بهشت الیگارشها
چرا نام لندن با جرائم مالی عجین شد؟
لندنگراد، نام مستعار جالبی برای پایتخت بریتانیاست. شهری که از زمان فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی مرکز پول روسیه بوده است. اگر چه منطقه ایستاند لندن در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، میزبان حمامهای روسی بوده اما در سالهای اخیر نسخههای شیک مراکز اسپا در سراسر شهر رواج یافته است. به همین ترتیب، لندن مدتهاست میزبان مخالفان، مهاجران و تبعیدشدگان روس بوده است. لنین و تروتسکی هم در موزه بریتانیا جا خوش کردهاند. اما تنها در دهه 1990 بود که لندنگراد شروع به ظهور کرد و میلیاردرهای جدید با انبوهی از خدم و حشم خودشان را به جهانیان معرفی کردند.
ظهور لندنگراد برنامهریزیشده بود. دولتهای بریتانیا با هر تفکری درهای کشور را به روی سرمایه روسی باز کردند. در سال 1994 و در دولت جان میجر، محافظهکاران طرح «ویزای طلایی» را معرفی کردند که به هر فردی که یک میلیون پوند در کشور سرمایهگذاری میکرد، حق اقامت اعطا میشد. دولت کارگری تونی بلر این طرح را با اشتیاق ادامه داد. کن لیوینگستون، شهردار چپگرای لندن از سال 2000 تا 2008 اعلام کرد که میخواهد شرکتهای روسی، لندن را پایگاه طبیعی خود در اروپا بدانند. بوریس جانسون جانشین او هم دوست صمیمی یوگنی لبدف، مالک ایونینگ استاندارد، و پسر مامور سابق کاگب بود. نخستوزیر فعلی انگلستان بود که انگلیس و روسیه را در سال 2020 شریک یکدیگر معرفی کرد.
برای افرادی که از روسیه ولادیمیر پوتین میآمدند، لندن شهر امنیت، ایمنی و رازداری بود. بریتانیا قوانین سازگاری در مورد مالیات، ارتشا و مالکیت دارد که به وسیله یک سیستم قضایی کارآمد اما پرهزینه اجرا میشود. استرداد افراد به روسیه از نظر قضات انگلیسی امری محال است. علاوه بر این، انگلستان مدارس و مراکز خرید بسیار خوبی دارد. الیور بولو، نویسنده کتاب «پیشخدمت جهان: چگونه بریتانیا خدمتکار سرمایهداران، فراریان مالیاتی، دزدسالارها و جنایتکاران است؟» لندن را «بهشت همهچیز» توصیف میکند.
با این حال طبقه پیشخدمت جدید بریتانیا از نقش خود راضی است. یک شرکت روابط عمومی میتواند با ارائه یک الیگارش که سمینار برگزار کرده و به سوالات پاسخ میدهد، ماهانه 100 هزار پوند درآمد داشته باشد. سیاستمداران سابق میتوانند با نشستن در هیاتمدیره دستمزد ششرقمی دریافت کنند که بیشتر از پیشنهاد 323 پوند در روز مجلس اعیان خواهد بود. شهرت آنها برای پرداخت انعامهای بالا باعث شده صاحبان رستوران هم از آنها استقبال کنند. حقوقدانان و وکلا هم عاشق روسها هستند. در مستند «از روسیه با پول نقد: داستان درونی الیگارشها» ساخته مارک هالینگ ورث و استوارت لنسلی، یکی از ثروتمندانی که به انگلستان آمده میگوید: «آنچه باید در مورد من بدانید این است که من دعوای قضایی را از رابطه جنسی بیشتر دوست دارم!»
با این حال، اکنون پول هم بسیار جذاب است. تهاجم روسیه به اوکراین به اعمال تحریم علیه کسبوکارهای روسی منجر شده که برخی از آنها با بریتانیا ارتباط دارند. انتظار میرود در آینده نزدیک تحرکاتی هم علیه برخی الیگارشهای مستقر در بریتانیا انجام شود. دستورهای ثروت غیرقابلتوضیح، که به موجب آن افراد دارای مقادیر مشکوک پول نقد باید چگونگی به دست آوردن آن را توضیح دهند بخشی از اصلاحاتی است که در حال وقوع است. لغو ویزای طلایی هم اقدام دیگری است که رخ داده. شفافیت بیشتر هم در راه است و این بدان معناست که ذینفعان نهایی شرکتهای پوستی «عروسک ماتریوشکا» باید آشکار شوند. پول در لندن ذخیره شده تا از چنگال دولت روسیه پنهان و دور نگه داشته شود.
با تمام این اقدامات باید گفت که جوجه را آخر پاییز میشمارند. اگر کسی انتظار دارد بریتانیا میتواند به راحتی لندنگراد را از اذهان پاک کند، سخت در اشتباه است. نبود ضمانت اجرایی درست قوانین، نگرش ضعیف بریتانیا به پول بادآورده را نشان میدهد. دولت این کشور سالانه کمتر از یک میلیارد پوند برای حلوفصل جرائم مالی هزینه میکند، اما پولشویی حدود 100 برابر این هزینه را به اقتصاد تحمیل میکند. وکلا و بازپرسانی که از طرف دولت کار میکنند به دلیل دستمزد پایین، از سوی مخالفانی که 10 برابر آنها درآمد دارند، تحت فشار قرار میگیرند. بنابراین انتظاری نمیرود در بلندمدت این روال به جایی برسد.
بازی ادراک
از زمان آغاز جنگ روسیه با اوکراین، نظارت بر فعالیتهای مالی غیرقانونی انجامشده در لندن و اطراف آن شدت یافته است. چرخه جرائم مالی که عمدتاً ریشه در پولشویی دارد، برای مرکز مالی بریتانیا دو لقب اهانتآمیز به همراه داشته است: «لندنگراد» و «لندرومات». با این حال به نظر میرسد راهحلی میانمدت یا بلندمدت برای پاک کردن ذهن فعالان مالی از اتفاقات رخداده در این شهر وجود نداشته باشد. حتی با وجود ابتکارات سیاستگذاری اخیر، لقب لندنگراد تا زمانی که سیاستها در اجرا ضعیف بمانند، بر دوش پایتخت بریتانیا سنگینی میکند.
چالش اصلی بریتانیا فضای منفعلانه سیاست خارجی است که از سرمایهگذاریهای خارجی با رویکردهای سست به جرائم مالی استقبال میکند. همانطور که از پیامدهای تهاجم روسیه به اوکراین مشاهده شد، این چارچوب سیاستگذاری تنها در واکنش به حوادث بزرگ و بینالمللی در برابر منابع مالی مشکلساز از چنین سرزمینهایی واکنش نشان میدهد.
در این زمینه، روایت دوران حرفهای رومن آبراموویچ میتواند یک مثال بسیار مفید باشد. در سال 1995، آبراموویچ شرکت نفت روسی سیبنفت را به مبلغ 250 میلیون دلار در یک مزایده خریداری کرد. دادههای منتشرشده از سوی بیبیسی نشان میدهد که در آن زمان ارزش واقعی این شرکت نفتی چیزی حدود 7 /2 میلیارد دلار بود.
به روایت آمار بیش از 27 میلیارد پوند از سوی شهروندان روسی در بریتانیا سرمایهگذاری میشود، که معمولاً این سرمایهگذاری در املاک و مستغلات است. تحقیقات مختلفی از طریق پارلمان بریتانیا صورت گرفته است. در سال 2018، در پی مسمومیت سرگئی و یولیا اسکریپال، گزارشی با عنوان «طلای مسکو: فساد روسیه در بریتانیا» توسط کمیته روابط خارجی منتشر شد. در سال 2020، کمیته اطلاعات و امنیت گفت که نفوذ تجارت روسیه چنان عمیق در سیستم مالی بریتانیا جا افتاده است که نمیتوان آن را باز کرد.
بر اساس گزارش والاستریتژورنال، درآمد سالانه سیبنفت در سال 2000 با رشدی 37درصدی به 4 /2 میلیارد دلار رسیده و سود خالص آن 675 میلیون دلار گزارش شد. سه سال بعد، آبراموویچ باشگاه فوتبال چلسی را 140 میلیون پوند خرید. در سال 2005، او سیبنفت را دوباره به دولت روسیه به مبلغ بیش از 13 میلیارد دلار فروخت.
در دادگاهی که در سال 2008 برگزار شد، آبراموویچ اعتراف کرد که به الیگارشهای مختلف رشوه داده تا کنترل سهام را در داراییهای نفتی و آلومینیوم روسیه تضمین کنند. قرارداد سیبنفت تحت چنین شرایطی حاصل شد و به آبراموویچ کمک کرد تا امپراتوری خود را با سودهای چشمگیر بریتانیا برپا کند. موقعیت او به عنوان فردی با ارزش خالص بالا، درک عمومی را از او بسیار درخشان کرد. با وجود این، با آغاز جنگ اوکراین، دولت بریتانیا داراییهای چلسی را مسدود کرد و آبراموویج را مجبور کرد مالکیت را واگذار کند.
یکی دیگر از جنبههای مهم این بازی درک، رواج اصطلاح «ویزای طلایی» بود که به طرح ردیف یک سرمایهگذاری در بریتانیا اطلاق میشد. بر اساس این طرح که در سال 2008 معرفی شد، هر کارآفرین خارجی با سرمایهگذاری حداقل دو میلیون پوند در پروژههای بریتانیا میتواند شهروندی خود را به سرعت تضمین کند. البته طرح ویزای طلایی به دلیل نگرانیهای تقلب از فوریه 2022 لغو شد. اما آسیب همچنان وجود دارد. در جولای سال گذشته، گزارشی درباره فساد مالی در بریتانیا منتشر شد که نشان داد 6312 ویزای طلایی (تقریباً نصف کل ویزاهای صادرشده) به دلیل احتمال خطر برای امنیت ملی تحت بازبینی قرار گرفتهاند. اما نکته جالب این بود که در میان بسیاری از حفرههای قانونی ذکرشده در این گزارش، «اتکای بیش از حد وزارت کشور به مدیران دارایی که از سرمایهگذاریهای انجامشده سود مالی میبرند» نیز وجود داشت. از دیگر عوامل ذکرشده در این گزارش میتوان به سهولت نسبی تاسیس یک شرکت بریتانیایی، بازار پررونق املاک لندن و مقررات مربوط به آنکه افراد را قادر میسازد خانه بخرند، آن را در یک ساختار تجاری وارد کرده، سپس مالک سودمند آن ساختار را پنهان کنند و رویکرد نرم دولت علیه مقامهای قضایی نظیر وابستگان به سلطنت، اشاره کرد.
آیا اوضاع بهتر میشود؟
نشریه فایننشالتایمز در ماه مارس در گزارشی نوشت، آغاز جنگ روسیه در اوکراین، دولت بریتانیا را بر آن داشت تا سرکوبهای لندنگراد را آغاز کند، محدودیتهایی شامل مواردی چون:
- ثبتنام جدید برای پایان دادن به ناشناس بودن صاحبان خارجی املاک بریتانیایی
- ایجاد تحولی عظیم در سیستم ثبت ثروت غیرقابل توضیح
- خانهتکانی در مرجع ثبت شرکتها به منظور هماهنگسازی دستورالعملها با اهداف ضدپولشویی.
با وجود این، این طرحها به صورت گسترده به عنوان یک اقدام عجولانه در نظر گرفته میشود. آیا هیچ نشانه مثبت دیگری از بهبود از سوی مقامات دیده میشود؟ در همین رابطه رئیس مرکز ضدپولشویی ICAEW معتقد است که دولت در حال متمرکز کردن تلاشهای خود در تقویت بودجه است. بر اساس بودجه اعلامشده در پاییز، دولت در نظر دارد از مالیات جرائم اقتصادی 100 میلیون پوند از بخش نظارتی جمع کند، این میزان علاوه بر بودجه سالانه 300 میلیون پوندی خزانهداری برای حمایت از واحد اطلاعات مالی بریتانیا، تامین مالی مرجع ثبت شرکتها و کمک به ایجاد ظرفیت جذب است.
یکی دیگر از جنبههایی که باید به آن توجه داشت آسیبپذیریهای نوظهور است. اخیراً اصطلاحی به نام «دربانان» ایجاد شده که به افراد خارجی با ثروت خالص بالا پوششهای زیادی را ارائه میکند که بسیاری از آن تحت مقررات فعالیت AML درست نیست. رئیس شرکت مبارزه با پولشویی ICAEW همچنین رمزارزها را یک سیاهچاله واقعی در درک مردم میداند: روی کاغذ، رمزارزها باید کاملاً شفاف و قابل ردیابی باشند، چرا که هر زنجیره مرتبط از دادههای تراکنش در یک دفتر کل امن و توزیعشده نگهداری میشود. اما به دلیل شکافهای موجود در چارچوب نظارتی، در حال حاضر سوءاستفادههای زیادی در این حوزه انجام میشود.
داستان اینجاست که زمانی که پولهای مبهم روسیه از بین برود، پولهای مبهم از منابع دیگر جایگزین آن میشود. روسیه دچار نفرین منابع است. کشوری که از نظر منابع پربرکت است ولی نخبگانش نفرین شدهاند. آذریها و نیجریهایها با پولهای خود در لندن جولان میدهند ولی روسیه حالا در بریتانیا منفور است. حتی عربستان سعودی که مشکلات حقوق بشری دارد هم برای سرمایهگذاری مشکلی ندارد. روسها از سال 2008 تا 2022 یکپنجم کل ویزاهای طلایی صادرشده را به خود اختصاص دادهاند و چینیها یکسوم. اما آیا این روند همینگونه باقی خواهد ماند؟ چیزی که بدیهی است این است که دولت بریتانیا به سرمایهگذاریهای خارجی خود را وابسته کرده و شاید برچسب «لندنگراد» برای مدتی از پایتخت انگلستان کنده شود، اما نام دیگری جایگزین آن خواهد شد.
کتاب با پول از روسیه: داستان زندگی الیگارشهای روسی
داستان واقعی شگفتانگیز اینکه چگونه لندن به خانه ابرثروتمندان روسی تبدیل شد، داستانی خیرهکننده از ثروت باورنکردنی، اختلافات وحشیانه، زنان زیبا، جتهای خصوصی، قایقهای تفریحی بزرگ، بهترین فوتبالیستهای جهان و رنجروورهایی با شیشههای رنگی.
گروهی از الیگارشهای روس پس از فروپاشی کمونیسم ثروتهای هنگفتی به دست آوردند و بسیاری از آنها برای لذت بردن از ثروت تازهیافته خود به لندن آمدند. لندنگراد برای اولینبار داستان واقعی سفر آنها از مسکو و سنت پترزبورگ به عمارتهای مایفر، نایتزبریج و ساری را روایت میکند- و شما را به دنیای درخشان معاملات چند میلیاردپوندی جسورانه، هزینههای ظالمانه و دشمنیهای کینهتوزانه میبرد.
اما در حالی که پرزرقوبرقترین رستورانهای لندن صدای خنده روسیها را شنیدند و صاحبان مغازههای خیابان باند سود خود را افزایش دادند، رویدادهای تاریکتر نیز خود را نشان دادند. کشته شدن الکساندر لیتویننکو، مرد سابق کاگاب در لندن -در سقوط هلیکوپتری که او همه آن را پیشبینی میکرد- استفان کورتیس، وکیل بسیاری از ثروتمندترین روسهای بریتانیا، روسهای لندن و بسیاری از کسانی که آنها را میشناسند سرد کرد.
این داستان چگونگی جمعآوری ثروت روسیه و آوردن آن به لندن است- بخشی از آن توسط رومن آبراموویچ برای باشگاه فوتبال محبوبش چلسی، و بخشی از آن توسط بوریس برزوفسکی در نبردهای خود با ولادیمیر پوتین و ولادیمیر پوتین، تمام قدرت روسیه خرج شد. لندنگراد را هر کسی که علاقهمند به خلق ثروت عظیم، تجملاتی که میتواند بخرد و قدرت و فتنهای است که تولید میکند، باید مطالعه کند.