آلمان جدید
سیاستهای واقعبینانه درباره امنیت و انرژی
ترجمه: جواد طهماسبی-جنگ اوکراین لزوماً به نفع ولادیمیر پوتین پیش نمیرود. این جنگ باعث شد فنلاند و سوئد با سرعتی برقآسا به عضویت ناتو درآیند؛ ملیگرایی اوکراینیها عمیقتر شود؛ جایگاه دموکراسی اوکراین در برابر استبداد پوتین تقویت شود و مشتریان انرژی روسیه در جستوجوی منابع جایگزین برآیند. همچنین این جنگ تلنگری به غول خفته آلمان زد و کشوری را بیدار کرد که بهترین شریک و بدترین دشمن روسیه بود. جنگطلبی آقای پوتین همانند کاتالیزوری عمل کرد که آلمان را به کابوس بزرگ خودش یعنی رهبر قدرتمندتر، جسورتر و باارادهتر یک اروپای متحد تبدیل کرد. آلمان بهشدت به این تلنگر نیاز داشت. این کشور مغرور و تا حدی ازخودراضی خیلی دیر متوجه شد که جهان اطرافش به سرعت در حال تغییر است. اما اکنون فرصت قابلتوجهی پیشروی آن قرار دارد. آلمانیها تجربه نادری را در دموکراسی بهدست میآورند: اجماع بر سر نیاز به تغییرات گسترده در حوزه اقتصاد و امنیت. این ابرها از مدتها قبل در حال جمع شدن بودهاند. آلمان به عنوان قویترین اقتصاد اروپا، دارنده باثباتترین سیاست و مسوولیتپذیرترین شهروندان سابقه حسادتبرانگیزی دارد. اما جنگ اوکراین وابستگی آلمان به سوختهای ارزانقیمت روسیه را برملا کرد. روسیه این وابستگی را با دقت و بهتدریج ایجاد کرده بود. آلمانها نهتنها در برابر باجخواهی انرژی کرملین آسیبپذیرند بلکه هزینههای مالی جنگ آقای پوتین را تامین میکنند. این وضعیت اسفناک محصول یکی دیگر از غفلتهای آلمان یعنی عدم تمایل به زیر سوال بردن فرضیههای پرطمطراقی است که از تاریخچه درخشان اخیر آن ناشی میشوند. اندیشههای آرامشبخش از جمله این باور که تجارت با روسیه جنگطلبی آن را مهار میکند به آلمان امکان داد تا مدتهای طولانی به درخواستهای متحدانش برای سرمایهگذاری مستحکمتر در امور دفاعی خود و اروپا بیتوجهی کند. آلمان از چالشهای دیگر نیز گریزان بود. اقتصاد این کشور بیش از حد به صادرات محصولات مهندسی سنتی وابسته است که جای زیادی برای رشد ندارند و برای تامین نهادهها و بازار کالاهایش به یک کشور یعنی چین اتکا میکند. آلمان به دلیل مقررات سختگیرانه در هزینهکرد به اندازه کافی در زیرساختارها سرمایهگذاری نمیکند و به عنوان مثال قطارها اغلب تاخیر دارند. بخشهای دولتی و خصوصی از کندی فرآیند دیجیتالسازی خدمات و کمبود کارگران ماهر رنج میبرند که مقدمهای برای یک خطر جمعیتی است چراکه در دهه آینده تعداد آلمانیهایی که بازنشسته میشوند از تعداد ورودیها به بازار کار بیشتر خواهد بود.
اکنون آلمانی جدید سر از تخم بیرون میآورد. اولاف شولتز صدراعظم جدید هدایت یک ائتلاف آزمودهنشده را در دست گرفت. سه روز پس از حمله روسیه به اوکراین، او در سخنرانی تحسینبرانگیزش در مجلس آلمان اشاره کرد که از تمایلات صلحطلبانهای که پس از جنگ جهانی در کشور استقرار یافتهاند فاصله میگیرد. او دستور کار برای سال آینده را معرفی کرد. خبر خوب آن است که چالشهای کشور قابل مدیریت هستند. به عنوان مثال انرژی را در نظر بگیرید. در زمان حمله پوتین، آلمان برای تامین 55 درصد از گاز موردنیازش به روسیه متکی بود. برخی بداندیشان هشدار میدادند که ذخایر به پایان میرسند؛ کارخانهها تعطیل میشوند و خانوادهها در آشپزخانه منزل از سرما میلرزند.
اما با وجود اینکه سهم روسیه از بازار گاز آلمان نصف شده است ذخایر زمستانی گاز با سرعت عادی پر میشوند. بخش صنعت میگوید که مصرف را بیشتر از آنچه انتظار میرفت کاهش خواهد داد. خانوارها که با قیمتهای بالاتر و کارزارهای صرفهجویی روبهرو شدهاند همین کار را انجام خواهند داد. آلمان نیروگاههای زنگارگرفته زغالسنگی را دوباره راهاندازی و در انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری میکند. سه نیروگاه هستهای که با عجله برای تعطیلی آنها برنامهریزی شده بود همچنان به کار ادامه میدهند. همچنین لازم است این کشور ممنوعیت فناوری فرکینگ (استخراج از منابع سنگی) را بردارد. ممنوعیتی که ذخایر عظیم گاز شیل را از دسترس دور نگه میدارد. دیگر مشکلات هم با عزم و اراده کافی حلشدنی هستند. آقای شولتز وعده داد تا هزینهکرد دفاعی را تا یکسوم افزایش دهد هرچند بودجه اصلی امسال ثابت میماند. هزینهکردهای جدیدی برای ارتقای گسترده تجهیزات در نظر گرفته شده است. همچنین، او وعده داد رویکرد واقعبینانهتری در امور خارجی در پیش گیرد و بهرغم موضع صلحطلبانه قدیمی، سلاحهای سنگین را به اوکراین بفرستد. دولت او بازنگری کامل در روابط با چین را آغاز کرد و بهزودی یک راهبرد امنیت ملی را معرفی میکند. باید گفت که این اولین تلاش آلمان برای تشکیل اهداف ژئواستراتژیکی است. دیجیتالسازی و سبزسازی صنعت و افزودن خدمات باکیفیت به این ترکیب دشواری بیشتری دارد. هزاران شرکت در مجموعه صنعتی کشور میتوانند همچنان ستون فقرات اقتصاد باشند به شرط آنکه چالش دیجیتال را بپذیرند. خوشبختانه هم رهبران تجاری و هم دولت آقای شولتز عملگرا هستند. قوانین مهاجرت تسهیل میشوند تا کارگران ماهر بیشتری را جذب کنند. همچنین آلمان با دست بازتری در استفاده از کسری بودجه برای هزینهکرد در داخل کشور و در اروپا عمل خواهد کرد. روابط محکم با اروپا مزیت دیگری قلمداد میشود. این روابط محصول چند دهه کنار آمدن با متحدان از جمله آمریکاست. در آینده، وقتی بنگاهها برای استحکام زنجیره تلاش میکنند یک آلمان قابل اتکا مکان جذابتری برای سرمایهگذاری خواهد بود. اما هنوز خطراتی در کمین هستند. ترکیه یا دولت احتمالی ترامپ میتوانند از اتحاد ناتو خارج شوند. در آن صورت آلمان با چالش امنیتی بزرگتری مواجه خواهد شد چراکه دومین کشور بزرگ در اتحاد ناتو اما ضعیفترین از نظر نظامی است. افزایش هزینهکرد اولین گام در تحول گسترده ارتش خواهد بود. آلمان عاقلانه و بهطور دائم اروپا را در مرکز نگرانیهایش قرار میدهد. اما با توجه به چالشهای سیاسی که از جانب لهستان، مجارستان و دولت جدید چپگرای ایتالیا متوجه اتحادیه اروپا میشود آلمان نقشی حیاتی در حفظ آن خواهد داشت. از این بابت و همچنین موضوعاتی مانند حفظ بازار واحد است که آقای شولتز باید از صندلی عقب بلند شود و پشت فرمان بنشیند. بزرگترین خطر آن است که این فرصت از دست برود و آلمان به موضع محتاط و منفعل خود بازگردد. تحولات جامع زمانبر هستند و آقای شولتز هم محبوبیت خاصی ندارد. اوکراین آزمونی اولیه برای شجاعت آلمان خواهد بود. موضعگیری سخت آقای شولتز علیه آقای پوتین برای اکثر آلمانیها قابل قبول است اما پشتیبانی از آن کاهش یافته و هنوز هزینههای جنگ در صورتحسابهای انرژی پدیدار نشدهاند. اگر آلمان دست از حمایت اوکراین بردارد برای مردم هر دو کشور تاسفبار خواهد بود. این جدالی بر سر آینده یک قاره است. آلمان فرصتی دارد تا جایگاه خود در قلب اروپا را باز پس گیرد.