احیای روحیه حیوانی
سرمایهگذاران فناوری و بنگاههای نوپای اروپا
ترجمه: جواد طهماسبی- زمانی حتی فکر اروپایی که با کارآفرینان خصومت دارد خندهدار به نظر میرسید. اشتهای کمپانی هند شرقی هلند برای سرمایه در دوران اوج آن در قرن 17 آنقدر زیاد بود که شرکت درخواست کرد بازار بورس عمومی تاسیس شود. در آن زمان سرمایهگذاران به رفتار خشونتآمیز این شرکت با مردم بومی اهمیت نمیدادند. در آغاز قرن 20 اروپا شاهد بنیانگذاری غولهایی همانند اورآل (L,Oreal) پردرآمدترین امپراتور زیبایی امروز و مرسک (Maersk) دانمارک بزرگترین خط کشتی کانتینری بود. اکثر بنگاههای میتل استند (Mittle stand) آلمان که بیش از نیمی از نیروی کار کشور را به خدمت گرفتهاند در همان زمان پا به عرصه وجود گذاشتند.
تعجبآور نیست که قارهای که از دو جنگ جهانی آسیب دید نتواند در نیمه دوم قرن 20 میزبان خوبی برای بنگاههای دارای رشد سریع باشد. اما اروپا هیچگاه نتوانست اشتهای خود را برای خلق کسبوکارهای پررشد بازیابد. در مقابل، آمریکا در سه دهه گذشته بذر چهار غول یعنی گوگل، آمازون، تسلا و فیسبوک (که اکنون متا نام دارد) را در خود پرورش داد. ارزش این شرکتها از یک تریلیون دلار فراتر میرود. ارزش هیچکدام از شرکتهای جوان اروپا از 100 میلیارد دلار بالاتر نرفت. اسکایپ که یکی از اسطورههای دهه 2000 بود به وسیله مایکروسافت به مبلغ 5 /8 میلیارد دلار خریداری شد. ارزش اسطوره دیگر یعنی اسپاتیفای (Spotify) امروز فقط به 48 میلیارد دلار میرسد. تنها شرکتی که در اروپا میتواند عنوان غول فناوری را بگیرد SAP است که سه سال قبل از مایکروسافت تاسیس شد اما امروز یکپانزدهم آن ارزش دارد.
اما تغییرات در راه هستند. سرمایهگذاران خطرپذیر که بوی گوگل بعدی را از آشپزخانه بنیانگذاران استشمام میکنند به بنگاههای نوپای اروپایی چشم دوختهاند. آنها حق انتخاب زیادی دارند. کارآفرینان اروپایی که در گذشته برای راهاندازی کسبوکار به غرب میرفتند ترجیح میدهند به جای سیلیکونولی در خانه خود فعالیت کنند.
جریان جدید سرمایه گواهی بر تغییر دیدگاههاست. 10 سال قبل، بنگاههای اروپایی فقط یکدهم سرمایه خطرپذیر جهانی را جذب میکردند در حالی که سهم اروپا از تولید ناخالص جهان اندکی بیش از یکچهارم بود. امسال اروپا شاهد اوجگیری حجم پیمانها در بسیاری از مناطق بود و به گفته شرکت گردآوری دادههای دیلروم (Dealroom) حدود 18 درصد از منابع سرمایهگذاری خطرپذیر جهان را جذب کرده است. قاره اروپا 65 شهر تکشاخی دارد که شرکتهایی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار را در خود جای دادهاند.
کمبود منابع در گذشته ربطی به بازدهی نداشت. اگر ارزش کل را ملاک قرار دهیم عملکرد یک صندوق اروپایی سرمایه خطرپذیر اروپایی که در دو دهه گذشته تاسیس شده است از عملکرد همتای اروپایی یا آمریکایی ضعیفتر نیست. با وجود این، به گفته دانی رایمر از بنگاه سرمایه خطرپذیر Index Ventures، سرمایهگذاران ماجراجوی آمریکایی اروپا را مقصدی برای سفر خانوادگی یا گذران تعطیلات تابستانی میدانستند نه مکانی برای راهاندازی کسبوکار.
اکنون مسیر حرکت آنها از تغییر دیدگاهشان خبر میدهد. بنگاه آمریکایی سکویا (Sequoia) که از حامیان اولیه اپل، گوگل، واتساپ و یوتیوب بهشمار میرود سال گذشته اعلام کرد اولین دفتر اروپاییاش را در لندن افتتاح و نیروهای بومی را استخدام میکند. بنگاههای سرمایهگذاری اروپایی منتظرند ببینند دیگر بنگاههای سرمایه خطرپذیر آمریکایی چه موقع از سکویا پیروی میکنند.
سرمایهداران خطرپذیر نسلی از بنگاههای نوپا را دنبال میکنند که از آتشی که پیشینیان برافروختهاند منتفع میشوند. شاید شرکتهایی مانند اسکایپ و اسپاتیفای نتوانسته باشند به ارزش حیرتآور همتایان آمریکایی خود برسند اما نشان دادند که میتوان یک شرکت فناوری موفق را در اروپا تاسیس و با سرعت بزرگ کرد. مایکل موریتز از سکویا میگوید «دیگر برای یک جوان بااستعداد زشت نیست که دانشگاه را رها کند و به یک شرکت فناوری بپیوندد یا درس را کنار بگذارد و شرکت تاسیس کند». همچنین، سرمایهگذاران انبوهی از کارمندان بالقوه و اعضای هیاتمدیره را در اختیار بنگاههای نوپا قرار دادند. این نیروها تجربه زیادی از شرکتهای نوآور و دارای رشد سریع را در آستین دارند.
ترکیب مدیران پخته و دسترسی به استعدادهای باتجربه عامل رشد مجموعهای از بنگاههای اروپایی شد که پس از بحران مالی تاسیس شدند و اکنون به بلوغ رسیدهاند. حسین کانجی از بنگاه هاکستون میگوید «از آن مهمتر وجود شرکتهایی است که بر بازار کوچک خود مسلط میشوند. فیسبوک برنده طبقه جدید رسانههای اجتماعی بود. اکنون اسپاتیفای در عرصه موسیقی، کلارنا در حوزه «اکنون بخر، بعداً پرداخت کن» و یوآی پاث (Ui path) در خودکارسازی روباتی برنده میشوند. تمام این شرکتها اروپایی هستند». از آنجا که در عالم فناوری بازدهی بیشتر به بنگاههایی میرسد که زودتر وارد میدان شدهاند چشمانداز اروپا برای سرمایهگذاران جهان بسیار دلپذیر خواهد بود. این شوروهیجان به چند شرکت بزرگ محدود نمیشود. بنیانگذارانی که کارهایشان را تکرار میکنند عاملی کلیدی هستند. آنها امواج جدیدی از بنگاهها پدید میآورند: کارآفرینان بیشتر، استعدادهای بیشتر، سرمایه بیشتر و موفقیت بیشتر. این یک چرخ توقفناپذیر است. خانم ریچل دلاکور اولین کسبوکارش را که یک سکوی تحلیل تجارت بود شش سال پس از تاسیس در سال 2015 به مبلغ 45 میلیون دلار فروخت و سال گذشته بنگاه سویپ (Sweep) را تاسیس کرد که در رهگیری تصاعد کربن به شرکتها کمک میکند. خانم دلاکور میگوید الان که کسبوکار جدیدی را شروع کردهام کاملاً اطمینان دارم که جهانی خواهد شد.
عامل مهم دیگر آن است که اروپاییانی که برای بنگاههای نوپا کار میکنند خود مالک بنگاه میشوند. تحلیل اخیر از 350 بنگاه نوپای اروپایی نشان میدهد 15 تا 17 درصد از آنها در مالکیت کارمندانشان هستند. این رقم در پنج سال قبل 10 درصد بود اما هنوز با 20 تا 23 درصد در میان بنگاههای آمریکایی فاصله دارد. آقای رایمر میگوید تمایل کارکنان به دریافت سهام باعث میشود بنگاههای نوپا بتوانند در جذب استعدادها آسانتر با شرکتهای بزرگ وارد رقابت شوند. رویههای فناوری نیز هزینهها را پایین میآورند و بنیانگذاران بالقوه را قادر میسازند به جای رفتن به کالیفرنیا بنگاههای خود را در وطن بسازند. در گذشته راهاندازی یک کسبوکار اینترنتی به خرید انبوهی از سرورها و مکانی برای استقرار آنها نیاز داشت. با اختراع رایانش ابری بنگاهها میتوانند توان پردازش را از ابرهای بزرگی مانند خدمات شبکه آمازون اجاره و از فضاهای کوچکتر اداری استفاده کنند. همهگیری مدیران صندوقها را وادار کرد اقدامات شناسایی مشتری و انعقاد قراردادها را از طریق زوم انجام دهند. این امر اهمیت نزدیکی جغرافیایی را کاهش داد.
رنسانس کارآفرینی اروپا دو پرسش بزرگ دربر دارد. سوال اول آن است که سرمایهای که به سمت آن سرازیر شده است تا چه اندازه سرریز نقدینگی از دیگر بازارهاست. از آغاز همهگیری تاکنون چهار بانک مرکزی بزرگ جهان بیش از 9 تریلیون دلار نقدینگی را به نظام مالی جهان تزریق کردند و بازدهی اوراق قرضه را پایین آوردند. این امر باعث شد سرمایهگذاران در جستوجوی بازدهی بالاتر به داراییهای پرخطر روی آورند. اگر بانکهای مرکزی عقب بکشند بازدهی داراییهای ایمن بالاتر میرود و منابع خطرپذیر در اروپا کمتر میشوند.
پرسش دیگر آن است که آیا این رونق باعث میشود اروپا غولهای فناوری خود را بسازد یا مجموعهای از بنگاههای متوسط را تاسیس میکند که از سوی دیگران (احتمالاً غیراروپاییها) خریداری میشوند. پاسخ این سوال مشخص میکند که آیا شعله کارآفرینی در اروپا کمسو خواهد شد یا زمینهساز آتشی بزرگتر خواهد بود. دهههاست که دولتها طرحهایی را برای تسریع کارآفرینی تدوین میکنند اما پاسخ ساده است. آنگونه که آقای موریتز میگوید هیچ چیز به اندازه نمونههای موفقیت برای افراد اطمینانبخش نیست. اکنون وظیفه غولهای بالقوه اروپایی است که تصمیم بگیرند چه اندازه اطمینان ایجاد کنند.