارش بدهد دشوارتر است. در نظامهای ریاستجمهوری مانند آمریکا دستیاران اغلب رئیس خود را از رویدادهای بدون برنامهریزی قبلی دور نگه میدارند. چنین اتهامی در مورد دستیاران آقای بایدن مطرح میشود. اما حتی اگر آنها به چنین کاری ادامه دهند کلیپهای مربوط به مناظره فاجعهبار او دست به دست میچرخد. شاید رایدهندگان مفاهیم دشواری مانند بودجه یا سیاست خارجی را درک نکنند اما اغلب آنها فرآیند پیری را از نزدیک دیدهاند و میدانند این مسیر راه بازگشتی ندارد. دکتر اولشانسکی از اظهار نظر درباره توان شناختی بایدن خودداری میکند و میگوید، گزارشهای بهروزرسانیشدهای درباره سوابق پزشکی آقای بایدن دریافت کرده است، اما باید حرفهای بیشتری را از زبان پزشک او بشنود قبل از اینکه برآوردی از وضعیت این نامزد ریاستجمهوری به عمل آورد (او در مورد آقای ترامپ گزارشی نگرفته است). از جرج واشنگتن گرفته تا نلسون ماندلا تاریخ از رهبرانی که قبل از اجبار به خروج خودداوطلبانه از قدرت کنارهگیری کردهاند به خوبی یاد میکند. در مورد دیگران هم گوته حرف آخر را میزند، «یک مرد پیر همواره یک شاهلیر است» (توضیح: در فارسی میگوییم پیر پیر است اگرچه شیر بود).