هدف در برابر نتیجه
سوگیری نتیجهنگری چه پیامدهایی دارد؟
ارزیابی نتایج عملکردها امری منطقی است. با این حال، یک سوگیری شناختی وجود دارد که در آن، ما به نتیجه بیش از حد اهمیت داده و به اندازه کافی نگاه انتقادی به فرآیندی که از طریق آن به نتیجه رسیدهایم نداریم. اجتناب از این سوگیری که آن را نتیجهنگری (outcome bias) نامیدهاند، میتواند به بهبود کیفیت فرآیند تصمیمگیری ما کمک کند. انسانها تمایل دارند خود و همچنین دیگران را ارزیابی کنند. ما به آنچه انجام دادهایم نگاه میکنیم و سعی میکنیم تصمیمات آینده خود را با آن مقایسه کنیم. این میتواند یک ویژگی بسیار مفید باشد زیرا این امکان را به ما میدهد که از گذشته درس بگیریم و این درسها را برای آینده بازیابی کنیم. اما متاسفانه همین موضوع میتواند مشکلساز شود. پسنگری همیشه حقیقت ماجرا را به ما نمیگوید. ما تمایل داریم به نتیجه نهایی تصمیم، بیش از فرآیندی که طی آن تصمیم گرفتهایم اهمیت بدهیم. بنابراین وقتی تصمیم بدی میگیریم که نتیجه بدی هم به همراه دارد بیشتر از وقتی که تصمیم اشتباه ما نتیجه خنثی یا مثبتی دارد خود را مورد انتقاد قرار میدهیم. اگر در یک هفته تمامی تصمیمات خود را بر اساس سکه انداختن بگیریم و اکثر نتایج حاصل مثبت باشد، ممکن است به این نتیجه برسیم که سکه انداختن روش خوبی برای تصمیمگیری است (که به وضوح چنین نیست).
نتیجهنگری چیست؟
نتیجهنگری ناشی از تصمیمگیری بر اساس نتایج رویدادهای قبلی است؛ آن هم در حالی که رویدادهای گذشته میتوانند تغییر کرده و بهبود یافته باشند. اولین اشاره به نتیجهنگری احتمالاً در مقاله بارون و هرشی با نام «سوگیری نتیجهنگری در ارزیابی تصمیمات» در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی آمده است. نتیجهنگری در تجزیه و تحلیل خود، عواملی را که به رویداد قبلی منجر شدهاند در نظر نمیگیرد. این سوگیری، رویدادهایی را که به نتیجه نهایی ختم شدهاند کمرنگ و بیاهمیت جلوه میدهد و در عوض بر نتیجه حاصل بیش از اندازه تاکید میکند. برخلاف سوگیری پسنگری (hindsight bias)، نتیجهنگری، وهم پیشبینی نتایج رویدادهای گذشته را دربر ندارد. اما نتیجهنگری میتواند خطرناکتر از پسنگری باشد زیرا فقط بر نتایج واقعی اتکا کرده و آنها را ارزیابی میکند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار تصمیم میگیرد در خرید و فروش ملک سرمایهگذاری کند زیرا یکی از همکارانش زمانی که نرخ بهره در سطح متفاوتی بوده از سرمایهگذاری در ملک سود بسیار کرده است. سرمایهگذار به جای اینکه به عوامل دیگری، مانند سلامت کلی اقتصاد یا عملکرد خرید و فروش املاک که میتواند به موفقیت همکارش منجر شده باشد توجه کند، بر روی پولی که همکارش به دست آورده تمرکز میکند.
قماربازان نیز قربانی نتیجهنگری میشوند. در حالی که از نظر آماری کازینوها برندگان همیشگی این بازی هستند، بسیاری از قماربازها از «داستان»های برد دوستان و آشنایانشان برای توجیه ادامه بازی خود استفاده میکنند. این نتیجهنگری که ادامه بازی میتواند به برد مقدار زیادی پول منجر شود، قماربازان را از خروج از کازینو باز میدارد. این پدیده را در مدیران ضعیف هم زیاد میبینید. برای مثال یک مدیر، در حالی که تیمش یک تصمیم یا مسیر اجرایی خاص را به او توصیه میکنند، با تکیه بر «غریزه» خود، در جهت مخالف حرکت میکند. او اگر نتیجه مثبتی دریافت کند، شَم خود را خوب در نظر میگیرد و در آینده هم بر مبنای آن تصمیم میگیرد. این در حالی است که وقتی نظر تیم منطقی است تصمیم عاقلانه، گوش دادن به نظر آنهاست. در این سناریو اگر تصمیم او به نتیجه ضعیفی منجر میشد احتمال بیشتری وجود داشت که در آینده به نظرات تیم خود گوش بدهد.
یک مثال افراطی از زمانی که نتیجهنگری در منفیترین حالت خود بروز پیدا میکند، رانندهای است با حال نامساعد؛ زمانی که بار را بعد از مصرف میزان زیادی الکل ترک میکند. او میداند که رانندگی با این وضعیت یک ایده نهتنها بد، بلکه خطرناک است؛ به خصوص وقتی برای اولینبار این کار را انجام میدهد. اما اگر رانندگی او با حال نامساعد به تصادف منجر نشود، احتمال اینکه در آینده این رفتار خطرآفرین را تکرار کند بسیار زیاد است. نتیجه عمل او عواقب منفی نداشته بنابراین تکرار این عمل در ذهن او هیچ اشکالی ندارد. این در حالی است که همانطور که همه میدانیم رانندگی در حالت مستی ایده بسیار بدی است. هرگونه تصمیمگیری که به رانندگی در حال نامساعد (به جز در شرایط اضطراری) منجر شود، اشکال بزرگی دارد. حال اگر راننده به جای تمرکز بر نتیجه، با ارزیابی انتقادی به فرآیند تصمیمگیری خود بیندیشد به احتمال زیاد در آینده از این رفتار خطرناک دوری خواهد کرد.
در رویدادهای منفی احتمال نتیجهنگری بسیار بیشتر است. یک سناریوی دیگر را در نظر بگیرید: یک مشاور املاک، احتمال زیادِ آبگرفتگی در زیرزمین خانه را به مشتریان متذکر نمیشود. صرف نظر از اینکه آیا بعداً سیل رخ خواهد داد یا خیر، این ریسکی است که او با پنهان کردن موضوع از مشتریان، به جان میخرد. اما اگر در زیرزمین واقعاً آبگرفتگی رخ دهد، نگاه به این مشاور املاک بسیار منفیتر خواهد بود تا زمانی که هرگز اتفاق ناخوشایندی نیفتد. این در حالی است که در هر دو سناریو این شخص اطلاعات حیاتی را از مشتری پنهان کرده است. اگرچه این موضوع از نظر احساسی قابل درک است، اما از نظر منطقی نباید در دید ما نسبت به این مشاور املاک تغییری ایجاد کند. تصمیم او باید در هر دو سناریو، منفی تلقی شود.
در محیطهای کسبوکار نیز، تاکید بیش از حد بر «عملکرد» به طور فزایندهای سبب ترویج فرهنگ نتیجهمحور میشود. این موضوع اغلب با ایجاد یک بازی حاصل جمع صفر (zero-sum game) که در آن افراد یا میبرند یا میبازند، ترس افراد را تشدید میکند. برای مثال، رشد چشمگیر شرکتهای رسانههای اجتماعی قابل انکار نیست. تنها تعداد انگشتشماری از افراد نسبت به روشهایی که این رشد را ایجاد کرده است، هشدار دادهاند. دسترسی به دادههای شخصی و خصوصی کاربران، محرک مهمی در این رشد بوده است. در اینجا نتیجهنگری رسانههای اجتماعی به وضوح دیده میشود. در این دومینو برای رسیدن به نتایج موفقیتآمیز، عموماً تخلفات اخلاقی نادیده گرفته میشوند. در حالی که اگر همین استراتژی با نتایج بد و ضرر همراه بود محکومیتهای زیادی را به همراه داشت. ما به عنوان یک سرمایهگذار، هنگام ارزیابی تصمیم، باید از اشتباه محدودشدن به نتیجه بپرهیزیم. در غیر این صورت ممکن است در نهایت به تصمیم اشتباه بها بدهیم زیرا نتیجه این تصمیم خوب بوده است. نتیجهنگری همچنین توانایی ریسکهایی را که مخالف نظر جمعاند کاهش میدهد. مدیران یا سرمایهگذاران مالی ممکن است از روی ترس، ناراحتی یا پشیمانی از اشتباهات گذشته، از مخالفت با جمع خودداری کنند. بسیاری ممکن است ترجیح دهند در مسیری عادی شکست بخورند تا اینکه در انجام کاری متفاوت ریسک کنند.
چگونه نتیجهنگری را مدیریت کنیم؟
برای مدیریت صحیح نتایج، قبل از تصمیمگیری، آمادگی لازم است:
از آنجا که ما با عدم قطعیت سروکار داریم، باید پیش از اجرا (pre-mortem) یا در بررسی سناریوهای احتمالی، هرآنچه ممکن است درست کار کند و آنچه ممکن است اشتباه پیش برود را تجزیه و تحلیل کنیم. احتمالات ذهنی باید در گروهبندیهای مشخص قرار بگیرند. این کار کمک میکند تا عدم قطعیت را با آغوش باز بپذیریم و احتمالات و بازده ممکن را نیز درک کنیم.
یک ژورنال (دفترچه یادداشت) سرمایهگذاری داشته باشید و با جزئیات بنویسید که چرا به هر سرمایهگذاری تصمیم گرفتهاید. مفروضات و شرایط موثر برای هر تصمیم خاص را وارد کنید. این عمل نهتنها به حساب و کتاب عدد و رقمها کمک میکند، بلکه تجزیه و تحلیل دلایل پشت آنها را نیز ثبت میکند. مقایسه انتظارات اولیه با آنچه در حقیقت رخ داده به روشن شدن نقش شانس، احتمال و فرآیند تصمیمگیری منجر میشود. میتوان بر پایه این اطلاعات روند را تا حد زیادی بهبود بخشید.
فرآیندی را مشخص و آن را به طور منظم دنبال کنید. این فرآیند را با دقت بررسی کنید و آن را بهبود ببخشید. مهمتر از همه به روندی که ساختهاید اعتماد کنید و تا زمانی که نتایج در بازه پیشبینیشده قرار دارند، آن را تغییر ندهید.
در نظر داشته باشید لزومی ندارد همیشه تصمیم درست بگیرید و به نتیجه مطلوب برسید. هیچکس نمیتواند به طور مداوم نتیجه مثبت بگیرد. جرج سوروس میگوید «درست یا نادرست بودن تحلیل و تصمیم شما اهمیت ندارد، مهم این است که وقتی درست میگویید چقدر درآمد کسب میکنید و وقتی اشتباه میکنید چقدر از دست میدهید». تصمیمگیری در سرمایهگذاری بر پایه در نظر گرفتن سود و احتمالات هر تصمیم است. فرآیند سرمایهگذاریای مناسب است که در آن، چه وقتی که درست تصمیم میگیرید و چه زمانی که اشتباه میکنید، کمترین ضرر را متحمل شوید.
بهبودبخشی فرآیند تصمیمگیری
برای ما مهم است که در ارزیابی اقدامات خود نگاهی منتقدانه داشته باشیم. ما باید به جای تمرکز بر نتایج، بر کل فرآیند تمرکز کنیم. پیش از هر تصمیمی به این پرسشها پاسخ دهید:
چه چیزی ما را به گرفتن این تصمیم وا داشته است؟
در زمان تصمیمگیری چه اطلاعاتی داشتیم؟ چه اطلاعاتی نداشتیم؟
آیا میتوانستیم فرآیند بهتری را برای تصمیمگیری دنبال کنیم؟
آیا میتوانستیم با افراد دیگری مشورت کنیم؟
آیا میتوانستیم اطلاعات بیشتری به دست آوریم؟
آیا اصلاً در زمان تصمیمگیری نیازی به گرفتن تصمیم بود؟
با ارزیابی روند تصمیمگیری و همچنین نتیجه آن میتوانیم در آینده تصمیمات بهتری بگیریم. سازمانها و رهبران آنها نیز میتوانند با درک بهتر نتیجهگرایی به کارکنانشان کمک کنند که پروژهها و عملکرد همکاران خود را ورای نتیجه نهایی ببینند.
پژوهشگرانی از دانشگاه هاروارد و کلمبیا تصمیم گرفتند راههای احتمالی برای حذف، یا حداقل کاهش نتیجهنگری را مورد مطالعه قرار دهند. آنها بر روی دو راهحل ممکن تمرکز کردند: به منظور ارزیابی بهتر کیفیت تصمیمگیری یک فرد، چند سناریو را به طور همزمان و نه به ترتیب مورد قضاوت قرار دهیم و در فرآیند ارزیابی نقش اهداف را تا حد زیادی برجسته کنیم. طی مطالعاتی که در مدرسه کسبوکار هاروارد انجام شد پژوهشگران دریافتند که نتیجهنگری بر نحوه پاداش و مجازات افراد و همچنین این که آیا مردم در آینده تمایل به همکاری با فرد خاصی دارند یا خیر، تاثیر میگذارد. به عنوان مثال، شرکتکنندگان این مطالعه به شریک خودخواه و بداخلاقی که برایشان تعیین شده بود به دلیل تصمیمگیری درست او و گرفتن نتیجه مطلوب در کار تعیینشده، پاداش دادند. در حالی که شریک خوشنیتی که تصمیمش به نتیجه نامطلوب منجر شد، مورد مواخذه قرار گرفت. در آخر، هنگامی که شرکتکنندگان باید تصمیم میگرفتند با چه کسی در کار بعدی همکاری کنند، شریک خودخواه با نتیجه عالی را بر دوست خوبِ بدون نتیجه مطلوب ترجیح میدادند.
آنها در مرحله بعد بررسی کردند که آیا برجستهسازی نیت افراد برای تصمیماتشان، به ارزیابیکنندگان، به ویژه کسانی که دو یا چند نفر را همزمان مقایسه میکردند، کمک میکند تا بر آثار مخرب نتیجهگرایی غلبه کنند؟ آنها در یکی از مطالعات دریافتند که اگر از ارزیابیکنندگان بخواهیم قبل از مشخص شدن نتایج، تصمیمات افراد را تحلیل و قضاوت کنند، سوگیری نتیجهنگری (در یک زمینه مشترک) به میزان قابل توجهی کاهش مییابد. این امر اما در زمینههای متفاوت ارزیابی جوابگو نیست.
پژوهشگران در نتیجه این مطالعات دریافتند که التزام افراد به قضاوت در مورد فرآیند تصمیمگیری اشخاص مختلف، قبل از دستیابی یا علم به نتایج، یک استراتژی موثر برای کاهش نتیجهنگری است. برای مثال، هنگام تصمیمگیری برای استخدام، ارتقا یا افزایش حقوق کارکنان، سازمانها معمولاً چندین نفر را همزمان ارزیابی میکنند. در این شرایط، باید از کسانی که داوطلبان را ارزشیابی میکنند درخواست کرد قبل از بررسی اینکه آیا تصمیماتی که هر کاندیدا گرفته نتایج خوب یا بدی برای سازمان داشته است، در مورد هر کاندیدا تصمیم بگیرند. این عمل قضاوتی عادلانهتر را تضمین میکند. به راحتی میتوان تصمیم یا اقدام خاصی را تنها بر اساس نتیجه آن مورد تجلیل یا مواخذه قرار داد. اما مهم است که به خاطر بسپاریم، فرآیندی که به نتیجه منجر میشود، از جمله اهداف اولیه تصمیمگیرنده، شایسته است که در ارزیابی نتایج مورد توجه قرار گیرد.
پرهیز از نتیجهنگری در محیط کار
یکی از حوزههایی که نتیجهنگری در آن میتواند پیامدهای نامطلوبی داشته باشد، منابع انسانی سازمانهاست. برای پرهیز از این سوگیری: افراد را به صورت جداگانه ارزیابی کنید. بخشی از مشکل نتیجهنگری «توجه» است. توجه منبع محدودی است و مردم تمایل دارند توجه خود را بر نتایج متمرکز کنند. وقتی افراد بیش از یک نفر را به طور همزمان ارزیابی میکنند، به ویژه هنگامی که آنها را با هم مقایسه میکنند، نتیجهنگری نقشی پررنگ پیدا میکند. به عبارت دیگر، وقتی نتایج بیشتری برای ارزیابی به طور همزمان وجود دارد، شما میتوانید «توجه» را صرف در نظر گرفتن نیت واقعی افراد کنید. وقتی افراد را به صورت جداگانه ارزیابی میکنید، به احتمال زیاد تمامی جوانب را در نظر میگیرید و به درستی آنها را ارزیابی میکنید.
ابتدا به نیتها و اهداف افراد نگاه کنید. اگر نمیتوانید افراد را به صورت جداگانه ارزیابی کنید، چه باید کرد؟ بسیاری از ارزیابیها به طور خاص برای مقایسه افراد و تصمیمگیری در مورد آنهاست. در این موارد، راهحل اول کاربردی نیست. شما میتوانید با تفکر در مورد اهداف اشخاص و سپس در مورد نتایج بهدستآمده بر نتیجهنگری غلبه کنید. این فرآیند از تقسیم توجه بین نیت افراد و نتایج آنها جلوگیری میکند. اهداف مربوطه قبل از نتیجه حاصل شکل میگیرند. چرا در روند ارزیابی نیز به همان ترتیبی که اتفاق افتاده فکر نکنید؟
انتظار نداشته باشید که سایر افراد از نتیجهنگری اجتناب کنند. چرا مردم اینقدر روی نتایج متمرکز شدهاند؟ شاید بخشی از دلیل آن این باشد که ما اغلب روی نتایج سرمایهگذاری میکنیم. هنگامی که نتیجه به طریقی مستقیماً بر شما تاثیر میگذارد، سخت است آن را نادیده بگیرید. با این استدلال ممکن است تصور کنید که شخص ثالثی که تحت تاثیر نتایج تصمیمات قرار نمیگیرد کمتر روی آنها تعصب به خرج میدهد و توصیههایش کمتر مغرضانه است. اما حقیقت اینطور نیست. توصیههای شخص ثالث نیز دارای سوگیری نتیجهنگری است. صرف نظر از سرمایهگذاریهای شخصی، همه مردم تمایل دارند که بر نتایج متمرکز شده و نیت دیگران را نادیده بگیرند. تقسیم توجه در ارزیابی یا مقایسه چند نفر این سوگیری را افزایش میدهد و تفکر در مورد اهداف هر شخص قبل از در نظر گرفتن نتایج او به غلبه بر این سوگیری کمک میکند.
نتیجهنگری مشکلی است که ما همواره با آن دستوپنجه نرم میکنیم. این سوگیری ما را وادار به تکرار تصمیمگیریهای ضعیف بر اساس نتایج میکند. در حالی که باید به فرآیندی که برای بهدست آوردن نتیجه طی کردهایم بیندیشیم. پیامدهای این امر همیشه شدید نیست به همین دلیل هم این سوگیری در میان ما وجود دارد ولی این، بدان معنی نیست که هرگز با پیامدهای شدید آن مواجه نخواهیم شد. همیشه تصمیمگیری آگاهانه بهتر از تصمیمگیری بر پایه غریزه، عجله و... است زیرا به شما شانس بیشتری برای نتیجه موفقیتآمیز میدهد.
منابع:
1- Gino. Francesca. What We Miss When We Judge a Decision by the Outcome. Hbr.org. September 2nd, 2016
2- Chandan. Nimesh. When outcome-based biases hit decision making in investing.
3- Economictimes.indiatimes.com. Nov 30th, 2020
4- Halton. Clay. Outcome Bias. Investopedia.com. July 19th,2019
5- Outcome Bias-Not All Outcomes are Created Equal. Interaction-design.org
6- Willard. Greg. PhD. The Outcome Bias: 3 Tips to Avoid It. Cangrade.com