سیاست و کهنسالی
دیدگاه سیاستمدار سابق درباره ترامپ و بایدن
آن بخشهایی از مغز افراد که به تفکر شناختی مربوط میشوند در معرض پیری قرار دارند. این فرآیند از 60 تا 70سالگی آغاز میشود و تا زمان مرگ ادامه مییابد. قطعه پیشانی (یا لوب قدامی) و پشت آن، منطقهای که هیپوکامپ نام دارد کوچک میشود. سطح مغز نیز نازک و رشتههای عصبی کوچک میشوند و به این ترتیب فرآیند پردازش اطلاعات از طریق مغز آهسته میشود. از میان تغییرات شیمیایی که به عقیده پژوهشگران در فرآیند پیری مغز روی میدهند میتوان به کاهش انتقالدهندههای عصبی به ویژه دوپامین، استروتونین و استیلکولین در بخشهایی از مغز اشاره کرد. من قبل از آنکه در سال 1966 نماینده حزب کارگر در مجلس شوم متخصص اعصاب بودم. رشتهای که تخصص آن مغز است. همچنین در بیمارستان سنت توماس به عنوان پژوهشگر همکار فعالیت داشتم. این بیمارستان در حاشیه رود تیمز و روبهروی مجلس عوام واقع شده است. من پس از ورود به مجلس عوام همچنان به تحقیقات پزشکی ادامه میدادم، چون جلسات مجلس معمولاً تا بعد از ظهر تمام میشد. از اقبال خوش، من دیوید مارسدن را به عنوان پژوهشگر همکار در کنارم داشتم. او بعدها یکی از بهترین عصبشناسان دنیا و متخصص دوپامین شد. اما در سال 1968 و پس از رسیدن به وزارت، من پزشکی را کنار گذاشتم. پس از آنکه سالها در مقام وزیر امور خارجه نظارهگر همکاران سیاستمداری در بریتانیا و در سرتاسر جهان بودم که در شرایط پر از اضطراب شدید تصمیمگیری میکردند به تحلیل فرآیند تصمیمگیری آنان روی آوردم و کتابی را با عنوان «در بیماری و در قدرت» نوشتم. من در آن کتاب تصمیم رئیسجمهور فرانکلین روزولت برای ادامه ریاستجمهوری آمریکا در سال 1944 را عمیقاً تحلیل کردم. او تصمیمش را در شرایطی اتخاذ کرد که در دو سال قبل از آن به شدت بیمار شده بود و بیماریاش با سرعت روبه وخامت میرفت. گاهی اوقات گفته میشود که نباید به روزولت اجازه داده میشد ریاستجمهوری را ادامه دهد اما چه کسی اجازه رئیسجمهور را صادر میکند؟ آن رئیسجمهور مصمم بود کارش را ادامه دهد و در 11 جولای 1944 در یک کنفرانس مطبوعاتی نامهای را قرائت کرد که خطاب به رئیس کمیته ملی دموکرات نوشته بود. او چنین گفت: «تمام وجود من فریاد میزند که به خانهام در هادسون ریور (Hudson River) بازگردم و از مسئولیتهای عمومی دوری کنم... اما در کمال بیمیلی ولی به عنوان یک سرباز خوب تکرار میکنم که میپذیرم در اداره به خدمت ادامه دهم اگر فرمانده واقعی من یعنی مردم ایالاتمتحده چنین دستوری را صادر کنند.» به دنبال آن، روزولت در فوریه 1945 برای دیدار با جوزف استالین و وینستون چرچیل به یالتا رفت. در 8 فوریه در حالی که اجلاس روبه پایان بود روزولت به نارسایی ضربان دچار شد و ضربان قلبش مرتب ضعیف و شدید میشد. این امر نشانه وخامت اوضاع قلب و نارسایی دریچه چپ آن بهشمار میرفت. من شواهد و مدارک پزشکان و ناظران را به دقت مطالعه کردم. دلایل زیادی وجود دارد که بگویم روزولت نبایستی مجدداً در انتخابات شرکت میکرد اما رویداد یالتا یکی از آن دلایل نبود. آمریکا اکنون در وضعیتی قرار دارد که هر دو نامزد ریاستجمهوری آن پس از اتمام دوره خود سن عادی بازنشستگی را پشت سر گذاشته بودند. جو بایدن 86 و ترامپ 82ساله است. در نظرسنجی دو هفته قبل بنگاه خبری ABC تقریباً 90 درصد و 62 درصد از آمریکاییان به ترتیب بایدن و ترامپ را برای دور دوم ریاستجمهوری بسیار پیر میدانستند. با وجود این حقایق، هم مجلس نمایندگان و هم سنا باید هماکنون قانونی را تصویب کنند که به نامزدهای بالای سن 70سالگی اجازه -ندهد- ریاستجمهوری را در دست گیرند. کسبوکارها از قبل روش اعمال چنین محدودیتهایی را مشخص کردهاند و قوانین سن فردی را که بخواهد عضو هیاتمدیره باشد محدود میکنند. طبق دادههای جدیدی که یک بنگاه حقوقی گردآوری کرده است حدود سهچهارم از شرکتهای S&P500 سن حدود 70 سال را برای بازنشستگی اجباری اعضای هیاتمدیره در نظر گرفتهاند. در مورد آقای بایدن هم اطلاعات مهمی وجود دارد که به مدیریت اسناد طبقهبندیشده از سوی او در مقام معاونت ریاستجمهوری در دولت اوباما بازمیگردد. رابرت هوور، مشاور مخصوص رئیسجمهور در مصاحبهای که پشت درهای بسته انجام شده بود اعتراف کرد که آقای بایدن در دو نوبت تاریخ خدمتش در مقام معاون رئیسجمهور را فراموش کرد و همچنین نتوانست به خاطر آورد پسرش چه زمانی از دنیا رفته است. بازرسان گفتند که حافظه بایدن آنقدر ضعیف است که ارزش ندارد او را به خاطر سوءمدیریت اسرار ملی محاکمه کنند، چون هیاتمنصفه احتمالاً او را فردی با نیت خیر، کهنسال و با حافظهای ضعیف معرفی خواهد کرد. در مقابل، نمونههای زیادی از گزارشهای رسانهها از آقای ترامپ وجود دارد که سلامت و صلاحیت او برای دور دیگر ریاستجمهوری را زیر سوال میبرد. البته میتوان چنین استدلال کرد که آقای ترامپ رئیسجمهوری موفق بوده است، اما آن دوران پنج سال پیش به پایان رسید و بسیاری از مردم از آن زمان فرصت داشتهاند وضعیت ذهنی ترامپ را مشاهده کنند. قطعاً تجربه کار در ریاستجمهوری تجربهای سودمند است، اما هر دو نفر چنین تجربهای را دارند. بسیاری از مردم از جمله خود من بر این باوریم که آقای بایدن در مقام ریاستجمهوری با کمک یک وزیر امور خارجه و یک مشاور امنیت ملی زبده توانست برخی موضوعات دشوار را به خوبی مدیریت کند. اما همه اینها به گذشته مربوط میشود. اکنون پرسشهایی منطقی درباره زوال شناختی آقای بایدن مطرح شدهاند. دلیلی اصلی تعیین دورههای مشخص خدمت در تجارت، ارتش و سیاست آن است که از خرابکاری در آینده اجتناب شود. این نهایت خودشیفتگی رهبران سیاسی خواهد بود که بگویند آنها را باید با معیارهایی غیر از معیارهای سنجش مدیران شرکتهای چندملیتی قضاوت کرد. با وجود این حقایق، لازم است یک مرکز پزشکی مستقل و متخصص در حوزه مغز و اعصاب تمام دارندگان منصب ریاستجمهوری در دولتهای دموکراتیک را قبل از نامزد شدن آنها معاینه کند و نتایج این معاینه مدتها قبل از برگزاری انتخابات انتشار یابد. این آزمایشهای پزشکی میتواند شامل تصویربرداری کامل از مغز نیز باشد. من به عنوان یک پزشک و یک سیاستمدار میتوانم در پایان بگویم که لازم است رئیسجمهور کنونی اعلام کند که برای دور بعد نامزد نخواهد شد و از اجلاس ملی دموکراتها در تابستان بخواهد نامزد دیگری را به جایش برگزینند.