بانک مرکزی قدرتمند و کمگو
فعالیتهای اصلی بانکداری مرکزی
ترجمه: جواد طهماسبی- در اواخر روز 13 ژوئن مقاله جالب توجهی در والاستریتژورنال منتشر شد که بیان میکرد احتمالاً فدرالرزرو در جلسه 15 ژوئن خود به این موضوع میپردازد که نرخهای بهره را 75 /0 واحد درصد بالا ببرد. این مقاله حرفی از منبع خبر نزد و در نهایت تعجب پیشگویی آن هم صحیح بود. دو روز بعد فدرالرزرو واقعاً نرخ بهره را به همان میزان افزایش داد که بالاترین افزایش در 28 سال اخیر بود. بسیاری از سرمایهگذاران بر این باورند که فدرالرزرو از رسانهها استفاده کرد تا پیشاپیش به بازارهای مالی بگوید قصد انجام چه کاری را دارد. در این صورت، مقاله والاستریتژورنال نمونهای غیرمتعارف از آن چیزی است که هدایت روبه جلو (Forward Guidance) خوانده میشود. بانکهای مرکزی معمولاً از قبل میگویند که احتمالاً چه کاری را انجام خواهند داد. این سبک هدایت روبه جلو به همان اندازه خود بانکداری مرکزی قدمت دارد. طبق گفته ویلهلم بویتر، مسوول سابق تعیین نرخ در بانک مرکزی انگلستان سابقه آن قطعاً با سابقه هدفگذاری تورمی برابری میکند. رزروبانک نیوزیلند که اولین بانک مرکزی بود که در سال 1990 یک هدف رسمی تورمی تعریف کرد خیلی زود متوجه شد که میتواند با گفتههایش بازارها را به حرکت درآورد (این راهبرد، عملیات «دهان باز» نام گرفت). این بانک در حال حاضر تصمیمهایش را پیشاپیش به اطلاع عموم میرساند. اگر شما میخواهید بدانید نرخ بهره سیاستی بعدی چه مقدار خواهد بود نیازی نیست که به منابع مرموز و غیرقابل اتکای مطبوعاتی مراجعه کنید. راه ساده آن است که صفحه گسترده (Spreadsheet) بانک مرکزی را بارگیری کنید. این نوع هدایت روبه جلو چیزی بیشتر از یک پیشبینی نیست که خود بر مبنای پیشبینیهای خطاپذیر بانک مرکزی از اقتصاد شکل میگیرد. گاهی اوقات به آن هدایت دلفی گفته میشود. نامی که از پیشگویی دلفی در اساطیر یونان باستان گرفته شده است. اگر اقتصاد از این پیشبینی پیروی نکند (که اغلب این اتفاق میافتد)، بانک مرکزی هم مطابق پیشبینی خود از رفتار آیندهاش عمل نخواهد کرد. جفری کمبل از فدرالرزرو شیکاگو و همکارانش در مقالهای که در سال 2012 انتشار یافت نوع دلفی هدایت روبه جلو را از نوع اودیسهای (Odyssean) آن متمایز کردهاند. هدایت اودیسهای چیزی بیشتر از یک پیشبینی است و درواقع یک وعده یا نوعی تعهد قلمداد میشود. بانکداران مرکزی از آن برای بستن دستان خود بهره میبرند، درست همانگونه که اودیسه خود را به دکل کشتی بست. چرا آنها چنین کاری انجام میدهند؟ طبق مقاله، هدف آن است که انتظارات عمومی درباره آنچه بانک مرکزی در آینده انجام میدهد به گونهای تغییر کند که در زمان حال باعث بهبود اقتصاد شود. به عنوان مثال، شاید در دوران رکود، بانک مرکزی فضایی نداشته باشد تا نرخهای بهره کوتاهمدت را به اندازه کافی پایین آورد تا اقتصاد را جانی دوباره بخشد چون نرخها را نمیتوان به آسانی به زیر صفر برد. در این صورت بانک مرکزی وعده میدهد که نرخها را در دوره طولانیتری نسبت به زمان عادی پایین نگه دارد حتی اگر نشانههایی از بهبود اقتصادی ببیند. اگر مردم این وعده را باور کنند انتظارات تورمی افزایش مییابد. این امر هزینه واقعی وامگیری را پایین میآورد حتی وقتی که نتوان نرخ سیاستی بانک مرکزی را کاهش داد. گفتمان اودیسهوار پس از بحران مالی سالهای 2009-2007 به سیاست هدایت روبه جلو بانک مرکزی وارد شد. به عنوان مثال، در آوریل 2009 بانک کانادا وعده داد که با رعایت برخی ملاحظات نرخهای بهره را تا 14 ماه افزایش ندهد. در سال 2016، بانک ژاپن اعلام کرد سیاست تسهیل را تا زمانی ادامه میدهد که تورم بهطور پایدار از هدف دودرصدی فراتر رود. در دوران همهگیری نیز تعهدات مشابهی مطرح شد. اگر بانک مرکزی بتواند دست به اقدام بزند چرا باید به جای عمل از گفتار بهره برد؟ بهویژه، در زمانی که یک چرخه انقباضی اجرا میشود نیازی به هدایت روبه جلو نیست. نرخهای بهره مرز بالا ندارند. این سوالی است که بهتازگی جیسون فرمان، رئیس سابق شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید در توئیتر مطرح کرد. اگر بانکمرکزی بداند که نرخهای بهره باید در آینده بالاتر بروند هیچ چیز نمیتواند جلوی بالابردن آنها را در زمان حال بگیرد. درواقع، بانک میتواند آنها را تا حدی بالا ببرد که دیگر خودش مطمئن نباشد آیا گام بعدی افزایش نرخ است یا کاهش آن. بن برنانکی، یکی از روسای کل سابق فدرالرزرو در سال 2004 این سیاست را رویکرد «بنگبنگ» نامید. اگر قرار است یک بانک مرکزی چنین رویکردی را در پیش گیرد نیازی به هدایت روبه جلو ندارد چون هر تعهدی را که دارد قبلاً انجام داده است، آن هم همگی در یکبار. یکی از دلایل استفاده بانکهای مرکزی از هدایت روبه جلو آن است که آنها از رویکرد بنگبنگ خوششان نمیآید. آنها علاقهمندند نرخهای بهره را در مقادیر اندک دستکاری کنند. هدایت روبه جلو به آنها امکان میدهد تا بهتدریج پیش بروند و همزمان اعلام میکند که اولین گام کوچک تنها گام نخواهد بود. اما اگر سرمایهگذاران به این هدایت توجه کنند، بلافاصله گامهای بعدی با نرخهای بهره درازمدت تنظیم میشوند. بدین ترتیب، حرکات تدریجی در نرخ سیاستی با چرخشهای بزرگ در شرایط گستردهتر مالی همراه خواهد شد. در اصل، یک بانک مرکزی میتواند سیاست حرکت تدریجی را کنار بگذارد در حالیکه هنوز پیشبینیهای غیرالزامآوری از اقدامات آینده خود ارائه میدهد. اما این گفتمانهای دلفیوار میتوانند دردسرهای زیادی بیافرینند. بازارهای مالی اغلب به آنها به چشم وعده و نه پیشبینی مینگرند. آقای فرمان میگوید مردم به احتمالات خوب گوش نمیدهند. بانکهای مرکزی با اطلاع از این موضوع خود را در قبال پیشبینیهای قبلی مسوول میبینند. در این حالت اگر پیشبینیها به واقعیت نپیوندند بانک مرکزی نمیتواند به سادگی تعدیلات ضروری را انجام دهد. این وضعیت در 10 ژوئن برای فدرالرزرو پیش آمد. فدرالرزرو گفته بود که در هر بار نرخ بهره را بیش از نیم واحد درصد بالا نمیبرد اما ارقام وحشتناک تورم بهای مصرفکننده فدرالرزرو را غافلگیر کرد.
نوع قدرتمند و بیسروصدای سیاست پولی
وقتی بازارها متوجه شوند بانک مرکزی به وعدهاش عمل نکرده است واکنش بدی نشان میدهند. این امر تلاطمات را افزایش میدهد. همچنین اعتبار و باورپذیری بانک مرکزی کاهش مییابد و اگر بانک بخواهد تعهدی بدهد کسی حرفش را باور نمیکند. از آنجا که عمل به وعده کاری دشوار است بانک مرکزی نباید بیش از مقدار لازم وعدهای بدهد. آقای فرمان میگوید که فدرالرزرو یکشبه به سیاست پولی با دهان بسته نمیرسد. آمادهسازی بازارها برای چنین تحولی به زمان نیاز دارد. اما فدرالرزرو باید آن را از چرخه انقباضی بعدی آغاز کند.