هراس از تغییر
سوگیری وضع موجود با ما چه میکند؟
شاید باورش سخت باشد ولی احتمال طلاق گرفتن ما بسیار بیشتر از احتمال بستن حساب بانکیمان و انتقال آن به بانکی جدید است. مطالعهای که سال 2013 در کشور انگلستان انجام شد، نشان داد که مردم بهطور متوسط ازدواجهای خود را 11 سال ولی حسابهای بانکیشان را 17 سال حفظ میکنند. توضیح آن نیز آسان است، وقتی در وضعیت فعلیمان احساس راحتی میکنیم، تغییر آن به وضعیتی جدید برایمان به امری چالشبرانگیز و دشوار تبدیل میشود، مگر اینکه وضعیت جدید جذابیتهای آشکار و غیرقابل انکاری داشته باشد. بسیاری از بانکها میلیونها دلار صرف ارائه مشوقهایی میکنند تا مردم را به انتقال حسابهای بانکیشان تشویق کنند زیرا اکثر مردم مایل نیستند حسابهای قدیمی، بانک قدیمی و شرایطی را که کاملاً بر آن تسلط دارند رها کنند.
یکی از شگفتیهای رفتار انسانها همین چسبندگی عجیب آنها به وضع موجودشان است. اگر به فردی حق انتخاب داده شود، ترجیح میدهد شرایط فعلی و پیشفرض حاکم ادامه پیدا کند و هیچ چیز تغییر نکند. برخلاف تصور ما که فکر میکنیم بیشتر مردم تمایل به تغییر و تحول دارند، تحقیقات ثابت کرده است که بسیاری از آنها ترجیح میدهند هیچ کاری انجام ندهند و تصمیمات قبلی پابرجا مانده و همه امور به شکل سابق پیش برود (ساموئلسون و زکاسر 1988). برای مثال، یک شهر کوچک در آلمان به دلیل یک پروژه معدنی مجبور به جابهجایی شد. به شهروندان چند طرح متفاوت برای ایجاد یک شهر جدید پیشنهاد شد، اما آنها به طرحی رای دادند که یادآور شهر قدیمی خودشان بود؛ شهری با ظاهری مارپیچ و ناکارآمد که در طول سالها بدون هیچ برنامه و نظارت خاصی توسعه یافته و کاملاً از زیبایی شهرسازی به دور بود. به این رفتار بدون منطق ذهن در گریز از تغییر و چسبیدن به برنامهها و تصمیمات قبلی به منظور حفظ شرایط فعلی، سوگیری «وضع موجود» میگویند.
مقاله «سوگیری وضع موجود در تصمیمگیری» نوشته ساموئلسون و زکاسر اولین مقالهای بود که در مورد این خطای ذهنی در سال 1988 منتشر شد. در این مقاله آنها به مطالعه اثر وضعیت موجود بر تصمیمگیری افراد پرداختند. برای انجام این تحقیق ساموئلسون و زکاسر از چارچوببندی وضع موجود یعنی انتخاب یک گزینه به عنوان پیشفرض (Default) استفاده کردند. دو گروه در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند؛ یک گروه به سوالاتی با پیشفرض و گروه دیگر به سوالاتی بدون پیشفرض پاسخ میدادند. برای مثال یکی از سوالها این بود که تصور کنید ارث کلانی به شما رسیده است. برای گروه بدون پیشفرض، انواع شرایط سرمایهگذاری با میزان ریسکهای متفاوت پیشنهاد شد ولی برای گروه با پیشفرض، این داستان به این صورت مطرح شد که بخش بزرگی از این ارث قبلاً در یک شرکت با ریسک متوسط سرمایهگذاری شده است، حالا میخواهید با ارث خود چه کنید؟ آیا اجازه میدهید که در شرکت باقی بماند یا راههای سرمایهگذاری دیگر را انتخاب میکنید؟ نتیجه مطالعه نشان داد که در گروه اول که هیچ برنامه پیشفرضی در نظر گرفته نشده بود، افراد گزینههای متفاوتی برای انواع سرمایهگذاری از ریسک کم تا ریسک زیاد را انتخاب کردند. ولی در گروه دوم تعداد زیادی از شرکتکنندگان، گزینه باقی گذاشتن سرمایه در شرکت را که همان پیشفرض داستان بود انتخاب کردند. آنها ترجیح میدادند ریسک نکنند و ارثشان که از قبل در شرکتی سرمایهگذاری شده بود، همانجا بدون هیچ تغییری باقی بماند. این تحقیق به درستی توانست وجود رفتار مبتنی بر حفظ «وضع موجود» را در میان مردم ثابت کند که ساموئلسون و زکاسر آن را نوعی خطای ذهنی به نام سوگیری «وضع موجود» نامیدند.
این سوگیری یک ترجیح عاطفی برای انجام ندادن کاری متفاوت از آنچه امروز انجام میدهیم است. سالها مطالعات روانشناسی ثابت کرده است که وقتی با شرایط تصمیمگیری روبهرو میشویم، بیشتر ما وضعیت فعلی خود را ترجیح میدهیم بدون آنکه آگاه باشیم که چگونه این خطای ذهن میتواند تصمیمات ما را تحت تاثیر خود قرار دهد.
روانشناسی سوگیری «وضع موجود»
روانشناسان اجتماعی توضیحات زیادی در مورد علل وجود سوگیری «وضع موجود» ارائه دادهاند. نکته اصلی در ظهور چنین خطای ذهنی، این است که مردم بهطور طبیعی هر نوع تغییری را هزینهبر، ناایمن و پرریسک میدانند. ولی در کنار این واقعیت، مغز برای تسهیل فرآیند تصمیمگیری خود بهخصوص در شرایط مواجهه با انبوه گزینهها، سادهترین و کمچالشترین گزینه را برمیگزیند که همان حفظ وضع موجود است ولی سوگیریهای دیگری مانند «زیانگریزی» و «افسوسگریزی» نیز در شدت آن بیتاثیر نیستند.
اینکه ما در زمان رویارویی با گزینههای زیاد، توانایی تصمیمگیری صحیح را از دست داده و ادامه وضع موجود را انتخاب میکنیم، بعضی از روانشناسان را متقاعد کرده است که این سوگیری هیچ ارتباطی به فرآیند «تصمیمگیری» نداشته و عملاً مربوط به حوزه «تصمیمگریزی» است. افراد برای فرار از استرس ناشی از تصمیمگیری، تصمیم نگرفتن را انتخاب میکنند و به حفظ شرایط موجود راضی میشوند. هرچند از نگاه بیشتر روانشناسان حفظ شرایط موجود نیز میتواند گزینهای برای انتخاب و نوعی تصمیمگیری باشد.
از سوی دیگر «زیانگریزی» (Loss Aversion) هم در این فرآیند بیتاثیر نیست. «زیانگریزی» مفهومی در اقتصاد رفتاری است که توضیح میدهد چگونه درد روانی که ما در هنگام ضرر تجربه میکنیم بیشتر از لذت سودی به همان اندازه است. این خطای ذهنی میتواند به دلیل ایجاد هراس از زیان، مانع از تصمیمگیریهای صحیح ما شود. در یک فرآیند تصمیمگیری وقتی با انتخاب میان یک گزینه پیشفرض و گزینههای دیگر روبهرو میشویم، معیار سنجش ما همان گزینه پیشفرض است، زیرا نهتنها با آن آشنا هستیم بلکه دقیقاً میدانیم که باید انتظار چه چیزی را از آن داشته باشیم. انتخاب گزینههای دیگر یعنی قبول ریسک، احتمال ضرر و مقاومت ذهن برای فرار از زیان. ولی گاهی در تغییر شرایط موجود اصلاً مساله سود و زیان مطرح نیست، مانند انتخاب رنگ خودرو که معمولاً خریداران ترجیح میدهند رنگ خودرویی را انتخاب کنند که شرکت خودروساز به عنوان پیشفرض به آنها معرفی میکند. این نوع تصمیمگیری میتواند ریشه در سوگیری «افسوسگریزی» هم داشته باشد.
سوگیری «افسوسگریزی» (Regret Aversion) هم مانند سوگیری «زیانگریزی» عمل میکند. ما همیشه از عواقب پیامدهای منفی اقداماتمان احساس تاسف بیشتری میکنیم تا پیامدهای ناشی از بی اقدامی یا حتی اقدامات مثبتمان. این هراس از افسوس و پشیمانی، پایبندی ما به وضع موجود را بسیار تشدید میکند زیرا اینطور تصور میکنیم که شرایط موجود با احتمال کمتری به احساس پشیمانی و افسوس منجر میشود.
تحقیقات نشان دادهاند که شدت سوگیری «وضع موجود» با تعداد گزینههایی که در اختیار داریم ارتباط نزدیکی دارد. یعنی هرچه تعداد گزینهها بیشتر باشد، احتمال اینکه ما به وضع موجود راضی باشیم بیشتر میشود (کانمن، نِچ و تالر، 1991). این پدیده همچنین ارتباط نزدیکی با مفهوم «گزینههای انتخابی زیاد» (Choice Overload) دارد که بدین معنی است که هرچه انتخابهای بیشتری داشته باشیم، تصمیمات ما نامناسبتر و بدتر میشود.
روایتهایی از تغییرگریزی
در سال 1985 شرکت کوکاکولا به منظور بهبود مزه نوشابه گازدارش، دستور قدیمی آن را تغییر داد. برخلاف همه تستهای چشایی موفقیتآمیزی که انجام شده بود و رضایت همه تِسترها از مزه کوکاکولای جدید، تولید آن یک شکست تجاری تاریخی را رقم زد. مصرفکنندگان به مدت 79 روز از ترس توقف تولید کوکاکولای قدیمی، قوطیهای قدیمی را میخریدند و احتکار میکردند و حاضر نشدند فرمول جدید آن را حتی امتحان کنند. روانشناسان اجتماعی معتقد بودند دلیل این شکست برچسب New بود که بر روی همه بطریها و قوطیهای نوشابه اضافه شده بود و عملاً به نوعی مقاومت مصرفکنندگان نسبت به مصرف نوشیدنی جدید منجر شد؛ آنها همچنان کوکاکولای سابق را بر کوکاکولای جدید ترجیح میدادند.
در تجربهای دیگر، دو ایالت نیوجرسی و پنسیلوانیا در آمریکا یک نظرسنجی در اوایل دهه 1990 در مورد اجرای طرح جدید بیمه انجام دادند. در برنامه جدید قانون خسارت، به شهروندان هر دو ایالت دو گزینه برای بیمه خودرویشان پیشنهاد شد؛ در گزینه گرانتر به آنها حق کامل برای شکایت قانونی و در گزینه ارزانتر به آنها حق کمتری برای شکایت داده شد. نتیجه این نظرسنجی نشان داد که در ایالت نیوجرسی که گزینه ارزانتر پیشفرض بود، مردم به این گزینه و در ایالت پنسیلوانیا که گزینه گرانتر پیشفرض بود، مردم به گزینه گرانتر رای دادند. فارغ از مزایا و مضرات برنامهها، مردم ترجیح میدادند سیاست قبلی در ایالتشان بدون تغییر باقی بماند.
مجله «Psychology Today» در مقالهای که در مورد سوگیری «وضع موجود» منتشر کرد، مثالی از ارتشیهایی نقل میکند که در پایان قرارداد خود صرفاً به این دلیل که نسبت به فرصتهای پیشروی خود بیاطلاع بوده و با آنها آشنایی ندارند، ترجیح میدهند مجدد به ارتش برگردند و به فعالیت نظامی خود ادامه دهند. به گفته راب هندرسون که دکترای روانشناسی خود را از دانشگاه کمبریج دریافت کرده و در نیروی هوایی ارتش آمریکا فعالیت میکند، آنها حتی وقتی متوجه میشوند که مسیر فعلی نه سودی برایشان داشته و نه رضایتشان را تامین میکند، همچنان تسلیم غریزه طبیعی برای ادامه مسیر موجود میشوند. برای اینکه بتوان مسیر جایگزین را دنبال کرد، باید باور داشت که انتخاب جدید از همه نظر بر وضع موجود برتری دارد.
در این میان رفتار سرمایهگذارانی که در تله «وضع موجود» گرفتار میشوند نیز قابل بررسی است. آنها حاضر نیستند سهامهای خاص و سرمایهگذاریهای مشخصی را که سالها انجام دادهاند رها کنند. این سرمایهگذاران فقط پیامدهای منفی و ریسکهای موجود در سرمایهگذاری جدید را مدنظر میگیرند؛ برای مثال آنها برای توجیه رفتار خود به پیامدهای مالیاتی، نوسانات زیاد و برخی ویژگیهای منفی سرمایهگذاری جدید متوسل شده و درباره آنها اغراق میکنند و با این دیدگاه سرمایه خود را سالها در شرکتهایی نگه میدارند که کمترین بازدهی را برای آنها به همراه دارد. در حوزه پزشکی نیز چسبندگی به «وضع موجود» عواقب فراوانی برای هر دو طرف یعنی کادر درمان و بیماران به همراه داشته است. در تحقیقی با عنوان «روانشناسیِ انجام دادن هیچ کار» که در سال 2003 از سوی کریستوفر اندرسون انجام شد، به موضوع سوگیری «وضع موجود» و تاثیر قابل توجه آن در رفتار بیماران (ممانعت بیماران از تغییر رفتار و سبک زندگی خود)، میزان پایین اهدای عضو، میزان اندک پسانداز بازنشستگی و انتخاب برنامههای درمانی در ایالاتمتحده پرداخته میشود. علاوه بر آن، در تحقیق دیگری که فای یانگ سی در سال 2015 انجام داد، مقاومت پزشکان و کادر درمان در استفاده از فناوری ابری (Cloud Technology) در خدمات پزشکی مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه از چند عامل مهم مانند «افسوسگریزی»، «سکون و سستی» و «هراس از هزینههای احتمالی» به عنوان دلایل اصلی تغییرگریزی پزشکان نام برده میشود. مساله فرار از تغییر، وقتی تعیینکننده مرگ و زندگی انسانها باشد، ماهیتی ترسناک پیدا میکند. ماهیتی که ریشهای عمیق در روان اکثر انسانها دارد و پیامدهای آن فقط منحصر به یک تصمیم ساده برای تغییر حساب بانکی یا تغییر رنگ خودرو نمیشود.
البته چسبیدن به پیشفرض و حفظ شرایط فعلی همیشه هم گزینه نامناسبی نیست. سوگیری «وضع موجود» برای تصمیمات کوچک روزانه میتواند بسیار مفید باشد. تصور کنید وقتی برای خرید به سوپرمارکت میروید، انتخاب همان اجناس همیشگیتان میتواند هم در زمان صرفهجویی کند و هم فضای ذهن شما را برای انتخابهای مهم دیگر باز نگه دارد. ولی در تصمیمات بزرگ و مهم زندگی، تصمیمات قبلی و برنامههای پیشفرض لزوماً همیشه گزینههای سودمندی نیستند. اگر به هر دلیل از جمله تنبلی یا کلافگی از حجم تصمیمات روزمره، گرفتار این تله ذهنی شدهاید، تنها راه رهایی شما افزایش آگاهیتان است. اینکه بدانید گزینههای جایگزینی هستند که هرچند ناآشنا، ناشناخته و ترسناک به نظر میرسند ولی میتوانند مسیر کوتاهتری در راه رسیدن به اهدافتان فراهم کنند. آگاهی از میزان تاثیر این سوگیری در زندگی به شما کمک میکند که گزینههای خود را دوباره ارزیابی کرده و به نتیجه سودمندتری برسید. دفعه بعد که برای هزارمینبار از همان رستوران همیشگی سفارش غذا دادید، برای دهمینبار بیمه خود را با همان شرکت بیمه همیشگی تمدید کردید، برای صدمین بار پیش پزشکی رفتید که درمانش هرگز موثر نبوده، بیطرفانه رفتار خود را قضاوت کنید ببینید آیا واقعاً هیچ جایگزین دیگری برای عادات روزمره و انتخابهای تکراریتان وجود نداشته است؟